۱۶ آبان ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۸
کد خبر: ۴۵۹۶۴۵
در گفت‌و‌گو با مدیر مدرسه علمیه رشد مطرح شد؛

چهار راه انقلابی ماندن حوزه/ انتظار ما از مدیر جدید حوزه همان انتظاراتی است که خودشان فرموده‌اند

حجت‌الاسلام شفیعی با بیان اینکه در عرصه رسانه، قدرت رسانه‌های انقلابی و حوزوی بسیار ضعیف است، گفت: شما ببینید کسانی که به‌نوعی غیر از ما فکر می‌کنند یک روزنامه‌ای چاپ می‌کنند و یک مطلب را از زوایای متفاوت مطرح می‌کنند و اگرچه آن را قبول نداریم ولی با رغبت مطالعه می‌کنیم؛ اما رسانه‌های انقلابی قوی و تأثیرگذار اعم از حوزوی و انقلابی تعدادشان شاید به انگشتان یک دست هم نرسد.
مدرسه علمیه رشد مدرسه علمیه رشد مدرسه علمیه رشد مدرسه علمیه رشد مدرسه علمیه رشد مدرسه علمیه رشد

اشاره: مدرسه علمیه رشد سال 1388 به همت آیت‌الله مصباح یزدی و با هدف تربیت مربی متخصص اخلاق تأسیس و با استناد به آیه شریفه «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَىٰ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا» نام‌گذاری شد.

مدیر این مدرسه حجت‌الاسلام‌والمسلمین ابراهیم شریفی است، که از لحاظ علمی، سابقه تحصیل در دانشگاه صنعتی شریف و مؤسسه امام خمینی(ره) را داشته و پای درس اساتید بزرگی همچون آیت‌الله مجتهدی تهرانی(ره) و آیت‌الله مصباح یزدی نشسته است.

خبرنگار سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، با توجه به تأکیدات رهبر معظم انقلاب در زمینهٔ انقلابی ماندن حوزه علمیه گفت‌وگویی با وی ترتیب داده و نظرات و پیشنهاد‌اتشان را در این زمینه جویا شده است.

متن این گفت‌وگو تقدیم خوانندگان می‌شود.

رسا ـ یکی از سخنان رهبر معظم انقلاب که بارها به آن اشاره کردند بحث انقلابی ماندن حوزه است، به نظر شما این مهم چگونه محقق خواهد شد؟

بعد از این سخنان رهبر معظم انقلاب، صحبت‌ها و اقدامات زیادی انجام شده است. شورای عالی دستورالعملی برای مدارس تدوین و ارائه کرده که برای انقلابی بودن و انقلابی ماندن چه شاخصه‌هایی لازم است. این دستورالعمل توسط آقای مقتدایی امضا و به مدارس ارسال شده است. 

هر کسی در این زمینه با توجه به توانایی خود قدم‌هایی برمی‌دارد؛ اما از نظر من انقلابی بودن دو بخش دارد؛ یک بینش و دوم گرایش.

در بخش گرایش انگیزه انقلابی بودن و انقلابی ماندن هست که این کار را تمام مدارس انجام می‌دهند. تشکیل جلسات مختلف، بسیج، راهیان نور، یادواره شهدا و... که این‌ها برای جنبه انگیزشی کار و لازم هست. یعنی  این حالت شعاری و فضاهای این‌چنینی بسیار در روحیه طلاب تأثیرگذار هست. در مدارس وقتی بعد از نماز تکبیر می‌گویند و دعا می‌خوانند و فضای معنوی ایجاد می‌کنند این‌ها یک حالت شعاری هست که جنبه انگیزشی دارد و طلاب را برای میل داشتن به انقلاب و نظام تربیت می‌کند.

