۲۶ تير ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۲
کد خبر: ۴۳۸۲۲۱
بخش نخست/ واکاوی عوامل سهل‌انگاری در نهادهای فرهنگ‌ساز؛

ولنگاری فرهنگی؛ تأملی بر کم‌کاری، تلنگری برای بیداری

در کشور ما افزون بر 30 نهاد فرهنگی اصلی و ده‌ها نهاد و مؤسسه فرهنگی مذهبی فرعی وجود دارد که در کنار درآمدهای جداگانه، تنها در بودجه عمومی کشور برای آنها بیش از شش هزار میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده است، اما چرا با وجود این هزینه‌های نجومی بازده نهادهای فرهنگی نه تنها در کوتاه‌مدت بلکه حتی در بلندمدت هم قابل لمس و مشاهده نیست.
ولنگاری فرهنگی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، رهبر معظم انقلاب چندی پیش در دیدار با نمایندگان دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، با اشاره به موضوع فرهنگ، از آنچه «ولنگاری فرهنگی» توصیف کردند، گلایه داشته و فرمودند: «... مسأله فرهنگ یک مسأله مستمری است و بسیار مهم است، حتی در قضیه اقتصاد هم مهم است. برادران عزیز، خواهران عزیز! در مسأله فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری می‌کنم، در دستگاه‌های فرهنگی-اعم از دستگاه‌های دولتی و غیردولتی- یک نوع ولنگاری و بی اهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد، چه در تولید کالای فرهنگی مفید که کوتاهی می‌کنیم، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی می‌کنیم. اهمیت کالای فرهنگی از کالای مصرفی جسمانی کمتر نیست، بیشتر است...».

 

 

 

ولنگاری صفتی منفی بوده و مرحوم دهخدا در لغت‌نامه خود آن را سهل‌انگاری و بی‌قیدی تعریف کرده‌ است، اینکه رهبری عملکرد نهادها، مؤسسات و متولیان فرهنگی جامعه را مصداق ولنگاری می‌دانند درد گرانی است و حداقل انتظار از مدیران و مسؤولان فرهنگی کشور این است که در برابر این فرمایشات، عکس‌العمل مناسبی داشته و برای رفع ولنگاری فرهنگی چاره‌اندیشی کنند اما متأسفانه آن‌طور که از شواهد امر پیدا است گویا بسیاری از مدیران و متولیان فرهنگی ما ترجیح داده‌اند با سکوت و انفعال، این فرموده و دغدغه مهم رهبری را مشمول گذر زمان کنند.

 

خوشبختانه یا بدبختانه آش آن‌قدر شور شده که دیگر کسی نمی‌تواند نشانه‌ها و اثرات ولنگاری فرهنگی در جامعه را ندیده و منکر آن شود، به دنبال اینکه کدام یک از نهادهای فرهنگی دولتی یا غیردولتی در ایجاد این وضعیت نقش بیشتری داشته‌اند نیستیم اما بر اساس آنچه در کف جامعه دیده می‌شود و انتقادهای روزافزون رهبری، مراجع تقلید، ائمه جمعه و سایر مراجع فکری و مذهبی جامعه، باید بپذیریم اوضاع فرهنگی ما برخلاف آنچه دستگاه‌های فرهنگی در گزارش عملکرد و بیلان کاری خود مثبت و روشن ارائه می‌دهند، اصلاً گل و بلبل نیست.

 

البته منکر تلاش‌ها و فعالیت‌های دستگاه‌ها و نهادهای فرهنگی نیستیم اما ناگفته روشن است که با وجود ارتقای کمی برنامه‌ها و فعالیت‌های فرهنگی در کشور، کیفیت، گستره پوشش و اثرگذاری این برنامه‌ها نقص جدی داشته و آمارهای موجود از معضلات و مشکلات فرهنگی و مذهبی هم کاملاً مؤید این موضوع است.

