۲۲ آذر ۱۳۹۱ - ۱۳:۴۹
کد خبر: ۱۴۹۶۷۴
معنویت در اندیشه رهبری/ بخش چهارم؛

خدا در عرفان‌های کاذب موجودی گوش به فرمان فرض می‌شود

خبرگزاری رسا ـ در عرفان‌های کاذب، خداوند هم‌چون موجودی گوش به فرمان فرض می‌شود که لازم است امیال و آرزوها و تمنیات آدمی را برآورده کند تا انسان‌ها بتوانند حوزه لذت خواهی خویش را افزایش دهند.
رهبري+دعا
در بخش گذشته به موضوع اعتقادات و باورها در دعا اشاره شده و این درس‌ها و معارف، در اندیشۀ مقام معظم رهبری بازگو گردید. در این قسمت، دیگر شاخص‌های دعا در اندیشه معظم له بازخوانی می‌شود.
 
2ـ استجابت به معنای برآورده شدن حاجت نیست!
 مهم‌ترین پرسش در باب دعا، سؤال از معنای استجابت است. خداوند متعال از انسان خواسته دعا کند و اجابتِ آن را تضمین کرده و اصولاً هدف دعا را استجابت معرفی نموده است. «قالَ رَبُّکمُ ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکم» غافر/60
بسیارند افرادی که می‌گویند ما دعا کرده‌ایم و بارها خواستۀ خود را از خداوند طلب کرده اما جوابی نگرفته‌ایم. در اندیشۀ رهبر معظم انقلاب استجابت به خوبی معنا شده است. در این رابطه ایشان چند مطلب را بیان کرده‌اند:
هر درخواستی از جانب بنده، در مقابل خود یک پاسخ قطعی از ناحیۀ خدا دارد؛ صد البته آن پاسخِ قطعی این نیست که حتماً همان خواسته برآورده شده و انسان به آن می‌رسد. (4/10/77)
البته «اجابت» بدان معنا نیست که هرچه شما خواستید و هر طور آن را با خداى متعال در میان گذاشتید، برآورده خواهد شد. (7/12/71)
استجابت به معنای این نیست که خواستۀ انسان حتماً برآورده خواهد شد. ممکن است برآورده شود و ممکن است به علل و مصالح و موجباتی برآورده هم نشود. (19/4/79)
پروردگار فرموده است دعا کنید مرا یعنی بخوانید مرا، من به شما جواب می‌دهم. البته این برآمدن به معنای برآمدنِ حاجت نیست. (28/11/1373)
 
مطلب بعد آن‌که، برای استجابت دعا لازم است هم شروطِ استجابت مراعات گردد و هم موانع آن برطرف گردد.
در روایات دینی آمده است که اگر شرایط دعا وجود نداشته باشد، دعا مستجاب نمی‌شود. (28/11/73)
یکی از شرایط استجابت دعا، حضور قلب و خشوع است. (29/7/84)
ما افراد بشر گاهی خطاها و گناهانی می‌کنیم که این گناهان مانع از این می‌شود که دعای ما مورد اجابت قرار گیرد و قبول بشود. (21/7/85)
 
