۱۰ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۳
کد خبر: ۴۴۷۰۷۰
در یادداشتی تبیین شد؛

بررسی حکم فقهی موسیقی و غنا

برای رسیدن به موسیقی معیار و هنجار و نمایاندن مصادیق غنای نکوهیده و حرام در اسلام که برگزاری کنسرت‌ها در کشور به نوعی درصدد است تا این مصادیق را عادی جلوه داده و رواج دهد؛ در این نوشتار به بررسی پیشینه، معنا و مفهوم غناء و احکام آن نزد فقهای متقدم و متأخر شیعه و اهل‌سنت پرداخته‌ایم.
غنا موسیقی مطرب

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، اسلام به عنوان جامع‌ترین مکتب آسمانی، به زوایای گوناگون زندگی انسان توجه داشته است؛ از طرف دیگر با پیشرفت فنی، صنعتی و علمی بشر که بر روی همه شؤون زندگی وی اثر گذاشته و سرعت حوادث و پدیده‌های نوین را نسبت به روزگار گذشته، چندین برابر کرده است؛ تعداد موضوعاتی که در معرض پاسخ‌گویی فقه و شرع اسلام قرار می‌گیرند و فقه باید حکم شرعی آنها را بیان کند نیز به همین نسبت افزایش می‌یابد.

بی‌شک، سرچشمه‌های فقه و نیز شیوه فقاهت، برای فهم حکم این موضوعات کافی است؛ اما شناخت موضوعی آنها و تحقیق و تدقیق لازم برای تطبیق موضوع با عناوین کلی در فقه و استدلال مناسب و بهترین روش برای درک حکم شرعی آن، کاری مهم است؛ چه بسا موضوعاتی که در فقه مطرح گشته و حکم آن واضح است؛ اما امروزه، موضوع چنان تحول و تطوری یافته که به آسانی نمی‌توان حکم آن را از آنچه در گذشته گفته شده است، دانست.

در چنین مواردی است که فقهای عصر، باید با روشن‌بینی و احاطه‌علمی و پایبندی به روش فقاهت از یک سو و آزاداندیشی و شجاعت علمی از سوی دیگر، مفاهیم جدیدی را در فقه، کشف کرده و احکام تازه‌ای را با استناد به کتاب و سنت، عرضه کنند که این تکمیل فقه است.

یکی از این موارد، پدیده غناء و موسیقی است که دین اسلام در این موضوع نیز درنگ ورزیده و رهنمودهای رهگشا و هماهنگ با سرشت انسان، ارائه داده است و از پدیده گسترده آواز و آوازخوانی(غناء) و موسیقی در بین مردمان و قبیله‌ها و چگونگی روبه رو شدن انسان مسلمان با آن، خود را برکنار نداسته و معارف و احکام بسیاری درباره آن بیان کرده است.

این مقوله و گزاره اجتماعی، فرهنگی و هنری در کانون توجه دقیق فقیهان پیشین و پسین بوده؛ به گونه‌ای که بحث‌های پردامنه و رساله‌های جداگانه‌ای را به آن اختصاص داده‌اند؛ غناء با این که دوره به دوره در کانون بحث قرار گرفته است و صاحب‌نظران و فقه‌پژوهان از زوایای گوناگون به آن پرداخته‌اند، باز همچنان نو می‌نماید و جامعه دینی خواهان کالبدشکافی اصل و شاخ ‌و برگ‌های آن است.

زیرا انسان مکلف برای جهت دادن به رفتار و عملکرد خود در پدیده‌های اجتماعی و تشخیص موضوعات و مصادیق موسیقی به تبیین حکم شرع و فقه در این‌باره نیازمند است؛ تا در پرتو درنگ و دقت فقیه آگاه به زمان و موضوع‌شناس به حکم آواها و موسیقی‌های رایج روزگار دست‌ یابد.

چنان که در این اواخر نیز برگزاری کنسرت‌ها‌ در جوار حرم امام رضا(ع) مورد انتقاد مردم مذهبی و برخی علما از جمله آیت الله سید احمد علم‌الهدی، امام جمعه مشهد مقدس قرار گرفت که برخی رسانه‌های داخلی وابسته به طیف‌های خاص سیاسی و فرهنگی در کشور بدون بررسی ملاک حرمت یا جواز برگزاری کنسرت‌ها در حریم رضوی(ع) و ماهیت و وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد در مسائل فرهنگی نظام اسلامی با همراهی رسانه‌های معاند و بیگانه، جوسازی‌ و موضع‌گیری‌های شدیدی را علیه دغدغه‌مندان و دلسوزان ارزش‌های اسلامی به راه انداختند.

