۱۵ دی ۱۳۹۳ - ۰۰:۳۸
کد خبر: ۲۳۹۴۱۷

خلقت جهان از نگاه تفاسیر شیعه و سنّی

خبرگزاری رسا ـ در این نوشتار ابتدا با توجه به آیات مبارکه قرآن کریم و تفسیر آنها دفعی یا تدریجی بودن خلقت نخستین را بررسی خواهیم کرد و سپس به حل تعارض ظاهری بین برخی از آیات که به این موضوع اشاره دارند می پردازیم.
کره زمين

مسأله آفرینش؛ مبدأ و کیفیت آن، از مهمترین مسائلی بود که همواره ذهن بشر را فارغ از اعتقادات دینی اش در طول تاریخ به خود معطوف می ساخت. بخش اعظمی از کتب مقدس ادیان الهی و حتی غیر الهی، به مسأله خلقت و مسائل مربوط به آن پرداخته اند.

 

در این نوشتار ابتدا با توجه به آیات مبارکه قرآن کریم و تفسیر آنها، دفعی یا تدریجی بودن خلقت نخستین را بررسی خواهیم کرد و سپس به حل تعارض ظاهری بین برخی از آیات که به این موضوع اشاره دارند می پردازیم و در آخر به ذکر اشکالات و احتمالاتی که در طول تاریخ به مسأله خلق عالم در 6 روز وارد شده است پرداخته و نظر صحیح و نزدیک به واقع را معین خواهیم کرد.

 

از نظر قرآن، خلقت تدریجی بود یا دفعی؟ چگونه است که در برخی آیات تصریح دارد بر خلقت زمین و آسمان ها در مدت شش روز و در برخی دیگر می فرماید که هر گاه خداوند اراده کند چیزی را، آن چیز کن فیکون شده و آنی موجود می شود؟

 

ما در 8 جای قرآن می بینیم که قرآن صراحت دارد بر خلقت عالم در 6 روز و در برخی از آیات دیگر نیز اشاره دارد به خلقت دفعی و اصطلاحاً کن فیکونی هر چیزی که خداوند اراده نماید. حال سوال اینجاست که:

 

اوّلا: آیا بین این آیات اختلاف و تعارض نیست؟

 

ثانیاً: چرا خداوند متعال جهان را در 6 روز خلق کرد؟ آیا نمی توانست در یک لحظه خلق کند؟

 

ثالثاً: منظور از 6 روز در این آیات چیست؟ در حالی که قبل از خلقت روز و شب معنا نداشت!

 

در این تحقیق بیش از هر چیزی دو واژه «خلق» و مشتقّات آن و واژه «أمر» به کار رفته است. بدیهی است که برای جلوگیری از اشتباه در رساندن مطالب، تعریف این دو واژه ضروری می نماید.

 

 

تعریف خلق

 

«اصلش اندازه‏گیرى و تدبیر و نظم مستقیم و استوار در امور است. واژه‏ خَلْق‏ در معنى نو آفرینى و ایجاد چیزى بدون اینکه آن چیز سابقه وجودى داشته باشد و ایجادش بدون نمونه داشتن باشد، به کار مى‏رود.»[1]  

 

 

تعریف أمر

 

«در دو معنای چیز و کار استفاده می شود. فعل این مادّه را(أمَرتُه) زمانی به کار می برند که شخصی را مکلّف کرده باشند چیزی را انجام دهد.