چنان که از گفته‌های مقام معظم رهبری به خوبی روشن است، برای اجابت دعا زمینه‌ها و شرایطی وجود دارد. همین طور موانعی ممکن است بر سر راه تحقق دعا قرار گیرند. مثلاً خشوع و خضوع جزو شروط استجابت است و از جملۀ موانع، گناهانی است که مسیرِ صعود دعا را مسدود کرده و دعا را حبس می‌کنند.
نکتۀ قابل توجه این که اگر شروط دعا مراعات گردد، موانع نیز برطرف شود و دعای انسان مستجاب گردد، این استجابت به این معنا نیست که آن چه خداوند به دعا کننده بخشیده، همانی است که او، از خداوند مطالبه کرده است.
یادآور می‌شویم خداوند در موارد زیادی همان خواسته را «احتمالاً با تأخیر»، به انسان اعطا می‌کند، اما مصادیق اجابت و موارد خارجی آن به حسبِ مورد متفاوت است و ممکن است بین آن چه محقق شده و آن چه مطالبه شده در ظاهر مطابقت وجود نداشته باشد.
از این رو امام سجاد(ع) می‌فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: یا برای او ذخیره می‌گردد یا در دنیا برآورده می‌شود یا بلایی را که می‌خواست به او برسد،‌ از وی بر می‌گرداند».(تحف العقول، ص 202)
در قرآن آمده که بنی اسرائیل برای رفع شر فرعون دعا کردند و خداوند به آن‌ها فرمود که دعایتان مستجاب شده است؛ اما جالب این که بین وعده خداوند تا سرنگونی فرعون چهل سال طول کشید.
امام صادق(ع) در روایتى معتبر فرمود: «کان بین قول الله عز و جل: «قد اجیبت دعوتکما» و بین اخذ فرعون اربعین عاما؛ فاصلۀ بین گفته خداوند: «دعایتان مستجاب شد» با انتقام الهى از فرعون، چهل سال بود». «وسائل الشیعه، ج‏4، ابواب دعا، باب‏19، حدیث 2.»
 