تا جایی که رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان با رییس جمهور و هیأت دولت، عملکرد دستگاه‌های فرهنگی در دو سطح «آفندی» و «پدافندی» را ضعیف ارزیابی کرده و با تأکید بر اهمیت پرداختن به عرصه‌های متنوع فرهنگی و همچنین درنظر گرفتن انگیزه‌ها و سوابق شخصیت‌های فرهنگی، تصریح کردند «آیا نباید مسؤولان فرهنگی، آن کسی را که عمرش را در خدمت به دین و انقلاب اسلامی گذرانده به فردی که در تمام عمر خود قدمی در راه دین و انقلاب برنداشته و حتی گاهی ضربه نیز زده است، ترجیح بدهند؟... در فرهنگ باید روحیه‌ آزاداندیشی همراه با برنامه‌ریزی عادلانه وجود داشته باشد و با هدایت و کمک به رویش‌های خوب جلوی ضربات فرهنگی گرفته شود.»

ایشان در پاسخ به استفتای سازمان فرهنگی هنری، تفریحی شهرداری اصفهان در تاریخ 1383/2/6 فرمودند «یادگیری و تدریس موسیقی و ترویج آن و تشکیل کنسرت موسیقی با گروه خاص موسیقی، هرچند موسیقی حلال باشد، با اهداف عالیه نظام مقدس اسلامی سازگار نیست».

بدین جهت با طرح پرسش‌های جدید و فهم تفاوت کاربردهای غناء و موسیقی و روشن شدن بیشتر زوایای نهان غناء و موسیقی باید تلاش کرد تا به فهم دقیق‌تری از حکم شرع رسید؛ از این‌رو برای رسیدن به موسیقی معیار و هنجار و نمایاندن مصادیق غنای نکوهیده و حرام در اسلام که برگزاری کنسرت‌ها در کشور به نوعی درصدد است تا این مصادیق را عادی جلوه داده و رواج دهد؛ در این نوشتار به بررسی پیشینه، معنا و مفهوم غناء و احکام آن نزد فقهای متقدم و متأخر شیعه و اهل‌سنت پرداخته‌ایم.

نگاهی به تاریخچه غناء و موسیقی در اسلام

اعراب جاهلی پیش از اسلام، موسیقی خاصی داشتند که پیش‌تر آن را از ملل و اقوام دیگر گرفته بودند و شواهد تاریخی نشان می‌دهد، امیران غسّانی، گروه‌هایی از دختران نغمه‌گر را برای هم‌آوازی به خدمت داشتند؛ ابوالفرج اصفهانی نیز، نام تعداد زیادی از زنان دوران جاهلیت را ذکر می‌کند به نغمه‌گری مشهور بوده‌اند و همچنین اصلی‌ترین ابزار موسیقی عرب حجاز پیش از اسلام را دفِ چهارگوش، نی‌لبک و نی معرفی کرده است(اغانی، ابوالفرج اصفهانی، ج2، ص157).

بنابراین در دوران پیش از اسلام، موسیقی شهوانی و گناه‌آمیز در حجاز رواج داشته است؛ اما با ظهور اسلام این نوع موسیقی جای خود را به رکبانی (نغمه همراه با مدّ) داد.

رکبانی گونه خاصی از آوازهای رایج در میان اعراب بوده است که ابن منظور، میل و رغبت پیامبراکرم(ص)  را به آن در قرائت قرآن را چنین بیان می‌کند «ابن اعرابی می‌گوید: عرب هرگاه بر شتر سوار می‌شد یا هرگاه در درگاه خانه می‌نشست و یا در بیشتر حالات خود، به رکبانی نغمه می‌خواد(مدّ می‌داد)؛ زمانی که قرآن نازل شد، پیامبر دوست داشت که به جای غنا، رکبانی خوانده شود(ابن منظور، لسان العرب، ج10، ص135)

اما بعد از ظهور اسلام، روند موسیقی در سرزمین عرب، تغییراتی پیدا کرد؛ از پیامبر اکرم(ص)، روایاتی دال بر مذمت غنا و خوانندگان نقل می‌شد و اکثر مردم به حرمت غنا معتقد بودند.

پس از رحلت پیامبراکرم(ص) وضعیت غنا و موسیقی در میان مسلمانان چهره دیگری یافت؛ ابن خلدون دراین‌باره می‌گوید «در هنگام ظهور اسلام و تسلط مسلمانان بر ملل دیگر، ابتدا لذت مسلمانان در قرائت قرآن و ترنم به اشعار بود؛ اما با دستیابی به غنائم جنگی و رفاه و خوش‌گذرانی و با رهیابی غناگران حرفه‌ای فارس و روم در میان عرب، عرب به تدریج با موارد جدیدی آشنا گردید...در زمان ابراهیم بن‌المهدی از بنی عباس، اشخاصی چون ابراهیم موصلی و فرزندش اسحاق و نوه او حمّاد در این زمان بنی عباس در لهو غوطه‌ور شده و ابزار جدیدی برای رقص، آماده نمودند»(ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، ص 428-426).

