۱۹ تير ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۸
کد خبر: ۴۳۶۸۲۴
بخش دوم/ تأثیرات اجتماعی فرهنگ روابط زن و مرد؛

عملکرد رسانه ملی در گسترش فرهنگ دینی

اساساً ترویج رابطه مردان و زنان گرچه اصل ارتباط در مواردی روا باشد، پیامدهایی منفی برای فرهنگ دینی مردم جامعه خواهد داشت و در این هنگام تأثیر آموزش‌ها و روشن‌گری‌ها به حداقل می‌رسد. در مجموع مواردی که ارائه و پخش و ترویج آن‌ها با موازین اسلامی انطباق ندارد غیرقابل شمارشند و به نظر ما همه آن‌ها به نوع نگرش مسئولان مربوط برمی‌گردد که اصلاح عملی بسیاری از آنها چندان دشوار هم نیست.
اوضاع فرهنگی کشور ولنگاری فرهنگی ولنگاری فرهنگی فرهنگ فرهنگ

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، وجود مفاسد فرهنگی ریشه در دو امر دارد؛ نخستین و مهم‌ترین امر، اشکالات تئوریک در دیدگاه‌ها و مباحث مربوط به زن است و تا این موضوع در نگاه مسؤولان روشن نشود و آگاهی آنان از دستورات و توصیه‌های دین تصحیح نگردد، وضع به همین صورتی که دیده می‌شود، پیش خواهد رفت و بدتر هم خواهد شد. امر دوم عدم اراده جدّی بسیاری از دست‌اندرکاران مسائل اجرایی کشور برای پیاده کردن احکام و دستورات حکیمانه شرع مقدس و سامان دادن نظام اجتماع در جهت اصلاح روابط مردان و زنان است. آنان به طور کلی این موضوع را ساده و کم اهمیت می‌انگارند و این بخشی از فساد فرهنگی است و تا حدی ریشه در امر نخست دارد.

 

بخش نخست این نوشتار به بررسی هشت دلیل عمده مشکلات فرهنگی پرداخت و در بخش دوم دلایل دیگر و راهکارهای آن مورد بررسی قرار گرفته است که در ادامه ملاحظه می‌کنید؛

 

نهم، روشن است که امروزه جامعه اسلامی تا چه میزان از مسائل یادشده دور افتاده تا جایی که حتی جرأت بازگویی آن‌ها از کسانی که قلباً هم اعتقاد به این مسائل دارند، گرفته شده است! آیا تاکنون کسی اصل بروز زنان را به چالش کشیده است؟ در حالی که در جهت تقویت آن سخن بسیار می‌گویند و عملاً این موضوع را ترویج و برنامه‌ریزی می‌کنند! آیا فضای امروز جامعه اسلامی در کشور اجازه می‌دهد که کسی به احادیثی چون حدیث صدیقه کبری که فرمود: «خیر للنساء أن لایرین الرجال و لایراهن الرجال» بپردازد و معانی بلند و ظریف آن‌ها را تحلیل کند و برای مردم بازگوید؟

 

در مورد اختلاط مردان و زنان چطور؟ اگر گاهی نکوهشی درباره اختلاط دیده شود که به غایت اندک است، همراه با تقویت بروز برای زنان است و حتی مایه شگفتی است که بعضی نواندیشان، پوشش و حجاب را برای زنان به منظور بروز یافتن او دانسته‌اند! این سخن مانند آن است که گفته شود اختفای زن برای آن است که بروز یابد! مگر ممکن است پوشش زن برای جلوگیری از تهییج مردان لازم شده باشد و آنگاه بروز او که خود در سطح دیگری می‌تواند منشأ تهییج باشد، ناپسند نباشد و یا به زعم این افراد پسندیده و مورد نظر و مطلوب شرع تلقی شود؟

 

آری، اعتبار پوشش دلیل آن است که زن در صورت نیاز می‌تواند بروز یابد اما این سخن تا سخنی که حکمت پوشش را بروز زن می‌داند و مرتّب در جامعه تزریق می‌شود فاصله بسیاری دارد. یکی دیگر از تحریف‌ها در این باب این است که هنگامی که سخن از پوشش زنان به میان می‌آید فوری برای رضایت خاطر آن‌ها یا به هر دلیل دیگر در یک استدراک بی‌ربطی برای مردان نیز پوشش لازم یا معتبر دانسته می‌شود که این طرز تفکر ریشه در اندیشه غربی مساوات زن و مرد دارد که هیچ‌گاه با وضعیت طبیعی جسم و روح آن‌ها هماهنگ نیست. این‌گونه سخنان گرچه در ضمن توجیه پوشش برای زنان گفته می‌شود، اما در نهایت به تضعیف پوشش آن‌ها کمک می‌کند و نه تقویت آن.

