۰۱ دی ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۲
کد خبر: ۱۹۲۹۴۶
حجت الاسلام زنجیرزن حسینی در گفت‌وگو با رسا:

درباره ضرورت علم اصول در یک جمله می‌توان گفت: "من لا اصول له لا فقه له"

خبرگزاری رسا _ دوره اخیر که دوره ژرف نگری در اصول است، از شیخ انصاری آغاز می‌شود و تا محقق اصفهانی ادامه می‌یابد که شیخ انصاری کتاب "رسائل" و "مطارح الانظار"، آخوند خراسانی کتاب "کفایة الاصول"، مرحوم نائینی کتاب "فوائد الاصول"، آقا ضیا عراقی کتاب "نهایة الافکار" و محقق اصفهانی کتاب "نهایة الدرایة" را نوشتند.
درباره ضرورت علم اصول در یک جمله می‌توان گفت: "من لا اصول له لا فقه له"
در راستای تحقق رسالت علمی خبرگزاری رسا، سرویس اندیشه این خبرگزاری از نظرات اندیشمندان حوزوی در علوم اسلامی بهره می‌گیرد و با انتشار نظرات و دیدگاه‌های اساتید و صاحب نظران برجسته حوزه و دانشگاه، سعی در ایجاد تحول در عرصه برنامه ریزی، تصمیم گیری، سیاست گذاری، وضع قوانین و انعکاس نظرات علما و فضلا جهت استفاده طلاب و ارزیابی وضعیت موجود و شناخت آسیب‌ها، بایسته‌ها و خلاها دارد تا ان شا الله قدم مثبتی در رشد و اعتلای اسلام عزیز و مکتب بی‌بدیل شیعه برداشته شود و موجبات رضایت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف، به اندازه وسعمان فراهم آید.
با این هدف به محضر مدرس سطح عالی فلسفه، کلام و اصول در حوزه علمیه قم، جناب حجة السلام و المسلمین میثم زنجیرزن حسینی رسیدیم تا از نظرات صائبشان در راستای مقاصد یاد شده بهره ببریم که امیدواریم برای خوانندگان محترم مفید فایده باشد.
 
رسا ـ استاد به عنوان مدخل ورودی بحث کمی پیرامون تاریخچه، ضرورت و جایگاه "علم اصول" را به صورت مختصر بیان فرمایید؟
تاریخچه علم اصول به دوره شیخ مفید مربوط می‌شود که اولین کتاب خود را با عنوان "مختصر التذکرة" در علم اصول می‌نویسد که در ادامه نیز سید مرتضی کتاب "الذریعة" و شیخ طوسی کتاب "العدة" و ابن زهره کتاب "غنیه" را نوشتند.
در دوره دوم که دوره تکامل است، ابن ادریس کتاب "السرائر" و محقق حلی کتاب "معراج الاصول " و علامه حلی کتاب "نهایة الوصول" و شهید ثانی کتاب "تمهید القواعد" و صاحب معالم کتاب "معالم" و شیخ بهایی کتاب "زبدة الاصول" را نگاشتند.
بعد از این دوره، از قرن یازده تا اواخر قرن دوازدهم، دوره اخباری گری شکل می‌گیرد و سپس دوره سوم اصول که در آن دوره وحید بهبهانی کتاب "الفوائد" و علامه بحر العلوم کتاب "الدرة البهیة" و کاشف الغطا کتاب "کشف الغطا" و سید علی طباطبایی کتاب "ریاض" و میرزای قمی کتاب "القوانین" و مهدی نراقی کتاب "تجرید الاصول" و محقق اصفهانی کتاب "هدایة المسترشدین"  و محمد حسن اصفهانی کتاب "الفصول الغرویة" و سید قزوینی کتاب "ضوابط الاصول" و سید مجاهد کتاب "مفاتیح الاصول " را می‌نگارند.
در دوره اخیر که دوره ژرف نگری در اصول است، از شیخ انصاری آغاز می‌شود و تا محقق اصفهانی ادامه می‌یابد که شیخ انصاری کتاب "رسائل" و "مطارح الانظار" و آخوند خراسانی کتاب "کفایة الاصول" و مرحوم نائینی کتاب "فوائد الاصول" و آقا ضیا عراقی کتاب "نهایة الافکار" و محقق اصفهانی کتاب "نهایة الدرایة" را نوشتند.
در دوره معاصر هم که مهمترین اصولیون آن مرحوم آیت الله خوئی، امام خمینی(ره) و شهید صدر می‌باشند.
درباره ضرورت علم اصول هم در یک جمله می‌توان گفت: "من لا اصول له لا فقه له"
 
رسا ـ استاد جایگاه "علم اصول" در گذشته و الآن به صورت مختصر چیست؟
جایگاه علم اصول در بین علوم حوزوی این است که جزء اخیر در "من لا اصول له لا فقه له" علت تامه برای استنباط گزاره‌های دینی محسوب می‌شود. به بیان دیگر ابزار استنباط برای فقه اصغر محسوب می‌شود؛ چنان‌چه فلسفه، ابزار استنباط فقه اکبر شمرده می‌شود.
 
