نیازهای شناختی صرفاً به شناخت محیط علوم طبیعی متوقف نمیشود
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از رسای اندیشه، حجت الاسلام و المسلمین واسطی در مصاحبهای نظریه مزلو را تشریح کرد که در زیر میآيد:
نتایج ارادهگرایی در واقعیت
واقعیت یعنی آنچه تابع اراده من در تولید و تغییر نیست. کلمه واقع که به کار میبرم همین است. ساختار اصلی، تابع اراده و تولید است تغییرش، تابع اراده من نیست. اگر کسی این را پذیرفت و واقعگرا شد آنوقت مجبور است چهکار کند؟ مجبور است ساختاری را در بیرون تعریف کند. بگوید آنچه بیرون هست و من نمیتوانم تغییرش دهم چیست؟ وجدان است؟ طبیعت است؟ خیلیها طبیعتگرا شدند. برای همین است. میگویند ما نمیتوانیم طبیعت را تغییر بدهیم قوانین طبیعی بر ما حاکم هستند. حتی ما تغییراتی که در طبیعت میدهیم طبق قوانین خود طبیعت داریم تغییر میدهیم یعنی اگر چیزی قابل سوختن هست، چون در طبیعت چنین قابلیتی وجود دارد. این افراد باید چهکار کنند؟ در قانون یعنی مشروعیت حقوق، در سیاست، مشروعیت اعمال قانون. چه کسی گفته است که این قانون را شما اجرا کنید یک قانونی داریم قرارداد کردیم انجام شده است حالا باید اجرا کنیم. مجریها مختلف اجرا میکنند. چه کسی گفته است شما اجرا کنید؟ شخص دیگری اجرا کند.
واقعیت یعنی آنچه تابع اراده من در تولید و تغییر نیست
باز چون به تعارضات و اختلافات رسیدند گفتند رأی میگیریم هرکس بیشتر رأی آورد آن مجری قانون شود ولی آنکسی که واقعگراست باید چهکار کند؟ باید بیاید شاخصی را خارج از فضای توهم ذهنی تعریف کند. مثلاً علم بیشتر، تخصص بیشتر، سابقه و سنوات بیشتر، قدرت جسمی بیشتر، هرچه. یکچیزی شاخصی خارج از فضای ذهنی. آن شاخص کجاست؟
حرکت در بحث نبوت و ولایت
یکی از موارد اصلی بحث نبوت و ولایت حرکت است. اثرش، هم در جامعهشناسی هم در روانشناسی هم در سیاست هم در حقوق ظاهر میشود: نظریه قانونگذاری توسط نخبگان در جایی که الهیاتی نیستند، قانونگذاری توسط خداوند در جایی که الهیاتی هستند؛ یعنی یک علم برتر. قانونِ «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ» فعال است. چرا افلاطون و فارابی گفتند حکما یا مثل بُرَمی میگوید انبیا باید جامعه را اداره کند. این را از کجا آورده است؟ این قضیه «باید» است. کار فلسفه «هستیشناسی» است. این باید را از کجا آورده است؟ از این بحث آورده است.
یکی از موارد اصلی بحث نبوت و ولایت حرکت است
نحوه ارتباط بحثهای هستیشناسانه و یک خروجی در فلسفه سیاست. نتایج شماره 3 هویت معاد، موقعیت آن در هستی. دقیقاً به بحث کمال برمیگردد دوباره و مراتب. اگر بعد از ضضاین حرکت انسان در این هستی ما به تاریکی میرسیم، کلمه تاریکی دو جور رویکرد دارد. یا اصلاً چیزی وجود ندارد یا ما نمیدانیم. کسانی که این را پذیرفتند و قائل به یک عالم دیگری نیست لذا خودش را با مشخصات شاخصهای دیگری تطبیق نمیکند؛ یعنی چه؟ میگوید من میآیم درنهایت میرسم به اینکه نامم در تاریخ جاودان میماند. چنین فردی نظریههای واقعگرا را قبول ندارد، در قالب واقعگرایی کار نمیکند. شاخصهای کمال را، مراتب وجودی انسان را تعریف نمیکند چون همچنین مراتبی را قائل نیست. یک فعلیتی را خارج از این عالم قائل نیست؛ اما اگر فعلیتی را خارج از این عالم قائل شدیم باید چه کنیم؟ باید مسیر قانون مسیر مجری قانون مسیر بایدونباید اخلاقی، الزامها و عدم الزامها را طوری بچینیم که منتهی شود به آن مرتبه خاص از عالم وجود که در فلسفه تعریف میشود. اگر من این را پذیرفتم یا نپذیرفتم کجا اثرش ظاهر میشود؟ در مدل نیازها اثرش ظاهر میشود.