حوزه علمیه از لحاظ بینشی دچار ضعف است

اما در بحث بینشی من معتقدم که ما کاری انجام نمی‌دهیم. چند وقت پیش در جلسه‌ای که در حضور مجمع حوزه مدرسین بودیم این مسئله مطرح شد و من در آنجا گفتم که ما از پایه اول تا پایه ششم چه درسی را از لحاظ بینش انقلابی در حوزه داریم؟ فقط در پایه ششم یک درس حکومت اسلامی آن‌هم به‌صورت مطالعاتی که فرد می‌تواند جزوه‌اش را تهیه و مطالعه کند و حتی نمره بیست هم بگیرد و تمام شود؛ اما اینکه چیستی انقلاب، مبانی انقلاب و مبانی فکری امام(ره) چه بوده است به‌عنوان درس حوزوی مطرح نیست.

در دوره دانشجویی وقتی در دانشگاه صنعتی شریف مهندسی صنایع می‌خواندم، دوره کارشناسی ملزم بودیم که در دروس عمومی مباحثی چون مباحث قانون اساسی، نهادهای حکومتی و از این‌دست را بگذرانیم؛ حال ممکن بود که این درس‌ها عمیق نباشد؛ اما بحث اینجا هست که این درس‌ها را گنجانده بودند و دانشجو با این مباحث آشنا می‌شد اما در حوزه  این دروس را نداشتیم و نداریم.

یعنی این امکان دارد که طلبه ما از اول تا آخر تحصیل یک‌بار هم قانون اساسی را نبیند یا یک‌بار حرف‌های اصلی امام(ره)را نبیند. طلبه‌هایی که بعد انقلاب به دنیا آمدند و زمان انقلاب را درک نکرده‌اند و امام را ندیده‌اند و مبانی انقلاب را نمی‌دانند، باید یک کار بینشی و معرفتی صورت بگیرد.

آشنایی با مبانی امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب

چند کار باید انجام بشود؛ یک آشنایی با مبانی امام و رهبری. کاری که حضرت آقا در ۱۴ خرداد هر سال انجام  می‌دهند، بازبینی نظرات امام(ره) است. در خرداد امسال ایشان ۷ شاخصه را در مبانی فکری امام ذکر کردند که بحث استقلال طلبی، بحث دشمن ستیزی و... از جمله آنها بود همین‌ها را برای طلاب امروزی تبیین کنیم. برای طلبه سیکل یا دیپلمی که وارد حوزه شده است اگر کتاب، جزوه یا درسی باشد که این مبانی امام تبیین بشود.

این مبانی را امام از کجا گرفته است؟ آیا همین‌طور چون یک روحیه سلحشوری داشته است این‌ها را مطرح کرده‌اند یا این مبانی را از آیات و روایات استخراج کرده‌اند؟ مستند این‌ها کجا هست تا مستندسازی بشوند. برای مثال این سخن امام به این آیه مربوط می‌شود و فلان فقیه هم با این نظر موافق است دقیقاً کاری مثل درس خارج؛ این شیوه باید در مورد مبانی فکری امام و رهبری انجام شود. در جامعه ما دو نفر شاگرد امام به دو صورت فکر می‌کنند و باید بدانیم کدام‌یک درست فکر می‌کند.

البته به هیچ وجهی نباید با تخریب و ناسزا به شخصیت انجام بگیرد و برعکس این کار باید بسیار پخته و دقیق صورت گیرد. مثلاً کسی می‌گوید باید در برابر استکبار مقابله کرد و دیگری می‌گوید که باید از طریق گفت‌وگو  جامعه را اصلاح کنیم. این دو تفکر و دیدگاه است و هر دو ریشه در باورها دارد، هر دو نیز شاگرد امام بوده‌اند. هر دو در درس امام و جزء افراد اول نظام بوده‌اند. کدام درست می‌گویند و سازگاری بیشتری با مبانی امام دارند؟ این اتفاق باید در حوزه رخ بدهد که یک متنی به‌طورجدی این دو دیدگاه  را تحلیل کند.

