۲۱ آذر ۱۳۹۵ - ۲۰:۳۴
کد خبر: ۴۶۶۵۹۸
دستاورد نظریه فلسفه غیبت بر اساس تکامل تاریخی بشر؛

تبیین فلسفه ولایت نیابتی فقهاء از امام غایب در عصر غیبت

عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) معتقد است که دستاورد نظریه فلسفه غیبت بر اساس تکامل تاریخی بشر، تبیین فلسفه ولایت نیابتی فقهاء از امام غایب در عصر غیبت است که می‌‌تواند با تقریرهای جدید به ادبیات سیاسی عصر غیبت و تحکیم نظریه ولایت فقیه کمک کند.
نشست علمی فلسفه غیبت با رویکرد تاریخی بشر

بخشی از سخنان حجت الاسلام و المسلمین غلامرضا بهروزی لک در قالب نظریه ای با عنوان «فلسفه غیبت بر اساس تکامل تاریخی بشر» در حاشیه دومین نمایشگاه دستاوردهای پژوهشی و فناوری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم با نقد جدی حجج اسلام مجتبی کلباسی رییس مرکز تخصصی مهدویت و حسین الهی نژاد رییس پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهشی روبه رو شد؛ آنجا که گفت «منظور ما از غیبت عدم حضور نیست بلکه عدم ظهور است و این موضوع که غیبت امام عصر(عج) را می توان مرحله ای از تکامل بشریت دانست، ما معتقدیم که همیشه در سیر تکاملی بشر فراز نیست بلکه در برخی موارد فرود هم نیاز است ولی به طور کلی تاریخ به سمت تکامل پیش می رود.»

«فلسفه(علت) غیبت آن است که دین کامل پس از قرن های متمادی و ارسال انبیای الهی و ادیان مختلف در عصر رسالت پیامبر اسلام‌(ص) ابلاغ گردید و انسان ها نیازی به تداوم نبوت نداشتند‌(کمال ابلاغ دین). با این حال لازم بود به رغم وجود آزار و اذیت و قتل و شهادت مروجان و حافظان دین و تمامی ائمه یازده گانه‌(ع) آنان در صحنه اجتماعی ظهور داشته و به تعلیم دین خاتم بپردازند. چنین تعلیمی زمینه بهره مندی بشری را تا فراهم شدن زمینه تحقق عملی و کامل دین از این معارف فراهم می سازد. هر چند ظرفیت های تعلیم دین هنوز باقی مانده است، اما به نظر می رسد با این تعلیم 250 ساله و سیره عملی معصومان(ع) حجت بر مؤمنان در عصر عدم ظهور و غیبت امام تمام است. نتیجه این تعلیم امکان خودگردانی جامعه اسلامی بر اساس دین خاتم، سیره نبوی‌(ص) و تعالیم معصومین‌(ع) تا فراهم شدن شرایط تحقق کمال دین است.»

عضو هیأت علمی دانشگاه باقر العلوم‌(ع) که معتقد بود دستاورد نظریه فلسفه غیبت بر اساس تکامل تاریخی بشر، تبیین فلسفه ولایت نیابتی فقهاء از امام غایب در عصر غیبت است که می تواند با تقریرهای جدید به ادبیات سیاسی عصر غیبت و تحکیم نظریه ولایت فقیه کمک کند، نقد ناقدان را غیرمنطقی دانست و برای هر یک پاسخی آورد و البته پس از پایان نشست نیز با حمایت حاضران در جلسه روبه رو شد که اینگونه نقدها را فی البداهه و بدون توجه به مطالب ارائه شده‌ می دانستند، اما خبرنگار خبرگزاری رسا مناسب دید که بدون موضع گیری درباره دیدگاه های ارائه شده و البته پس از بازنشر نقدها و پاسخ نظریه پرداز و اصل نظریه، با دعوت مخاطبان به مطالعه آنچه در این نشست علمی مطرح شده است، هرگونه اظهار نظر را به آنان واگذار کند.