خودشکوفایی انسان در بالا رفتن از هرم نیازها
تمام بحثهای حکمت عملی و علوم انسانی با حلقه مدل نیازها به بحث هستیشناسی وصل میشود. مزلو هفت لایه برای نیازها بهصورت هرمی تعریف کرد. از پایین نیازهای زیستی در قاعده هرم است. اول نیازهای زیستی باید برطرف شود، بعد نیازهای ایمنی، بعد تعلق و محبت تا آخر. آخرش چه؟ خودشکافی است. مزلو در اثر کار تجربی-میدانی مدلی را طراحی کرد تا فرد به خودشکوفایی برسد. مشهورترین مدل نیازها متعلق به «ابراهام مزلو» است که به شکل زیر تدوین شده است:
1) نیازهای زیستی: گرسنگی تشنگی، و امثال آنها،
2) نیازهای ایمنی: احساس امنیت کردن و دور از خطر بودن،
3) نیازهای تعلق و محبت: به دیگران پیوستن، پذیرفته شدن، تعلق داشتن،
4) نیاز عزتنفس: اجرا و دستیابی، نشان دادن کفایت در کارها، مورد تأیید و شناخت دیگران واقعشدن،
5) نیازهای شناختی: دانستن، فهمیدن و کاویدن،
6) نیازهای ذوقی: تقارن، نظم و زیبایی،
7) خودشکوفایی: رسیدن به تحقق نفس و شکوفا ساختن توانایی بالقوه
شاخصههای خودشکوفایی و یک مثال از آموزش
بسته به تصویر شما از هستی که نهایت فعلیت انسان را کجا میدانید، شاخصههای خودشکوفایی متفاوت میشود. وقتی متفاوت شد نحوه تربیت متفاوت میشود. یک مورد را بهصورت زنجیرهای ببینیم. در مدل آموزش، منابع آموزش محتوا و روش است. لایحه تحول در نظام آموزشوپرورش را برای شما مثال میزنم. در دهههای قبل، بحث «انتقال اطلاعات» بهعنوان روش آموزش مفروض قرار گرفته بود. یادگیری یعنی انتقال اطلاعات و در روش نیز اثباتگرایی را در علوم تجربی و پوزیتیویستی پیش ببریم باید ریاضی و شیمی و زیستشناسی و فیزیک یاد بگیریم تا بتوانیم طبیعت را برای حداکثرسازی بهرهمندی خود تسخیر کنیم.
علم و اراده و حیات سه عامل مهم هستند
پشتصحنه روش آموزش و محتوای آموزش این است. حال اگر بر اساس نظریه مزلو، گفتیم نیازهای شناختی، ذوقی، خودشکوفایی، اینها نیازهای انسان است این نیاز با انتقال اطلاعات به دست نمیآید. انتقال اطلاعات حافظه محور است و من فقط ثبت میکنم و همان را تحویل میدهم. نیازهای شناختی صرفاً به شناخت محیط، علوم طبیعی متوقف نمیشود. افراد فراوان دنبال شناخت درونی خودشان هستند. این باز با تحقیق میدانی به دست آمده و اصلاً کاری به دین و ایمان ندارم. افراد دنبال خلاقیت هستند، تفاوتهای اخلاقی زیادی باهم دارند. یک نفر صبر زیادی دارد، یک نفر تحملش بسیار کم است. یک نفر قدرت کارآفرینی، یعنی همدلی با دیگران دارد یک نفر فقط تکروی میکند. اینها همهشان در این فضا قرار دارند. ما میخواهیم آدمها بیایند این لایههای 5 و 6 و 7 را هم فعال کنند. آیا روش آموزش حافظه محور و محتوای آموزشی علوم طبیعی، پاسخگوی لایه 5 و 6 و 7 است یا نه؟
تأثیر هستیشناسی بر مدل نیازها
اگر در هستیشناسی بنا را بر این گذاشتیم که هستی فقط طبیعی نیست. اگر گفتیم در بحث خودشکوفایی، عامل اصلی خودشکوفایی تفکر است و اینها را مستند به بحث علم و عالم و معلوم. به استناد ابزار اتحاد علم و عالم و معلومی، چه زمانی یک ارتقای وجودی حاصل میشود؟ وقتیکه کسی علمی را به دست میآورد صرفاً صورت ذهنی نیست یک ارتقای وجودی حاصل میشود، شدت و ضعفش در مراحل وجودی گسترش پیدا میکند عامل اصلی این گسترش تفکر است و این تفکر باید در فضای درون، حس آن امر وجودی را فعال کند نه تصدیقش را. کار تفکر فقط تصویرسازی نیست. حافظه تصویرسازی میکند. کار تفکر تولید است. شما میآیید مفاهیم را باهم ترکیب میکنید مفهوم جدید تولید میشود؛ یعنی یک حس جدیدی فعال میشود.