ضعف اعتقادات است که مانع انقلابی بودن می شود

کار دومی که باید اتفاق بیافتد در مورد اعتقادات است. خیلی از مشکلات ریشه در اعتقادات دارد، یعنی کسی که در بحث اعتقادی قوی و محکم نیست نمی‌تواند در راه حق ایستادگی کند؛ باید در این زمینه بیشتر کارکرد. وقتی امام می‌گوید ما در مقابل آمریکا تا آخر ایستادگی می‌کنیم و تا آخر ایستاده‌ایم، با اینکه پای مذاکره بنشینیم و گفت‌وگو کنیم تفاوت دارد. این بحثی است که ریشه در اعتقادات دارد.

می‌گوییم دروس اعتقادی در حوزه تدریس می‌شود، بله تدریس می‌شود و ما از سال اول تا سال پنجم دروس اعتقادی را تدریس می‌کنیم. اعتقادات آیین شیعه در اسلام، اعتقادات آقای خرازی را در حوزه درس می‌دهند؛ اما این اعتقادات با اعتقاداتی که قبل از انقلاب بود یکی هست یا فرقی نمی‌کند؟

حکومت اسلامی از کجای دین درآمده است، آیا طلاب سطح یک در طول تحصیل جواب این سؤال را درمی‌یابند؟

این دروس باید تغییر پیدا کند، این حکومت اسلامی از کجای دین درآمده است؟ این باید در بحث اعتقادی حل شود. باید ریشه مباحث حل شود، باید این موضوع تعریف‌شده و معرفت‌شناسی، خداشناسی و انسان‌شناسی جوانان درست شود.

طلاب جوان باید حقوق و فلسفه آن را بدانند، این‌ها را که مطالعه کنند، درک خواهند کرد که از داخل این‌ها حکومت اسلامی بیرون می‌آید و دین باید حکومت داشته باشد. همچنین درک خواهند کرد که اگر زمانی هم دین نتوانسته حکومت تشکیل دهد دستش بسته بوده است.

شما از یک طلبه بپرسید که در طی ۶ سال تحصیل این موضوع را کجا برای شما حل کرده‌اند که اصلاً حکومت در کجای اسلام است؟ آیا حل شده برایش؟ مگر اینکه خود طلبه مطالعه کرده و یا خودش در شاخه‌هایی رفته و کارکرده باشد.

در حوزه علمیه به‌عنوان یک درس که خروجی داشته باشد، بگوییم که دین نمی‌تواند بدون حکومت باشد و اگر این باشد انقلاب معنا پیدا می‌کند، وگرنه امام برای چه آمد؟! امام اول بحثش را حل کرده است. کتابی را نوشته و اشاره کرده که دین باید حکومت داشته باشد، در غیر این صورت بیش از نیمی از احکام دین معطل می‌ماند.

ولایت‌فقیه از دل اعتقادات بیرون می‌آید

این را در ریشه اعتقادی حل کرده است و بعد به این رسیده که باید دین حکومت داشته باشد، بنا بر وظیفه تشکیل حکومت اقدام کرده‌اند، حال که حکومت تشکیل شد در رأس این حکومت چه کسی باید باشد؟ از اعتقادات باید این را کسب کنیم. ولایت‌فقیه یک بحث فقهی نیست. یک فرع فقهی نیست که بگوییم یک فرع فقهی حلال و حرام است نه این از دل اعتقادات بیرون می‌آید و ما این را حل نکرده‌ایم.

آشنایی با منشور روحانیت و قانون اساسی

سوم، چیزهایی که مربوط به‌نظام است مثل منشور روحانیت، قانون اساسی و چیزهای دیگر طلبه‌ها اطلاعی ندارند و نمی‌دانند که نخ تسبیح قانون اساسی چیست! آیا باید قانون اساسی بدانیم یا نباید قانون اساسی بدانیم؟

من فکر می‌کنم خیلی‌ها که با نظام اسلامی میانه‌ای ندارند برای این است که قانون اساسی را نخوانده‌اند. یا اگر خوانده‌اند یک مطالعه بند به بند بوده و تحلیل و بررسی نکرده‌اند که نخ تسبیح آن کجا است.

