۰۹ دی ۱۳۹۳ - ۱۹:۲۷
کد خبر: ۲۳۸۴۶۱

امنیت ملی و فرهنگ انتظار

خبرگزاری رسا ـ امروزه « امنیت ملی» در سطحی گسترده در ادبیات معاصر سیاسی به کار می رود. بسیاری از کشورها از نهادی به نام شورای امنیت ملی در ساختار سیاسی خود بهره می یرند و تصمیم گیری های مهم و اساسی را بر عهده این نهاد گذاشته‌ند.
انتظار فرج

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، امروزه « امنیت ملی» در سطحی گسترده در ادبیات معاصر سیاسی به کار می رود. بسیاری از کشورها از نهادی به نام  شورای امنیت ملی» در ساختار سیاسی خود بهره می گیرند و تصمیم گیری های مهم و اساسی را بر عهده این نهاد گذاشته اند. اقدام علیه امنیت ملی از حربه های مهم گروه ها و احزاب برای سرکوب یکدیگر است و افرادی به عنوان اقدام علیه امنیت ملی در زندان به سر می برند.

 
تعریف امنیت ملی یکی از مباحث دشوار و پیچیده امنیت است. دشواری این بحث بسیاری از کارشناسان و سیاست مداران را به بحث و بررسی دو چندان در این زمینه واداشته است؛ به گونه ای که حجم این بحث در مقایسه با دیگر موضوعات امنیت ملی گسترده تر می نماید.

برخی از تعاریف عرضه شده از امنیت ملی عبارتند از:

در دانشنامه بین المللی اجتماعی می خوانیم: امنیت ملی توان یک ملت در حفظ ارزش های داخلی از تهدیدهای خارجی است.

سازمان ملل متحد در تعریف امنیت ملی می گوید: این که کشورها هیچ گونه احساس خطر حمله نظامی، فشار سیاسی و اقتصادی نداشته باشند و برگسترش و توسعه خویش توانا باشند امنیت ملی است.


والتر لیپمن می نویسد: یک ملت وقتی دارای امنیت است که در صورت اجتناب از جنگ بتواند ارزش های اساسی خود را حفظ کند و در صورت اقدام به جنگ بتواند آن را ادامه دهد. 

ریچارد کوپر امنیت ملی را توان جامعه در حفظ و بهره گیری از فرهنگ و ارزش هایش می شناسد. 

رابرت ماندل می گوید: امنیت ملی شامل تعقیب روانی و مادی ایمنی است و اصولا جزء مسئولیت حکومت های ملی است تا از تهدیدات مستقیم ناشی از خارج نسبت به بقای رژیم ها، نظام شهروندی و شیوه زندگی شهروندان خود ممانعت به عمل آورند. 

«میشل لوو» امنیت ملی را خط مشی دفاعی سنتی و کنش های غیر نظامی دولت به منظور تضمین ظرفیت تام آن برای بقا به مثابه موجودی سیاسی در جهت تاثیرگذاری و انجام اهداف ملی و فراملی خود تعریف می کند. 
«تریگر و سیمونی» در تعریف امنیت ملی می نویسد: امنیت ملی آن قسمت از خط مشی حکومت است که هدف ایجاد شرایط سیاسی ملی و بین المللی مساعد برای حفاظت یا گسترش ارزش های ملی بنیادین و اساسی علیه مناقشات موجود و بالقوه است

یکبالور رحمان می گوید: امنیت ملی دل مشغولی غالب هر کشوری است و مستلزم تمامیت ارضی، ثبات نظام سیاسی، و دست یابی به دیگر منافع ملی و بین المللی و یا پاسداری و حمایت از زندگی شهروندان از هر گونه تهدید، کنش یا موقعیتی است که می تواند نحوه زندگی، ارزش های اجتماعی یا ملی آنها را با آسیب مواجه سازد.