 

چرا ولنگاریم؟

در اینجا ذکر این نکته ضروری است که نباید مطرح شدن ولنگاری فرهنگی از سوی رهبر معظم انقلاب به محملی برای تسویه حساب سیاسی، تاختن این جناح به جناح دیگر و متهم شدن نهادهای فرهنگی از سوی همدیگر شود؛ به بیان دیگر نباید یک نهاد، مؤسسه و مرکز فرهنگی و مذهبی همه را به غیر از خودش متهم کند.

 

در کشور ما افزون بر 30 نهاد فرهنگی اصلی و کلان و ده‌ها نهاد و مؤسسه فرهنگی مذهبی فرعی وجود دارد که اسامی آن‌ها در جدول 17 پیوست لایحه بودجه موجود است، امسال تنها در بودجه عمومی کشور برای مجموع این نهادها بیش از 6 هزار میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شده است، حال بماند که بسیاری از این نهادها درآمدهای جداگانه‌ای داشته و بخش مهمی از هزینه‌های آن‌ها از محلی غیر از بودجه عمومی کشور تأمین می‌شود اما چرا با وجود این هزینه‌های نجومی بازده نهادهای فرهنگی نه تنها در کوتاه‌مدت بلکه حتی در بلندمدت هم قابل لمس و مشاهده نیست.

 

این ناکامی و به تعبیر رهبر معظم انقلاب ولنگاری فرهنگی بر عهده مجموع نهادهای فرهنگی دولتی و غیردولتی بوده و نمی‌توان فوراً انگشت اتهام را به سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی زیرمجموعه دولت نشانه گرفت؛ طرفه آنکه سهم وزارت ارشاد از بودجه 6 هزار میلیارد تومانی مصوب امسال، تنها حدود 13 درصد بوده و مابقی 87 درصد به نهادها، بنیادها و مؤسسات فرهنگی ریز و درشت دیگر تعلق گرفته که مستقل از دولت فعالیت کرده و اساساً به مجلس و دولت هم پاسخ‌گو نیستند.

 

به‌ راستی چرا انبوه همایش‌ها، جشنواره‌ها و نمایشگاه‌‌های فرهنگی مرتزق از بودجه عمومی کشور که هر سال تکرار می‌شوند، خروجی چندانی ندارند؟ چرا با وجود این همه تبلیغات و تلاش برای ارتقای وضعیت کتاب‌خوانی، سال به سال میزان مطالعه، تیراژ کتاب‌ها و شمار کتاب‌فروشی‌ها در کشور کاهش می‌یابد و یا چرا با وجود صرف بودجه‌های کلان در صدا و سیما و فعالیت یکصد شبکه رادیویی و تلویزیونی بین‌المللی، ملی و استانی، روز به‌ روز معضل استفاده از شبکه‌های ماهواره‌ای در کشور بغرنج‌تر می‌شود.

 

ولنگاری فرهنگی سبب شده به جای اینکه شاخصه‌های فرهنگی و مذهبی در جامعه به صورت متوازن و فراگیر رشد کنند متأسفانه ما تنها به نوعی از «فرهنگ گلخانه‌ای» دست یابیم؛ به این معنا که به جز در برخی مناسبت‌‌ها نظیر ماه‌های محرم و رمضان، غالب برنامه‌ها و فعالیت‌های مذهبی و فرهنگی همیشه تنها در گستره افراد محدود و مشخصی برگزار شده و مصداق خطبه‌خوانی برای خود شده‌ایم.

 

نکته تأسف‌بارتر این است که اندک‌اندک میزان حضور اقشار خاکستری حتی در مناسب‌های مذهبی محرم و رمضان هم کاهش یافته و برنامه‌های این ایام غالباً با حضور دین‌داران مسن سنتی و همان جوان‌های «بچه‌ مسجدی» همیشگی برگزار می‌شود.