قانون اساسی ما را از قانون اساسی فرانسه گرفتند، یعنی قانون اساسی آن‌ها را آوردند و در بعضی جاها چیزهایی اضافه کردند و مهم‌ترین و اصلی‌ترین چیزی که اضافه کردند هم ولایت‌فقیه بود و برمی‌گردد به موضوع جایگاه ولایت‌فقیه در قانون اساسی.

عرض می‌کنم خدمت شما که رئیس قوه اجرائیه را چه کسی در قانون اساسی تعیین می‌کند؟ رهبری تعیین می‌کند. اگر امضای رهبری نباشد حتی یک اقدام رئیس‌جمهور درست نیست، ایشان می‌گویند که من شما را منصوب می‌نمایم. شما نوشته‌های امام خمینی(ره) را وقتی می‌نوشتند ببینید می‌فرماید «من به جهت رأی مردم به شما، شما را منصوب می‌نمایم.»

یعنی من به شما اجازه می‌دهم که قانون وضع و اجرا کنید و دستورالعمل بدهید. پس رییس قوه قضائیه را رهبری تعیین می‌کند قوه مجریه را با رأی مردم تعیین می‌کنند؛ اما قوانین قوه مجریه را باید شورای نگهبان تأیید کند و شش فقیه شورای نگهبان را رهبر معظم انقلاب تعیین می‌کنند.

پس رهبر به‌صورت غیرمستقیم تعیین می‌کند. این قانون در صورتی قانون است که رهبری آن را امضا کند، قوه قضائیه را که مستقیم خودشان انتخاب می‌کنند. پس ببینید هر سه قوه یک نخ تسبیح دارند و آن ولایت‌فقیه هست. او هست که اجازه می‌دهد شما حق تصرف داشته باشید، این در کدام دروس حوزه تدریس می‌شود.

نقش مهم مطالعه تاریخ در افزایش بصیرت طلاب

چهارم بصیرت است و یک انقلابی باید بصیرت داشته باشد، چه چیزی بصیرت می‌آورد؟ بیشترین چیزی که به اشخاص بصیرت می‌دهد چیست؟ اگر  ریشه‌های اعتقادی‌اش پیدا شد و درست فکر کرد می‌تواند به بصیرت برسد.

چیزی که برای بصیرت مهم است و امیرالمؤمنین(ع) در نامه سی‌ویک به فرزند خود توصیه می‌کنند، مطالعه دقیق تاریخ است. شما اگر بتوانید به‌صورت دقیق تاریخ را تحلیل کنید برای مثال بتوانید واقعه عاشورا را بررسی کنید و ببینید بعد از ۵۰ سال برای فرزند پیغمبر(ص) این اتفاق افتاده است، این حادثه تاریخ را سیاه می‌کند، این‌ها تحلیل شوند و ذهن را قوی کنند که ممکن است این واقعه تکرار شود؟ بله تاریخ تکرار می‌شود.

وقتی شما تاریخ را مطالعه کردید و با انحرافات آشنا بشوید، آن‌ها کافر بودند که امام حسین(ع) را کشتند؟ نه آن‌ها نماز شب می‌خواندند و صدای قرآنشان پخش بود اما امام حسین(ع) را کشتند و به شادی پرداختند! پس ببینید که می‌شود کسی نماز شب هم بخواند اما امام خود را بکشد. اگر این بصیرت را داشته باشیم می‌توانیم به چرایی اتفاقات جامعه پی ببریم.