آشوری می نویسد: « امنیت ملی حالتی است که ملتی فارغ از تهدید از دست دادن همه یا بخشی از جمعیت دارایی یا خاک خود به سر برد ».

آقا بخشی در تعریف امنیت ملی می گوید: احساس آزادی کشور در تعقیب هدف های ملی و فقدان ترس و خطر جدی از خارج نسبت به منافع اساسی و حیاتی کشور.

بهزادی معتقد است: احساس آزادی کشور در تعقیب هدف های ملی و ترس از خطر جدی خارج نسبت به منافع اساسی و حیاتی کشور امنیت ملی نامیده می شود.

ایان بلانی، پنه لوپه هارتلند، والتر لیپمن، مایکل اچ، اچ لوه، جیا کومولوچیانی، لارونی مارتین، جان ئی مورز، کالج دفاعی ملی کانادا، فرانک ان تراگر، اف اف سیمونی، ریچارد اولمان، اولی و یورو، و ... نیز از دیگر صاحب نظرانی هستند که امنیت ملی را تعریف کرده اند.

هر چند اندیشوران بسیاری تعریف امنیت ملی را بحث و بررسی کرده اند، اما نتیجه نشان می دهد امنیت، مفهومی مبهم، نسبی و نارساست، چه این که: در برخی تعاریف تنها کنش های نظامی در برابر دشمن مورد توجه قرار گرفته است، در برخی کنش های نظامی و غیرنظامی، در تعدادی معیار ملت و در برخی معیار دولت، در بعضی احساس امنیت مهم و در مواردی واقعیت امنیت ارزش مند، برخی تعاریف امنیت ملی را محدود به استقلال و تمامیت ارضی نشان می دهند و بعضی رفاه عمومی، آزادی های سیاسی و مشارکت اجتماعی را نیز در شمار مسائل امنیت ملی قرار می دهد و...

و گویا همین نتیجه گروهی از پژوهشیان را از عرصه تعریفی جامع و کامل ناتوان ساخته است. برای نمونه آرنولد ولفرز که برجسته ترین پژوهش را در زمینه تعریف امنیت سامان داده است. امنیت را یک « نشان و سمبل مبهم » می خواند که از هیچ معنای دقیقی برخوردار نیست  و دبلیو بیگالی امنیت را مفهومی جنجال برانگیز می خواند  و باری بوزان امنیت را از جهت مفهومی ضعیف، توسعه نایافته، گرفتار طاعون ابهام و غیر قابل تعریف می داند. او در این باره می نویسد: امنیت ملی را نمی توان به طور کلی تعریف کرد بلکه تنها در مواردی مشخص می توان آن را تعیین کرد. الستایر بوکان نیز امنیت را واژهای می داند که معانی بسیاری دارد. هگ مک دونالد نیز که تلاش داشت ابهام مفهومی امنیت را از میان ببرد. پس از کوشش بسیار به شکست خویش اعتراف کرد و امنیت ملی را مفهومی نارسا معرفی نمود. 

اختلاف سلیقه ها در تعریف امنیت ملی و نظر داشت مجموعه مباحث امنیت و نقد و تحلیل محتوایی دیدگاه های مهم ما را به این حقیقت رهنمون می سازد که درباره امنیت ملی دو گفتمان مهم و اساسی شکل گرفته است:

1. گفتمان امنیت منفی

این گفتمان، پیشینه ای بس بلند دارد و نشانه های آن در جای جای آثار امنیت شناسان و صاحب نظران مسائل امنیتی در خور ردیابی است.

در این گفتمان، امنیت سلبی است و با نبود تهدید معنا و مفهوم می یابد؛ به گونه ای که اگر تهدید خاصی مورد توجه نباشد امنیت معنای عملیاتی نخواهد داشت. باید نخست تهدیدی را مدنظر داشت و آن را تعریف و تحلیل کرد و آن گاه امنیت را نبود آن معرفی کرد. از این جهت امنیت مانند خطر کیفیتی مبهم و نامشخص است.