رسا ـ حیطه‌ها و گستره علم اصول را بیان هم فرمایید؟
حیطه و گستره علم اصول می‌تواند شامل فلسفه مدرن غرب که فلسفه تحلیل زبان است نیز باشد؛ زیرا فلسفه غرب سه دوره را طی کرده است: 1- دوره فلسفی وجود شناسی 2- دوره فلسفی ذهن شناسی(کانت) 3- دوره فلسفی تحلیل زبان که امروز از آن بحث می‌نمایند و اگر علم اصول امروز رویکردی به فلسفه تحلیل زبان داشته باشد، می‌تواند مباحث بسیار دقیق‌تری را ابراز نماید.
 
رسا ـ مهم‌ترین آسیب‌ها و بایسته‌های "علم اصول" را در حوزه‌های علمیه در عرصه‌های "علمی و آموزشی و اجرایی" چه می‌دانید و چه راه کارهایی برای حل آنها ارائه می‌فرمایید؟
مهم‌ترین آسیب علم اصول تورم بی‌حد و ثغور علم اصول است که گاه هیچ ثمره عملی در فقه ندارد و گاهی باعث شده که خط کشی را در علم اصول طراحی کنیم که اصلا نمی‌توان با این خط کش وارد مسائل فقهی شد و به استنباط آنها پرداخت. بهترین راه حل برای حل این معضل آن است که اصول در خلال فقه بحث شود تا جنبه مرآتیت تام نسبت به مسائل فقهی داشته باشد و اگر به نحو مستقل هم بحث می‌شود از این مهم غافل نمانیم.
 
رسا ـ با این تحلیل چگونه تحول در اصول فقه اتفاق می‌افتد؟
تحول در علم اصول زمانی اتفاق می‌افتد که اندیشمندان ما تعصبات بی‌اساس خود را نسبت به بعض متون درسی تعدیل نمایند و اصولی کاربردی تحت یک مجموعه علمی پژوهشی اصول نگاشته شود و در معرض دانش پژوهان قرار گیرد. مثلا حلقات شهید صدر برای شروع این تحول می‌تواند مفید باشد. از آنجا که شهید صدر به آراء متأخرین از اصولیون مانند مرحوم آخوند، نائینی، خویی، آقا ضیاء و اصفهانی پرداخته، کتابی کامل نیست؛ زیرا رویکردی به متقدمین از اصولیون مانند صاحب فصول، صاحب قوانین و صاحب معالم ندارد؛ لذا برای آشنایی با آراء ایشان باید کفایه الاصول را مطالعه نمود.
 
رسا ـ ارزیابی شما از وضعیت "علم اصول" و رشته‌های مرتبط با آن در حوزه علمیه از حیث تعدد رشته و محتوا، اساتید، مراکز پژوهشی و نشریات تخصصی چیست؟
ارزیابی بنده از علم اصول این است که اصول متداول باعث سر در گمی دانش پژوهان و طلاب شده و آنها را از مسیر اجتهاد دور می‌کند و باید اصولی منقح و کاربردی توسط یک مجموعه علمی – اصولی نگاشته شود و در خلال آن حتما به علومی مانند تاریخ علم اصول، فلسفه علم اصول و نسبت اصول با فلسفه تحلیلی زبان نیز پرداخته شود.
 
رسا ـ نقش و تأثیر علم اصول به عنوان روش سامان‌مند استنباط در پیشگیری از اجتهاد سلیقه‌ای چیست؟
اگر علم اصول یک علم ضابطه‌مند و روش‌مندی باشد، می‌تواند از خیلی اجتهادات سلیقه‌ای پیشگیری نماید و باعث وحدت کلمه بین اصولیون و علما گردد؛ زیرا نسبی گرایی بعض از علمای اصول در استنباط مسائل فقهی باعث می‌شود که بدنه جامعه نیز آسیب‌پذیر شوند و نوعی دین گریزی در آنها ایجاد شود و حال اگر علم اصول به نحوه‌ای تبیین گردد که دقیقا اصول استنباط را ضابطه‌مند ارائه نماید، جامعه علمی و عملی ما از بسیاری آسیب‌ها مصون خواهد ماند.
 