 

مثال برای چیز(شیء): إِلَیهِ یرْجَعُ الْأَمْرُ کلُّهُ‏ /هود 123 و مثال برای کار: وَ شاوِرهُم فِی الأمرِ/ آل عمران 159

 

در برخی از آیات نیز أمر، لفظی است عام برای همه افعال و اقوال: إِلَیهِ یرْجَعُ الْأَمْرُ کلُّهُ‏/ هود 123

 

ابداع و سرآغاز کار آفرینش را نیز أمر گفته اند که مخصوص خدای تعالی است: أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ/ اعراف 54.»[2]

 

 

تفاوت خلق و أمر

 

در بین مفسران در مشخص کردن معنای این دو کلمه و تفاوت آنها در بیان خداوند متعال، اختلاف است؛ ولی آنچه که به نظر می رسد با سیاق آیات متناسب تر است، این است که بگوییم: «خلق یعنی ایجاد اولیه یک چیز و أمر یعنی تدبیر و اداره آن شیء»[3]

 

 

آیات خلقت در قرآن

 

در این بحث(خلقت دفعی یا تدریجی) معمولاً تعداد 17 آیه اصلی مورد استناد قرار می گیرد که تقریبا همه آنها دارای واژگان مشابهی هستند؛ برای استفاده خوانندگان عزیز، آدرس همه آنها را ذکر می کنیم.

 

آیات دلالت کننده بر خلقت تدریجی در طول 6 روز:

 

* سوره اعراف / آیه54: «إِنَّ رَبَّکمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّه أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یغْشِی اللَّیلَ النَّهَارَ یطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلاَ لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ تَبَارَک اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ»

 

* سوره یونس / آیه 3: «إِنَّ رَبَّکمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّه أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِیعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذلِکمُ اللَّهُ رَبُّکمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلاَ تَذَکرُونَ»

 

* سوره هود / آیه7: «وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّه أَیامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِیبْلُوَکمْ أَیکمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّکمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیقُولَنَّ الَّذِینَ کفَرُوا إِنْ ه?ذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِینٌ»

 

* سوره فرقان / آیه 59: «الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَینَهُمَا فِی سِتَّه أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْم?نُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِیراً»

 

* سوره سجده / آیه 4: «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَینَهُمَا فِی سِتَّه أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَکمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِی وَ لاَ شَفِیعٍ أَ فَلاَ تَتَذَکرُونَ»

 

* سوره ق / آیه 38: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَینَهُمَا فِی سِتَّه أَیامٍ وَ مَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ»

 

* سوره حدید / آیه 4: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّه أَیامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یعْلَمُ مَا یلِجُ فِی الْأَرْضِ وَ مَا یخْرُجُ مِنْهَا وَ مَا ینْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ مَا یعْرُجُ فِیهَا وَ هُوَ مَعَکمْ أَینَ مَا کنْتُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»

 

* سوره فصّلت / آیات 9 و 10 و 12: «قُلْ أَ إِنَّکمْ لَتَکفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یوْمَینِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَاداً ذلِک رَبُّ الْعَالَمِینَ»9

 

«وَ جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِی مِنْ فَوْقِهَا وَ بَارَک فِیهَا وَ قَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَه أَیامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِینَ»10

 

«فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یوْمَینِ وَ أَوْحَى فِی کلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَ زَینَّا السَّمَاءَ الدُّنْیا بِمَصَابِیحَ وَ حِفْظاً ذلِک تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ»12

 

آیاتی که دلالت دارند بر اینکه جهان آفرینش با اراده قطعیه خداوندی و با أمر کن فیکونِ لحظه ای موجود شده اند:

 

* بقره / 117: «بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یقُولُ لَهُ کنْ فَیکونُ»

 

* آل عمران / 47 و 59: «قَالَتْ رَبِّ أَنَّى یکونُ لِی وَلَدٌ وَ لَمْ یمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ کذلِک اللَّهُ یخْلُقُ مَا یشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یقُولُ لَهُ کنْ فَیکونُ»47

 

«إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِنْدَ اللَّهِ کمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کنْ فَیکونُ»59

 

* نحل / 40: «إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَی‌ءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کنْ فَیکونُ»

 

* مریم / 35: «مَا کانَ لِلَّهِ أَنْ یتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یقُولُ لَهُ کنْ فَیکونُ»

 

* یس / 82: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کنْ فَیکونُ»

 

* غافر / 68: «هُوَ الَّذِی یحْیی وَ یمِیتُ فَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یقُولُ لَهُ کنْ فَیکونُ»

 

 

خلقت در قرآن کریم

 

در نگاه اول می توان با توجه به آیات ذکر شده و روایات زیادی که در این باب از معصومین(ع) وارد شده است[4] و اجماع مفسران شیعه و سنّی، بگوئیم که خلقت عالم تدریجی و در طول شش روز بوده است. خودِ این تدریجی بودن، حکمتی دارد که برخی روایات از خاصّه و عامّه[5] به آن اشاره کرده است.