تحلیل لغوی و مفهومی غناء

فخرالدین طریحی می‌گوید «غناء بر وزن کساء، صدایی است که در گلو گردانده شود و طرب‌انگیز باشد؛ یا آن صدایی که در عرف، به آن غناء گویند، اگرچه طرب‌انگیز نباشد و فرقی نمی‌کند در شعر باشد، یا در قرآن یا در غیر این دو»(طریحی، فخر‌الدین‌بن‌محمد، مجمع‌البحرین، ج1، ص 321)

اگرچه تعریف‌هایی که واژه‌شناسان از غناء ارائه داده‌اند با هم ناسانی‌ها و اختلاف‌هایی دارند؛ اما می‌توان قدر جامعی از آن در نظر گرفت که همان تعریف فخر‌الدین طریحی است؛ زیرا این تعریف بیشتر در چشم‌انداز فقیهان قرار گرفته و به آن استناد جسته‌اند.

برای درک مفهوم واقعی غناء، ازجمله واژگانی که باید تعریف گردد، واژه طرب است؛ زیرا از ویژگی‌های آوای غنائی، طرب‌انگیزی آن است.

طرب

ابن فارس طرب را اثر شادی می‌داند و می‌گوید«طرب؛ سَبُکی است که مرد از شدت سرور و شادی یا غیر آن دچارش می‌شود»(ابن فارس، احمدبن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج3، ص454)

قدر جامع تعاریف اهل لغت برای طرب را می‌توان این گونه بیان کرد که سَبُکی است که در اثر خوشحالی، به انسان دست می‌دهد و به اصطلاح او را از خود بی‌خود یا غافل می‌کند.

ترجیع

 معنای اصلی ترجیع، برگرداندن است که با توجه به کاربردش در جمله معنی می‌شود؛ رجاع، برگشت پرنده بعد از کوچ...ترجیع صوت، برگرداندن آن در گلو، بسان آوازخوانی و نعمه‌سرایی آشنایان به فن آهنگ‌ها.

از سخنان اهل لغت در بیان مفهوم ترجیع استفاده می‌شود که ترجیع، گونه‌ای تکرار صداست که نیکو شدن آن را در پی دارد.

لهو

در معنای لهو، سرگرمی و غافل شدن بیان شده است و خلیل‌بن احمد فراهیدی در تعریف لهو می‌گوید«لهو، هرچیزی است از هوس یا طرب که انسان را سرگرم سازد»(فراهیدی، خلیل‌بن احمد، کتاب العین، ج 4، ص87)

بنابراین لهو، به معنای سرگرمی است و هرچیز سرگرم‌کننده و هر آنچه که انسان را به خود مشغول سازد؛ این بی‌خبری می‌تواند از کار دیگر باشد یا چیز مهمتر یا حتی غافل شدن انسان از خداوند.

بررسی ادواری موسیقی و غناء در فقه شیعه

تا پیش از زمان محقق سبزواری رساله مستقلی در باب غناء، تألیف نشده که نشان می‌دهد پیش از آن، غناء مسأله روز نبوده است و لزومی نداشته که جداگانه به آن پرداخته شود؛ از این رو به همان مقدار اندکی در دوره‌های فقهی به آن پرداخته شده، بسنده می‌کرده‌اند.

اما محقق سبزواری به دو دلیل رساله جداگانه‌ای را به غناء اختصاص داده است؛ نخست رشد تصوف در اواخر دوره صفوی و شیوع آداب و رسوم آنان از جمله سَماع و غناء؛ زیرا عالمان دین که حراست از دین را وظیفه خود می‌دانستند، در این دوره کتاب‌های زیادی در رد صوفیان نگاشته‌اند و بسیاری از این دست کتاب‌ها فصلی را به غنا اختصاص داده‌اند مانند «اثنا عشریه» شیخ حر عاملی (قدس سره) و «السهام المارقه» شیخ علی عاملی؛ افزون بر رساله‌های مستقل که در باب غنا نوشته‌اند و در آغاز آنها انگیزه خود را همین امر دانسته‌اند.

دلیل دومِ؛ نظریه معروف فیض کاشانی (ره) در باب غنا که آن را در کتاب‌های وافی، المحجة البیضاء، مفاتیح ومقدمات تفسیر صافی آورده است، و نیز نظریه محقق سبزواری صاحب کفایه در این کتاب  و نیز رساله‌ای مستقل  مبنی بر استحباب غنا در قرائت قرآن، که تا آن زمان سابقه نداشته، بازتاب‌ها و واکنش‌های بسیاری در پی داشته و بسیاری از رساله‌های غنا در رد نظریه این دو بزرگوار نوشته شده است، مانند رساله های شیخ علی عاملی نواده صاحب معالم، ملا اسماعیل خواجوئی، میر لوحی و شیخ حر عاملی؛ به طوری که وحید بهبهانی در حاشیه اش بر مسالک الافهام فرموده است«و صاحب الکفایة استثنی الغناء فی القرآن و سمعت ان الفضلاء کتبوا رسائل کثیرة ازید من عشرین رسالة ردا علیه...». و البته رسائل معدودی هم در توضیح و حمایت از این نظریه نوشته شده است. (حاج اسماعیلی، روح‌الله؛ غنا در پویه تاریخ)

