۰۸ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۰۷
کد خبر: ۱۴۰۵۳۳
معرفی پایان‌نامه‌های حوزوی؛

اهدای اعضا از نظر اسلام

خبرگزاری رسا ـ پایان نامه « اهدای اعضا از نظر اسلام» به قلم حجت الاسلام «جعفر جهانگیری » برای اخذ مدرک سطح چهار حوزه علمیه نوشته شده و به بررسی اهدای اعضا در اسلام و دلیل قائلین به جواز و حرمت آن پرداخته است.
پايان نامه

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، پایان نامه «اهدای اعضا از نظر اسلام» به قلم«حجت‌الاسلام جعفر جهانگیری» برای اخذ مدرک سطح چهار حوزه علمیه نوشته شده و به بررسی اهدای اعضا در اسلام و دلیل قائلین به جواز و حرمت آن پرداخته است.

بر اساس این گزارش، نگارنده فهرست مطالب پایان نامه را این‌گونه تنظیم کرده است که در ابتدا به مقدمه و سپس به اهمیت و ضرورت بحث، اهداف تحقیق، سؤال‌های تحقیق، روش تحقیق، پرداخته است.

نویسنده‌ پایان نامه«اهدای اعضا از نظر اسلام» آن را در به دو بخش تقسیم کرده است، بخش اول را به «کلیات» اختصاص داده و در این بخش به فصولی پرداخته است:

فصل اول دربردارنده بحث‌های پیرامونی اهدای عضو، فصل دوم دربردارنده مفاهیم، تعریف لغوی اصطلاحی واژها از قبیل موت، ملک، حق ، حکم، فصل سوم  دربردارنده رابطه انسان با اعضای خویش است، همچنین نویسنده پایان‌نامه در فصل چهارم  به مرگ مغزی پرداخته است.

نگارنده در بخش دوم به« اهدای اعضاء از منظر احکام فقهی» می‌پردازد، این بخش دارای چند فصل است:

فصل اول آن به ادله مانعین و مجوز ین اذن به قطع اعضا در حال حیات، ادله قائلین به حرمت، آیات، روایات، نتیجه بررسی روایات، ادله قائلین به جواز، آیات روایات بنای عقلا، فصل دوم به ادله مانعین و مجوزین اذن به قطع اعضا پس از مرگ، اذن به قطع اعضا بعد از مرگ، مقام اول جواز و عدم جواز برداشت اعضای میت، جهت اول برداشت عضو بدون ضرورت، جهت دوم برداشت عضو از میت به جهت ضرورت، مقام دوم جواز وعدم جواز پیوند اعضای میت به دیگران، مقام سوم ادله جواز اهدای اعضا بعد از مرگ که به بررسی وصیت، اجازه ولی شرعی، ضرورت معالجه، فصل سوم به فروعات اهدای عضو و در فصل چهارم خاتمه و نتیجه تحقیق و در پایان فهرست منابع را ذکر کرده است.

چکیده:

دین مبین اسلام برای حفظ حیات و سلامتی افراد اهمیت فوق‌العاده‌ای قائل است و این مطلب را به عنوان یک امرا هم مقدم بر اکثر مسائل فقهی لحاظ کرده است.

رابطه روح با بدن رابطه مدبرانه و متصرفانه است.

مرجع در تعیین موت عرف است، ولی از آنجا که موضوع احکام موت واقعی است عرف موظف است در تعیین و تشخیص موت نهایت دقت را داشته باشد.

و مرگ مغزی مرگ قطعی نیست .

اهدای اعضا در حال حیات ضرر بر بدن است و دلالت بعضی ادله در این خصوص کافی است ولی هدف عقلایی یا شرعی می‌تواند ضرری بودن آن را جبران نماید مضافاً اینکه ادله جواز اذن به قطع اعضا دلالت دارند که حفظ نفس، مقدم بر هر چیزی است و انسان نسبت به اعضای خود سلطنت دارد و بنای عقلا نیز بر حفظ جان خویشان و نزدیکان قرار گرفته است.

اذن به قطع اعضا بعد از موت حتی برای مداوای بهتر و کامل‌تر هم جایز است و نیازی نیست که حتماً، ضروری قطع عضو را ایجاب نماید و دلالت حرمت در این باره ناتمام است.

انتفاع از اعضای میت جهت پیوند به نیازمندان جایز است.

مشکل نجاست اعضای اهدایی به جهت حلول حیات و یا مقتضای«اصالة الطهارة» رفع می‌شود.

وصیت به برداشت عضو بعد از مرگ جهت پیوند به نیازمندان صحیح است ولی اولیای میت ولایت ندارند که اعضای میت را در اختیار دیگران قرار دهند، آری اگر ضرورتی ایجاب کند و حفظ جان کسی وابسته به اعضای میت باشد بدون وصیت نیز می‌شود اعضای او را قطع و در اختیار افراد مظطر گذاشت.

در صورت قطع عضو میت، بدون وصیت قبلی پرداخت دیه بر قطع کننده عضو واجب است ولی در صورتی که شخص قبلاً وصیت بر اهدای عضو کرده باشد دیه بر قطع کننده عضو واجب نیست.