در گفتمان منفی دو موج مطالعاتی شکل گرفته و این دو شکل در برابر یکدیگرند:

یک: موج سنتی

در این موج، بعد نظامی از بیشترین اهمیت برخوردار است و امنیت با توجه به تهدید نظامی تعریف و تحلیل می گردد. سنت گرایان امنیت را به « نبود تهدید نظامی » تعریف می کنند. در نگاه ایشان هدف اصلی در امنیت، تقویت توان نظامی، بالا بردن هزینه های نظامی و تولید و تکثیر سلاح های باز دارنده است « قدرت بیشتر امنیت بیشتر ».

سنت گرایان شاهد درستی رویکرد خود به این نوع از امنیت را بروز رفتارهای خشن و تند به عنوان یک نیاز فطری برای انسان می دانند. (16)

دو. موج فراسنتی

درمطالعات فراسنتی تهدید به شکل نظامی آن خلاصه نمی شود و ابعاد دیگری چون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... از تهدیدات مهم و بسیار دغدغه آفرین شناخته می شود. بر این اساس امنیت تنها نبود تهدید نظامی نیست بلکه مجموعه ای از تهدیدات در تعریف و تحلیل امنیت تاثیرگذار است. 
در نگاه فراسنتیان، امنیت ثابت و یک نواخت نیست، بلکه در بستر زمان و گذر ایام همراه و همگام با پیشرفت و توسعه تحول می یابد. عصری تهدید اقتصادی، برهه ای تهدید فرهنگی، دوره ای تهدید اقتصادی و ... در هر یک از این دوره ها نیز یک تهدید مشخص از بیشترین اهمیت برخوردار نیست، بلکه در زمان های متفاوت اقتصاد، سیاست، قدرت نظامی، در نوسان اهمیت قرار دارند.

این دو موج مطالعاتی در گفتمان منفی، از آن جهت که بر نبود تهدید تأکید دارند اما در نوع تهدید با یکدیگر اختلاف دارند دارای یک قدر مشترک اساسی می شوند و همین قدر مشترک امکان گنجاندن این دو موج را تحت عنوان گفتمان امنیت منفی فراهم می کند.

2. گفتمان امنیت مثبت

پیشینه این گفتمان بیش از دو دهه نیست. این رویکرد به امنیت در پی نقد امنیت منفی و تبیین و تحلیل کاستی های آن شکل گرفته است.

در این گفتمان، محور اصلی امنیت جنبه اثباتی آن است نه نبود تهدید. بنابراین در این گفتمان، امنیت وجود شرایط مطلوب برای تحقق اهداف و خواسته های فردی، اجتماعی و ملی خواهد بود. (18) بر این اساس اگر جامعه ای تهدیدات داخلی و خارجی نداشته باشد، اما از شرایط لازم و توان کافی برای دست یابی به منافع و خواسته های خویش برخوردار نباشد آن جامعه در امنیت نخواهد بود.

در این گفتمان نیز دو شیوه مطالعاتی در خور ردیابی است:

1- مدرن؛

2- فرامدرن

در شیوه مطالعاتی مدرن، امنیت اطمینان بخش جای گزین امنیت منفی می شود و طبیعت الگوی امنیتی معرفی می گردد. تکامل تدریجی، تنوع، فراوانی، صرفه جویی، همزیستی، دفاع، آسیب ناپذیری، خود ترمیمی، آزادی، پیوستگی منافع، عدالت، مشارکت، آینده نگری، تخیل و برنامه ریزی از اصول الگوی امنیتی طبیعت استخراج می گردد و این اصول به عنوان ویژگی های اصلی امنیت در گفتمان مدرن شناخته می شود.

در شیوه مطالعاتی فرامدرن دولت و ملت به عنوان الگوی اصلی فعالیت سیاسی و جهانی نقدپذیر خوانده می شود
حلیل و بررسی تعاریف گوناگون امنیت نشان می دهد برخی از تعاریف با گفتمان امنیت منفی سازگار است و تعدادی با گفتمان امنیت مثبت.