برخی از رساله‌ها هم به انگیزه دفاع از عزاداری سیدالشهداء(ع) و پاسخ به شبهات کسانی که آن را آمیخته با غنا می‌دانسته‌اند، نوشته شده است.(مختاری، رضا، بررسی میراث فقهی درباره غنا و موسیق، مجله فقه اهل‌بیت(ع)، ش9)

حضرت امام‏ خمینی (قدس سره) نسبت‌هاى ناروایى را که برخى به فیض کاشانی و محقق سبزواری داده‌‏اند؛ ناشایست دانسته و تصریح مى‏‌فرمایند که آنچه به آنها نسبت داده شده خلاف آن چیزى است که این دو فقیه بزرگ در آثار فقهى خود گفته‏‌اند؛ که در اینجا مناسب دیدیم دیدگاه حضرت امام خمینى(ره) را درباره آراء مرحوم فیض و محقق سبزوارى بیان کنیم «آنچه به محدث کاشانى و محقق سبزوارى، صاحب کفایة الاحکام در انکار حرمت غنا و اختصاص آن به لواحق و مقارنات غنا، نسبت داده شده، ناشى از عدم درک و فهم دلایل آنها بوده و گرنه آنچه فیض در وافى و مفاتیح و محقق در کفایه گفته‏اند، این است که غنا بر دو قسم است: «حق و باطل‏». حق آن، تغنى به اشعارى است که بهشت و دوزخ را به یاد مى‏آورد و انسان را در توجه به دارالقرار تشویق مى‌‏کند... و باطل آن، غنایى است که متناسب با مجالس فسق، فساد، لهو و لعب (رقص و پایکوبى و تداخل نامحرمان) باشد؛ مانند: مجالس بنى‏امیه و بنى‏عباس»

حضرت امام‏(ره) در ادامه مى‏فرماید: هر انسان آگاه، از صدر و ذیل عبارت فیض درمى‏یابد که «غنا» از نظر فیض بر دو قسم است. 1.غناى حرام؛ 2. غناى حلال.

غناى حرام آن است که با همان خصوصیاتى که ذکر آن آمده است مقارن و همراه گردد؛ یعنى غنایى که با امر باطل و لهو حرام مى‏شود و بدین لحاظ، دادن مزد به خنیاگران زن و آموزش به آنها و یا شنیدن از آنها را تحریم نموده‏اند و غناى حلال که از غناى حرام استثناء شده است،‏ یعنى پند و اندرز گرفتن و به یاد حق آوردن انسان با آواز غنائى، چنان که در روایات مواردى از غناء مانند تغنى با مرثیه و تلاوت قرآن و آواز ساربان براى شتران و در عروسی‌ها، استثناء شده و حکم بر جواز آن رفته است.

حضرت امام‏(ره)تصریح مى‏‌فرمایند که این مدعاى فیض و دیگر پیروان آراء او، نه خلاف اجماع فقهاست و نه مغایر با فقه مذهب تشیع؛ و لذا بدگویی‌ها و نسبت‌هایى چون خلاف‏‌گویى و اراجیف‌‏بافى به وى دادن، در شأن و سزاى وى نبوده است(المکاسب المحرمه، صفحه 210)

نظر مرحوم سبزواری در باب غناء با استناد به کتاب «کفایة‌الاحکام» چنین است «ظاهر آن است که هر آوازی که در آن جذبه و سرور‌انگیزی و واگردانی در گلو باشد، غناء است و طرب نیز، همان‌گونه که واژ‌شناسانی همچون؛ جوهری و دیگران گفته‌اند، سَبُکی است که در اثر شادی یا غم به انسان دست می‌دهد و ترجیع، چرخاندن صدا در گلو است که با تکرار واژگان و صداهای همراه با آهنگ، حاصل می‌شود»(سبزواری، محقق، محمدباقربن‌محمد مؤمن، کفایة‌الأحکام، ج2، ص750)

شیخ طوسی در بیان حکم غناء می‌گوید«غناء اگر آکنده از سخن باطل و بازی با ابزار لهوی و ... نباشد، جایز است و زمانی حرام می‌شود که در آن، سخن باطل گفته شود؛ غناء بر کسی اجازه داده شده که باطلی بر زبان نیاورد و با ابزار لهو، همچون عودها بازی نکند و این چنین است نی و غیر از آن، بلکه باید از کسانی باشند که عروس‌ها را هنگامی که برای زفاف می‌برند، همراهی می‌کنند و نزد او، شعر یا گفتاری می‌گویند که از ناسزا و امور باطل، به دور است؛ اما خوانندگان دیگر به هرگونه‌ای که خوانندگی داشته باشند، کار آنان به هیچ‌روی، جایز نیست، خواه در عروسی‌ها باشد یا در غیر عروسی‌ها»(طوسی، ابوجعفر، محمد‌بن‌حسن، الاستبصار فیما‌اختلف من الأخبار، ج3، ص62).