 

درباره زینت نمایی زنان که موضوع برخی آیات قرآن است چه مقدار سخن گفته شده و آیا آن‌ها را از این کار که در زمان ما بسیار متداول است، باز می‌دارند؟ فرض می‌گیریم برخی مراتب خفیف آن حرام نباشد اما لااقل کراهت دارد. چرا از این موضوع صریحاً و با تکیه بر آیات قرآن سخن گفته نمی‌شود؟ با اندکی دقت می‌توان گفت که مسئله برعکس است و موضوع یادشده در عمل پسندیده وانمود شده، ترویج می‌شود. از این‌رو پوشش‌های موجود و حتی چادرهایی که بر سر قرار می‌گیرند، اغلب کارایی لازم را پیدا نمی‌کنند و به این جهت رو گرفتن از جامعه رخت بربسته کم کم چادر نیز از میان برداشته می‌شود؛ چنان که اکنون در شهرهای بزرگ این‌گونه است.

 

در مسأله اشتغال زنان که مایه دوری آن‌ها از خانه و خانواده شده نیز کسی شبهه نمی‌کند و در جهت رغبت‌زدایی زنان نسبت به آن سخن نمی‌گوید؛ با آن‌که این مسائل در بسیاری از موارد پیش آمده دارای احکامی الزامی است. گویی متعهد شده‌اند احکام غیر الزامی شرع را که مصالح و حکمت‌های فراوان در آن‌ها نهفته و از وقوع بسیاری از مفاسد پیشگیری می‌کنند به ویژه در حوزه مسائل زنان بازگو ننمایند تا مبادا تفاوتی در این جهات با مردان بیابند! ترویج اموری که در نگاه شارع ناخوشایند و مکروهند و حتی سکوت معنادار از آن‌ها معلوم نیست در حدّ کراهت باقی ماند بلکه در ذیل کتمان حکم الهی و استخفاف نسبت به آن که امری محرّم است قرار می‌گیرد و از سویی لازم نیست که همواره این‌گونه امر و نهی‌ها تحت عنوانی که رخصت ارتکاب در فعل و ترک از آن‌ها فهمیده شود، مطرح گردند. چنان که روش آیات و روایات در بیان آن‌ها نیز این‌گونه نیست و این فقیهان بوده‌اند که با دقت نظر در ادله و بررسی شواهد و قرائن به الزامی بودن یا نبودن احکام پی برده‌اند؛ اما لازم نیست احکام حتماً تحت این عناوین بازگو شوند.

 

 

آیا می‌پذیرید که دستگاه‌های تبلیغی در کشور نماز آخر وقت را ترویج کنند و یا به گونه‌ای با نماز تعامل کنند که مردم به سمت تأخیر نماز بیشتر رو آورند و یا با مسجد و نماز جماعت طوری برخورد کنند که مردم از نماز جماعت روگردان شوند و آیا این‌ها کتمان احکام الهی و خطرناک نیست و آیا استخفاف نسبت به دستورات خداوند و دین به شمار نمی‌رود؟ حرکت دادن جامعه بر لب مرزها خطرآفرین است و خطرات آن هم اکنون در سطح جامعه مشاهده می‌شود و در صورت تداوم عواقب وخیمی دارد که غیر قابل پیشگیری است.