 

نگارنده به واسطه فعالیت رسانه‌ای بارها در جلسات و نشست‌های خبری با مسؤولان استانی و کشوری در مورد کم‌اثری، روزمرگی و کمی‌شدگی برنامه‌های فرهنگی و مذهبی سؤال کرده‌ است، غالباً نتوانسته‌اند پاسخ مناسبی بدهند و در نهایت هم گفته‌اند ما تلاش می‌کنیم اما آسیب‌های فرهنگی ناشی از اقدامات و تهاجمات بیگانگان است!

 

درست است که تهاجم و فعالیت دشمنان علیه فرهنگ اسلامی و ایرانی ما وجود دارد اما رهبری در ادامه همین فرمایشات فوق فرمودند که نباید بگوییم همه آسیب‌های فرهنگی کار بیگانگان است. خودمان هم مقصریم. مسؤولان فرهنگی و غیرفرهنگی و کم‌کاری‌ها و غلط کاری‌ها همه تأثیر داشته‌اند.

 

ارزیابی‌های کمی برای برنامه‌های کیفی

در تحلیل عوامل ولنگاری فرهنگی و اینکه چرا با وجود فعالیت چند دوجین نهاد و مؤسسه فرهنگی و صرف هزاران میلیارد تومان اعتبار، کمیت فرهنگ ما همچنان می‌لنگد و شاخصه‌های فرهنگی روزبه‌روز عقب‌تر می‌روند، ابتدا باید این نکته را در نظر داشت که ارزیابی و اندازه‌گیری آثار و نتایج فعالیت‌های فرهنگی حداقل در کوتاه‌مدت بسیار دشوار است.

 

در واقع به‌ طورکلی موضوع فرهنگی در کوتاه‌مدت به سختی قابل ارزیابی بوده و اگر نگوییم معیار و متری برای ارزیابی آن نیست حداقل باید بپذیریم که شاخص ارزیابی واقعی به دشواری پیدا می‌شود، از این‌ رو متأسفانه آنچه در این سال‌ها به عنوان گزارش عملکرد و ارزیابی غالب نهادهای فرهنگی کشور ارائه می‌شود بیشتر ارزیابی کمی و نه کیفی این نهادها است.

 

به عنوان نمونه هنگامی که یک نهاد فرهنگی دولتی یا غیردولتی می‌خواهد در مورد تأثیر فعالیت‌های خود در زمینهٔ حجاب و عفاف گزارش دهد تنها از تعداد نمایشگاه‌ها، شمار مقالات تألیفی، برگزاری جشنواره‌ها و همایش‌ها و مواردی از این دست گزارش ارائه می‌دهد و هیچ‌گاه به ماحصل و نتایج این فعالیت‌ها و همچنین کیفیت، میزان پوشش و مشارکت جوامع هدف واقعی در این برنامه‌ها اشاره نمی‌کند.

 

مسؤولان نهادهای فرهنگی هم غالباً در مواجهه با معضلات و مشکلات فرهنگی موجود، بعد از متهم کردن دشمن، توپ کم‌کاری و کم‌اثری را به زمین سایر نهادها و دستگاه‌ها می‌اندازند درحالی‌که خود آن‌ها هم یکی از همین خیل دستگاه‌های فرهنگی کم‌اثر هستند.

 

نظارت ناکارآمد

عامل دیگر مؤثر در ایجاد ولنگاری در دستگاه‌ها و نهادهای فرهنگی کشور نظارت و ارزیابی ناکارآمد است، الآن کدام یک از دستگاه‌ها و مؤسسات فرهنگی و مذهبی کشور پاسخ‌گوی کار خود بوده و به صورت روشن در مورد هزینه‌کرد اعتبارات و امکانات خویش و تأثیر فعالیت‌های خود به رسانه‌ها و افکار عمومی، مجلس و قوه مجریه پاسخ می‌دهند؟

 

درست است که بر همه نهادها و دستگاه‌های فرهنگی غیردولتی نوعی نظارت سازمانی و فراسازمانی انجام می‌شود اما کیست که نداند این نوع نظارت با سایر نظارت‌ها و ارزیابی‌های معمول در مورد دیگر دستگاه‌ها و رویه موجود در دنیا تفاوت عمده‌ای دارد.