در عبارت شیخ طوسی چند نکته وجود دارد؛ نخست این که غناء، آن‌گاه رواست که پیراسته از کلام باطل باشد و از شعرهای رکیک استفاده نشود؛ دوم این که هرگاه غناء و خوانندگی به گناه آلوده شود، حرام است؛ خواه در مجلس عروسی باشد یا غیر آن و هر باطلی حرام نیست؛ بلکه باطلی حرام است که انسان را از یاد خدا بازدارد.

شیخ طوسی بحثی را نیز به شعر اختصاص می‌دهد «شعر رواست، اگر در آن، سرزنش، ناسزا، تشبیب و بیان زیبایی‌های زنی که او را می‌شناسند، نباشد و نیز ناپسند است، اگر دروع در آن بسیار باشد، بنا بر آنچه که اصحاب ما روایت کرده‌اند»(طوسی، ابوجعفر، محمدبن‌حسن، المبسوط فی‌فقه‌الإمامیه، ج 8، ص225)

این موارد را نیز می‌توان به محتوای غناء از باب معیاری برای غنای حرام، از لحاظ محتوا تعمیم داد؛ بنابراین از سخن شیخ طوسی می‌توان نتیجه گرفت که غناء از مقله صوت است و شعرهای ناپسند، ناروایند، حتی اگر به آواز و به گونه عنایی خوانده نشوند، سرودن، خواندن و شنیدن این‌گونه شعرها، نارواست.

شهید ثانی درباره حکم غناء می‌نویسد«مراد از غناء، کشیده صدایی است که در گلو گردانده شود و شادی‌انگیز و رقص‌آور باشد؛ بدون این دو ویژگی حرام نیست؛ گرچه صدا یکی از این دو ویژگی را داشته باشد؛ آن‌گونه که گروهی از اصحاب، تفسیر کرده‌اند و شماری زا اصحاب، تفسیر و شناخت عرف را معیار قرار داده‌اند؛ بنابر نظر ایشان، آنچه را عرف غناء بداند، حرام است، گرچه شادی‌افزا و طرب‌انگیز نباشد.(عاملی، شهیدثانی، زین‌الدین‌بن‌علی، مسالک‌الأفهام الی تنقیح شرائع‌ الإسلام، ج 3، ص 126)

امام خمینی(ره) در تحریرالوسیله می‌نویسد «غناء، انجام آن و کسب و درآمد با آن، حرام است؛ غناء، تنها زیبا کردن صدا، نیست، بلکه غناء، کشیدن صدا است و درگلو گردانیدن آن به گونه‌ای که سرخوشی پدید آورد و سازگار با مجلس‌های لهو و سرور و شادی و هماهنگ با ابزار لهو و موسیقی باشد و فرقی ندارد که در کلام حق، مانند قرائت قرآن، دعا و مرثیه باشد یا در غیر آن مانند شعر و نثر، بلکه غناء در چیزهایی که وسیله پیروی خدااست، موجب افزایش عذاب خواهد بود»(موسوی خمینی، سیدروح‌الله، المکاسب المحرمة، ج1، ص301)

مصادیق غنای نکوهیده در نگاه فقه شیعه

بنابراین می‌توان در یک جمع‌بندی مصادیقی برای غنای نکوهیده ارائه کرد؛ از جمله درآمیختن با سخن باطل؛ بهره‌گیری ازا گفتار ابزار لهو؛ به‌کارگیری شعر یا درآمیخته به ناسزا، فحش و... و استفاده از ملاهی؛ آوازخوانی زن برای مردان، در جشن عروسی یا برای زنان؛ تشبیب و بیان زیبایی‌های زن شناخته شده؛ همراه با رقص و هرچیزی که انسان را سرخوش کند؛ هجو مؤمن و به سخره‌گیری او؛ هجو مؤمن  آوازی که عرف آن را غناء بداند؛ استفاده از شعرهای رکیک؛ هرصدای لهوی و صدق عنوان لهو برآن؛ آوازی که از آهنگ‌های اهل فسق و گناه شمرده شود و آواز سازگار با آهنگ‌های فاسقان و انجام دهندگان گناهان صغیره. حاج اسماعیلی، روح‌الله؛ غنا در پویه تاریخ)

مفهوم و حکم غناء از دیدگاه مذاهب و فقهای اهل سنت

ابوحنیفه گوش فرادادن به غناء را از گناهان برمی‌شمرد و مشی دیگر فقهیان اخل کوفه و سفیان ثوری و حمّاد ... در بین فقیهان اهل بصره، نظر خلافی شناخته نشد(طبری، قاضی طاهر، الرد علی من یحب‌السماع، ص33).