 

چنانچه از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت شده که: «اگر می خواست همه را در کمتر از چشم به هم زدنى آفریند، مى‏آفرید؛ ولى پس انداختن و مدارا را نمونه‏اى آورد براى امنایش و حجتى نمود بر آفریده‏هایش.»[6]

 

سوال اصلی اینجاست که مگر خداوند متعال نفرموده است که هر گاه اراده کند ایجاد چیزی را، آن چیز لحظه ای موجود می شود؟ پس چگونه گفته می شود که خدای قادر متعال عالم را در طول 6 روز خلق کرده است؟

 

در جواب این پرسش مفسران جواب ها و توجیهات متفاوتی را مطرح کرده اند که ما همه آنچه را که به دست آورده ایم ذکر می کنیم و آنها را که بی اشکال یا کم اشکال تر هستند، انتخاب می کنیم؛ برخی معتقدند: تدریج و دفعی بودن هر دو از لحاظ های متفاوت است! یعنی هر گاه خلقت را نسبت به خدا می سنجیم، دفعی است(چون زمان و مهلت و اسباب در ذات و افعال خدا معنا ندارد) و هر گاه این موجودات را نسبت به همدیگر و اسباب و علل می سنجیم، تدریجی می شود؛ چون ماده برای تکوّن و تکامل و تبدیلش نیازمند حرکت است و حرکت همان اجزای به هم پیوسته زمان هستند و هیچ حرکتی بدون زمان قابل تصور نیست.[7]

 

برخی نیز می گویند: آنچه در قرآن ذکر شده، این است که هر چه را که خدا اراده کند، در همان لحظه محقق می شود؛ ولی این منافات ندارد با اینکه خداوند اراده کند عالم را در 6 روز خلق کند.


یعنی خداوند متعال به آسمان ها و زمین و هر چه مابین آن هاست، دستور داده است که در مدت 6 روز موجود شوید و آنها نیز مسخّر و مقهور اراده خدا بوده و از همان لحظه امر الهی شروع به تحقق می کنند.[8]

 

و نیز گفته شده است: هر جزئی از این خلقت در مرحله ای که قرار بود موجود شود، به أمر کن فیکونی خدا موجود شده است.[9]

 

اینها نظراتی بود که برای حل تعارض ظاهری بین این آیات از سوی مفسران ارائه شده است. اگر با دیده انصاف بنگریم، خواهیم فهمید که در واقع بین گزاره «خلق کردیم زمین و آسمان ها را در طول 6 روز» و گزاره «هر گاه اراده کنیم چیزی را، می گوییم باش، پس می شود» تعارضی نیست و رابطه اینها از نظر منطقی رابطه عام و خاص مطلق است.


یعنی هر خلقتی در هر بازه زمانی، مصداقی از أمر الهی است؛ ولی أمر الهی می تواند هم در محدوده زمان قرار گیرد و هم فوق زمان و دفعی و لحظه ای باشد.


پس با چند طریق می توان این شبهه را رفع کرد که بین آیات قرآن تعارض و تنافری وجود ندارد و خلق تدریجی و دفعی، هر کدام از یک منظر صحیح بوده و واقع شده است.


