۱۷ شهريور ۱۳۹۰ - ۱۷:۳۸
کد خبر: ۱۱۲۳۳۱

فیلم دینی، نیازمند قالب و محتوای دینی است

حجت الاسلام علی قهرمانی
فيلم ديني


سریال های پخش شده رسانه ملی در ماه رمضان سال جاری ، بیشتر گرداگرد مساله مرگ و بعد از مرگ بود؛ از آنجایی که بشر ناگزیر با این پدیده مهم در ارتباط است، پرداختن به این موضوع را باید به فال نیک گرفت اما سخن در نوع پرداختن به این سنخ موضوعات است.

واقعیت این است که سریال های پخش شده تجسم الهیات مسیحی بود که سالهای سال است نمونه های آن در سینمای هالیوود دیده می شود و با الهیات اسلامی که در اوج عقل است، فاصله داشت.

روح سرگردان مقوله ای است که در الهیات اسلامی پذیرفته شده نیست؛ آیه 42 سوره زمر (اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ) دراین مورد حاوی نکات دقیقی است، کلمه یتوفی در آیه فوق الذکر به معنای گرفتن تمام و کمال است، یعنی روح کامل گرفته شده و به جهان دیگر منتقل می شود.

در نگاه اسلامی، هیچگاه عالم ارواح داخل در عالم زندگی بشری نیست و ارواح قادر به تغییر در زندگی انسان نیستند؛ بله در روایات اسلامی وارد شده است که مومنین می توانند به این عالم حداقل هفته ای یکبار سر بزنند و در برخی روایات داریم که افراد دارای ایمان بالا، روزی یکبار به زمین سر می زنند و البته کمتر مسائل ناخوشایند به آنها نشان داده می شود.

از منظر عقل، جایگاه معنوی روح با جایگاه مادی زمینی یکی نیست و این مطلب قطعی است که بهشت برزخی و دورخ برزخی بر متوفی حاکم است و روح در عالم برزخ یا در حال لذت است یا در حالت رنج و عذاب.

افراد در هنگام مرگ خویش یا عاقبت به خیر شده اند که در رحمت الهی در برزخ جای می گیرند یا عاقبت به شر هستند که در برزخ عذاب می کشند تا پاک شوند؛ از امام معصوم(ع) پرسیدند اگر کسی در عالم برزخ پاک نشد، چه؟ فرمودند: در جهنم عذابش ادامه می یابد.

سازمان ها و مکان های موازی همزمان در قیامت و دنیا از نظر عقلی و نقلی پذیرفتنی نیست، به عبارت دیگر روح انسان نمی تواند از نظر جغرافیایی هم در عالم زمینی سیر کند و هم در عالم بزرخ.

از دیدگاه عقل، عالم ارواح با عالم اجساد مکانا متحد نیستند؛ اما گسسته از یکدیگر هم نیستند و فرد نمی تواند همزمان که در این جهان است در جهان دیگر هم باشد، انسان در دنیا که هست در حال ساختن آخرت خویش است و با اعمال خود بهشت یا جهنم را برای خود رقم می زند و در واقع بهشت خلق تقدیری شده است.

این مطلب در فلسفه اثبات شده است که زمان یک امر اعتباری نیست بلکه در کنار طول، عرض، مکان، زمان بعد چهارم ماده را تشکیل می دهد و این مطلب در آزمایش های تجربی نیز به اثبات رسیده است؛ به عنوان مثال اشخاص و اشیایی را که در هلیوم می گذاشتند و شب و روز را از آنها می گرفتند تا تغییری بر آنها عارض نشود، دارای تغییر مشاهده می کردند که نتیجه گرفتند زمان یک امر اعتباری نیست که بتوان آن را سلب کرد.

جهان های موازی بر طبق الهیات مسیحی چیز عجیبی نیست و ما می توانیم نمونه آن را در فیلم دزدان کارائیب و فیلم ماتریکس که جناب نئو، بین عالم حقیقی و عالم ماتریکس در رفت و آمد است، مشاهده کنیم.