عدم امکان برقراری ارتباط بین دو مقوله فلسفه غیبت و تکامل

نخستین ناقد این نشست که نقد خود را به سخنان حجت الاسلام بهروزی لک ابراز کرد، حجت الاسلام و المسلمین مجتبی کلباسی بود که هر چند در بیان فلسفه های غیبت که از طرف معصومان به فرا خور شأن افراد مطرح شده، جای هیچ شکی را وارد نمی دانست، اما ارتباط برقرار کردن بین دو مقوله فلسفه غیبت و تکامل را قابل بحث خواند و با بیان این که مقصود از تکامل باید روشن شود گفت: غیبت یک مسأله درون دینی و نصی است و این تکامل را که ما می خواهیم با غیبت پیوند دهیم امری اثبات شده نیست؛ قاعده عقلی که تکامل را توضیح دهد باید بیان شود و قاعده نقلی هم مبنی بر این ادعا وجود ندارد و باید اثبات شود.

وی با بیان این که ما دلیلی که بتوانیم با آیات قرآن سیر تکامل تاریخی بشر را اثبات کنیم نداریم، خاطرنشان کرد: برخی آیات حتی ضد سیر تکامل تاریخی را بیان می کنند و می گویند که مردم با هم سازگار بودند و به تدریج اختلافاتی پیش آمد. از نظر تاریخی هم سیر تکاملی بشر ثابت نمی شود و هر چه به پیش می رویم اگر چه از نظر تکنولوژی پیشرفت کرده ایم ولی فساد در زمین بیشتر می شود و انسان از انسانیت خود بیشتر فاصله می گیرد.

رییس مرکز تخصصی مهدویت با طرح این سؤال که اگر ما تکامل تاریخی بشر را بپذیریم و بگوییم که غیبت هم در مسیر تکامل است، آیا در زمان غیبت که جامعه به سمت تکامل می رود با ظهور چه اتفاقی می افتد در حالی که ما معتقدیم که جامعه نه تنها در غیبت به تکامل نمی رسد بلکه به قهقرا می رود و ظهور برای نجات انسان واقع می شود، با پاسخ حجت الاسلام بهروزی لک روبه رو شد که گفت: این آیه 213 سوره بقره که می گوید مردم در یک گروه بودند، نشانه ساده بودن مردم و پیچیده نبودن جامعه است که نیاز به دین کامل نبوده و الان که مردم و زندگی اجتماعی پیچیده شده است به دین کامل تری نیاز داریم و تکامل در خود آیه هم نهفته است.

وی با بیان اینکه در قرآن خداوند می فرماید «الیوم اکملت لکم دینکم» نشان می دهد که دین و شریعت موسی این ظرفیت را برای هدایت بشر نداشته است، افزود: ما معتقدیم که با تکامل، بشر به بلوغی رسید که می تواند دین کامل را دریافت کند.

حجت الاسلام و المسلمین بهروزی لک در پاسخ به چگونگی سازگاری پر شدن دنیا در زمان ظهور از ظلم و جور با تکامل بشر، گفت: درست مثل جامعه جاهلی زمان پیامبر(ص) که پیامبر خاتم در آن دوره به وجود آمد، جامعه زمان ظهور هم همان ویژگی های جاهلی را خوهد داشت.

وی با بیان این که ما باید بین جامعه جاهل و فاسق فرق بگذاریم ابراز داشت: سطح درک و شعور فهم مردم در آستانه ظهور افزایش پیدا می کند ولی فاسق هستند و در حین ظهور آن پیام را دریافت می کنند و از خواب غفلت بیدار می شوند.

خلط بین علت و حکمت در نظریه تکامل

حجت الاسلام و المسلمین حسین الهی نژاد، رییس پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی‌ دیگر ناقد نظریه ارائه شده بود که در ابتدا با اشاره به مبادی تصوری بحث تکامل بشر و مسأله غیبت، گفت: در عرصه غیبت ما فلسفه، حکمت و دلایل غیبت را داریم؛ فلسفه غیبت همان علت غیبت است که تعبیر به علت موجده و چیزی که غیبت را ایجاد می کند است و دومین گزینه حکمت غیبت است؛ این گزینه علت غایی است و این که هدف از غیبت چیست را بیان می کند که در روایات آمادگی جامعه برای کمال بیان شده است.

وی با بیان این که گزینه سوم ملاک غیبت و دلایل غیبت است، افزود: درباره وجوب نماز هم این سه گزینه وجود دارد و علت وجوب نماز بندگی و حکمت، وجوب نماز تنها عن الفحشاء و المنکر و دلایل وجوب نماز هم آیات قرآن و روایات است.