حوزه علمیه از لحاظ تبیین تاریخ برای طلاب دچار ضعف شدید است

برای مثال فلانی طلبه است و عمامه دارد، مگر می‌شود که خلاف بکند؟ مگر شریح قاضی قتل امام حسین(ع) را امضاء نکرد؟ پس اگر تاریخ را با بصیرت مطالعه کنیم می‌بینیم که می‌شود. این برای آن زمان‌ و بعد انقلاب خودمان. جریان شناسی انقلاب چیز کمی نیست و اگر شما داستان مشروطه را بدانید که چه اتفاقی افتاده است؟ چرا یک روحانی معظمی مثل شیخ فضل‌الله نوری را به دار بزنند.

ما تاریخ را در مدارس کار نمی‌کنیم. تاریخ را با یک سری اعداد و گزاره‌های تاریخ را می‌‏آموزند و آن را امتحان می‌دهند و تمام می‌شود.

کاری در تاریخ صورت نگرفته و تحلیلی انجام‌ نشده است، بعضی از جریانات مثل نهضت آزادی تفاوتش با جبهه ملی در چه بود؟ آیا این دو یک دیدگاه هستند یا فرق دارند؟ دیدگاه این دو با دیدگاه امام چه تفاوتی داشت؟ کدام به دیدگاه امام نزدیک‌تر بود و امام کدام‌یک را قبول داشت؟ سازمان مجاهدین چه کسانی بودند و جریانات قبل و بعد از ۲ خرداد چه بودند؟

ما اگر می‌خواهیم با یک‌زبانی صحبت کنیم باید با اصطلاحات آن آشنا باشیم. من اگر بخواهم با یک فرد در رابطه تخصصش صحبت کنم باید با اصطلاحات تخصص او آشنا باشم.

برای مثال در بحث تخصص مالی بدانم اقتصاد خرد و اقتصاد کلان یا هزینه فرصت به چه معناست تا وقتی شخص می‌گوید این «هزینه فرصت» دارد بدانم چه می‌گوید.

در بحث سیاست هم اگر ندانم سکولار یا لیبرال به چه معناست، وقتی بگویند فلانی لیبرال یا سکولار است نمی‌دانم چه اندیشه‌ای دارد. رهبر معظم انقلاب گفته‌اند که حوزه نباید سکولار باشد. من در یک جلسه‌ای پرسیدم که چند نفر می‌دانند سکولار یعنی چه؟

پس ما که اصطلاحات و جریانات را نمی‌شناسیم و در زمان انقلاب هم نبوده‌ایم، چطور می‌توانیم انقلابی باشیم. نظر من این هست که اتفاقی که برای انقلابی شدن حوزه باید بیفتد این است که این کارها صورت بگیرد، مبانی انقلاب و فکر امام و پشتوانه فکری او که به این نقطه رسید و خیلی‌ها نرسیدند، این مورد یک و دو اعتقادات، سه بحث تاریخی و چهار شناخت جریانات سیاسی.

این چهار موضوع اگر روشن بشود طلبه خودبه‌خود بصیر و تحلیلگر می‌شود. وقتی خبری را می‌شنود به‌سادگی از آن عبور نمی‌کند؛ خبرها را جمع می‌زند. الآن وزیر امور خارجه ما به سوریه رفته است و کنار ولید معلم نشسته و در مورد مسائل سوریه صحبت می‌کنند بعد از یک‌سو هم خبر سفر یک شخصیت به ایران اتفاق می‌افتد و پس‌زمینه و جریان فکری این شخص را هم می‌دانیم، وقتی این‌ها را کنار هم قرار می‌دهیم خیلی راحت می‌توانیم موضع‌گیری کنیم، دیگر نمی‌گوییم که ایشان روحانی معمم است و نمی‌تواند خلاف بکند و کشورش را بفروشد. چون توانسته‌ایم این‌ها را کنار هم تحلیل کنیم.