ولی اینجا سؤال دیگری پیش می آید و آن این که: چرا خداوند متعال با وجود قدرت بر خلق دفعی و لحظه ای، عالَم را در طول 6 روز و به تدریج خلق کرد؟


آنچه که از روایات وارد شده از معصومین(ع) به عنوان مفسران اصلی قرآن، استفاده می شود و مفسران خاصّه و عامه هم در تفاسیر خود به این مطلب اشاره کرده اند، این است که: عمده ترین دلیلِ تدریجی بودن خلقت این بوده است که بندگان و مخلوقات تأنّی و صبر و پایداری را در تمام امور یاد گیرند.[10]

 

در روایتی از أمیرالمومنین(ع) نقل شده است که فرمودند:‏ «وَ لَوْ شَاءَ أَنْ یخْلُقَهَا فِی أَقَلَّ مِنْ لَمْحِ الْبَصَرِ لَخَلَقَ وَ لَکنَّهُ جَعَلَ الْأَنَاءَ وَ الْمُدَارَاه مِثَالًا لِأُمَنَائِهِ وَ إِیجَاباً لِلْحُجَّه عَلَى خَلْقِه‏؛ اگر می خواست همه را در کمتر از چشم به هم زدنى آفریند مى‏آفرید. ولى پس انداختن و مدارا را نمونه‏اى آورد براى امنایش و حجتى نمود بر آفریده‏هایش»[11]

 

مفسّران شیعی و سنّی در کتاب های خویش علاوه بر علت قبلی، هر کدام بنا بر فهم و ذوق عقلی خویش، توجیهات و علت های دیگری نیز برای خلقت تدریجی ارائه داده اند که اکثر آنها جواب های ذوقی و یا استحسانات عقلی است. ولی چون برخی از این جواب ها نکات جالبی دارد، برخی از آنها را ذکر می کنیم:


1) خلقت تدریجی بیشتر نشان گر حکمت و تدبیر الهی است.[12]

 

2) خلق تدریجی عالم دلیل است بر اختیار و اراده خالق. چون اگر جهان دفعی خلق می شد، برخی گمان می کردند که خلقت عالم امری اجباری بود و خداوند مجبور بود تا عالم را خلق کند.[13]

 

3) اگر عالم به طور دفعی خلق می شد، برخی گمان می کردند که این عالَم و ایجاد آن بدون خالق با شعور و به طور اتفاقی بوده است.[14](که برخی از دهری ها-مادی گرایان- این گونه معتقدند!)

 

4) تا بر ملائکه ظاهر شود خلق خدای تعالی شیءٌ بعد شیءٍ تا استدلال کنند به وسیله حدوث هر حادثی به وجود خداوند متعال و قدرت کامله او.[15]

 

و توجیهات دیگری که مشهور نبوده و نیازی به ذکر آنها نیست. علاقه مندان می توانند به منابع معرفی شده در آخر این مقاله رجوع کنند.


برای هر یک از نظرات بالا، روایاتی نیز به عنوان موید ذکر شده است و طبیعی است که قرار نیست افعال خداوندی فقط یک هدف داشته باشد؛ بلکه می توان چندین غرض را برای آن در نظر گرفت و هر یک از آنها را هم صحیح دانست.


هر یک از روایات وارد شده در این باب، متناسب با فهم مخاطب به بیان گوشه ای از این اهداف پرداخته است.

 

پس از روشن شدن کیفیت خلق جهان و نیز هدف خداوند از تدریجی آفریدن دنیا، سوال دیگری که به ذهن مخاطب خطور می کند این است که: منظور از "یوم" که در همه آیات ذکر شده است، «...فِی سِتَّه أَیامٍ» چیست؟


می دانیم که روز یعنی طلوع تا غروب خورشید؛ ولی قبل از خلقت آسمان ها و خورشید و زمین، مگر روز و شب وجود داشت!؟


و سوالی مهم تر این که: چگونه ممکن است معتقد شد زمینی که به گفته دانشندان در طول میلیون ها سال ایجاد شده است، در 6 روز خلق شده باشد!؟ در جواب به این سؤال ها بهتر است ابتدا کمی با لغت "یوم" و معانی آن در زبان عربی آشنا شویم.


