۰۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۳:۰۷
کد خبر: ۲۴۲۶۷۷
سبک زندگی؛

ربا، گناهی شدیدتر از زنا

خبرگزاری رسا ـ مهمترین دلیل دچار شدن به ربا، عدم آگاهی از احکام شرعی معاملات و مسایل اقتصادی است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «من اتّجَر بِغَیرِ فقهٍ فقد ارْتَطَمَ فی الرّبا؛ کسی که بدون آگاهی تجارت کند، در ربا فرو می‌رود.»
ربا، گناهی شدیدتر از زنا
یکی از آفت‌های جدی اقتصاد، بحث ربا است که گریبان‌گیر جامعه بوده و اثرات مخرّب دنیوی و اخروی را در پی دارد. در اسلام، ربا از گناهان کبیره به شمار آمده و به نص صریح قرآن، جنگ با خدا و رسول صلی الله علیه و آله است. بقره/279
 
در آیات دیگر چنین آمده است:
 
الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبٰا لٰا یَقُومُونَ إِلّٰا کَمٰا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطٰانُ مِنَ الْمَسِّ ذٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قٰالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبٰا وَ أَحَلَّ اللّٰهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبٰا؛ آنان که رباخوارند، برنمى‏خیزند مگر مانند کسى که بر اثر تماس شیطان با او دیوانه شده و بدین جهت رباخوار شدند که گفتند: خرید و فروش مثل رباست، در حالى که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرد. بقره/275
 
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ؛ اى اهل ایمان! از خدا بترسید و اگر به راستى ایمان آورده‏اید، هر چه از ربا باقى مانده را رها کنید. بقره/278
در این آیه، لازمه ایمان و تقوا، ترک ربا شمرده شده است. علاوه بر این، روایات متعددی در این رابطه وارد شده که همگی گویای عظمت حرمت رباست؛ از جمله این که:
 
1- یک درهم ربا از هفتاد زنای با محرم شدیدتر است! کافی/ج5/ص144
 
2- هر که ربا خوارى کند، خداوند به همان اندازه که ربا دریافت کرده، شکمش را از آتش جهنم پر می‌کند و اگر در اثر رباخوارى ثروتى فراهم آورد، خداوند هیچ عملى را از او نمی‌پذیرد و تا زمانى که یک قیراط (واحدی در پول) از آن مال نزد او باقى مانده، پیوسته مورد لعن و نفرین خدا و فرشتگان خواهد بود! ثواب الاعمال و عقاب الاعمال/ص285  
 
مهمترین دلیل دچار شدن به ربا، عدم آگاهی از احکام شرعی معاملات و مسایل اقتصادی است.
 
اصبغ بن نباته از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل می‌کند که بر منبر فرمود: «یَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ! الْفِقْهَ ثُمَ‏ الْمَتْجَرَ، الْفِقْهَ ثُمَ‏ الْمَتْجَرَ، الْفِقْهَ ثُمَ‏ الْمَتْجَرَ وَ اللَّهِ لَلرِّبَا فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَخْفَى مِنْ دَبِیبِ النَّمْلِ عَلَى الصَّفَا؛ اى صنف تاجر و کاسب! اوّل فقه بعد تجارت! اوّل فقه بعد تجارت! اوّل فقه بعد تجارت! به خدا سوگند، ربا در این امّت پوشیده‏تر از راه رفتن مورچه بر روى سنگ‌هاى صاف است. الکافی/ ج‏5/ ص150
 
این تشبیه نشان می‌دهد که ربا تا چه حد حساس و ظریف است که کمترین ناآگاهی، انسان را دچار ربا می‌کند؛ به طوری که شخص اصلاً متوجه هم نمی‌شود مرتکب ربا شده است!همچنین امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «من اتّجَر بِغَیرِ فقهٍ فقد ارْتَطَمَ فی الرّبا؛ کسی که بدون آگاهی تجارت کند، در ربا فرو می‌رود.» نهج البلاغه/حکمت448  
 
برای نمونه، بعضی از امور بانکی به قدری حساس است که اگر مقداری تغییر کند، منجر به ربا می‌شود. البته دیرکردی که بانک در تأخیر پرداخت اقساط می‌گیرد، قطعاً و بدون هیچ شبهه‌ای ربا و حرام است؛ برخی از موارد نیز مانند وام‌هایی با سودهای چند درصد -در حالت خوش‌بینانه- اگر ربا نباشد، خالی از شبهه نیست. امیدواریم که بالاخره روزی بانکداریِ اسلامی  و بدون ربا، به معنای واقعی محقق شود!
 