مگر معادلات سیاسی غیر از این است؟ شما در معادلات ریاضی هم می‌گویید اگر این عدد را کنار این عدد قرار بدهید این اتفاق می‌افتد. این هم معادله سیاسی و به‌نوعی شطرنج است و مهره‌ها را جابه‌جا می‌کنند.

وقتی می‌توان شطرنج را خوب بازی کرد که بدانیم مهره‌ها چه‌کاره هستند. اگر یک‌مهره را جابه‌جا کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟ شطرنج سیاسی و بصیرت سیاسی هم همین است. وقتی من نمی‌دانم جریان مشروطه چه بوده و یا جریانات قبل و بعد انقلاب را نمی‌شناسم دیگر نمی‌توانم انقلابی باشم.

انقلابی بودن یعنی در همه اعتراضات باشم و در یک دفتر را ببندم و علیه فلانی گارد بگیرم و ناسزا بدهم و در روزنامه درشت بنویسم مرگ بر...، این انقلابی بودن است؟ این شعارها آن بخش اول است. چیزی که باید اتفاق بیفتد بینش، بصیرت و آگاهی است و این با این چهار مورد حاصل می‌شود.

رسا ـ نظر شما در رابطه با رسانه‌های حوزوی چیست؟ اگر پیشنهادی در این زمینه دارید بیان کنید.

متأسفانه در عرصه رسانه قدرت رسانه های انقلابی و حوزوی بسیار ضعیف است. شما ببینید کسانی که به‌نوعی غیر از ما فکر می‌کنند یک روزنامه‌ای چاپ می‌کنند و یک مطلب را از زوایای متفاوت مطرح می‌کنند و اگرچه آن را قبول نداریم اما با رغبت مطالعه می‌کنیم؛ اما رسانه‌های انقلابی قوی و تأثیرگذار اعم از حوزوی و انقلابی تعدادشان شاید به انگشتان یک دست هم نرسد.

فرض کنید که کیهان یک رسانه است. این روزنامه خوب است و انصافاً روزنامه‌ای است که در میدان ایستاده؛ اما ‌واقعاً مطالبی که به درد بخورد و حرفی برای گفتن داشته باشد، چقدر است؟ حال این قوی‌ترینشان است.

این چه رسانه‌ای است که هیچ تحلیلی ندارد و جریان فکری و گفتمان ایجاد نمی‌کند؟

شما افق حوزه را بازکنید که رسمی‌ترین رسانه حوزوی است. هر بار که می‌آید شما با یک ساعت ورق زدن همه مطالب را می‌بینید، چه کسی رفت، چه کسی آمد، چه جلسه‌ای برگزار شد و اجلاس فلان، فلان شخصیت این حرف را زد و تمام شد.

این چه رسانه‌ای هست که‌ هیچ تحلیل، انتقاد، نظریه‌پردازی و ایجاد موج و جریان ندارد. بالاخره رسانه یکی از کارهایش ایجاد جریان فکری و موج‌سازی است. بالاخره باید اتفاقی بیفتد، همین افق حوزه را اگر رایگان در حوزه ‌و بین طلاب پخش نکنند چند نفر حاضر می‌شوند برایش پول بپردازند و تهیه‌اش کنند؟

نه‌ فقط افق حوزه بلکه پرتو، پرتو که دیگر برای خود ما هست. من حاضر نیستم برای پرتو پول بدهم! با اینکه برای مؤسسه خودمان است، چیزی ندارد و در واقع از قدرت رسانه‌ای برخوردار نیست؛ اما شما روزنامه‌های بعضی از این آقایان که با چه ترفندها و ابزارهایی حرف خودشان را بر روی کرسی می‌نشانند.

بحث سر این هست که رسانه‌های ما ضعیف هستند، البته  ما یک محدودیت‌هایی راداریم؛ برای مثال آن‌ها شاید به لحاظ دین‌دار نبودن بتوانند با شارلاتان بازی و هوچی گری حرکت‌هایی انجام دهند که ما نمی‌خواهیم این‌گونه عمل کنیم.