"یوم" در لغت عرب فقط به معنای "روز" در برابر شب به کار نرفته است؛ بلکه "یوم" به معنی مطلق وقت و زمان نیز در کلام الله و کلام عرب استعمال شده است. کتب لغت معروف عرب به این مسأله اشاره و تصریح دارند. گاهی اوقات منظور از کلمه یوم، مدتی از زمان به هر مقداری که باشد، است.[16] در مثل عبارت: أنا الیوم أفعلُ کذا، منظور روز عرفی نیست؛ بلکه وقت و زمان حاضر را گویند.[17]

 

در زبان عربی، عرفاً یوم را اطلاق می کنند بر زمان و وقت؛ چه روز باشد چه شب.[18] مدتی از زمان و وقت را نیز یوم گویند.[19]

 

پس حال که فهمیدیم «یوم» فقط به معنای روز اصطلاحی(از طلوع تا غروب خورشید) نیست، پس منظور  از یوم و «...فِی  سِتَّه أَیامٍ» چیست؟ مفسران در جواب به این سؤال نظرات متفاوتی دارند؛ از جمله: منظور از 6 روز، 6 مرحله خلقت است.[20]

 

در توجیه این نظر برخی گفته اند: یعنی خداوند مجموعه جهان را در شش دوران متوالى آفریده است؛ هر چند این دوران ها گاهى به میلیون ها یا میلیاردها سال بالغ شده است و علم امروز هیچ گونه مطلبى را که مخالف این موضوع باشد بیان نکرده است. احتمال دارد که این دوران هاى ششگانه، به ترتیب ذیل بوده باشد:

 

1- روزى که همه جهان به صورت توده گازى شکلى بود که با گردش به دور خود از هم جدا گردید و کرات را تشکیل داد.


2- این کرات تدریجا به صورت توده مذاب و نورانى و یا سرد و قابل سکونت در آمدند.

 

3- روز دیگر منظومه شمسى تشکیل یافت و زمین از خورشید جدا شد.

 

4- روز دیگر زمین سرد و آماده حیات گردید.

 

5- سپس گیاهان و درختان در زمین آشکار شدند.

 

6- سرانجام حیوانات و انسان در روى زمین ظاهر گشتند.[21]

 

منظور از 6 روز، وجود خارجی روزهای دنیایی نیست؛ بلکه مدت زمانی است که به مقدار 6 روز دنیایی است.[22]

 

منظور این است که هر چند قبل از خلق کهکشان ها و خورشید ماه، روز و شب معنا نداشت؛ ولی مطمئنّاً زمان بود، پس آن مقدار زمانی که صرف خلق عالم شده است، پس از اعتبار روز و شب، معادل 6 روز و شب دنیایی شده است.


منظور از 6 روز، روزهای خداوندی(ربوبی) است که هر روز آن معادل هزار سال[23] دنیایی است.[24]

 

با مراجعه به این نظریات و کتب تفسیری، می فهمیم که در این باب هم به غیر از برخی روایات مبهم که آن هم به قول برخی از مفسران جزو اسرائیلیات بوده و معتبر نیست[25] ادلّه دیگری وجود ندارد و همه این نظرات تخمین و گمان و زائیده استحسانات و ذوق عقلی مفسران است.

 

به نظر برخی از مفسران بحث و تعمق فکر در این بحث(تعیین منظور از 6 روز) مغایر با غرض قرآن(تربیت و تزکیه) بوده و صحیح نیست.[26] چون ما راهی برای فهمیدن این مسأله که رازی از اسرار الهی است نداریم و علم به این مسائل فقط نزد خداست.[27]

 

 

نتیجه گیری

 

پس از بررسی 17 آیه مورد بحث و نیز تامل در نظریات بیش از 30 تفسیر متفاوت از شیعه و سنّی، آنچه که از این پژوهش به دست آمد، این بود که:

 

1) بین آیاتی که خلقت جهان را در 6 روز معرفی می کنند و آیاتی که خلقت الهی را آنی و دفعی می دانند، تعارضی نیست و رابطه اینها از نظر منطقی رابطه عام و خاص مطلق است؛ یعنی هر خلقتی در هر بازه زمانی مصداقی از أمر الهی است؛ ولی أمر الهی می تواند هم در محدوده زمان قرار گیرد و هم فوق زمان و دفعی و لحظه ای باشد.