وابستگی امنیت ملی به گونه های دیگر امنیت

در کشورهای قدرت مند و توسعه یافته، اقسام امنیت به یکدیگر وابسته نیستند و یا وابستگی به اندازه ای اندک است که امکان تعریف و بحث و بررسی هر یک از اقسام بدون نظر داشت اقسام دیگر امکان پذیر است. اندیشمندان این کشورها می توانند از امنیت اجتماعی و داخلی تعریف ویژهای داشته باشند، و یا بدون نظر داشت تهدیدات داخلی به تعریف امنیت ملی بپردازند. برای نمونه در تعریف امنیت ملی می گویند: « امنیت ملی شامل تعقیب روانی و مادی ایمنی است و اصولاً جزء مسئولیت حکومت های ملی است، تا از تهدیدات مستقیم ناشی از خارج نسبت به بقای رژیم ها، نظام شهروندی و شیوه زندگی شهروندان خود ممانعت به عمل آورند » . (20)

در برابر کشورهای توسعه یافته، در کشورهای به اصطلاح جهان سومی صورت های گوناگون امنیت در یکدیگر تنیده اند، قلمرو امنیت ملی بسیار گسترده شده و نگرانی های معمول امنیت ملی از سطح استقلال ملی و تمامیت ارضی بسیار پایین تر رفته است تا آن جا که در بسیاری از این کشورها بی ثباتی سیاسی و نبود امنیت داخلی در مقام مقایسه با تهدیدات خارجی به مراتب خوفناک تر می نماید و ارزش های حیاتی را بیش از هر تهدید دیگر خارجی در معرض زوال و بی توجهی قرار می دهد. بر این اساس، برخی چون رابرت ماندل می نویسند: امنیت ملی در جهان سوم مستلزم توجه خاصی به تهدیدات داخلی است. (21)

این در هم تنیدگی اقسام امنیت در کشورهای جنوب بیشتر معلول بحران مشروعیت، فقدان اراده ملی و تنوع قومی و آشفتگی اقتصادی است.



1- بحران مشروعیت

در جهان سوم اکثر حکومت ها مشروعیت ندارند و تعداد کمی هم که مشروعیت نسبی دارند مشروعیت خود را بر ارزش ها و هنجارهایی استوار ساخته اند که با جریان تند مدرنیزاسیون و جهانی سازی بسیار آسیب پذیرند.

بحران مشروعیت در جهان سوم دولت ها را در برآورده ساختن نیازمندی های اولیه مردم ناتوان می سازد، آنها را ناگزیر از سرکوب مردم و بی توجهی به درخواست های فزاینده مردم در مشارکت در امور می کند، جذب سرمایه های خارجی را دشوار می سازد، بیکاری را افزایش می دهد و...



2- فقدان اراده ملی

مشکل دیگر امنیتی در کشورهای جهان سوم، نبود اراده ملی است.

در این کشورها اراده و تصمیم لازم برای حمایت از راه کارها و تصمیمات دولت درباره سیاست های دفاعی و خارجی در میان شهروندان وجود ندارد. در نتیجه، امنیت ملی این کشورها بسیار صدمه پذیر است. سردمداران این کشورها برای رسیدن به اراده ملی ناگزیر از گسترش آزادی ها هستند، اما این آزادی ها نیز برای چنین حکومت هایی که مشروعیت مردمی ندارند بسیار مخاطره آمیز و دردسر آفرین است و آنها را با مجموعه ای از تهدیدات رو به رو می سازد؛ تهدیداتی که رژیم را در آستانه سقوط قرار می دهد.