کار تفکر تولید است
اثر اینها روی سیستم آموزشی در علوم تربیتی چیست؟ در روش آموزش باید روش آموزش تفکر محور را فعال کنید. مواردی را که تجزیه و ترکیب مفهومی و تجزیه و ترکیب حسی و رفتاری دارد اینها را باید در محتوای آموزشی قرار بدهی؛ یعنی چه مثلاً؟ اصطلاحش میشود چه؟ مهارتهای زندگی. روش آموزشی که خودشکوفایی بخواهد ایجاد کند محتوایش بایستی روی مهارتهای زندگی شکل بگیرد. یکی از مهارتهای زندگی، مهارت تصرفهای موردنیاز در طبیعت است. اطلاعاتش کافی نیست.
همۀ اقسام مدل نیازها ما را به کمبود مراحل وجودی سوق میدهد
از مدل مزلو سه قرائت و ویرایش صورت گرفت. معمولاً فقط مدل مزلو را میشناسند. مدل کانو و هشت مدل رقیب برای مدل مزلو به وجود آمد. جامعترین مدلهای مطرحشده مدل مکسنیف است (زیست، حفاظت، امنیت، تعلق و عاطفه، فهم، مشارکت، فراغت، آفرینش، هویت و آزادی). در جاهایی که راجع به علوم انسانی صحبت میشود اگر فقط همین مدل را از مزلو بگیرید و بخواهید بر اساس آن مدل نیازهایتان را در حقوق، اخلاق و الزامات و بایدونبایدها، در علوم تربیتی و علوم سیاسی تعریف کنید، -ازآنجاکه وجود انسان نیازهایی دارد و این نیازها جز با واقعیتها پر نمیشوند- آنگاه مجبور خواهید بود بدون اینکه اسمش را بیاورید به سمت مراحل وجودی بروید، به سمت جاهایی که علم و اراده و حیات فعالتر از عالم طبیعت دارند. سه تا عامل، علم و اراده و حیات مهم است.
مراحل وجودی (علم، اراده و حیات)
در موسسه مطالعات راهبردی کاری بر اساس آیات و روایات صورت گرفت. یک مدل دولایه ده بُعدی که یک قسمت از لایهها، نیازهای جهتدهنده برای این عالم بودند و یک قسمت هم نیازهای ارتقادهنده مربوط به آن عالم بودند. اینها تعابیر روایت است. میتوانیم اینها را به زبان علوم انسانی ترجمه کنیم. اصلیترینش نیاز به آسایش یا «الدّعه» است.
آمار سرانه تفکر
یکبار در یکی از جلسات گفتم شما آمار زیادی را برای سران مطالعه کشور میشنوید. آیا تابهحال چه در رسانههای داخلی، چه خارجی، آمار سرانه تفکر را در یک اجتماع را شنیدهاید؟ سرانه تفکر یک سازمان یا خانواده و یا یک فرد چقدر است؟ آیا جایی برای فعالسازی تفکر سراغ دارید؟ غیر از دوبونوی فرانسوی که برای فعالسازی تفکر و خلاقیت وقتی دید حافظه محوری کار نمیکند مدلسازی کرد، چیز دیگری هم دارید؟ حتماً هست.
شاخصههای انسان سالم
شاخصهای انسان سالم از مواردی است که فلسفه را مستقیم به علوم انسانی وصل میکند. شماره 37 مجله مجمع عالی حکمت در قسمتهایی به بازخوانی و بازتعریف علوم اجتماعی از منظر حکمت صدرایی پرداخته است. آقای حجتالاسلام دکتر پارسانیا و حجتالاسلام دکتر خسروپناه مطالبی را گفتهاند.
ادامه دارد ...
/836/د102/ل