کج‌راهه
کسانی که با معنویت‌های نوظهور در کشور آشنایی دارند به خوبی می‌دانند که چنین معنای متعالی از استجابت، در هیچ کدام از عرفان‌های نوپدید وجود ندارد.
معنویت‌های نوظهور از این حیث، سه دسته‌اند؛ دسته‌ای که اساساً خدا را قبول ندارند. مانند دین بودا؛ در این دین الحادی اساساً مفهومی به نام خدا یافت نمی‌شود؛ چنان که عنصری به نام روح هم در بودیسم وجود ندارد.
دسته دوم عرفان‌هایی هستند که خدا را پذیرفته، اما خدا را در حد اذعان به وجود او قبول دارند نه بیشتر. به عبارت دیگر این مکاتب اگر چه وجود خدا را منکر نشده‌اند، اما برای خدا در حیات معنوی انسان سهمی قائل نشده‌اند و خدا را فقط نظاره‌گر می‌پسندند نه بیشتر. بالتبع به ارتباط گرفتن با خدا هم تشویق نمی‌کنند. نمونه بارز این تفکر اشو است که تصریح می‌کند خدا هست، اما غایت سیر معنوی انسان، نیست.
او می‌گوید: «عارف در جست­وجوی شادمانی به زندگی روی می­آورد. او پروای خدا در سر ندارد. البته عارف در راه خود، خدا را هم می­یابد، اما او در جست­وجوی شادمانی است؛ بنابراین، عرفان هیچ­گونه مجموعه باوری در مورد بی­خدایی یا با خدایی ندارد؛ عرفان بر هیچ باوری متکی نیست». (پرواز در تنهایی، اشو ص 60)
دسته سوم مکاتبی‌اند که خدا را پذیرفته، ولی ارتباط با او را به صورت‌های خاصی تفسیر می‌کنند و بر مبنای این تفسیر، معنای خاصی از استجابت را هم مطرح می‌کنند.
اگر از مکاتب دستۀ اول و دوم(یعنی مکاتبی هم‌چون بودیسم که خدا در آن‌ها وجود ندارد و مکاتبی که به خدا دعوت نمی‌کنند) که دعا و استجابت در آن‌ها مشاهده نمی‌شود بگذریم؛ باید گفت مکاتب دسته سوم که هم خدا را پذیرفته و هم به گفت‌وگوی با خدا دعوت کرده‌اند، اگر هم حرفی از استجابت خواسته به میان آورده‌اند، دقیقاً معنایش رفتاری است که خداوند باید طبق میل آدمی انجام دهد.
در این مکاتب، خداوند هم‌چون موجودی گوش به فرمان فرض می‌شود که لازم است امیال و آرزوها و تمنیات آدمی را برآورده کند تا انسان‌ها بتوانند حوزه لذت خواهی خویش را بیشتر کنند. مثال مشهور این دسته طرفداران قانون جذب است. در رابطه با استجابت بیشترین ادعا مربوط به رهبران قانون جذب است که تأکیدی جدی بر استجابت خواسته‌ها طبق میل آدمی دارند و دعا را همان «رفتارِ مطابق با اراده آدمی» از جانب خداوند معنی کرده‌اند.
ایدۀ جذب با پیشوندِ «قانون» به میدان آمده و از آن جا که قانون، تخلف بردار نیست و برای آن، استثنا فرض نمی‌شود، در قانون جذب، تحقق آرزوها و دست‌یابی به نتیجه، قطعی و حتمی معرفی می‌شود.
«راندا برن» در کتاب راز، از قانون جذب نه تنها به عنوان قانون که با نام عظیم‌ترین و قابل اعتمادترین قانونی که کل نظام خلقت بدان متکی است یاد می‌کند.(راز، راندا برن، ص 14) از این رو ادعا کرده که هرچه را از کائنات طلب کنید، اگر پردازش ذهنی قوی داشته و با یقین و اطمینان درخواست خود را طلب کنید، حتماً به آن می‌رسید.
باید دانست قانون جذب هنوز به عنوان قانونِ علمی، اثبات نشده؛ به گونه‌ای که گروهی صرفاً در حد یک فرضیه به آن پرداخته‌اند و پاره‌ای دیگر آن را تخیل و توهم دانسته‌اند.(راز راز، ترجمه عادله ناصری مقدم، ص46) در مکاتب روان شناسی، قانون جذب به عنوان قانون علمی مورد پذیرش نیست و تعدادی از فیزیک‌دانان نیز بعد از ادعای کارشناس فیلم راز در باب فیزیک کوانتوم، به این گفته اعتراض کردند و آن را غیر علمی دانستند.
با این توصیفات چرا از این ایده هم‌چنان با نام قانون یاد می‌شود؟ چرا عده‌ای تلاش می‌کنند جذب را غیر قابل خدشه معرفی کنند؟ این در حالی است که افراد زیادی بعد از آشنایی با ایده راز، این فرضیه را به آزمون گذاشته و عملاً ناکارآمدی آن را تجربه کرده‌اند. البته هستند افرادی که هدفی داشته‌اند و با تلاش و پشتکار به هدف خود دست یافته و از روی تحلیل اشتباه و به خاطر تبلیغات گستردۀ رهبران جذب، موفقیت خود را به درستی قانون جذب نسبت می‌دهند.
در قانون جذب، شرط اجابت خشوع نیست، در حالی که در کلام مقام معظم رهبری، عدم خشوع، خود مانع استجابت دعاست. در قانون جذب، گناه انسان ارتباطی با تحقق خواسته انسان ندارد. در کلام رهبر انقلاب، عدمِ استجابت ارتباط وثیقی با ارتکاب گناه دارد و در مسیر استجابت، گناه به صورت مانع تصویر می‌شود. بنا بر نگرش دینی، اسباب و عللِ عالم از جانب خداوند متعال مأموریت دارند که خود را در خدمت انسان با تقوا قرار دهند و او را در پیمودن مسیر تعالی مدد نمایند، «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِینَّهُمْ سُبُلَنا، 69 عنکبوت» در حالی که در قانون جذب، عکس‌العمل کائنات هیچ ارتباطی با تقوا و پرهیزگاری انسان‌ها نداشته و قانون جذب بیشتر به حرص و آز روی خوش نشان داده و خزانۀ خود را در اختیار انسان‌های آزمند و طمّاع قرار می‌دهند، نه اهل اطاعت و اخلاص.
در قانون جذب استجابت به معنای لبیک فوریِ خدا برایِ برآورده شدن هوس‌های آدمی است. در حالی‌که در نگرش متعالی مقام معظم رهبری، استجابت یعنی ذخیره‌ای که خداوند بنا بر مصلحت، برای بندگان خویش مقرر می‌دارد. این ذخیره که همان خیرِ اخروی است، ممکن است همان چیزی است که انسان از خداوند طلب کرده و ممکن است خیری باشد که در جهان ابد به انسان‌های نیکوکار داده می‌شود.
 
پژوهشگر و کارشناس حوزوی عرفان‌های کاذب،
حجت الاسلام حمزه شریفی دوست/925/م9/ر

 

ارسال نظرات