2) عمده ترین دلیلِ تدریجی بودن خلقت، این بوده است که بندگان و مخلوقات تأنّی و صبر و پایداری را در تمام امور یاد گیرند.
 

3) منظور از «یوم» در آیات، نه یک روز عرفی، بلکه مطلق زمان هم می تواند باشد.


4) منظور از 6 روز خلق جهان را می توان یا 6 مرحله خلقت یا معادل 6 روز دنیایی و یا 6 روز از روزهای ربوبی که هر روزش معادل هزار سال دنیایی است، دانست.


در خاتمه ذکر این نکته ضروری است که جواب این گونه سوالات در عرف مسلمانان و دین مدارانِ زمان رسول الله(ص) و معصومین(ع)، با زبان درون دینی و بدون استدلالات فنی و عقلی بیان می شد؛ چون فهمیدن این مسائل مورد توجه اولیای دین و متشرعین و هدف اصلی شارع مقدس نبوده است. بنابراین هم در کلام الله مجید و هم بیانات معصومین(ع)، جواب به این گونه سوالات به صورت کوتاه، گذرا و با زبان تمثیل و اشاره بوده است.

/928/702/ر


صابر جعفرزاده


منابع


قرآن کریم


1. بحارالانوار ، مجلسی،محمدباقر، اسلامیه ، تهران .

2. المیزان فی تفسیر القران ، طباطبائی، سیدمحمدحسین، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ، قم ، 1417ق.چاپ پنجم.

3. معالم التنزیل فی تفسیر القرآن ، بغوی، حسین بن مسعود، دار احیاءالتراث العربی ،بیروت ،1420ق.چاپ اول.

4. تفسیر جوامع الجامع ، طبرسی، فضل بن حسن ، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم ، تهرا ، 1377ش ، چاپ اول.

5. تفسیر روان جاوید، ثقفی تهرانی، محمد ، انتشارات برهان ، تهران ، 1398ق. چاپ سوم.

6. تفسیر روشن، مصطفوی، حسن ، مرکز نشر کتاب ، تهران ، 1380ش. چاپ اول.

7. تفسیر شریف لاهیجی، شریف لاهیجی، محمدبن علی ، دفتر نشر داد، تهران، 1373ش .چاپ اول، تحقیق محدث ارموی.

8. مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، حائرى تهرانى میر سید على، دار الکتب الاسلامیه - تهران، 1377 ش.

9. تفسیر عاملی، عاملی، ابراهیم ، انتشارات صدوق، تهران، 1360ش. تحقیق:علی اکبر غفاری.

10. تفسیر آسان، نجفی خمینی، محمدجواد، انتشارات اسلامیه، تهران، 1398ق.چاپ اول

11. تفسیر شبّر، شبّر، سیدعبدالله، دارالبلاغه للطباعه والنشر، بیروت،1412ق. چاپ اول.

12. تفسیر اثنی عشری، حسینی شاه عبدالعظیمی،حسین بن احمد، نشر میقات، تهران ، 1363ش. چاپ اول.

13. تفسیر هدایت ، محمد تقی مدرّسی (گروه مترجمان) ، آستان قدس رضوی، مشهد، 1377ش. چاپ اول.

14. مخزن العرفان در تفسیر قرآن، بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361ش.

15. جلاءالاذهان و و جلاءالاحزان ، جرجانی، ابوالمحاسن حسین بن حسن، دانشگاه تهران، تهران، 1377ش، چاپ اول.

16. تفسیر بیان السعاده فی مقامات العباده، گنابادی، سلطان محمد، اعلمی للمطبوعات، بیروت، 1408ق،چاپ دوم.

17. زادالمسیر فی علم التفسیر، ابن جوزى ابوالفرج عبدالرحمن بن على ، دار الکتاب العربی‏، بیروت‏،1422 ق‏، چاپ اول‏. تحقیق:عبدالرزاق المهدی.