رسا ـ آیا شرایط زمانی در متد استنباط می‌تواند تاثیر گذار باشد؟
از آن جهت که فقه اسلامی، فقهی پویا است و عنصر زمان و مکان در آن دخیل می‌باشد، متد استنباط نیز می‌تواند تحت تأثیر عنصر زمان و شرایط آن واقع شود؛ مثلا اکنون که دوره اعتلای اسلامی است و ما نیاز به فقه حکومتی داریم تا فقه فردی، آیا متد استنباط فقه فردی با فقه حکومتی تفاوت دارد یا خیر؟ و اگر تفاوت دارد در اصول مسائلی افزوده شود که ناظر به فقه حکومتی بحث نماید؟
 
رسا ـ چالش های فرا روی آموزش علم اصول در حوزه‌های علمیه را چه چیزهایی می‌دانید؟
آموزش فعلی علم اصول دارای چالش‌هایی است که مهمترین آن موازی کاری کتب اصولی در سیستم آموزشی می‌باشد؛ زیرا کثیری از مباحث اصول بعینه در کتاب الموجز و اصول فقه و رسائل و کفایه خوانده می‌شود که نیاز به این همه اطناب نیست؛ حتی بعضا تقدم و تاخر کتب علمی رعایت نشده است؛ مثلا اصول فقه مرحوم مظفر که ناظر به کفایه مرحوم آخوند نوشته شده است، در دوره های ابتدایی اصول خوانده می‌شود و حال آن‌که در آن مقطع طلبه هرگز با کتاب کفایه آشنایی ندارد و دیگر این که عموما در این کتب متداول قول متقدمین از اصولیون مطرح است تا متاخرین؛ لذا طلبه بعد از ده سال وارد درس خارج اصول می‌شود. حلقه مفقوده‌ای در اصول احساس می‌کند که آن حلقه مفقوده این است که عموم دروس خارج ناظر به متأخرین از اصولییون مانند آقا ضیا، خویی، محقق اصفهانی، نایینی رحمة الله علیهم می‌باشد و حال آن‌که این دانش پژوه هیچ رویکردی به مبانی اصولیون  سابق نداشته است.
 
رسا ـ دیدگاه شما نسبت به پالایش علم اصول در ضمن حفظ تطور و تکامل آن چیست؟
در خصوص پالایش علم اصول باید عرض کنم در علم اصول باید دو نوع کتاب نگاشته شود:
نوع اول: اصول کاربردی که ناظر به استنباط مسائل فقهی نگاشته شود که این باعث پالایش بسیاری از مباحث و مسائل فضولی از علم اصول می‌شود؛ مانند مباحث مشتق و صحیح و اعم و حقایق شرعیه و...
نوع دوم: اصولی علمی نگاشته شود که همه مباحث علم اصول از دیدگاه فحول پرداخته شود؛ مثلا مجموعه‌ای در علم اصول نوشته شود که اقوال فحول اصولیون اعم از متقدمین و متأخرین مانند آقا ضیا، مرحوم خویی، امام خمینی، صاحب فصول، صاحب قوانین، شیخ انصاری، شهید صدر، آخوند، نایینی، محقق اصفهانی و... در آن بحث شود تا کسانی که می‌خواهند در این مسایل علمی تحقیق نمایند، به سادگی بتوانند با اقوال اصولیون ارتباط برقرار نمایند.
 
رسا ـ آیا ضرورتی در تدوین فلسفه علم اصول وجود دارد؟ چه ضرورت‌هایی؟
پیرامون علم اصول ضرورت دارد به علومی مانند علم تاریخ اصول، فلسفه اصول، رابطه علم اصول با فلسفه مدرن تحلیل زبان و امثالهم پرداخته شود تا علمی زنده جلوه کند.
 
رسا ـ جایگاه اندیشه‌های نوین در تدوین و تبویب علم اصول و ضرورت پرداختن به آن چیست؟
اندیشه‌های نوین باید در علم اصول شکل بگیرد و تدوینی نوین از علم اصول ارائه نماید تا بیشتر در اصول استنباط کار آمد باشد؛ مانند تبویبی که شهید صدر در اصول قائل می‌شود که ابتدا بحث قطع را مطرح می‌کند سپس ادله محرزه که تأمل ادله شرعی و ادله عقلی می‌باشد را مطرح می‌نماید و بعد به اصول عملیه می‌پردازد و در نهایت تعارض ادله را مطرح می‌کند که این تبویب بر اساس فرایند اجتهاد تنظیم شده است.
 
رسا ـ مجددا در پایان از این‌که وقت ارزشمندتان را در اختیار ما قرار دادید کمال امتنان را داریم.
من هم در پایان از مجموعه شما - خبرگزاری رسای حوزه علمیه قم - کمال تشکر را دارم که در راستای تحول علوم حوزوی متحمل این زحمات می‌شوید؛ امیدوارم از نظرات کارشناسانه اهل فن استفاده شود تا قدمی موثر در راستای تحول در علم اصول پدید آید انشا الله!
 
گفت‌وگو از علیرضا احمدی
401/975ب/ر
ارسال نظرات