۰۶ مهر ۱۳۹۰ - ۱۶:۱۴
کد خبر: ۱۳۹۶۷۸
جانشین کنگره شهدای روحانی:

روحانیت با حضور در جبهه، مشروعیت جنگ را تثبیت کرد

خبرگزاری رسا - جانشین کنگره شهدای روحانی، گفت: در فضایی که دشمن جنگ روانی را کلید زده بود و مشروعیت جنگ را زیر سؤال می برد، حضور روحانیت تثبیت مشروعیت دفاع مقدس بود.
مديح
 
 
دفاع مقدس یکی از برهه های حساس تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران اسلامی است که شناخت عمیق آن نیازمند بحث ها و بررسی های عمیق و گوناگون است. در این میان شنیدن نکته های جنگ از زبان افرادی که در دفاع مقدس حضور داشته اند علاوه بر اینکه به ثبت رساندن تاریخ شفاهی یک ملت است، حاوی مطالب درس آموزی نیز است، نکته ها و پیام هایی که ما را با گذشته پرافتخار خود پیوند داده و افق روشنی را رقم خواهد زد.

حجت الاسلام محمد رضا مدیح، از روحانیونی است که در جبهه های دفاع مقدس حضور داشته و در سمت های رئیس بسیج طلاب و روحانیون سراسر کشور و جانشین کنگره شهدای روحانیت ایفای نقش کرده است.

با ایشان گفت و گویی ترتیب داده ایم و علاوه بر واکاوی ارزش های دوران دفاع مقدس، به پای خاطرات وی نشسته ایم.

حجت الاسلام مدیح، پیروزی انقلاب اسلامی ایران را مرهون روحیه فداکاری، ایثار، شهادت خواهی، ولایت مداری مردم و رهبری داهیانه امام خمینی(ره) می داند و می گوید: ایثار در بین رزمندگان اسلام موج می زد؛ زیاد بودند رزمندگانی که برای باز کردن معبر میدان مین، از یکدیگر سبقت می‌گرفتند به طوری که اگر گردان سه نفر می‌خواست، ده نفر اسم می‌نوشتند.

مشروح این گفت و گو را در ادامه می خوانید.

رسا – جنگ هشت ساله عراق علیه ایران یکی از فصول پر رمز و راز تاریخی این سرزمین است که ، به نظر شما اهمیت دفاع مقدس به چه دلیلی است؟

وقتی به تاریخ ایران در دویست و ده سال گذشته مراجعه می‌کنیم می‌بینیم تا کنون هفت جنگ و حادثه و فشار و ظلم برای ایران پیش آمده، که شش جنگ قبل از انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته است و جنگ هفتم بعد از انقلاب اسلامی ایران که همان دفاع مقدس هشت ساله است.

در شش جنگ قبلی، یک قسمتی از ایران از دست رفته است و کشور ایران کوچک شده است؛ از کل مساحت جغرافیایی ایران قبل از این هفت جنگ، در زمان حال تنها در حدّ یک ششم باقی مانده است، به عبارت دیگر در حدود دویست سال قبل، کشور ایران شش برابر موقعیت فعلی بوده است.

دفاع مقدس هفتمین جنگ در تاریخ دویست ساله ایران است و در واقع جنگ جهانی سوّم علیه جمهوری اسلامی ایران بوده، هدف دشمن هم تصرّف خاک بوده و هم براندازی انقلاب نوپای اسلامی، اما به لطف خداوند در این جنگ تحمیلی دشمن در هر دو هدف خود شکست صد در صد خورده و جمهوری اسلامی پیروزی کامل به دست آورد.

رسا - شما به عنوان یکی از روحانیون فعال در عرصه دفاع مقدس، نگاهی داشته باشید به عوامل پیروزی جمهوری اسلامی ایران در جنگ هشت ساله، به نظر شما چه فاکتورهایی موجب شد تا انقلاب اسلامی ایران که در نخستین روز های شکل گیری خود بود و با انبوهی از مشکلات استراتژیکی، سیاسی، اقتصادی و ... روبرو بود و در موقعیتی که ارتش و نیروهای انتظامی در حال تصفیه از ضد انقلاب بودند، موفق شد تا بعد از هشت سال مقاومت و ایستادگی، دشمن متجاوز را به جای خود بنشاند و بدون اینکه حتی یک وجب از خاک ایران تصرف شود، جنگ خاتمه پیدا کند؟

یکی از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایران در جنگ تحمیلی، در میان بودن سرنوشت اسلام است به این معنا که مردم احساس کردند دشمن برای شکست اسلام آمده و احساس کردند دینشان در خطر است به این خاطر، امت همه به میدان آمدند.