3- تنوع قومی

تنوع قومی در جهان سوم یکی دیگر از مشکلات امنیتی این کشورهاست. جنبش های تجزیه خواهی و جدایی طلب تهدیدات بزرگی متوجه ارزش های محوری مشترک میان اکثریت جمعیت یک کشور به وجود می آورد و تمامیت ارضی و سیاسی کشور را به خطر می اندازد. چند پارگی و تشتت و تبدیل یک دولت- ملت به گروه های قومی متعدد، ابعاد جدیدی را به مسئله پیچیده امنیت ملی در جهان سوم می افزاید. از مجموع 132 کشور نود درصد آنها تا سال 1972 دارای تنوع قومی هستند و در 53 کشور 40/2 درصد جمعیت به بیش از پنج گروه قابل توجه تقسیم می شود. (22)

4- آشفتگی اقتصادی

آسیب رساننده دیگری که در جهان سوم بسیار رخ می نماید، وضعیت بد اقتصادی است. افزایش سطح انتظارات مردم و کاهش امکانات، نبود فرصت های برابر شغلی، شکاف عمیق طبقاتی، نرخ بالای بیکاری کاهش درآمدهای دولت، ناامنی در فعالیت های اقتصادی، اقتصاد تک محصولی، رانت خواری و دلالی پیشرفته و گسترده، در شمار تهدیداتی است که زمینه ساز انقلاب، شورش، حرکت های مسلحانه و جنگ های داخلی می گردد و حمایت خارجی از این جریان ها می گردد. حمایت های خارجی از شورش ها، اعتراض ها و جنگ های داخلی بیشتر به شکل سیاسی نظامی و اقتصادی انجام می گیرد برخی از مهم ترین این حمایت ها عبارتند از: انزوا بین المللی و سیاسی، اعمال فشارهای شدید سیاسی، حمله نظامی، پشتیبانی از شورشیان و مخالفان، اعمال تحریم های اقتصادی، بستن تعرفه های سنگین بر کالاهای وارداتی از کشور مورد نظر و...

معناشناسی انتظار

انتظار مصدر باب افتعال است و فعل ثلاثی مجرد آن « نظر » می باشد. فعل « نظر » در لغت عرب معنای گوناگونی به خود گرفته است:

1. در اکثر استعمالات این فعل به معنای « تقلیب البصر و البصیره لا دراک الشیء و رویته » به کار می رود.

2. در برخی موارد کلمه نظر معنای تأمل و فحص دارد.

3. در مواردی نیز شناخت حاصل از فحص نظر خوانده می شود.

اژه رصد، رقب و صبر از دیگر کلماتی است که بار معنایی انتظار را در خود جای داده است و در برخی از آیات وحی نیز به کار رفته است:

(وَ إِرْصَاداً لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ ). (23)

(وَ ارْتَقِبُوا إِنِّی مَعَکُمْ رَقِیبٌ‌ ). (24)

(فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ ).

انتظار افزون بر معنای لغوی یک معنای اصطلاحی نیز یافته است و آن معنا انتظار فرج آقا امام دوازدهم شیعه است.

منتظران امام زمان به دو گروه تقسیم می شوند:

یک گروه با استناد به روایاتی که عبارت « کما ملئت ظلماً و عدواناً » را در خود دارد فساد، فحشا، ظلم، گناه، تباهی و ... را پیش شرط ظهور حضرت حجت می شناسند و اصلاح جامعه، زدودن ظلم و ستم، برچیدن گناه، امر به معروف و نهی از منکر و.. را از میان بردن شرط ظهور حضرت می دانند.

امام خمینی در این باره می گوید: « یک دسته ای می گفتند که خوب، باید عالم پر از معصیت بشود تا حضرت بیایند ما باید نهی از منکر نکنیم امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند گناهان زیاد بشود تا فرج نزدیک بشود. »

گروه دوم در پی اصلاح وضع موجود، فراهم ساختن شرایط، تهیه امکانات و کسب آمادگی برای ظهور قائم آل محمد با هدف بالا بردن توان منتظران برای یاری رساندن امام عصر هستند و در این راستا در برابر زورمداران و مستکبران می ایستند، افکار و اندیشه های اسلامی را نشر و ترویج می کنند، امر به معروف و نهی از منکر می کنند و خویش را از جهت اخلاقی، سلوکی، اعتقادی و مادی آماده ظهور حضرت می سازند.