همه مشکل این نیست، ذوق و ادبیات ما ضعیف است، یکی از مشکلاتی که ما در حوزه داریم این است که طلبه‌ها قلم‌به‌دست نیستند و نمی‌توانند بنویسند؛ شما ببینید چقدر ما کتاب جدید داریم که بتواند پاسخگو باشد. در این زمینه‌ها ضعف داشته و کم‌کاری کرده‌ایم.

رسا ـ اگر راهکاری در این زمینه‌دارید بیان کنید.

راهکارش این هست که ما باید درزمینه‌هایی که عرض کردم عینیت و بینش را تقویت و مهارت را افزایش دهیم. ببینید که ما چند نفر از طلابمان مهارت نویسندگی دارند؟ چقدر ما نویسندگی را تدریس کرده‌ایم؟ ادبیات فارسی را چه قدر جدی گرفته‌ایم؟ قلم‌به‌دست چقدر داریم؟ اگر یک متنی را برای اداره‌ای بخواهند بنویسند چقدر طول می‌کشد؟ غالب‌ طلبه‌ها همین هستند.

الآن به یک دیپلمه بگویید یک متن ساده بنویسد نمی‌تواند. حوزوی‌های ما این‌طور هستند. در امتحان‌ها در برگه‌ها می‌بینیم طلبه نتوانسته است مطلب و مفهوم را برساند. به دلیل اینکه در زمینهٔ ادبیات و نگارش و پژوهش دچار ضعف جدی هستیم. این‌ها در حوزه جدی گرفته نشده‌اند. لذا به نظر من‌ ما باید هم آگاهی و معرفت و بینش را افزایش دهیم و یک مقدار جنبه‌های مهارتی را افزایش دهیم.

رسا ـ با توجه به تجربه‌ای که‌ در مدارس علمیه دارید تفاوت‌های نسل جدید حوزویان با نسل گذشته را بیان کنید.

به‌هرحال یک بحث خود حوزویان هستند و مبحث دیگر محیطی هست که این‌ها در آن رشد پیداکرده‌اند و تفاوتی که‌ طلاب امروزی با زمان ما دارند برمی‌گردد به گسترده اطلاعات آن‌ها و امکاناتی که برایشان در نظر گرفته‌شده است، فضای کلی حاکم بر جامعه و فضای تربیتی‌ آن‌ها  که نسل جدید را با نسل گذشته کاملاً جدا می‌کند.

این امکانات باعث رشد در زمینهٔ‌های فکری و اجتماعی در زمینهٔ خاص خودشان شده و به همین نسبت آفات و آسیب‌هایی که می‌بینند هم بسیار زیاد است. در زمان گذشته اگر والدین یا مربیان می‌خواستند بر کارهای ما نظارت داشته باشند همین‌که‌ از رفت‌وآمد ما مطلع می‌شدند کافی بود اما  الآن اگر کنارمان هم نشسته باشند ما نمی‌توانیم بگوییم که ما آن‌ها را مراقبت و مدیریت می‌کنیم، بلکه کسان دیگری این کار را  می‌کنند، مگر اینکه فرد از تربیت درونی برخوردار باشد و تغییراتی در درون او به وجود آمده باشد که او را حفظ کند.

اوضاع امروز بسیار سخت است، در بحث مدرسه‌داری فقط آموزش ملاک نیست بله استعدادها بیشتر و یادگیری آن‌ها بالاتر است، اما مشکل ما آموزش نیست، بلکه تربیت است و اینکه چگونه آن‌ها را تربیت کنیم.

