شعر | تیغ بر کف همه اطراف حرم بیداریم
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا | سیدعلی حسینی ایمنی
«ایل دلیران»
شاعری خواست برای تو قلم بردارد
به هوای تو دمی تیغ دو دم بردارد
جامهی رزم به تن کرده و سردار شود
شاعر آمد که برای تو علمدار شود
گفت: هیهات که گردی به قلم بنشیند!
ننگمان باد غباری به حرم بنشیند!
خاطر دخترک بی پر و بالت
حضرت عمهی سادات، خیالت راحت!
ما جگرسوختهی حضرت عشقیم هنوز
داغدار غم بانوی دمشقیم هنوز
دیرگاهی است که در خویش محرم داریم
تیغ داریم، ولی معرکه را کم داریم
عمر سعد اگر وسوسهی زر دارد
یا سگی داعیهی مسجد و منبر دارد
وای اگر پای به اطراف حرم بگذارد!
حضرت عمهی سادات برادر دارد
عمر سعد! تو را زهرهی جنگیدن نیست
دیگر امروز ابوالفضل حرم یک تن نیست
تیغ بر کف همه اطراف حرم بیداریم
وه که اینجا چه قدر ابن مظاهر داریم!
و بدانید که از ایل دلیران هستیم
چشمتان کور! تمامی یل ایران هستیم
/918/ی704/س
اما آنان خوب می دانند که ملت و سپاه قهرمان از همیشه بیدارتر و هوشیارتر می باشند.
گزاری رسا برای انعکاس اشعار طلاب انقلابی