 
انواع ربا
 
به طور کلی دو نوع ربا داریم:
 
1- ربای قرضی؛ رباى قرضى این است که کسى جنسى یا پولى را قرض بدهد و بعداً منفعتى بیش از آنچه که قرض داده پس بگیرد. منفعت هم لازم نیست از جنس همان چیزى باشد که به قرض داده شده؛ هر چه که منفعت تلقى شود، رباست. مثلاً اگر کسى به یک نفر هزار تومان قرض بدهد و ضمناً شرط کند که علاوه بر هزار تومان، کاری برای او انجام دهد، این هم ربا است، هر چند مبلغی اضافه نگیرد. به عبارتی، ربای قرضی، قرضِ به شرط است.
 
البته اگر بدون اینکه شرطی در هنگام قرض مطرح شده باشد، شخص قرض گیرنده چیزی بیشتر از مبلغ قرض، به قرض دهنده بدهد، نه تنها ربا نیست، بلکه مستحب هم هست.
 
2- ربای معاملی؛ نوع دیگر، رباى معاملى است که در آن پاى قرض در میان نیست؛ بلکه پاى معاوضه در کار است. به رباى معاملى، رباى جنس به جنس مى‌گویند که چیزى را به جنس خودش معاوضه کنند؛ مثلًا گندم به گندم.
 
در رباى معاملى، در معاوضۀ دو شى‌ء همجنس، نباید زیاده دریافت شود؛ مثلًا در معاوضه گندم با گندم، باید هم‌وزن یکدیگر خرید و فروش شود. ر.ک به مجموعه آثار شهید مطهری/ج20/ص270
 
امروزه یکی از موارد مورد ابتلا در این رابطه، بحث خرید و فروش طلا است که باید مراقب بود دچار ربا نشویم؛ مثلاً اگر کسی بخواهد یک قطعه طلای ده گرمی را با قطعه‌ای دیگر معامله کند، باید آن قطعه هم ده گرم باشد، وگرنه مرتکب ربا می‌شود.
 
راه دیگر این است؛ کسی که می‌خواهد طلایش را تعویض کند، ابتدا آن را بفروشد و بعداً قطعه دیگر را خریداری کند؛ در این صورت اگر این دو قطعه، هم وزن نباشند، مانعی ندارد. در واقع در این صورت، معامله جنس به جنس منتفی می‌شود و دو معامله مستقل صورت می‌گیرد.
 
 
رهن کامل، ربایی فراگیر
 
یکی از مصادیق ربا که متأسفانه خیلی در جامعه رواج دارد و یک امر عادی و بعضاً مشروع به حساب می‌آید، بحث "رهن کامل" است که در اجاره منزل یا مغازه به کار می‌رود. البته خیلی از افراد هم نمی‌دانند که این عمل رباست و چه بسا اصلاً به ذهنشان هم خطور نکند که شرعاً حرام است. این همان نکته‌ای است که در روایات اشاره شده و ذکر آن گذشت که تجارتِ بدون تفقه، باعث فرو رفتن در ربا می‌شود و این عمل هم به نوعی معامله حساب می‌شود.
 
رهنی که امروزه درباره مکان استیجاری به کار می‌رود، اصلاً رهن نیست؛ چرا که در رهن(گرو)، کسی که چیزی را رهن می‌گیرد، در ابتدای امر حق تصرف در آن را ندارد؛ در حالی که در رهن کاملی که باب شده، موجر در پولِ دریافتی، تصرف می‌کند؛ پس این اصلاً رهن نیست.
به فتوای تمام فقها این عمل(رهن کامل) ربا و حرام است؛ زیرا در واقع مستأجر مبلغی را قرض می‌دهد که در خانه تصرف کند و این یعنی قرض به شرط که همان ربا است. تصرف در منزل نیز مشکل دار می‌شود. حق کمیسیونی هم که بنگاه‌های املاک می‌گیرند، حرام است؛ برای اینکه بابت معامله حرام است.
راه صحیح این است که خانه به مبلغی اجاره شود، به شرطی که مبلغی به موجر قرض داده شود؛ یعنی اجاره به شرط قرض؛ نه قرض، به شرط اجاره یا به شرط تصرف در منزل؛ به عبارت دیگر، همان پولی که به عنوان رهن کامل بود، در ضمن اجاره به عنوان قرض داده می‌شود. برگرفته از استفتائات مراجع 
 