در گذشته والدین نقش مربی را داشتند، مرحله دوم مدرسه بود و تا حدی هم از محیط تربیت را دریافت می‌کردند؛ اما امروزه مربی واقعی طلاب جامعه و رسانه است و ما در کنار این مربیان فعالیت می‌کنیم، آن‌ها با ابزارهای نوین افکار را ترویج می‌دهند و ما می‌خواهیم در برابر این جریان عظیم جهانی حرکت خاص خودمان را داشته باشیم، لذا مقوله تربیت بسیار مشکل است، نمی‌گویم که یک امر غیرممکن است؛ اما با گذشته بسیار تفاوت دارد. من ۳۵-۳۶ سال است که کار تعلیم و تربیت می‌کنم؛ اما کاری که ۳۵ سال پیش انجام می‌دادم با کاری که حال انجام می‌دهم مشخص می‌کند که شرایط کاملاً تغییر پیداکرده است.

در آن زمان اگر می‌خواستیم شاگردی را تربیت کنیم خیلی راحت می‌توانستیم قدم‌های بعدی را برداریم اما امروزه شرایط پیچیده‌تر شده است و ابزارهای خاص خودش را دارد.

رسا ـ به نظر شما طلبه تراز انقلاب اسلامی با توجه به شرایط کنونی علاوه بر دروس حوزوی چه مهارت‌هایی را باید فرابگیرد؟

طلبه تراز اسلامی 3 ویژگی اصلی دارد؛ ابتدا باید عالم بوده و هم به علم دین و هم به علم زمان آشنا باشد، شبهات را بشناسد و توانایی پاسخگویی علمی به آن‌ها را داشته باشد.

دوم مهذب‌ و تربیت‌شده باشد، طوری که در این جهان آلوده ما بتوانیم افراد پاکی را داشته باشیم.

 سوم اینکه کارآمد بوده و بتواند تأثیرگذار باشد، حداقل تأثیر در اطراف و وسیع‌تر در محله، شهر و کشور خودش داشته باشد.

حال کارآمدی در طلبگی زمینه‌های مختلفی دارد. در عرصه تبلیغ، تألیف کتاب و...  طلبه نباید تفکر کند که فقط باید گلیم خودش را از آب بیرون بکشد، بلکه باید نسبت به جامعه دغدغه و نگرانی داشته باشد.

پس طلبه می‌بایست علم، تهذیب و کارآمدی داشته باشد. کارآمدی هم نباید این‌گونه باشد که بگویند این را از قدیم همه می‌دانند و طلبه در ماه محرم تبلیغ می‌رود. آیا این برای کارآمدی کفایت می‌کند؟ نه این کارآمدی باید یک اثر و خروجی داشته باشد. به نظر می‌رسد که در این بحث از مقوله کارآمدی، باید کارکرد.

رسا ـ در پایان اگر پیشنهاد و انتظاراتی از مدیر حوزه‌های علمیه دارید بیان کنید.

ایشان خودشان سطح انتظارات از خودشان را بالابرده‌اند. انشالله خدا کمکشان کند و بتوانند انجام دهند. یک منشور یا کتاب نوشته‌اند که وظیفه حوزه تمدن سازی است؛ این نگاه، نگاه خوب و از یک افق بالاتر است.

به نظر می‌رسد که نگاه آیت‌الله اعرافی به حوزه یک نگاه فراتر از حوزه علمیه قم است. امیدواریم که در کارشان با  ذهن قوی و یاران قوی که کمکشان می‌کنند موفق باشند و یک اتفاق خوب بیفتد.

ما هیچ انتظاری از ایشان نداریم به‌غیر از انتظاراتی که خودشان از خودشان بیان کردند! دوست داریم چیزهایی که خودشان گفتند انجام دهند. در این سال‌ها هر دولتی که سرکار آمد ما دوست داشتیم چیزهایی که گفته را انجام بدهد، حالا دولت‌ها که نتوانسته‌اند انشالله ایشان بتوانند کارهایی را که گفته‌اند انجام دهند.

رسا ـ سپاس از وقتی‌که به ما دادید.

/874/402/ر

محمدصالح غلامعلی نژاد
ارسال نظرات