۲۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۰
کد خبر: ۴۳۷۶۲۸

علت عدم مرجعیت و قضاوت زن در اسلام

عدم اجازه زن در مرجعیت تقلید یا قضاوت از مسلمات و ضروریات دینی نیست اما دلایلی از جمع روایات و اجماع گرد هم آمده است که علمای دینی این رأی را صادر کنند.
نشست زنان

به گزارش خبرگزاری رسا، دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی چون مرجع تقلید یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ همچون روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند که بحث تفصیلی پیرامون آنها مجال دیگری را می‌طلبد. در باره فلسفه این حکم، نکاتی را مطرح نموده‌اند که می‌تواند مؤید آنان باشد. در ذیل به پاره‌ای از آنها اشاره می‌شود:

 

1. بین زن و مرد تفاوت‌هایی از نظر توانایی‌های جسمی و روحی وجود دارد و به خاطر این تفاوت‌ها و برتری تکوینی مردان بر زنان، بعضی از مسئولیت‌ها از زنان برداشته شده است؛ زیرا واگذاری مسئولیت‌ها بر حسب توانایی‌ها است.

 

2. ویژگی روحی جدایی ناپذیر زنان روحیه انفعالی در قبال احساسات است و از آن‌جا که در رهگذر زعامت دینی،‌ هدایت امّت و قضاوت در مسائل، به ویژه اجرای حدود و قصاص مورد نظر است و در این راه چالش‌هایی وجود دارد، نیازمند به قاطعیت و قبول پیامدهای آن است، این مسئولیت به مردان واگذار شده است.

 

البته باید توجه داشت که عده‌ای این براهین و نکات را نپذیرفته‌اند و مرجعیت دینی و قضاوت را برای زنان روا می‌دارند.

 

در پاسخ به این پرسش، توجه شما را به چند نکته جلب مى‏ نماییم:

1 - در ایدئولوژى اسلام زن و مرد هر دو از یک گوهر آفریده شده‏اند و هیچ یک بر دیگرى برترى ندارد، مگر به تقوا (1)

 

2 - دانش‏طلبى و فقاهت مورد تأکید اسلام است و در این امر بین زن و مرد تفاوتى نیست همان گونه که مردان مى‏توانند در دانش امروزى و فقاهت به مقامات عالى برسند، زنان نیز مى‏توانند، لیکن با وجود تفاوت‏ها در سلایق، تمایلات و استعدادها در این دو صنف، تفاوت هایى وجود دارد.

 

3 - همان گونه که در کتاب تکوین و خلقت بین زن و مرد تفاوت است و این براساس نظام احسن در خلقت است، در کتاب تشریع، وظایف و مسؤولیت‏ ها نیز بین این دو تفاوت است.

 

به قول شاعر:

جهان چون خط و خال و چشم و ابرو است که هر چیزى به جاى خویش نیکوست‏

 

حال با توجه به نکات یاد شده مى‏گوییم:

ایدئولوژى اسلام، رئالیستى و واقع گرایانه است. واقعیت این است که زنان و مردان در کتاب خلقت متفاوتند، حتى تار موى زن و مرد متفاوت است. (2)

 

زنان و مردان هم از نظر امور جسمانى و فیزیولوژیک متفاوتند و هم از نظر روانى و عواطف و پیکولوژیک.

 

لازمه تفاوت در آفرینش، تفاوت در مسئولیت‏ها و وظایف است. در همین راستا اسلام در برنامه ریزى برای زندگى، ما مسؤلیت‏ها و وظایفی که هماهنگ با تفاوت‏هاى آفرینش است برنامه ریزى کرده است. برخى از مسئولیت‏ها و وظایف در زنان و مردان یکسان و برابر، برخى متفاوت و برخى ترجیحاً به یکى از این دو واگذار شده است. خداوند حکیم از زیر و بم آفرینش انسان با خبر است، از این رو با وجود تفاوت‏ها در آفرینش این دو بار مسؤلیت را هماهنگ با آن قرار داده است.

 

اگر خداوند به مردان اندامى درشت و بازوانى قوى و متناسب با کارهاى سخت و سنگین داده است، کارهاى سخت به مردان سپرده مى‏شود. اگر به زنان اندامى ظریف، و عواطف و احساساتى لطیف داده است، کارهاى ظریف و هنرى و عاطفى به آنان سپرده مى‏شود. هیچ کس در این مسئولیت‏ها اعتراضى ندارد، و این عین حکمت و براى دوام نسل بشر ضرورى است. در تفاوت‏هاى مسئولیتى در برخى منصب‏هاى اجتماعى نیز چنین است. لازمه زن یا مرد بودن این است که هر یک با مسئولیت‏هاى ویژه باشد. همان گونه که جامعه پذیرفته است تمامى کارهاى پر مشقت و خطرناک می شودباید برعهده مردان باشد، باید پذیرفت که برخى از سمت‏هاى اجتماعى برعهده مردان باشد، چون این تفاوت‏ها لازمه آفرینش زنان و مردان است.

 

مرجعیت دینى یک حق نیست که زنان از آن محروم شده‏اند، بلکه تکلیف و مسئولیت است. بسیارى از بزرگان فقاهت حاضر نمى‏شدند مرجع شوند، چون این کار تکلیف است و مسئولیت دارد. آنچه مایه ارزش آدمى است، مرجعیت نیست، بلکه فقاهت است که در آن زن و مرد یکسانند. هر که بخواهد مى‏تواند فقیه بشود. مرجعیت از شئون امامت و کارهاى اجرایى است که با توجه به همه جوانب، از ویژگى‏هاى مردان است. چون در اسلام یک سرى خطوط قرمز در معاشرت‏هاى زنان و مردان وجود دارد که در صورت تصدى زنان به شئون امامت، چاره‏اى جز نادیده گرفتن این خطوط قرمز وجود ندارد. (3)

 

پى ‏نوشت‏ ها:

1 - حجرات (49) آیه 13.

2 - دکتر سید رضا پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، ج 19، ص 280 - 293.

3 - براى توضیح بیشتر مراجعه شود، به: زن در آینه جمال و جلال، اثر آیة الله جوادى آملى، فصل چهارم رحل شبهات و روایات .

/836/د102/ب2

 

ارسال نظرات