از حنفیان نقل شده که غنای حرام، آن آوایی است که درآمیخته و دربردانده واژگان ناروا باشد، مانند وصف پسربچگان و زنان شناخته شده زنده و وصف شراب، به‌گونه‌ای که انگیزاننده باشد و وصف آهنگ‌ها و هجو و بدگویی مسلمانان یا اهل ذمه؛ البته که هجا و به سخره‌گرفتن هدف نغمه‌سرا باشد(جزیری،‌ عبدالرحمن، الفقه علی‌المذاهب‌الأربعة و مذهب اهل‌البیت(ع)، ج2، ص78).

قرطبی، عالم مالکی درباره غناء می‌نویسد«قسم دوم، آن غنایی است که نزد ناموران این فن، عادت گردیده و به آن خو گرفته‌اند؛ آن غنائی که نفوس را می‌شوراند و برمی‌انگیزاند بر هوسرانی و عشق‌بازی و لودگی؛ گونه‌ای از نغمه‌سرایی است که ساکن را به حرکت در می‌آورد و نیروی نهفته و انرژی پنهان و درنهان را بیدار و آشکار می‌سازد؛ این‌گونه از غناء، اگر به شعری درآمیزد که در آن از عشق و علاقه و شیدایی و شیفتگی به زنان، سخن به میان آمده و یا جمال و زیبایی‌های آنان را به رشته وصف کشیده و یا باده و خمر و دیگر نارواها و حرام‌ها را زیبا و پرکشش جلوه داده باشد، در حرام بودن آن، اختلافی نیست؛ زیرا این‌گونه نغمه‌سرایی، لهو و غناء نکوهیده است، برابر نظر و رأی همه فقیهان»(قرطبی، محمد‌بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج14، ص54)

شیخ طوسی در کتاب خلاف خود، در باب غناء، پس از بیان دیدگاه‌ خود، با آگاهی دقیقی که از فتوای فقیهان بزرگ اهل سنت دارد، می‌نویسد«غناء، حرام است، پردازنده را به نافرمانی و سرکشی می‌کشاند و شهادت او در محاکم قضایی ناپذیرفته است»(طوسی، ابوجعفر، محمد‌بن‌حسن، الخلاف، ج6،ص305)

شافعی درباره مردی که ترانه می‌سراید و سرایندگی را حرفه و پیشه خود قرار داده، بر او وارد می‌شوند و مزدش می‌دهند و به آن حرفه مشهور و معروف است و بدان نسبت داده می‌شود و همچنین زنی که این‌گونه است، بر این نظر است که شهادت اینان در محاکم قضایی روا نیست و این، از آن دسته لهوهای مکروه و همانند باطل است و به درستی، کسی که این پیشه را پیش بگیرد، سفیه و نابخردش خوانند و فروافتاده از مردانگی و بلند‌همتی؛ کسی که به این ویژگی‌ها برای نفس خود رضایت بدهد، انسانی است خوار و پست.(شافعی، محمدبن‌ادریس، الأم، ج 7، ص518-519)

 

در نگاه غزالی، غناء، چند دسته است که پاره‌ای حلال و پاره‌ای حرام‌اند و در احیاء العلوم می‌نویسد«پنج عارض است که سماع، به آن حرام شود؛ عرضی در شنواننده، عارضی در آلت استماع، عارضی در نظم صوت، عارضی در نفس شنونده، یا در مواظبت بر آن و عارضی در آن‌که شخص از عوام خلق باشد؛ چه ارکان سماع، شنواننده است و نفس شنونده و آلت استماع؛ عارض اول آن که سماع کننده، زنی باشد که دیدن او روا نباشد و از سماع او بیم فتنه باشد و کودی ه از او بیم فتنه بود، همین حکم را دارد و این حرام است، برای آن‌که در او بیم فتنه است....

عارض دوم، در آلت سماع، بدان چه از شعار شراب‌خواران یا مخنثان است، چون نای‌ها و رودها و دُهُلَک‌ها و این سه نوع حرام است...

عارض سوم، در نظم آواز و آن شعر است؛ پس اگر در او چیزی از فحش و هجو بود یا دروع باشد بر خدای عزوحل یا بر پیامبراکرم(ص) یا بر صحابه...

عارض چهارم، در شنونده؛ و آن‌چنان است که شهوت بر او غالب بود و او در غفلت و نادانی جوانی باشد و این صفت بر وی غالب تر باشد از غیر آن...

عارض پنجم، آن است که شخص از عوام خلق باشد و دوستی خدای تعالی بر او غالب نبود، تا سماع در حق وی محبوب شود و شهوت بر وی نیز مستولی نبود تا در حق وی محظور گردد و لکن در حق او مباح باشد چون دیگر لذت‌های مباح الا آن که اگر آن را عادت و سیرت خود سازد و بیشتر اوقات خود را بر آن مقصور کند، این همان سفیه باشد که گواهی او بدان رد شود، چه بر بازی مواظبت نمودن جنایت است و چنان‌ه گناه صغیره به مواظبت کبیره شود، بعضی مباحات نیز به مواظبت صغیره گردد...»(غزالی، ابوحامد، محمدبن‌محمد، إحیاء علوم‌الدین(ترجمه)، ج2، ص607)

بنابراین از سخن غزالی به دست می‌آید که غنای حلال به پنج سبب حرام می‌شود؛ غناء زن یا کودک انگزاننده غریزه حیوانی؛ غنای همراه با رُباب و چنگ و برَبَط؛ غناء با سروده‌های آکنده ازسخره و ناسزاگویی اهل دین؛ غنای شهوت‌انگیز و چیره‌ساز شهوت و شیطان بر جوان؛ غناء سرخوشانه و فروبرنده توده مردم به عشرت، خوش‌گذرانی و بازی.