 

باید بپذیریم اساساً بسیاری از دستگاه‌ها و نهادهای فرهنگی خود را از نظارت و ارزیابی افکار عمومی، رسانه‌ها و نمایندگان مردم مبری دانسته و آن را دون شأن خود می‌دانند که این اشکالی اساسی و ساختاری است؛ به بیان دیگر ساختارهای مدیریتی و نظارتی حاکم بر بخش اعظم دستگاه‌های فرهنگی و مذهبی به‌گونه‌ای است که امکان نظارت بر آن‌ها را از سوی افکار عمومی اگر نگوییم غیرممکن، حداقل بسیار دشوار کرده است.

 

برخی از دستگاه‌ها و نهادهای فرهنگی و مذهبی انتقاد و نظارت عمومی بر خود را خط قرمز دانسته و در عمل هم ورود به وادی فعالیت آن‌ها و ارزیابی و نقد این نهادها از سوی نمایندگان افکار عمومی، در برخی موارد حتی مقابله با اسلام و نظام قلمداد می‌شود.

 

 

هر وقت هم داد مراجع عظام تقلید از وضعیت نامناسب فرهنگی کشور بلند می‌شود فوراً همه نگاه‌ها و انگشت‌های اتهام به سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌چرخد درحالی‌ که سهم این وزارتخانه از بودجه بیش از 6 هزار میلیارد تومانی بخش فرهنگ تنها 13 درصد بوده و مابقی 87 درصد این بودجه به همراه سایر درآمدها و عایدات مرسوم، به نهادها و سازمان‌های فرهنگی و مذهبی غیردولتی اختصاص دارد که یا در برابر بودجه مصرفی و عملکرد خود پاسخگو نیستند و یا در صورت پاسخ‌گویی و هنگام ارائه عملکرد تنها آمارها و گزارش‌های کمی ارائه می‌دهند.

 

این در حالی است که یکی از راه‌های درمان ولنگاری فرهنگی موجود در این نهادها و مؤسسات، پاسخ‌گو کردن آن‌ها در قبال بودجه تخصیص‌یافته در برابر مجلس، رسانه‌ها و نمایندگان افکار عمومی و ارزیابی و سنجش کیفی فعالیت‌های کمی و آماری این نهادها است.

 

باید از سی و اندی دستگاه و نهاد اصلی متولی فرهنگ کشور مطالبه‌گری صورت گرفته و این نهادها پاسخ دهند که چرا با وجود صرف هزاران میلیارد تومان بودجه، مشکلات و معضلات فرهنگی جامعه ما روز به‌ روز افزایش می‌یابد.

 

وقتی دقیقاً پس از هشدارها و تأکیدهای رهبر معظم انقلاب در دیدار با نمایندگان مجلس مبنی بر وجود معضلات فرهنگی و ولنگاری در نهادها و مسؤولان این بخش، تنها سه نماینده داوطلب عضویت در کمیسیون فرهنگی مجلس می‌شوند باید بپذیریم که درد عمیق‌تر از آن چیزی است که گمان می‌کنیم.

 

اما واقعاً چرا تنها کمتر از انگشتان یک دست نماینده متقاضی عضویت در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی داشتیم؟ یک دلیل آن این است که کمیسیون فرهنگی مجلس قدرت و اثرگذاری قابل‌توجهی ندارد، غالب نهادهای فرهنگی پاسخگو نبوده و مجلس هم نمی‌تواند چندان نظارتی بر روی آن‌ها داشته باشد./9314/704 /ب2

ادامه دارد ...

خبرنگار: هادی رحیمی کوهستان

ارسال نظرات