عامل دیگر، خود انقلاب اسلامی بود؛ مردم ایران بعد از گذشت چند قرن، تازه به مرحله‌ای رسیده بودند که در کمال آزادی، انقلاب اسلامی را به نتیجه برسانند و با رأی تقریباً نزدیک به صد در صد، جمهوری اسلامی را مستقر کنند، بنابراین انقلاب اسلامی را دوست ‌داشتند و حاضر نبودند این نظام تازه پا گرفته را در میان دشمن تنها بگذارند و به خاطر این علاقه‌، از انقلاب اسلامی به عنوان یک اصل دفاع و حمایت کردند.

سومین عامل، وجود اصل ولایت فقیه و شخص ولی فقیه، امام امت (ره) بود؛ ولایت فقیه و ولی فقیه، همه‌ قوای مختلف و قدرت‌های بالفعل و بالقوه را بسیج و منسجم کرد، به عبارت دیگر مردم ایران گوش به فرمان ولایت و ولی فقیه بودند و تنها کسی که ملت را هدایت می‌کرد ولی فقیه بودند.

ملت ایران گوش به فرمان یک نفر بودند، حتی علماء، حتی مراجع و حتی بزرگان جامع الشرایط، گوش به فرمان امام بودند؛ این جایگاه رفیع ولایت و شخص امام خمینی (ره) باعث شد انسجام عمومی ایجاد شود و تصمیم گیری واحدی در کشور صورت گیرد.

یکی دیگر از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایران وجود و حضور مردم نجیب ایران بود، مردم مسلمان ایران آن‌هایی که توانستند، در قالب بسیج به صحنه آمدند، آن‌هایی که از توان کمتری برخوردار بودند برای پشتیبانی‌های مختلف از جبهه بسیج شدند و در واقع بسیج دو شاخه داشت، یکی رزمنده و یکی هم پشتیبانی کننده.

باید تاکید کنم که نجابت و دیانت مردم و روحیه‌ی حرّیت و آزادگی مردم، اصل بسیار مهمی در دوران جنگ بود و نقش تعیین کننده ای در تفوق ما بر دشمن داشت.

رسا - اگر امکان دارد به صورت مشخص اشاره داشته باشید به یک سری ارزش‌های اخلاقی که در زمان جنگ خیلی گسترش پیدا کرده بود و در میان رزمندگان اسلام و عموم مردم رایج بود و به نمونه های عینی آن هم اشاره داشته باشید.

یکی از ارزش‌هایی که در آن زمان حاکم بود، روحیه‌ ایثار و فداکاری عمومی در میان مردم بود، ملت پشت جبهه از قوت و غذای خودشان برای جبهه می‌زدند، در میدان جبهه ها هم ایثار و فدارکای رزمنگان اسلام مثل زدنی بود ، رزمندگان بر یکدیگر در انجام کارهای خطرناک سبقت می‌گرفتند و خطرپذیری در جبهه، نوعی ایثار بود، در همین رابطه من موارد زیادی سراغ دارم که وقتی رزمندگان در جبهه نگران امورات خانواده هایشان بودند، خیلی از افراد مؤمن و متدین، خانواده‌ها آن را رصد می‌کردند و در شرایط بد اقتصادی، اموال خود را تقسیم می کردند.

رزمنده‌ای را سراغ دارم که آمد کوپن‌های خودش را گرفت و به خانواده‌ی همرزم خود داد و بعد کوپن‌های همرزمش را از خانه شان تحویل گرفت. این فرهنگ که اول به کار دیگران به خصوص رزمندگانی که در جبهه جان فشانی می کنند، رسیدگی کنند و بعد خود و خانواده خویش را لحاظ کنند یک امر معمولی در جامعه شده بود و این قدر مصلحت سنجی در کمک به دیگران و چشم طمع و کمک متقابل باب نبود.