 

دهم، در بند پایانی این نوشته به وضعیت زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی اشاره می‌شود که به صورت یک معضل بزرگ اجتماعی در نظام جمهوری اسلامی درآمده و بر پایه آنچه گذشت باید مورد توجه مسئولان امر قرار گیرد. یکی از مهم‌ترین عرصه‌ها دانشگاه است. نمی‌دانم چه نسبتی میان علم و تحصیل و پیشرفت با روابط ناهنجار صنفی برقرار است که تاکنون نتوانسته‌اند آن دو را از یک‌دیگر جدا کنند؟ دانشگاه‌ها اغلب به مراکز خودنمایی دختران و اختلاط آن‌ها با پسران تبدیل شده‌اند. وضع اسفبار دانشگاه از این جهت نیاز به بازگویی ندارد و برای همگان معلوم است اما اراده جدّی برای رفع این وضعیت وجود ندارد و گاهی به بهانه‌های واهی و طرح مصالحی غیر واقعی بر کوتاهی‌های رخ‌داده، سرپوش نهاده می‌شود که این تأسف‌بارتر است.

 

مگر نشنیده‌اید که پیامبر گرامی در روایت فضل بن عباس با دست مبارک خود صورت فضل را هنگام نگاهش به زنی که در برابر حضرت بود برگردانید و فرمود: «رجل شاب و امرأه شابه خشیت أن یدخل بینهما الشیطان.»(1) حال سؤال این است که مسؤولان مربوط چه کاری در جهت برگرداندن نگاه های جوانان پسر و دختر نسبت به یک‌دیگر انجام داده‌اند و چگونه شیطان را از میان آن‌ها دور کرده‌اند؟

 

این وضع به تازگی در بسیاری از مراکز و مؤسسات فرهنگی مانند کتابخانه‌ها و حتی مراکز دینی و مذهبی نیز رایج شده است و مردان و زنان به راحتی و بی‌هیچ مانعی با یک‌دیگر ملاقات و تعامل می‌کنند؛ تعاملی که گذشته از ناپسندی آن در نگاه شرع معمولاً بدون رعایت حدود لازم شرعی در نگاه و پوشش و مانند آن انجام می‌گیرد و اغلب مشتمل بر یک یا چند فعل حرام از دو طرف و به ویژه زنان است. بدیهی است که این‌گونه معاشرت‌ها روح انسان را آلوده و تیره می‌سازد و آلودگی روح به از دست دادن غیرت و تعهد دینی می‌انجامد و آنگاه آموزش‌ها و هدایت‌ها راه به جایی نخواهند برد.

 

اخیراً راهپیمایی‌ها که باید پیام انقلاب اسلامی را به جهان نشان دهند نیز به صورت مختلط درآمده‌اند و از یک کار فرهنگی که می‌تواند بنیان انقلاب را تقویت نماید به یک جشن عادی همانند جشن سالیانه در برخی دیگر کشورها تبدیل شده و یا لااقل در مسیر این تبدیل و استحاله قرار گرفته‌اند. در حرم‌های مطهر و مراسم مذهبی اختلاط مردان و زنان بی‌داد می‌کند. در این مواقع به چشم دیده می‌شود که صدها و هزارها فعل حرام رخ می‌دهد. بدیهی است که اهداف متعالی وسائل باطل را توجیه نمی‌کنند و این‌ها همه نقض غرض است و دستاوردهای فرهنگی انقلاب با این روش‌ها به باد خواهند رفت و تبلیغات دینی و مذهبی در این مواقع کم أثر و ناکام خواهند ماند. کسی که به حرم یا مکان‌های مقدس دیگر مشرف می‌شود و در مسیر حرکت یا در محل مورد نظر مرتب با زن‌های بزک کرده و ناپوشیده روبه‌رو می‌شود و گاهی ناخواسته با آن‌ها برخورد می‌کند، چه حالی برای عبادت برایش باقی خواهد ماند؟

 

در روز عید فطر با معنویت خاصی که پس از یک ماه بندگی برای انسان دارد دختران جوان را برای گرفتن زکات فطره در مسیر راه مردم می‌گمارند و به نمایش می‌گذارند و به این وسیله نمک بر زخم‌های تازه ترمیم شده توبه کنندگان رمضان می‌ریزند و در چنین روزی آرامش روحی آن‌ها را می‌گیرند و آن‌ها را دردمند می‌کنند! نمی‌دانم چه کسی یا نهادی باید به این مسائل رسیدگی کند؟ اصولاً اگر طبق روایات اسلامی بهتر است زنان در جای پنهان و دور از نظر مردان عبادت کنند و عبادت آن‌ها در این هنگام دارای بالاترین ثواب است چرا باید به حضورشان در مکان‌های مذهبی عمومی که خواه ناخواه از برخورد با مردان در امان نیستند، اصرار و پافشاری شود و نسبت به آن تبلیغ شود و این کار آن‌ها مورد ستایش قرار گیرد و آیا این روش با تعالیم اسلامی هماهنگ است و یا دقیقاً در نقطه مقابل آن‌ها قرار دارد؟