از دیگاه دین مبین اسلام، انسان بر نفس خود مالک نیست، از این رو حتی حق ایراد ضرب و جرح خود را ندارد و خودکشی یکی از گناهان کبیره قلمداد شده است اما در فیلم پنج کیلومتر تا بهشت ناباورانه دیده می شود که فرد خودکشی کننده در کما رفته و دارای روح سرگردان است و در نهایت به هیئت یک بهشتی ظاهر می شود، در حالی که بر طبق ادبیات دینی او عاقبت به شر و مهیای عذاب است.

درست است که طاغوت و شیطان ولیّ فرد گناهکار است، اما انسان تمام اختیار خود را از دست نمی دهد، شاهد مثال این مدعا توصیفی است که در آیه قرآن هنگاهی که انسان گناهکار را کشان کشان به سمت آتش دورخ می برند به کار رفته است که انسان می خواهد گناه خویش را به گردن شیطان بیندازد و شیطان بیان می کند که من فقط دعوت کننده به شر بودم.

در فیلم های هالیوودی و فیلم های ایرانی تقلییدی، آن قدر شیطان قدرت دارد که طعنه به قدرت خداوند می زند و شیطان می تواند افراد را مسخ کرده و بر آنها مسلط شود، در حالی که در قرآن کید شیطان ضعیف توصیف شده است؛ در فیلم سقوط یک فرشته، دختر توسط شیطان تسخیر می شود و بدون هیچ اختیاری فعالیت می کند که این با آموزه ای قطعی اسلام که اختیار است مخالفت دارد.

عشق مثلثی که فرد در زمان واحد دارای دو معشوقه است از دیگر مطالبی است که در فیلم های سینمای غربی دیده می شود که کپی برداری های ناشیانه از آن در سینمای ایران دیده می شود.

بیش از هشتاد درصد دیالوگ های عاطفی سریال پخش شده بین غیر محارم بود و دیالوگ های عاطفی بین محارم و در فضای خانواده بسیار کمرنگ دیده شد.

عدم استفاد از جلوه های ویژه برای نشان دادن عالم ملکوت از دیگر نقاظ ضعفی بود که در سریال های به اصطلاح دینی امسال دیده شد.

سوال اینجاست اگر قالب مرگ برای انتقال مطالب دینی ارزشمند و کارگشا است چرا در طول سال از این قالب کمک نمی گیریم و اگر قالبی مناسب نیست چرا در ماه رمضان که ماه رحمت و میهمانی خداوند است، به تصویر کشیده می شود؟

اگر بخواهیم مفاهیم ماورایی را تنزل دهیم، باید با قالب های دینی هماهنگ باشد و آنقدر باید مفهوم را نازل کنیم که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند و اصولا رسالت هنر همین است که این مفاهیم عمیق را با صورتی زیبا باور پذیر کند؛ باید قالب هایی درست شود که قابلیت تفهیم مطالب به مخاطب را داشته باشد اما آنقدر فرومایه نباشد که لوث شده و از حقیقت اصلی دور شود، برای استخراج قالب ها باید به سراغ روایات اسلامی رفت و از دریای دانش و بیان ائمه(ع) برای مخاطبین بهره گرفت و از قالب های هالیوودی پرهیز شود.

در ساخت فیلم های دینی باید در کنار توجه به قالب، به محتوا هم توجه داشت و محتوایی عمیقا اسلامی ارائه شود و نباید به تقلید از سینمای غرب به گونه ای از فیلم سازی روی بیاوریم که نگرش غربی در آنها ترویج شده و دارای اشکالات عدیده ای است. مذهبی ترین کارگردان سینمای غرب، میل گیتسون درباره فیلم مصائب مسیح می گوید من مطالبی را انتخاب کردم که خود می خواستم یعنی او مطلب ذهنی خود را بر انجیل تحمیل کرده است.

در آخر باید تاکید کنم که باید نقش کارشناس دینی رسانه شناس در ساخت فیلم های دینی جدی گرفته شود، کارشناس دینی رسانه نباید تنها کارشناس فقهی باشد که به حداقل های ضوابط شرعی نظر داشته باشد، بلکه باید علاوه بر تسلط بر آموزه های فقهی، با قالب ها و متد های فیلم سازی نیز آشنا بوده تا بتواند با الهام از معارف دینی، قالب های متناسب را برای انتقال این مفاهیم ارائه کند. /909/ی701/ر

ارسال نظرات