من خودم فرمانده‌ی بسیج استان یزد بودم، نیروهایی که اعزام می‌کردیم سنین مختلف داشتند، بچه‌های کم و سن و سال زیاد از شهرستان های مختلف به یزد می آمدند و به ما مراجعه می‌کردند اما اعزام نمی‌کردیم، یک روز یک نوجوان پانزده شانزده ساله، به پایگاه مراجعه کرد اما از لحاظ جثه خیلی کوچک بود، از صبح آمد تا بعد از نماز که ساعت اعزام بود معطل شد و ما او را اعزام نکردیم و بعد نیروها حرکت کردند و رفتند به سمت اهواز؛ برای نماز مغرب که توقف کرده بودند از وسط راه به من تلفن کردند که یک نفر به آمار ما اضافه شده و بعد معلوم شد که همان پسر نوجوان بوده، ما ایشان را اعزام نکرده بودیم اما او رفته بود زیر صندلی اتوبوس صد و پنجاه کیلومترخودش را پنهان کرده بود که وقت نماز مغرب، هنگام نماز خواندن لو رفته بود، ما از این نمونه‌های اعزام داشتیم.

ایثار در بین رزمندگان اسلام موج می زد؛ زیاد بودند رزمندگانی که برای باز کردن معبر میدان مین، از یکدیگر سبقت می‌گرفتند به طوری که اگر گردان سه نفر می‌خواست، ده نفر اسم می‌نوشتند.

یکی دیگر از ارزش‌های بسیار مهم، موضوع ولایت مداری در همه‌ی امت به خصوص در بین رزمندگان بود. همه‌ امت گوش به فرمان امام بودند و منتظر بودند که اشاره‌ی امام را بشنوند و به میدان بیایند و هر چه وظیفه شان هست و امام از آنها خواسته است را انجام دهند.

ولایت مداری رزمندگان اسلام به گونه ای بود که حرف غیر امام خمینی(ره) خریدار نداشت و اگر مردم احساس می کردند نظریات شخصی یک نفر با نظریات امام خمینی(ره) زاویه دارد، به او اعتنائی نمی کردند؛ بدون شک اگر وحدت کلمه حول محور ولایت فقیه نبود و درجه ولایت مداری مردم تا این حد رشد نیافته بود، ما نمی توانسیم در جنگ نابرابر عراق پیروز شوییم.

یکی از فضاهایی که در آن وقت حاکم بود، فضای توسل به قرآن و ائمه بود، این‌ها همه توسل هست؛ از پشت جبهه که می‌فهمیدند عملیات هست، مردم به مساجد و اماکن مذهبی می رفتند و با ختم قرآن و قرائت دعا، پیروزی رزمندگان را از خداوند در خواست می کردند همچنین یکی از چیزهایی که در زمان جبهه و جنگ رونق داشت عبادت بود.

فضایی که در آن زمان ایجاد شد، همه چیز را تغییر داد یعنی عبادت‌ها از جبهه شروع شد و کم کم فضای پشت جبهه را نیز متاثر کرد، و فضای عمومی عبادت الهی بیشتر شد و توسعه و رشد پیدا کرد.

روحیه‌ی شجاعت و تهوّر و روحیه‌ی صبر و استقامت و پایداری در سراسر کشور فوق العاده بود و این روحیات در همه مردم رسوخ پیدا کرده بود و به راستی اگر در پشت جبهه، مردم صبور نبودند، رزمندگان در خط مقدم کم می‌آوردند.

یکی از فضاهایی که در آن زمان حاکم بود، اهمیّت به شهادت در بین مردم بود، من زمانی را به یاد دارم که هزار شهید را از عملیاتی در یک استان آورده بودیم که اگر این روحیه شهادت خواهی نبود مردم نمی تواسنتند راه خودشان را ادامه دهند.