نتیجه گیری:

محقق در پایان این تحقیق در مجموعه بحث‌های مطرح شده در بخش اول نتایج زیر را به دست آورده است.

مسأله اهدا از آن جهت اهمیت ویژه ای دارد که از طرفی ملازم با قطع اعضا و تصرف در تمامیت جسمی فرد و حرمت اضرار به نفس و حرمت قطع اعضای میت و بحث‌های پیرامونی دیه و قصاص را با خود دارد و از طرفی با هدف نجات انسان‌ها و حفظ حیات و رهایی آن‌ها از درد و رنج که مورد تاکید شرع مقدس اسلام قرین می‌باشد.

دین مبین اسلام برای حفظ حیات و سلامتی افراد اهمیت فوق‌العاده‌ای قائل است و این مطلب را به عنوان یک امر واجب و مقدم بر اکثر مسائل فقهی لحاظ کرده است و این اصل حاکم بر اکثر مسائل فقهی است که باید در هر موردی لحاظ گردد. و رابطه روح با جسم رابطه مدبرانه و متصرفانه است.

مرجع در تعیین موت عرف و عموم مردم است ولی آن‌ها هم موظفند در تشخیص موضوع نهایت دقت را داشته باشند چرا که موضوع احکام موت واقعی است.

موت حال خروج روح از جسد نیست بلکه حالتی است که، از بیرون رفتن روح از بدن حاصل می‌شود و آنچه بعضی‌ها نسبت موت را با حیات نسبت ملکه وعدم ملکه دانستند صحیح نیست، زیرا موت یک امر عدمی نیست بلکه یک امر وجودی است که برابر آیه شریفه « الذی خلق الموت و الحیاة»، و بعضی روایات خلق به آن را تعلق می‌گیرد بنابراین صحیح آن است بگوییم نسبت بین موت و حیات ضدین است که متعاقباً بر جسم آدمی عارض می‌شود.

در بخش دوم پایان نامه « اهدای اعضا از منظر احکام فقهی » نتایج زیر را نویسنده بیان کرده است.

در بررسی مقدمه اول «ضروری بودن قطع اعضا» گفته است؛ اهدای اعضا به بدن مضر است الا اینکه اهدای اعضا برای یک هدف و غرض عقلایی باشد در این صورت هدف عقلایی به عنوان امر اهم ضرر را جبران می‌کند و چه بسا اگر غرض عقلایی از واجبات باشد، نه تنها اهدای اعضا بلکه بالاتر از آن بذل جان هم واجب است.

یا اینکه صاحب عضو اذن خود را برای قطع عضو منوط به دریافت حق اختصاص در مقابل رفع ید از عضو خود کند. در این صورت اگر عوض متناسب با عضو اهدایی باشد ضرر وارده از قطع عضو جبران و عرف چنین کسی را متضرر نمی‌شناسد.

در مقدمه دوم حرمت اضرار به نفس ؛از بررسی مجموع روایات حرمت اضرار به نفس چنین به دست می‌آید که شارع مقدس راضی به اضرار به نفس نیست.

هرچند دلالت ادله بر حرمت تبتیک و تغییر واضح است ولی ادله دلالت ندارند که مطلق تغییر و تبتیک حرام است زیرا با قول به حرمت مطلق تغییر، تخصیص اکثر لازم می‌آید که قبیح است.

اگر تعلیل ادله بر حرمت مطلق ضرر به نفس را بپذیریم باز ادله اخص از مدعا است و شامل اهدای اعضای رئیسی نمی‌شود.

استدلال بر حرمت قطع اعضا برای اهدا مستند بر حرمت «مثله» ناتمام است چه اعضای ظاهری و چه اعضای باطنی چه بعد از مرگ و چه قبل از مرگ.

محقق در بررسی ادله جواز اذن به قطع اعضا چنین نتیجه گرفته است، که وجود عقلایی و عوض جبران کننده اهدای اعضا از ضرر و از ادله حرمت اضرار به نفس بودن خارج می‌کند.

لذا می‌تواند جزء مواردی باشد که به خود مؤمن تفویض شده یا جزء معروف‌هایی باشد که توصیه به ایصال آن به برادران دینی شده است.

علاوه بر آن اخبار اهمیت حفظ نفس و تصرف در اعضای بدن فرد داوطلب شده اهدای اعضا جایز خواهد بود مضافاً اینکه بنای عقلا بر حفظ جان خویشان و نزدیکان و عدمت ملامت عرف برای این کار وعدم ردع و نهی شارع مقدس از این سیره دلیل کافی برای جواز اهدای اعضا غیر رییسی به خویشان و نزدیکان است.

شایان ذکر است این پایان‌نامه به نگارش «حجت الاسلام جعفر جهانگیری » و راهنمایی « حجت الاسلام علی عندلیب»، مشاوره «حجت الاسلام محمد کاهانی » در مقطع سطح چهار حوزه علمیه در سال 1390 دفاع شده است.

علاقه‌مندان به مطالعه این پایان‌نامه می‌توانند به کتابخانه آیت‌الله حائری در «مدر سه فیضیه» مراجعه کنند/905/پ201/ن

ارسال نظرات