18. الفواتح الإالهیه و المفاتح الغیبیه، نخجوانى نعمت الله بن محمود ، دار رکابى للنشر،مصر، 1999 م، چاپ اول‏.

19. کشف الأسرار و عده الأبرار، رشیدالدین میبدى، احمد بن ابى سعد ، انتشارات امیر کبیر، تهران‏، 1371 ش‏،چاپ پنجم‏، على اصغر حکمت.

20. فی ظلال القرآن، سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی‏، دارالشروق‏، بیروت- قاهره‏، 1412 ق، چاپ هفدهم‏.

21. لباب التأویل فی معانی التنزیل، بغدادى علاء الدین على بن محمد ، دار الکتب العلمیه، بیروت،1415 ق‏، چاپ اول.

22. مراح لبید لکشف معنی القرآن المجید، نووى جاوى محمد بن عمر، دار الکتب العلمیه - بیروت، ، 1417 ق. چاپ اول.

23. أنوار التنزیل و أسرارالتأویل، بیضاوى عبدالله بن عمر، دار احیاء التراث العربى، بیروت، 1418ق، چاپ اول.

24. البحرالمحیط فی التفسیر، اندلسی ابوحیان، محمدبن یوسف، دارالفکر، بیروت، 1420ق .

25. تفسیر بحرالعلوم ، سمرقندی، نصربن محمدبن احمد، دارالفکر، بیروت، 1416ق، چاپ اول .

26. التحریر والتنویر .ابن عاشور محمد بن طاهر، بی جا، بی تا، بی نا .

27. تفسیر الجلالین، جلال الدین محلی / جلال الدین سیوطی، موسسه النور للمطبوعات، بیروت، 1416ق، چاپ اول.

28. التفسیر الواضح ، حجازی، محمد محمود، دارالجیل الجدید، بیروت، 1413ق، چاپ دهم.


پی نوشت ها


--------------------------------------------------------------------------------

[1] . ترجمه مفردات راغب اصفهانی/  ج‏1 / ص632 .

[2] . قاموس قرآن/ قریشی /  ج1 / ص109  -- و --  ترجمه مفردات راغب اصفهانی/ ج‏1 / ص200 .

[3] . تفسیر نمونه/ مکارم شیرازی/ ج‏6 / ص: 207 .

[4] . بحارالانوار /ج54 / روایات کتاب السّماء و العالم .

[5] . معالم التنزیل فی تفسیر القرآن/ بغوى حسین بن مسعود /ج2 / ص197 .

[6] . آسمان و جهان/ ترجمه کتاب السماء و العالم بحارالانوار/ ج‏1 / ص8 .

[7] . المیزان/ طباطبایی/ ج3 / ص334 -- تفسیر الکاشف/ مغنیه / ج3 / ص339  --  مراح لبید لِکشف معنی القرآن المجید/ محمدبن عمر نووی/ ج1 / ص375 .

[8] . کشف الاسرار و عده الابرار/ رشیدالدین میبدی/ ج 3 / ص 630 .

[9] . کشف الاسرار و عده الابرار/ رشیدالدین میبدی/ ج 3 / ص 630 .

[10] . تفسیر اثنی عشری/ شاه عبدالعظیمی/ ج4/ ص87  ---  ترجمه جوامع الجامع / طبرسی / ج2 / ص329   ---  تفسیر الصافی/فیض کاشانی / ج2 / ص203  ---  بحرالعلوم / سمرقندی / ج1 / ص520  ---  تفسیرعاملی / ابراهیم عاملی / ج4 / ص165 ---   لباب التأویل فی معانی التنزیل / بغدادی/ ج2 / ص207 ---  محاسن التأویل/ قاسمی/ ج‏5 / ص: 69  ---  زاد المسیر فی علم التفسیر / ابن جوزی / ج2 / ص127  ---   مراح  لبید لِکشف معنی القرآن المجید / نووی / ج1 / ص375  ---  معالم التنزیل فی تفسیرالقران / بغوی / ج2 / ص197 --- انوار التنزیل و اسرار التأویل / بیضاوی / ج3 / ص16  ---   تفسیر الجلالین/ محلی و سیوطی / ص160 .