بسیاری از خانواده‌های شهیدان وقتی شهیدشان را آوردند، به جای گریه، سجده‌ی شکر کردند و در بسیاری از خانواده‌ها بعد از شهادت یکی از فرزندان، برادر شهید برای رفتن به جبهه رغبت بیشتری پیدا می کرد، خانواده‌ای را سراغ دارم که وقتی فرزندشان اسیر شد، مادر آمد به پسر دیگرش گفت که نباید جبهه خالی بماند او در اردوگاه هست، آن جا حضور دارد و نمی‌تواند برود جبهه و این عزیزی که از این خانواده رفت و جای برادر را پر کرد بعد از مدتی شهید شد، پدر و مادر آمدند فرزند سومشان را اعزام کردند و فرزند سومشان الآن جانباز است، آن آزاده که برگشت، جانبازشان هم هست و یکی هم که شهید شد.

رسا- روحانیت در دوران ستم شاهی اقدامات گوناگونی را برای رساندن پیام اسلام ناب و رهنمودهای امام خمینی (ره) به مردم انجام دادند و بدون شک نقش اثر گذاری در پیروزی نظام اسلامی ایران ایفاء کردند، سوال من این است که حوزه های علمیه بعد از استقرار حاکمیت اسلام وپیروزی انقلاب اسلامی چه خدماتی داشتند؟ روحانیت به صورت مشخص چه رسالت و وظایفی در دروان مقدس داشت؟

طلاب و روحانیون در دوران دفاع مقدس، هم پشت جبهه نقش آفرینی کردند و هم داخل جبهه، پشت جبهه برای بسیج عمومی و برای پشتیبانی عمومی، برای حفظ روحیه، برای اداره‌ی برنامه‌ها و مجالس و مراسمات شهداء و فعال کردن پایگاه‌های بسیج و فعال کردن دفاتر پشتیبانی و در عرصه جهاد سازندگی، در جبهه هم حضور رزمندگان خیلی تاثیر داشت، فرماندهان به قم پیغام می‌دادند که ما در خرمشهر یا در مجنون فقط طلبه می‌خواهیم، همه چیز تکمیل است و کمبود اصلی مان، طلبه است؛ می‌گفتند ما روحانی داشته باشیم گردان سر حال است،

باید اذعان کنیم که روحانیون در جبهه حضور فعّال و چشمگیری داشتند و نقش‌های مختلفی را عهده دار شدند و در سمت مدیریت ، فرماندهی، از گردان تا لشکر تا قرارگاه و حتی نیروی رزمی ساده ایفاء نقش کردند.

امروز روحانیون آزاده و جانباز و شهدای روحانی، سند افتخار حوزه های شیعی هستند و نشان می دهد که عالمان اسلامی خود پیشاپیش مجاهدین فی سبیل الله بودند و مدرسه و درس و بحث، بهانه ای برای فرار از وظیفه نبوده است.

علمای بزرگ، مراجع تقلید، نمایندگان امام در بعضی از استان ها، در جبهه ها حضور پیدا می کردند و حضورشان دارای فوائد و آثار زیادی بود و در واقع رفتار آنها تثبیت مشروعیت دفاع بود.

در فضایی که دشمن در کنار به کارگیری تسلیحات سنگین نظامی، جنگ روانی را هم کلید زده بود و رادیو بغداد علیه نظام اسلامی ایران داد سخن داشت و وقتی دیدند بمب هایشان کارگر نمی‌ شود، روی سر بچه‌ها کاغذ می‌ریختند که نوشته بود چرا برادر کشی می‌کنید؟ چرا به کشور اسلامی همسایه تجاوز کردید؟ الآن در خاک ما هستید و حضور شما در این خاک غصبی است! حضور علماء و مراجع ، نمایندگان امام در استان‌ها، تثبیت مشروعیت دفاع مقدس بود، علاوه بر اینکه این حضور برای رزمنگان اسلام ایجاد روحیه می کرد.

آیت الله مشکینی، آیت الله شهید صدوقی، آیت الله حائری شیرازی، این‌ها از کسانی بودند که حضور زیادی در جبهه داشتند و رزمندگان، آنها را در قرارگاه‌ها و در موقع عملیات ها، می دیدند که باعث دلگرمی ملت می‌شد.