رییس پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی خاطرنشان کرد: در نظریه تکامل بین علت و حکمت غیبت خلط شده است، در صورتی که روایات کوتاهی مردم را علت غیبت دانسته اند و حکمت غیبت در روایات رشد و آمادگی مردم بیان شده است؛ اگر با نگاهی دیگر به موضوع غیبت نگاه کنیم اگر علت غیبت که کوتاهی مردم است را در نظر بگیریم غیبت مذمت دارد ولی اگر حکمت غیبت را در نظر بگیریم منفعت دارد و عامل رشد است.

وی با اشاره به این که نظریه مطرح شده سه پایه اکمال ابلاغی دین، کمال تعلیمی دین و اظهار و تحقق دین را در بر می گیرد، اظهار داشت: این نظریه ابتدا رسالت و بعد امامت را مطرح و پس از آن مهدویت را تبیین می کند؛ در حالی که میان گزینه اول و دوم هیچ فاصله ای نیست ولی میان کمال تعلیمی و اظهار تحققی دین فاصله ایجاد شده است؛ نظریه پرداز می گوید که در فاصله ایجاد شده میان مرحله دوم و سوم مردم باید کمال پیدا کنند ولی ما می گوییم که این فاصله ایجاد شده به خاطر کوتاهی مردم است.

حجت الاسلام و المسلمین الهی نژاد با بیان این که اصل نظریه خوب است و سالیان درازی روی این نظریه کار شده است، گفت: خلط بین حکمت غیبت و فلسفه غیبت کل این مباحث را دگرگون می کند زیرا حکمت غیبت به ما دیدگاه مثبت نسبت به غیبت می دهد اما با علت غیبت دچار نگاه منفی نسبت به غیبت می شویم.

حجت الاسلام بهروز لک در پاسخ به نقد حجت الاسلام الهی نژاد ابراز داشت: انتقاد آقای الهی نژاد را قبول ندارم چرا که مسأله مورد بحث ما علت پیدایش غیبت است. ایشان محل نزاع را فراموش کردند زیرا محل نزاع این است که غیبتی که به وجود آمده است فارغ از علت و حکمت به لحاظ عقلانی است؛ چرا یک زمان ظهور حجت ضرورت دارد و یک زمان عدم ظهور ضروری است و اگر عدم ظهور را به خاطر کوتاهی مردم بدانیم در زمان ظهور امام هم این کوتاهی مردم وجود داشته است.

وی خاطرنشان کرد: چرایی اینکه پیامبر اکرم(ص) پیامبر خاتم شد محل بحث است، اما این که ما کوتاهی مردم را علت غیبت بدانیم درست به نظر نمی رسد و این مشکل را حل نمی کند ولی نظریه تکامل تاریخی بشر و وجود دست خداوند در تاریخ می تواند این مسأله را حل کند.

در ادامه حجت الاسلام الهی نژاد در مقام پاسخ با بیان اینکه کوتاهی مردم از این باب که امام دوازدهم آخرین حجت است و باید پس پرده غیبت برود، مطرح می شود، دلیل عدم ضرورت ظهور بعد از سنه 260 را نبود حجت خدا بعد از امام دوازدهم عنوان کرد و گفت: تا سال 260 اکمال تعلیمی دین نسبت به مردم دیگر تمام شده است و این که مردم اسرار بر کوتاهی دارند عدم ظهور امام ضرورت پیدا می کند. وی که حصر امامان در عدد دوازده را از جانب خداوند عنوان کرد و با بیان اینکه این عدد برای امت های گذشته هم تکرار شده است و نمی توان گفت که سیر تکامل بشریت موجب شده امامان در دوازده عدد محدود باشند، با پاسخ نظریه پرداز روبه رو شد که معتقد بود وجود امام به خاطر مردم بوده است نه مردم به خاطر امام و این که چرا در عدد دوازده محدود شده اند معلوم نیست ولی به طور کلی این تکامل بشر است که دلیل غیبت را توجیه می کند.