[11] . بحارالانوار/ ج54  / ص6 .

[12] . جوامع الجامع/ طبرسی/ ج1 / ص441  --- تفسیر نمونه/ مکارم / ج‏6 / ص 203 --- زاد المسیرفی علم التفسیر/ ابن جوزی / ج2 / ص127 ---  التحریر والتنویر / ابن عاشور / ج8 / ص124   .

[13] . تفسیر شبّر/ ج1 / ص175 ---  تفسیر اثناعشری / ج4 / ص86 --- جلاءالاذهان و و جلاءالاحزان / جرجانی / ج3 / ص182 ---  انوار التنزیل و اسرار التأویل / بیضاوی / ج3 / ص16 ---  بحارالانوار / 54 / ص6   .

[14] . تفسیر اثناعشری/ ج4/ ص86 ---لباب التأویل فی معانی التنزیل/ بغدادی/ ج2 / ص207 ---زاد المسیرفی علم التفسیر/ابن جوزی / ج2 / ص127.

[15] . روان جاوید / ثقفی تهرانی / ج2 / ص434 --- تفسیرشریف لاهیجی/ ج2 / ص43  ---  بحارالانوار / ج10 / ص299 / باب19 .

[16] . المفردات / راغب اصفهانی/ ص894 .

[17] . لسان العرب / ابن منظور /  ج12  /  ص649  .

[18] . التحقیق / مصطفوی / ج14 / ص279 .

[19] . قاموس القرآن / قریشی/ ج7 / ص280 .

[20] . بحارالانوار / ج54 / ص6 و ص73  ---  تفسیرالکاشف / مغنیه / ج3 / ص339  ، تفسیرهدایت / مدرّسی / ج3 / ص290  ---  تفسیر آسان / نجفی خمینی/ ج5 / ص227  ---  الفواتح الإلهیه و المفاتح الغیبیه / نخجوانی / ج1 / ص252  ---  تفسیر عاملی/ ج4 / ص165  ---  انوارالتنزیل و اسرارالتاویل / بیضاوی / ج3 / ص16 .

[21] . تفسیر نمونه/ مکارم / ج‏6 / ص 202 .

[22] . بحارالانوار/ ج54/ ص73  و ص6  ---  شریف لاهیجی/ج2/ص 43  ---  تفسیر عاملی / ج4 / ص165  ---  بحرالعلوم / سمرقندی / ج1 / ص520  ---   التحریر والتنویر / ابن عاشور / ج8 / ص124  ---  مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر / حائری تهرانی / ج8 / ص256  ---  تفسیر شبر/ ج1 / ص175  ---  انوارالتنزیل و اسرارالتاویل / بیضاوی / ج3 / ص16 ---  تفسیرالجلالین / محلی و سیوطی / ص160 ---   لباب التاویل فی معانی التنزیل / بغدادی / ج2 / ص206  .

[23] . سجده / 5 : « یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فی‏ یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ »

[24] . تفسیر عاملی / ج4 / ص 165 ---کشف الاسرار و عده الابرار/ میبدی / ج3 / ص628 ---  مخزن العرفان در تفسیر قران/ بانوی اصفهانی/ ج10 / ص163 (به نقل از ملاصدرا )  --- بحرالعلوم / سمرقندی / ج1 / ص520 ---  معالم التنزیل فی تفسیرالقران / بغوی / ج2 / ص197 .

[25] . التفسیر الواضح / حجازی / ج1 / ص722 .

[26] . التحریر والتنویر / ابن عاشور / ج8 / ص124 .

[27] . تفسیرالکاشف/ج3/ص339،   فی ظلال القرآن / سید قطب / ج3 / ص1297.

ارسال نظرات