 رسا - جنگ حق و باطل همیشه ادامه دارد و نمی توانیم آن را پایان یافته بدانیم؛ در شرایط فعلی دشمن جنگ نظامی را خاتمه داده است، اما با قدرتی افزون تر در میدان فرهنگی وارد شده است و در عرصه جنگ نرم، علیه فرهنگ اصیل جمهوری اسلامی، شبیخون فرهنگی به راه انداخته است،بفرمایید چگونه باید از ارزش های دوران دفاع مقدس و فضای معنوی آن روزها برای مقابله با دشمن امروز مدد بگیریم.

دشمن در انتخاب روش براندازی گاهی از ابزار سخت و گاهی از ابزار فرهنگی، فکری و سیاسی برای اثر گذاری در فکر و روح مردم استفاده می کند، امروز دشمن در تلاش ایجاد قدرت نرم علیه نظام اسلامی است و ما باید از همین مسیر پاسخگوی تحرکات دشمن باشیم.

تجهیز به تسلیحات فکری در نبرد نرم همچون تجهیز به تسلیحات سخت در نبرد سخت لازمه مقابله با دشمن است.

همانگونه که در نبرد سخت ایران، سرداران و روحانیون در کنار هم قرار گرفتند، در جنگ نرم، فرمانده و سرداران و امیران در کنار ما قرار می گیرند چرا که ماهیت نبرد نرم استفاده از روش های فرهنگی و نرم است.

سردارن و امیران ما در جبهه سخت کار را به خوبی اداره کردند و این بار نوبت روحانیت به ویژه طلاب بسیجی است که با استفاده از روش های مقابله فرهنگی پاسخ قاطعی به دشمن بدهند.

در این راستا  لازم است تا روحانیون با شناخت زمان، آشنایی با مباحث سیاسی روز، تلاش علمی و افزایش توان فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و انتقال آن به مردم مناطق خود، به مقابله با تهدید نرم دشمن بپردازند.


رسا- با تشکر از شما، اگر سخن پایانی دارید، بفرمائید.

در اینجا لازم می دانم به مطلبی اشاره کنم، در تعالیم اسلامی ما سه نوع غیرت داریم، یک نوع غیرت ملی، یک نوع غیرت دینی و یک نوع غیرت ناموسی.

غیرت ملی ما همین دفاع مقدس بود و مردم مسلمان ایران، غیرت ملی از خود نشان دادند از آب و خاک و میهن شان دفاع کردند و اسلام و انقلاب اسلامی را حفظ کردند. نمره‌ی ما در بحث غیرت ملی، بیست بود.

در بحث تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی، حضرت آقا عبارت ناتوی فرهنگی را به کار بردند؛ در بحث تهاجم فرهنگی، نوبت غیرت دینی است.

دشمن خیلی در عرصه فرهنگی تلاش کرد تا اهداف پلید خود را جامه عمل بپوشاند، اما غیرت دینی مردم هم خیلی بالا بود و همان طور که از خط مرزی کشورشان، دفاع کردند در تهاجم فرهنگی هم از کیان اسلام و چارچوب عقاید خودشان دفاع کردند.

تاریخ نشان داده است اگر مردم ما همچون زمان جنگ احساس کنند کشور در خطر است به میدان می آیند که در عرصه تهاجم فرهنگی برای مردم این احساس ایجاد شد و تهاجم فرهنگی، با آن سرعتی که دشمن گرفته بود و با آن شتابی که دشمن گرفته بود با شکست روبرو شد.

نوع سوم غیرت، غیرت ناموسی است که بحث ناموسی هم در مردم ایران جایگاه بسیار مهم و بالایی دارد؛ باید اذعان کرد که متأسفانه یک مقداری وضعیت حیا و حجاب در کشور ما کمرنگ شده است.

اینجا جایی است که خود ملت باید به خودشان نمره دهند، در غیرت ملی و دینی نمره شان بیست است، اما وضعیت عمومی کشور و نحوه پیرایش جامعه متأسفانه شرایط خوبی نیست؛ اگر خارجی‌ها بیایند تعجب می‌کنند که در ایران اسلامی، حجاب و حیا اینقدر کمرنگ شده است. /909/گ402/ر

 
ارسال نظرات