حجت الاسلام و المسلمین کلباسی نیز در جمع بندی مطالب این نشست با بیان اینکه حجت الاسلام بهروزی لک بین غیبت و تکامل تاریخی ارتباط برقرار می کند و دیگر ظهور امام ضرورت ندارد، البته امامت سر جای خود است اما شخص امام ظهور ندارد، گفت: این نظریه مبتنی بر اثبات تکامل تاریخی است یا به وسیله عقل یا به وسیله نقل یا به وسیله حس. این مسأله تا اثبات نشود نمی توان آن را تصور کرد و مرحله بعد پاسخگویی به نقدهایی است که به این نظریه وارد می شود.

رییس مرکز تخصصی مهدویت یادآور شد: نظریه آن است که در کلیت تاریخ خود را نشان داده و جایگاه خود را در تاریخ داشته باشد؛ ما از این نظریه استقبال می کنیم اما لازم است که این نظریه به صورت مکتوب ارائه شود تا بتوان به صورت مکتوب درباره آن اظهارنظر کرد تا زمینه تکامل بحث فراهم شود.

پذیرش امام غایب شاخص و معیار دینداری و هویت شیعی

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجت الاسلام و المسلمین بهروزی لک در نشستی که قرار بود رأس ساعت 15 در سالن همایش های غدیر دفتر تبلیغات اسلامی قم برگزار شود، اما با نیم ساعت تأخیر برگزار شد، بر مسأله غیبت به عنوان امری مهم و حایز اهمیت در اندیشه شیعی تأکید کرد و با بیان اینکه اعتقاد و پذیرش امام غایب از باب ضرورت معرفت امام شاخص و معیار دینداری و هویت شیعی است و هرگونه تلاشی برای تبیین و تکمیل و تقویت این اعتقاد از طریق پاسخگویی به سؤالات و مسائل مطرح در این زمینه ضروری، تصریح کرد: دستاورد نظریه فلسفه غیبت بر اساس تکامل تاریخی بشر، تبیین فلسفه ولایت نیابتی فقهاء از امام غایب در عصر غیبت است که می تواند با تقریرهای جدید به ادبیات سیاسی عصر غیبت و تحکیم نظریه ولایت فقیه کمک کند.

بر اساس دیدگاه این نظریه پرداز حوزوی، وجه توجیه پذیری ظهور اولیه امامان معصوم 250 سال نخست امامت و غیبت امام پس از آن تا زمان ظهور منجی عالم بشریت آن است که ضرورت تعلیم دین ابلاغ شدن توسط نبی خاتم‌(ص) اقتضا داشت حتما امام‌(ع) در عرصه اجتماعی ظهور داشته باشد، حتی اگر با قتل و آزار و اذیت توسط مردم و حاکمان وقت مواجه می شد، اما پس از اشباع و تکمیل آن در دوران 250 سال امامت که از طریق برهان إنّی‌(از معلول به علت) می توان استدلال کرد که به رغم ضرورت وجودی امام‌(ع) در هر زمان، ضرورتی برای ظهور وی در جامعه نیست و با ابلاغ اصل دین کامل و اشباع لازم تعلیم دین جهت خودگردانی بشر، حجت برای مؤمنان در این عصر تمام بوده و تا فراهم شدن آمادگی بشر برای تحقق و اظهار کامل دین با ظهور منجی تداوم می یابد و انسان ها قادرند با بهره مندی از تمسک به دین کامل الهی‌(شامل قرآن و سنت نبوی) و تعلیم لازم آن توسط معصومین‌(ع)‌(تراث تبیینی آنها بر قرآن و سنت نبوی) دوران خودگردانی توسط رهبری نایبان عام امام معصوم(ع) در عصر غیبت به سر برند. بدین جهت می توان تبیینی موجه از علت و حکمت غیبت یا همان فلسفه غیبت ارائه کرد که اشکالات وارد بر تبیین های قبلی را نداشته باشد.

وی ادبیات موجود در باب فلسفه غیبت را به چند دسته اصلی آثار تبیینی روایی، ادبیات کلامی و رویکردهای ترکیبی روایی و کلامی تقسیم کرد و در توضیح هر یک گفت: آثار تبیینی روایی عمدتا به تحلیل سندی و دلالی روایات وارده درباره غیبت پرداخته اند. قدمت این آثار به متکلمان نخست شیعی از جمله شیخ طوسی برمی گردد که در کتاب «غیبت» خویش به تحلیل روایات پرداخته است. در عصر حاضر نیز آثار آیت الله صافی گلپایگانی، استاد نجم الدین طبسی، منذر حکیم و یوسفی غروی در تحلیل روایی فلسفه غیبت حایز اهمیت است.

عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم‌(ع) در توضیح دو رویکرد دیگر اظهار داشت: در آثار ادبیات کلامی از منظر کلامی به بررسی غیبت پرداخته شده است. این ادبیات نیز تاریخچه طولانی دارد. در عصر حاضر نیز کتاب های متعددی در زمینه فلسفه و علت غیبت مطرح شده است و در رویکردهای ترکیبی روایی و کلامی، از جمله آثار قابل ذکر کتاب «راز پنهانی، رمز پیدایی»‌ اثر سیدمحمد نبی هاشمی است. به نظر می رسد تحقیقات موجود از سه رویکرد کلی با مسأله غیبت پرداخته اند که اکتفا به دلایل کنونی و پذیرش آنها، ردّ دلایل کنونی و باور به سرّ بودن امر غیبت که پس از ظهور دلیل آن آشکار خواهد شد و تفکیک بین حکمت ها و دلایلی که مبیّن فواید جانبی غیبت است و اصل دلیل غیبت است.

غیبت؛ عدم ظهور امام معصوم به رغم وجود و حضور وی

حجت الاسلام و المسلمین بهروزی لک در بخش دیگری از سخنان خود مراد از غیبت را عدم ظهور امام معصوم به رغم وجود و حضور وی در عرصه اجتماعی عنوان کرد و گفت: غیبت هرگز به معنای عدم وجود یا عدم حضور امام معصوم‌(ع) در عرصه زندگی اجتماعی نیست.

وی در تبیین تکامل تاریخی اظهار داشت: بر اساس فلسفه تاریخ شیعی، جهان به سمت کمال نهایی در حرکت است و این از امت واحده بسیط در صدر خلقت بشری آغاز شده و در نهایت در عصر رسالت رسول اکرم‌(ص) با کمال ابلاغی دین حق ادامه یافته و سرانجام با ظهور موعود به اظهار و تحقق کامل دین می انجامد. به رغم سیر کمالی تاریخ، چنین سیری بر خلاف نظریه های مدرن خطی نبوده و به تعبیر شهید مطهری با فراز و فرودهای مقطعی همراه است. اما سرانجام به کمال نهایی خود خواهد رسید.

استاد حوزه و دانشگاه کمال ابلاغی را وضعیتی تاریخی خواند که دین حق با اتمام نعمت الهی در روز غدیر بر اساس آیه 3 سوره مائده که می فرماید: «...الْيَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دينَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْکُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ ديناً فَمَنِ اضْطُرَّ في‏ مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ»، در عصر رسالت نبی اعظم‌(ص) رقم خورده است و آخرین دین الهی به بشر ابلاغ شده است.

وی افزود: کمال‌(اشباع تعلیم) توصیف کارکرد امامت در عصر 250 سال نخست امامت تا سال 260 و آغاز عصر غیبت صغری است. بر این اساس امام معصوم‌(ع) به رغم فشار و آزار و اذیت، مقاومت کرده و تعلیمات لازم را درباره دین حق به جامعه شیعی ارائه کردند. با اشباع تعلیم حداقلی و لازم جهت خودگردانی جامعه شیعی با نبودن شرایط تحقق ضرورتی برای ظهور امام‌(ع) نبوده و غیبت امام قابل توجیه است. با پذیرش کمال تعلیمی، اولا غیبت توجیه پذیر می شود و از سوی دیگر حجت الهی بر مؤمنان عصر غیبت نیز به رغم نبود امام ظاهر، تمام می شود.

عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم‌(ع) تصریح کرد: تحقق کمال، از منظر پژوهش حاضر با استناد به آیه 33 سوره توبه‌(آیه اظهار) شرایط تحقق عملی و غلبه دین حق در عالم خارج و پر شدن جهان از عدل و داد مبتنی بر دین حق را می توان تحقق خارجی کمال دین نامید.

/920/502/ر

مرتضی جمالی کیا
ارسال نظرات