 

معلوم نیست چه زمانی رسم غلط تدریس زنان در کلاس‌های ابتدایی پسران برداشته می‌شود؛ در حالی که در نگاه اسلام باید با پسران ممیّز گرچه مکلف نباشند همانند مردان تعامل کرد و از برخورد نزدیک با آن‌ها پرهیز نمود. چنان که یک مرد نیز باید از تماس و برخورد با دختر پنج ساله به بالا پرهیز نماید ولی دیده می‌شود که برخی مسئولان هنگام ورودشان به یک منطقه یا شهر استقبال دختری را که بسا مکلف هم شده است با دست کشیدن بر سر او یا بوسه زدن بر سر او پاسخ می‌دهند! اصلاً چرا باید یک دختر به استقبال شخص مسؤول رود و به او خوش آمد گوید؟ امام رضا(ع) در مجلسی با دختر پنج ساله‌ای روبه‌رو شد که می‌خواست خود را به آن حضرت نزدیک کند امّا امام(ع) از او اجتناب نمود و دست مبارک خود را در برابرش دراز کرد تا این اتفاق نیفتد و آنگاه فرمود: دختری که به این سن رسیده باشد باید نسبت به او پرهیز اختیار کرد.(2)

 

 

وضعیت زنان در مراکز دولتی و غیردولتی و ادارات و پایانه‌های مسافربری و بیمارستان‌ها و مطب‌ها و فروشگاه‌ها و مانند این‌ها بسی بدتر است. تعامل آن‌ها با مردان در این جاها همانند تعامل مردان با یک‌دیگر و بلکه نزدیک‌تر و صمیمانه‌تر است. آیا این با روح تعالیم اسلامی سازگار است؟ در حمل و نقل شهری از مترو گرفته تا وسائل دیگر مشکل اختلاط همچنان وجود دارد. اکنون وسیله پراید که وسیله کوچکی است به عنوان تاکسی در شهرها تردد می‌کند و با آن‌که صندلی عقب آن ظرفیت بیش از دو نفر ندارد سه نفر را سوار می‌کنند و در بسیاری اوقات زنان در صندلی عقب کنار مردان می‌نشینند. وضع صندلی عقب این وسیله تا حدودی همانند صندلی جلو دیگر وسائل است که پیشتر دو نفر در آن می‌نشستند و کمتر پیش می‌آید که انسان از چنین موقعیتی به سلامت بیرون آید.

 

بنگرید چگونه در تمامی مراکز یادشده و غیر یادشده و وسائل ارتباطی و تلفن‌ها و مانند آن‌ها به پیروی از فرهنگ بیگانه از صدای زنان برای اعلام و اعلان استفاده می‌شود تا جایی که اگر صدای مرد برای این منظور گذاشته شود مورد تعجب واقع می‌شود! در بیشتر این موارد اغلب بهترین صدا و با بهترین شگرد گویندگی تنظیم می‌گردد. امیرمؤمنان(ع) می‌فرماید: به زنان سلام نمی‌کنم تا سلام آن‌ها را نشنوم زیرا می‌ترسم شیطان در من چیز دیگری بیش از ثوابی که انتظارش را دارم، داخل کند.(3)

 

آیا دست کم کراهت مسأله برای تغییر این فرهنگ غلط که خود زمینه ساز وقوع مفاسد است کافی نیست و آیا نمی‌شود برای این‌گونه مسائل که توده مردم را درگیر نموده چاره‌سازی کرد و بر آن‌ها نظارت نمود؟ آیا نظارت بر آن‌ها سخت‌تر از نظارت بر قیمت کالاها در نظام اقتصای کشور است؟

 

