۰۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۰
کد خبر: ۶۱۴۴۹۶
یادداشت؛

مديران اتوبوسی و رنج شهرها

مديران اتوبوسی و رنج شهرها
اگر نگاه سیاسی و جناحی را لا‌اقل در حوزه‌های خدماتی کنار بگذاریم یقینا در هر شهری به اندازه کافی مدیر توانمند وجود دارد تا نیاز به مدیران اتوبوسی و پروازی نباشد.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، طبیعت سیاست در ایران به این‌گونه است که جریان‌های سیاسی وقتی به قدرت می‌رسند در حرکتی ضربتی و در همه سطوح مدیریتی اقدام به تغییر می‌کنند و به اصطلاح رایج در میان اهل رسانه و سیاست با داس به درو مدیران قبلی پرداخته و با اتوبوس مدیران جدید را به دفاترشان می‌رسانند.

اما در این بین اتفاقی که می‌افتد این است که مدیران جدید معمولا از بین کسانی انتخاب می‌شوند که به نوعی جریان به قدرت رسیده، خود را مدیون آن‌ها فرض کرده و گرمی ستاد‌های انتخاباتی خود را در ایام انتخابات مرهون تلاش‌ آن‌ها می‌دانند و حالا که به قدرت رسیده‎اند باید به نوعی آن زحمات را جبران کنند و از این رو دیگ مسئولیت‌ها را بار گذاشته و برای فعالان و حامیان انتخاباتی خود کاسه پر می‌کنند. این کار آفات بی‌حد و حصری دارد که شمارش آن‌ها از حوصله این مختصر خارج است؛ اما یکی از اصلی‌ترین مشکلاتی که از ره‎گذر این تقسیم غنائم به وجود می‌آید جای‌گزینی مدیران غیر بومی و بعضا پروازی به جای مدیران بومی و ساکن منطقه است که پایه بسیاری از مشکلات در شهر‌ها و شهرستان‌ها خواهد شد.

شروع روند به‎کارگیری مدیران غیر بومی و پروازی از اواخر دوره سازندگی شروع شد و در دوره اصلاحات به اوج خود رسید؛ اما در دوره عدالت و مهرورزی به شدت با آن مقابله شد تا آن‌جا که تلاش شد اکثر مدیران از نخبگان و صاحب‌نظران منطقه‌ای انتخاب شوند؛ البته این ایده در مقابل هجمه‌های فراوان زیاد تاب نیاورد و با شروع دوره  تدبیر و امید روند جایگزینی مدیران غیر‌بومی با نگاه حزبی و جناحی به شدت سرعت گرفت؛ تا آنجا که از جنوب کشور به شمال کشور مدیر صادر کردند؛ جالب است که این جایگزینی‌ها عمدتا در حوزه‌های غیر مرتبط به سیاست و اکثرا در بخش‌های خدماتی صورت گرفته است، به عنوان مثال چه لزومی دارد رئیس اداره آب و مدیر کل اداره برق، که صاحب صلاحیت و عملکرد موفق بوده‌اند به صرف تغییرات سیاسی تغییر کنند؟!

بررسی کامل آسیب‌های روی کار آمدن مدیران اتوبوسی خود مجالی مفصل می‌طلبد و نیاز به نقد و نظر‌های فراوانی دارد که از جمله معظلات حاصل از این نوع مدیریت می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف: عدم شناخت از منطقه

مدیریت صحیح و کارآمد نیاز به شناخت میدانی کامل از منطقه تحت مدیریت دارد؛ بدیهی است که این شناخت باید یک شناخت ملموس و حسی باشد و به صرف شناخت گزارشی و کتابخانه‌ای نمی‌توان یک مدیریت کارآمد در یک منطقه اعمال کرد، مدیران اتوبوسی معمولا فاقد این شناخت هستند به همین دلیل دوره آزمون و خطای آن‌ها بسیار طولانی است و گاه تمام دوره خدمت آن‌ها را فرا می‌گیرد؛ اما مدیران بومی که علاوه بر توان مدیریتی و سواد لازم در حوزه‌های تخصصی، شناخت کامل و جامع بر‌اساس حس میدانی از منطقه دارند بسیار سریع‌تر بر کار سوار می‌شوند و دوره آزمون و خطای آن‌ها بسیار کوتاه و گاه نزدیک به صفر است.