در نگاه غزالی؛ چگونگی آواز نیست که سبب حرام بودن می‌شود؛ بلکه به سبب چیزهایی است که با آن همخوانی و هماهنگی می‌کنند و با آن درمی‌آمیزند.

نمونه‌هایی از غناء ناپسند در نگاه فقیهان اهل سنت

با توجه به نظرات علمای اهل سنت درباره حکم غنا، مصادیق غنای ناپسند از دیدگاه اهل سنت را می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد:

غناء لهوی؛ غنای جاری در بین حکومت‌گران اموی، آوای دربردارنده واژگان ناشایست؛ بیان زیبایی‌های پسربچگان؛ بیان زیبایی‌های زنان شناخته شده زنده؛ نغمه‌سرایی درباهر لذت‌بخشی، گوارایی و نشاط‌ انگیزی شراب؛ به‌گونه‌ای که افراد را برانگیزاند که لب به آن بیالانید؛ زیبا جلوه دادن میخانه‌ها؛ هجو و بدگویی مسلمان، یا اهل ذمه؛ نغمه‌‌سرایی و آوازخوانی در مجالس فسق و فجور؛ آوازخوانی برای سفیهان، گمراهان و فتنه‌گران؛ آوازخوانی زن یا ودک برانگیزاننده شهوت؛ غنا با ابزار موسیقی: رُباب، چنگ و بَربَط؛ نغمه آمیخته به هجو، سرزنش و ناسزاگویی اهل دین؛ نغمه برانگیزاننده شنونده جوان به کارهای شهوانی؛ پیشه‌سازی نغمه‌سرایی و آواز خوانی شادخوارانه و چیرگی شهوت بر شنونده با شنیدن نغمه‌های نعمه‌سُرا.(حاج‌اسماعیلی، روح‌الله؛ غنا در پویه تاریخ)

حکم فقهی مراجع تقلید درباره گوش دادن به ساز و موزیک

امام خمینی(ره): اگر غنا و موسیقی نباشد مانع ندارد.(استفتائات، ج2، ص 15، س 36)

آیت الله خامنه‌ای(دام ظله): جواز گوش دادن منوط به تشخیص خود مکلّف است که اگر تشخیص دهد مشتمل بر غناء و موسیقی لهوی مناسب با مجالس عیش و نوش و خوشگذرانی و همچنین مطالب باطل نیست، گوش دادن به آن اشکال ندارد.(اجوبه الاستفتائات، ص 226 با استفاده از س 1129)

آیت الله بهجت(ره): اگر غنا و مطرب نباشد مانعی ندارد.( استفتائات،ج 4، ص 541 با استفاده از، س 6394)

آیت الله تبریزی(ره): اگر خواندن به نحو غناء و کیفیت لهوی باشد، جایز نیست و نواختن موسیقی لهوی و گوش دادن آن جایز نیست.(استفتائات جدید، ج2، ص210، س 949 و 950)

آیت الله سیستانی(دام ظله): غناء عبارت است از کلام بیهوده و لهوی که با آواز و آهنگ متناسب در نزد اهل لهو و لعب اجراء می شود و دعاء و ثناء انبیاء و اولیاء و امامان اهل بیت(علیهم السلام) هم با همین وضع و آهنگ حرام است و خواندن چیزهای دیگر از انواع کلمات غیر لهوی مانند سرودهای حماسی، رزمی، با همان لحن و آهنگ غنائی که یاد شد، بنابر احتیاط واجب حرام است و اما آوازهائی که تعریف ما (غناء) بر آن صدق نکند ذاتاً حرام نمی‌باشد. (فقه برای غرب نشینان، ص 319، س 551 و 552)

آیت الله صافی گلپایگانی(دام ظله): هر آهنگ و آوازی که طبعاً طرب آور و مناسب مجالس لهو و لعب باشد به نحوی که عرفاً به آن صورت لهوی و باطل گفته شود خواندن و گوش دادن به آن جایز نیست.( جامع الاحکام، ج1، ص 296، س 1018)

آیت الله فاضل لنکرانی(ره): سؤال: افرادی (در رادیو) مدح ائمه طاهرین (ع) یا واقعه کربلا را خوب می‌خوانند، آیا استماعش جایز است؟ جواب: اگر بصورت غنا نباشد مانعی ندارد.(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء(قم))