رسانه ملی صدا و سیما نیز وضعیت آن بهتر از آنچه گفته شد نیست و به لحاظ آن‌که در معرض دید همه مردم است و تأثیرگذارترین عامل فرهنگی و بزرگ‌ترین دستگاه فرهنگ‌ساز در کشور است، احتیاط زیادی می‌طلبد. در سیمای جمهوری اسلامی زنان بزک کرده و پر زینت با جامه‌های رنگارنگ به سادگی نشان داده می‌شوند و ارتباط آن‌ها با مردان در برنامه‌های مختلف علناً ترویج می‌شود و این وضع گاهی در برنامه‌های مذهبی دیده می‌شود. گاهی مرد و زن جوان رو در روی یک‌دیگر می‌نشینند و به هم نگاه می‌کنند و با یک‌دیگر سخن می‌گویند و گاهی شوخی می‌کنند و می‌خندند و گاهی این صحنه‌ها توسط کسانی که ملبس به لباس روحانیتند، اجرا می‌شود و بسا به عنوان روش‌های صحیح فرهنگی که مورد تأیید اسلام است، وانمود می‌گردند.

 

آیا این منکر را معروف کردن و معروف را منکر کردن نیست؟ با این وضع آیا انتظار داریم که مردان و زنان در جامعه و یا در میان خویشان و بستگان خودشان حریم هم‌دیگر را حفظ کنند؟ در جلسات فرهنگی و مذهبی مانند جلسات پاسخ به شبهات یا درس‌های قرآن و مانند این‌ها کارشناسان مرد برای دختران انتخاب می‌شوند و کارشناس زن در برابر پسران عرض اندام می‌کند. زن برای مصاحبه میدانی با مردان حتی در مراسم مذهبی چون شب‌های قدر و نماز جمعه و یا مباحث مربوط به دفاع مقدس که شدیداً رویکرد فرهنگی دارد می‌شتابد و مرد به مصاحبه با زنان روی می‌آورد و گاهی چند خبرنگار به صورت مختلط با یک فرد مسؤول مصاحبه می‌کنند و چنان به یک‌دیگر و با آن فرد نزدیک می‌شوند که نگاه به آن صحنه مایه شرمساری است.

 

قرآن کریم داستان دختران شعیب را برای پرهیز از چنین ارتباطی مطرح ساخته است(4) و همه از این مسائل آگاهند اما در مقام عمل...! این‌ها در حالی است که اغلب زنان در این مواقع حدود شرعی را در نشان ندادن آراستگی‌های خود چنان که باید رعایت نمی‌کنند. گویی تصور شده همین که زن پوشش داشته باشد و موی سر و بشره بدن او پیدا نشود ـ که در بسیاری مواقع چنین هم نیست ـ محظور دیگری در بروز او در میان نخواهد بود! موضوع مو و بدن یک بُعد قضیه است و زن به نص آیه قرآن نباید زینت‌های خود را گرچه در قالب پوشش باشد در برابر مردان برجسته نماید و هرگونه تبرّجی از سوی او در جامعه ممنوع است.

 

اکنون کار به جایی رسیده که صحنه‌های ورزشی دختران که با حرکات و اطوار خاصی همراه است، به نمایش در می‌آید. آیا به نظر نمی‌رسد که این صحنه‌ها بر جوانان پاکدل تأثیر منفی گذارد و آن‌ها را به انحراف کشاند. آری، برای کسانی که با انواع مفاسد مأنوسند تأثیری ندارد؛ زیرا محل تأثیر مبتلا به مثل است اما آن‌ها از مدار سخن بیرونند زیرا سخن در سرایت فساد به اقشار سالم و متدین جامعه است.

 

 