ب: عدم شناخت از نیرو‌های انسانی بومی

همان‌طور که اهل فن می‌دانند مدیریت یک مجموعه هر چند کوچک به تنهایی امکان پذیر نیست، از این رو یک مدیر موفق مدیری است که علاوه بر توان مدیریتی بالا تیمی قوی و کار آمد به همراه خود داشته باشد، حال یک مدیر غیر بومی را تصور کنید که هیچ شناختی از منابع انسانی مجموعه‌ای که قرار است در رأس آن قرار بگیرد ندارد! در این حالت یا باید به همراه خود تیمی غیر‌بومی بیاورد که مشکلات را چند برابر خواهد کرد و یا باید از نیروی انسانی بومی منطقه استفاده کند که در این صورت به دلیل عدم شناخت و نیز نبود رابطه فکری، روحی و عاطفی مدیریت با بدنه، یک تیم غیر سازگار مدیریت یک مجموعه را بر عهده خواهد گرفت و این یعنی رفتن به سمت ناکارآمدی.

ج: نداشتن ایده

مدیران بومی معمولا در طول دوره خدمت خود با مشاهده کاستی‌ها و ظرفیت‌ها ایده‌هایی را در سر می‌پرورانند که می‎توان آن ایده‌ها را بخشی از مدل مدیریت بومی در مناطق شهری و روستایی دانست؛ این مدیران در بدو ورود به عرصه مدیریت ایده‌های خود را به سازکار تبدیل کرده و به اجرا می‌گذارند؛ اما مدیر غیربومی اگر ایده‌ای هم داشته باد یک ایده انتزاعی و ذهنی و بر اساس مطالعات کتابخانه‌ای است و درصد هم‌خوانی آن با واقعیت‌های میدانی گاه نزدیک به صفر است؛ چنین مدیری مدت‌ها طول می‌کشد تا ایده‌ای مطابق با شرایط منطقه پیدا کند و این مساوی است با اتلاف زمان و از دست رفتن فرصت خدمت و حل مشکلات مردم.

د: نداشتن انگیزه عرق وطنی

مدیران بومی معمولا گرایش عاطفی به منطقه‌ای که وطن آن‌هاست دارند و به صورت طبیعی دوست دارند تا آبادانی و سربلندی شهر و دیار خود را به چشم ببینند و از این رهگذر نامی نیک در میان مردم پیدا کنند؛ این انگیزه‌ها و آن رابطه عاطفی باعث می‌شود که در عرصه مدیریت پا را از عرصه تکالیف قانونی فراتر گذشته و با تمام توان به عرصه خدمت وارد شوند؛ اما مدیر غیر بومی علاوه بر نداشتن رابطه عاطفی با مردم و منطقه در بهترین حالت تلاش می‌کند تا از خود رفع تکلیف نماید و در دایره وظائف محوله آن هم نه به صورت تام به خدمت بپردازد و همین امر باعث می‌شود و در  خوش‌بینانه‌ترین حالت شهر سیر قهرایی پیدا نکند، اما دیگر از پیشرفت خبری نیست.

ه:عدم استقرار

یکی دیگر از مشکلاتی که در مورد مدیران غیر بومی وجود دارد عدم استقرار آن‌ها در منطقه است؛ مدیر موفق مدیری است که در تمام ایام و ساعات در حوزه مدیریت خود حضور داشته باشد؛ مدیران غیر بومی به دلیل آنکه معمولا بدون خانواده به حوزه مدیریتی خود می‌روند حضورشان در حوزه مدیریتی نیم‌بند است و همین باعث می‌شود تا امور شهر به بازگشت او از سفر‌های مکرر خانوادگی منوط شود و این یعنی عقب افتادن کار شهر.

حاصل آن‌که اگر نگاه سیاسی و جناحی را لا‌اقل در حوزه‌های خدماتی کنار بگذاریم یقینا در هر شهری به اندازه کافی مدیر توانمند وجود دارد تا نیاز به مدیران اتوبوسی و پروازی نباشد./918/ی702/س

عبدالصالح شمس اللهی

ارسال نظرات