موارد استثناء
در سه مورد(بنابر فتوای اکثر فقها) ربا جایز است:
1- ربای میان زن و شوهر 
2- ربای بین پدر و فرزند
3-ربا گرفتن از کافر حربی(یک طرفه است) توضیح المسائل/ذیل احکام معاملات
 
حکمت تحریم ربا
 
در رابطه با حکمت یا دلیل حرمت ربا مواردی از ائمه علیهم‌السلام نقل شده که از این قرار است:
 
- اگر ربا حلال ‏بود، مردم تجارت را رها مى‏کردند و نیازى به آن نداشتند؛ از این رو خداوند عزّ و جلّ ربا را حرام کرد تا مردم از حرام دورى کرده و رو به تجارات و خرید و فروش بیاورند... .
 
- خداوند عزّ و جلّ ربا را حرام کرد تا مردم از انجام معروف و امر پسندیده خوددارى نکنند.
 
- حق تعالی از آن نهى فرموده؛ زیرا اموال، فاسد و تباه مى‏شوند؛ چرا که انسان وقتى یک درهم را به دو درهم خرید، عوض یک درهم، همان یک درهم بوده و درهم دیگر باطل و فاسد است؛ پس بیع و شراء ربوى در هر حال براى مشترى و بایع زیان آور است؛ از این رو خداوند تبارک و تعالى به خاطر فساد اموال و جلوگیرى از آن ربا را حرام کرده است... . علّت حرام نمودن ربا بعد از روشن شدن و علم به آن، این است که مرتکب ربا، حرام الهى را سبک شمرده و بدون اعتناء به آن واردش شده و این خودش از معاصى کبیره است؛ زیرا اقدام کردن با علم به حرمت و این که خداوند آن را حرام نموده، چیزى غیر از سبک شمردن محرّم الهى نبوده و سبک شمردن محرّم الهى موجب دخول در کفر است... .علل الشرائع/ ج‏2 /ص482 و483
 
 
زیان‌هاى رباخوارى
 
الف- رباخوارى تعادل اقتصادى را در جوامع به هم مى‏زند و ثروت‌ها را در یک قطب اجتماع جمع مى‏کند؛ زیرا جمعى بر اثر آن فقط سود مى‏برند و همه زیان‌هاى اقتصادى متوجه جمعى دیگر مى‏گردد و اگر مى‏شنویم فاصله میان کشورهاى ثروتمند و فقیر جهان روز به روز بیشتر مى‏گردد، یک عامل آن همین است و به دنبال آن، بروز جنگ‌هاى خونین است.
 
ب- رباخوارى یک نوع تبادل اقتصادى ناسالم است که عواطف و پیوندها را سست مى‏کند و بذر کینه و دشمنى را در دل‌ها مى‏پاشد و در واقع رباخوارى بر این اصل استوار است که رباخوار فقط سود پول خود را مى‏بیند و هیچ توجهى به ضرر و زیان بدهکار ندارد. اینجا است که بدهکار چنین مى‏فهمد که ربا خوار پول را وسیله بیچاره ساختن او و دیگران قرار داده است.
 
ج- درست است که ربا دهنده در اثر احتیاج تن به ربا مى‏دهد، اما هرگز این بى‏عدالتى را فراموش نخواهد کرد و حتى کار به جایى مى‏رسد که فشار پنجه ربا خوار را بر گلوى خود احساس مى‏کند؛ این موقع است که سراسر وجود بدهکار بیچاره، به رباخوار لعن و نفرین مى‏فرستد، تشنه خون او مى‏شود و با چشم خود مى‏بیند که هستى و درآمدى که به قیمت جانش تمام شده به جیب رباخوار ریخته مى‏شود؛ در این شرائط بحرانى است که ده‏ها جنایت وحشتناک رخ مى‏دهد، بدهکار گاهى دست به انتحار و خودکشى مى‏زند و گاهى در اثر شدت ناراحتى طلبکار را با وضع فجیعى مى‏کشد و گاه به صورت یک بحران اجتماعى و انفجار عمومى و انقلاب همگانى درمى‏آید.
 
این است که رباخوارى از نظر اخلاقى اثر فوق العاده بدى در روحیه وام گیرنده به جا مى‏گذارد و کینه او را در دل خودش مى‏یابد و پیوند تعاون و همکارى اجتماعى را بین افراد و ملت‌ها سست مى‏کند. تفسیر نمونه/ ج‏2/ص380
 
والحمدلله رب العالمین
 
بابک شکورزاده
/999/702/ر
ارسال نظرات