اخیرا شبکه سیمای قم هنگام پخش یکی از مسابقات ورزشی مردان که به صورت نیمه عریان انجام می‌گرفت زنانی بدحجاب و خوش حجاب را نشان می‌داد که در میان تماشاگران حضور یافته بودند. این صحنه‌ سازی‌ها و نشان دادن آن‌ها در این رسانه معلوم نیست با چه انگیزه‌ای صورت می‌گیرد! نمونه بدتر از آن را بنگرید که برخی مسؤولان اقتصادی کشور در جلساتی که تعدادی از زن‌های جوان که موهای آن‌ها تا حدود نصف سر بیرون بوده است و دستان آن‌ها تا آرنج نمایان حضور می‌یابند و آنگاه این جلسات رسمی در اخبار شبکه سراسری رسانه ملی مکرراً گزارش و پخش می‌شود و در سالی که به نام اقتصاد و فرهنگ است به وسیله اقتصاد بر سر فرهنگ می‌زنند و کسی دم نمی‌زند؟ مگر در حدود یادشده نیز اختلافی میان فقیهان وجود دارد تا قابل توجیه باشد؟ مگر بدی چنین جلساتی کمتر از جلساتی است که مشروبات الکلی بر روی میز باشد که وزیر اقتصاد یا سخنگوی دولت جمهوری اسلامی نمی‌تواند عدم رضایت خود را اعلام نماید؟ این است که می‌گوییم عزم جدی بر اصلاح فرهنگی وجود ندارد و اگر فرهنگ اصلاح نشود هیچ امر دیگری نیز در واقع اصلاح نخواهد شد.

 

اساساً ترویج رابطه مردان و زنان گرچه اصل ارتباط در مواردی در واقع روا باشد، پیامدهایی منفی برای فرهنگ دینی مردم جامعه خواهد داشت و در این هنگام تأثیر آموزش‌ها و روشن‌گری‌ها به حداقل می‌رسد. در مجموع مواردی که ارائه و پخش و ترویج آن‌ها با موازین اسلامی انطباق ندارد غیرقابل شمارشند و به نظر ما همه آن‌ها به نوع نگرش مسئولان مربوط بر می‌گردد و اصلاح عملی بسیاری از آنها چندان دشوار هم نیست. ای کاش اهتمامی که در نظم دکوراسیون صحنه‌ها و تشریفات مادی داده می شود، نسبت به این‌گونه مسائل فرهنگی نیز جاری بود و نشان داده می‌شد تا به تدریج نگاه مردم به این امر مهم تغییر می‌کرد و احتیاط آمیز می‌گردید و مایه آرامش و خوشبختی آن‌ها در دنیا و آخرت برایشان فراهم می‌آمد.

 

از جمله موارد نگاهی است که رسانه ملی را به تقدیم نام و عنوان زنان بر مردان کشانیده است و بر همین اساس در بسیاری از جلسات و سخنرانی‌هایی که پخش می‌شود زنان در کنار مردان یا متقدم بر آن‌ها قرار می‌گیرند که این دیدگاه بر خلاف روش قرآن کریم در تقدیم نام مردان و بلکه مخالف آیات و روایات بی‌شماری است که برتری مردان را در جامعه همواره گوشزد کرده‌اند. از پیامبرگرامی نیز نقل شده: «أخّروهن من حیث أخّرهن الله.»(5) تقدیم زنان یا همگامی آن‌ها با مردان در مجالس از سوی دیگر برخلاف مفاد آیات و روایاتی است که احتجاب و اختفای زنان از نگاه مردان را نشانه گرفته‌اند؛ چنانچه قبلاً اشاره شد و دست کم شمردن این گونه مسائل در رسانه‌ای که نقش اصلی فرهنگ‌سازی در جامعه را بر عهده دارد، گناهی نابخشودنی است.

 

راه حل در همه موارد یادشده و موارد بدتری که همه می‌دانند و نیاز به بازگویی ندارد وضع و تصویب قانون است و تا فرصت بیش از این از دست نرفته مراکز و نهادهای مسؤول باید در این مسائل اندیشه کنند و قوانین و آیین‌نامه‌های پیش گیرنده و کارآمدی به تناسب هر مورد وضع کنند که وضع آن‌ها اولین گام در جهت اصلاح جامعه است و در غیر این صورت ماده فسادانگیز زن جامعه را غرق شهوت و مستی کرده خدای ناکرده تداوم این وضع می‌تواند به افول نظام اسلامی منجر شود.

/993/704/ر

 

نگارنده: مهدی شریعتی

............

پی نوشت؛

1- مسند احمد، ج 1، ص 76.؛ مستدرک الوسائل، ج 14، ص 269.

2ـ کافی، ج 5، ص 533؛ تهذیب، ج 7، ص 461.

3ـ کافی، ج 2، ص 648.

4- قصص، آیه 23.

5- خلاف شیخ طوسی، ج 1، ص 425.

ارسال نظرات