این گروه حکومت را حق خویش می شناسند و آیات زیر را وعده الهی به خود می دانند:

(وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ‌ ). (25)

(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً . (26)

(وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ‌ *إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ‌ *وَ إِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ‌ ). (27)

(وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ‌ *وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ ) (28)

انتظار فرج و برتری آن بر دیگر عبادات منتظران واقعی حضرت حجت را از اختلاف، تشتت، جدال و ستیز باز می دارد و همدلی و همرایی ایشان را فراهم می سازد بر این اساس در دعای ندبه می خوانیم: کجاست آن آقایی که مردم را به وحدت کلمه، تقوا و دین گرد خواهد آورد.

منتظران و امنیت

تعداد در خور توجهی از کشورهای اسلامی به عنوان کشورهای در حال توسعه شناخته می شوند. این کشورها از بحران مشروعیت، فقدان اراده ملی، تنوع قومی و آشفتگی اقتصادی رنج می برند. بحران های یاد شده امنیت ملی این کشورها را بسیار گسترده می سازد و امنیت داخلی این کشورها نیز در قلمرو امنیت ملی قرار می گیرد. بنابراین شایسته است نگاه نخست منتظران قائم آل محمد متوجه امنیت داخلی گردد و پس از آن امنیت ملی و مقابله با تهدیدات بیرونی مدنظر ایشان قرار گیرد.

منتظران در زندگی اجتماعی خویش تهدیدات داخلی و اجتماعی بسیار می بینند؛ اما این زندگی اجتماعی برای رسیدن به امنیت مطلوب و برخورداری از ضمانت اجراگریز ناپذیر است.

هابز یکی از دانشمندان غربی می گوید: زیست انسان نخستین در یک دوره آشفته و هرج و مرج بوده است؛ به این جهت، انسان برای گریز از این دوره ناچار از پذیرش زندگی اجتماعی و تن دادن به تمامی قیود آن شده است. (29) در برابر هابز، لاک و روسو وضع طبیعی را عصر هرج و مرج نمی شناسند. آنها بر این باورند که: در همان وضع طبیعی قوانین خداوند آزادی های فرد را محدود می ساخت و او را از آسیب رساندن به زندگی، سلامت و آزادی دیگران باز می داشت اما چون بهره وری از صلح و آزادی در وضع طبیعی ضمانت اجراء نداشت انسان ناگزیر از تن دادن به زندگی اجتماعی شد. (30)

سخنان هابز، لاک و روسو نشان می دهد آنها در لزوم زندگی اجتماعی برای تأمین امنیت اتفاق دارند اما در میزان واگذاری آزادی های فردی به جامعه با یکدیگر اختلاف دارند، هابز می گوید: وقتی زندگی اجتماعی شکل می گیرد فرد تمامی آزادی های خویش را به جامعه واگذار می کند و دولت قدرت نامحدود می یابد و فرد ناگزیر از پذیرش بی چون و چرای فرامین دولت می گردد اما لاک و روسو می گویند: فرد بخشی از آزادی های خویش را به جامعه سیاسی واگذار می کند نه تمامی آنها را و دولت در برابر، موظف به تأمین امنیت می گردد بر این اساس همان دولتی که انسان نخستین در تردید میان انتخاب بد ( دولت ) و بدتر ( هرج و مرج ) بر گزید اکنون باید در راستای تامین آزادی و امنیت و احقاق حقوق شهروندان گام بردارد. البته دولت در برابر تامین امنیت و خدماتی که به شهروندان می دهد می تواند تعهداتی از آنها بخواهد مانند احترام به نظم عمومی، رعایت قوانین و مقررات، حفظ اموال عمومی، محیط زیست، ثروت های تاریخی و فرهنگی و...