آیت الله نوری همدانی(دام ظله): اگر غناء و موسیقی نباشد مانعی ندارد.( هزار و یک مسأله فقهی، ج1، ص 126، س 445 ) http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=197622))

جمع‌بندی

آوا و موسیقی در دائره غناء و از اجزای آن است که به‌گونه‌ای جدا یا همراه آن می‌توان عنوان غناء را بر آن بار کرد؛ حکم غناء در میان علمای شیعه و سنی به صورت کلی و اجمالی مورد بحث قرار گرفته است و می‌توان ادعا کرد حداقل گونه‌هایی از آن پرهیز داده شده و حرام اعلام شده است؛ از این‌رو گروهی از علما در بیان حکم غناء مدعی اجماع شده و با عبارت «هیچ اختلافی در حرام بودن آن نیست»؛ سخن خود را آغاز کرده و گروهی نیز به اختلافی نبودن ناروایی آن بسنده کرده‌اند.

شهید مطهری نیز دراین باره می‌نویسد «مسأله موسیقی و غناء، مسأله مهمی است که البته حدودش نیز چندان روشن نیست؛ غناء، ضرب‌المثل مسائلی است که فقها و اصولیین، به عنوان موضوعات مجمل، یعنی موضوعی که حدودش، مفهوم و مشخص نیست، به کار می‌برند»(مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 44)

التبه این ابهام در محدوده موضوع حکم؛ مفهوم و تعریف غناء و به دنبال آن، معیارهای بازشناسی نمونه‌های غناء حلال و حرام است؛ شاید ابهام در مفهوم غناء در گذشته، مشکلی در زندگی شخصی و اجتماعی مردم مسلمان و پایبند به اصول دینی ایجاد نمی‌کرد؛ زیرا رادیو و تلویزیون در دسترس خانواده‌های مؤمن نبود و با توجه به درآمیختگی موسیقی حلال و حرام و چیرگی‌ نمونه‌های حرام از گوش دادن به سازها و آوازهای آن خودداری می‌کردند.

اما امروزه رادیو و تلویزیون و این اواخر برگزاری کنسرت‌های مختلف در دسترس تمامی افراد و خانواده‌ها قرار گرفته است؛ از این‌رو آنچه از سازو آواز از این رسانه‌ها پخش می‌شود، بایستی با حکم شرعی سازگار باشد که این امر مستلزم برطرف شدن نکته‌های ناروشن مفهومی و مصداقی غناء است، تا در جامعه اسلامی غنای حرام، رواج پیدا نکند؛ از سوی دیگر گونه‌های فراوانی از هنر موسیقی در عرصه‌های فرهنگ عمومی جهان ارائه شده که با بررسی‌های علمی، ویژگی‌های آنها روشن می‌شود.

نگارش، پژوهش، ترجمه و تصحیح صدها رساله و کتاب خرد و کلان درباره موسیقی در طول تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، نشانگر اهمیت و جایگاه موسیقی در زندگی اجتماعی بشر است و چون همواره در کانون توجه بوده، دانشمندان، ادیبان، مورخان، فیلسوفان، فقیهان و عارفان از زوایای گوناگون به آن پرداخته‌اند.

(مجتبی عباسی)

منابع

1. حاج اسماعیلی، روح‌الله؛ غنا در پویه تاریخ، فصلنامه موضوع‌شناسی فقهی، شماره 1، بهار 1395.

2. مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام.

3. شافعی، محمدبن‌ادریس، الأم، ج 7.

4. غزالی، ابوحامد، محمدبن‌محمد، إحیاء علوم‌الدین(ترجمه)، ج2.

5. قرطبی، محمد‌بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج14.

6. جزیری،‌ عبدالرحمن، الفقه علی‌المذاهب‌الأربعة و مذهب اهل‌البیت(ع)، ج2.

7. طبری، قاضی طاهر، الرد علی من یحب‌السماع.

8. موسوی خمینی، سیدروح‌الله، المکاسب المحرمة، ج1.

9. عاملی، شهیدثانی، زین‌الدین‌بن‌علی، مسالک‌الأفهام الی تنقیح شرائع‌ الإسلام، ج 3.

10. طوسی، ابوجعفر، محمدبن‌حسن، المبسوط فی‌فقه‌الإمامیه، ج 8.

11. طوسی، ابوجعفر، محمد‌بن‌حسن، الاستبصار فیما‌اختلف من الأخبار، ج3.

12. طوسی، ابوجعفر، محمد‌بن‌حسن، الخلاف، ج6.

13. سبزواری، محقق، محمدباقربن‌محمد مؤمن، کفایة‌الأحکام، ج2.

14. فراهیدی، خلیل‌بن احمد، کتاب العین، ج 4.

15. ابن فارس، احمدبن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج3.

16. طریحی، فخر‌الدین‌بن‌محمد، مجمع‌البحرین، ج1.

17. ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.

18. ابن منظور، لسان العرب، ج10.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=197622.19

/836/د102/ل

ارسال نظرات