در فرهنگ انتظار نیز زندگی اجتماعی یک نیاز اساسی و ضروری برای تامین امنیت خوانده شده است:

(لِإِیلاَفِ قُرَیْشٍ‌ * إِیلاَفِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَ الصَّیْفِ‌* فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ‌* الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ‌ ) (31)

(کیفر لشکر فیل سواران ) به سبب این بود که قریش ( به این سرزمین مقدس ) الفت گیرند ( و زمینه ظهور پیامبر فراهم شود ) الفت آنها در سفرهای زمستانه و تابستانه و به خاطر الفت به آن باز گردند ) پس ( به شکرانه این نعمت بزرگ ) باید پروردگار این خانه را عبادت کنند همان کس که آنها را از گرسنگی نجات داد و از ترس و ناامنی ایمن ساخت.

حکومت منتظران و امنیت


در فرهنگ انتظار وجود ناامنی، فساد و ناتوانی در تامین امنیت یکی از نشانه های حکومت جور و باطل است:

«یأتیکم بعد الخمسین و المائه اُمراء کفرة و أمناء خونة و عرفاء فسقة فتکثر التجّار و تقلّ الأرباح، و یفشو الربا، فتکثر أولاد الزنا، و تغمر السفاح، و تتناکر المعارف، و تعظم الأهلة، و تکتفی النساء بالنساء و الرجال بالرجال».

امام صادق (علیه اسلام) نیز ظلم و ستم، هراس از حاکمان، کمی محصولات، گرسنگی و ... از نشانه های حکومت ظالمان و ستم گران می خواند و این گونه حکومت ها را از نشانه های ظهور حجت آل محمد می داند و به آیه شریفه: ( وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ ) (32) استناد می کند. (33)

در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام)، وجود ناامنی و فساد و نگرانی عمومی را مشخصه حکومت جور و باطل معرفی می کند: در حکومت جور امنیت وجود ندارد و مردم به شدت نگران و مضطربند. زلزله، فتنه، مصیبت و طاعون مردم را می آزارد، ناسازگاری مردم شدت می یابد و آتش جنگ و جدال میان مردم روشن می شود. تشتت در دین به اوج می رسد و نگرانی های روحی و روانی تشدید می شود تا آن جا که مردم هر روز و شب آرزوی مرگ می کنند. (34)

افزون بر فرهنگ انتظار در آیات وحی نیز وجود ناامنی و فساد از نشانه های حکومت جور معرفی شده است:

(وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لاَ یُحِبُّ الْفَسَادَ )؛ (35)

هنگامی که قدرت می یابند، در راه فساد در زمین می کوشند، و زراعت ها و چهارپایان را نابود می سازند خدا فساد را دوست نمی دارد.

در برابر این حکومت، حکومت های حق خواهان امنیت و رفاه عمومی هستند و در تأمین این مهم کوشش بسیار دارند. برای نمونه آن زمان که ابراهیم (علیه السلام) به منصب امامت رسید: ( قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً ) (36) تامین امنیت و رفاه عمومی را خواستار شد:

(وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هذَا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ )؛ (37)

و هنگامی را که ابراهیم عرض کرد: پروردگارا این سرزمین را شهر امنی قرار ده و اهل آن را- آنها که به خدا و روز بازپسین، ایمان آورده اند- از ثمرات روزی ده.

این آیه به قرینه سیاق پیشینی: ( قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً ) (38) تامین امنیت، رفاه عمومی و فراهم ساختن زمینه های مناسب برای عبادت را از خواسته ها و تکالیف پیشوایان دینی قرار می دهد.

حضرت علی (علیه السلام) نیز که وظیفه اصلی حاکم اسلامی را ایجاد امنیت و استقرار آرامش می دانست در حکومت خویش ناگزیر از جنگ با کسانی شد که امنیت داخلی را به مخاطره افکنده بودند:

اللهم إنّک تعلم أنّه لم یکن الذی کان منا منافسة فی سلطان و لاالتماس شیء من فضول الحطام و لکن انزدّالمعالم من دینک و نظهر الأصلاح فی بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطّلة من حدودک؛ (39)

خدایا تو می دانی که جنگ و درگیری ما برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود بلکه می خواستیم نشانه های حق و دین تو را به جای گاه خویش باز گردانیم و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیده ات در امن و امان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده تو بار دیگر اجرا گردد.

امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) نیز وقتی ظهور کنند و حکومت عدل خویش را برقرار سازند با ناامنی مبارزه می کنند و عوامل ناامنی را از میان می برند؛ به گونه ای که سراسر هستی پر از عدل و داد خواهد شد و امنیت افراد کاملاً تامین می گردد.

بنابراین منتظران حضرت ولی عصر با الهام از آیات وحی، تامین امنیت را وظیفه حکومت می دانند و امنیت را یک کالای عمومی معرفی می کنند و این مهم را بر دوش حکومت اسلامی می نهند چه این که:

الف. تامین امنیت از سوی خود افراد- هر چند بهترین گزینه است و امنیت را برابر با نیازها می سازد- ولی هزینه های بسیار زیادی دارد و توان و قدرت فراوانی می طلبد و شهروندان فاقد این توان و امکانات هستند.

ب. وقتی افراد از ناامنی رنج می برند و برای فرار از هرج و مرج به زندگی اجتماعی تن می دهند و حقوق و آزادی های طبیعی خویش را به دولت وا می نهند خود دولت را به عنوان متولی امنیت به رسمیت می شناسند و از میان بد و بدتر دولت را انتخاب می کنند.

چنان که فرهنگ انتظار و آیات وحی امنیت را یک کالای همگانی معرفی می کند که دولت تامین گر آن است در اعلامیه حقوق بشر نیز امنیت فردی یک کالای عمومی است: « حمایتی که جامعه به هر یک از افراد و اعضای خود برای حفظ جان، حقوق و دارایی آنها اعطا کرده است ». و در ماده چهارم اعلامیه حقوق بشر سال هشتم انقلاب فرانسه امنیت حمایت و معاونت هم جامعه برای تامین حقوق هر یک از اعضای خود است.

بنابراین دولت چه حداقلی و چه حداکثری وظیفه تامین امنیت را دارد. وقتی دولت تامین امنیت را بر عهده می گیرد در برابر زندگی اجتماعی و مزایای آن از شهروندان خواسته هایی دارد که این خواسته ها تا وقتی در راستای تامین امنیت قرار دارد با امنیت فردی ناسازگار نمی نماید و با مقاوله نامه کار اجباری همخوان است. برای نمونه دولت می تواند خدمت نظام وظیفه را اجباری کند، از افراد دیگر دفع آفات، آتش سوزی ها، سیل، زلزله و ... یاری طلبد و متخلفان را بازخواست و توبیخ کند. حکومت منتظران در راستای تامین امنیت ملی نخست باید امنیت داخلی و اجتماعی را تامین کند و پس از آن امنیت ملی را دنبال کند. امنیت ملی کشورها با امنیت داخلی و اجتماعی و فردی ایشان پیوند عمیق و شدید دارد. هر کشوری که از ناامنی داخلی رنج ببرد از امنیت ملی خوبی برخوردار نیست و هر کشور که امنیت داخلی و اجتماعی در خور قبولی داشته باشد به همان نسبت امنیت ملی خوبی دارد.

بنابراین شایسته است نخست درباره امنیت داخلی و عوامل ناامنی و راه کارهای تامین امنیت فردی و داخلی بحث شود و آن گاه امنیت ملی مورد بحث و بررسی قرار گیرد./998/د101/ب6

 

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

ارسال نظرات