۲۵ آذر ۱۳۹۵ - ۲۳:۰۶
کد خبر: ۴۶۷۷۳۴

نقدی بر فيلم مستند « ابوالفضل نيستان»

فيلم هاي مستندي كه بُن مايه اصلي فكر و ايده مركزي آن ها بر مبناي يك داستان واقعي بازسازي مي شوند، به طور معمول به دليل عدم استفاده از شخصيت هاي بدلي و غير واقعي، باورپذيرتر از كار در مي آيند.
نیستان

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه خبری سینما حقیقت، عزيزالله حاجي مشهدي نویسنده و منتقد سینما بر فيلم مستند « ابوالفضل نيستان » ساخته محمد تقي رحمتي نقدی نوشته است که در ادامه می آید:

مستند" ابوالفضل نيستان " ساخته " محمد تقي رحمتي " نيز يكي از همين نمونه هاست كه در تمامي لحظه هاي فيلم، يكايك آدم هايي را كه به عنوان خانواده "ابوالفضل زندي"، رزمنده شهيد نيستاني يكي بعد از ديگري به ما معرفي مي کند، به سادگي باور می كنيم و با حال و هواي آن ها همراه می شويم.
 
اين مستند كه به گواهي عنوان بندي آغاز فيلم، بر پايه يك داستان واقعي" با كمي دخل و تصرف "توليد شده است، نشان دهنده  اين واقعيت است كه فيلمساز مي تواند با استفاده از واقعيت هاي موجود، جهان ذهن و روح و دل خودش را نيز به تصوير درآورد و در اين مسير چنان عمل كند كه به اصل واقعيت و داستان واقعي خارج از دنياي فيلم خود نيز خدشه اي وارد نسازد. تنها در اين صورت است كه مي تواند از خلاقيت و نوآوري هاي هنرمندانه ي خود بهره گيرد و كاري پركشش و جذاب ارايه نمايد.
 
فيلم با تصويري از يك پيرزن روستايي( نيستاني) كه در حال آب پاشي كوچه مقابل حياط خانه شان است، آغاز مي شود. بعدها با تكرار همين صحنه، وقتي كه دانستيم او مادر "شهيد ابوالفضل" است، اين فكر در ذهن مان تداعي مي شود كه او همواره منتظر و چشم به راه بازگشت فرزند شهيد خود است.وقتي باور داشته باشيم كه شهيد، زنده است و ناميرا، باور چنين انتظاري نيز در دنياي چنين اثري براي ما آسان مي شود.
 
گويا پيش از آن كه ابوالفضل راهي جبهه شود،" جميله "، دختر عموي او را برايش شيريني مي خورند و در فيلم مشخص مي شود كه بعد از شهادت ابوالفضل، او را به عقد برادر ابوالفضل در مي آورند و براي زنده نگه داشتن نام ابوالفضل، همين نام را براي پسر جميله نيز انتخاب مي كنند تا هميشه ياد ابوالفضل در خانه شان زنده بماند.
در فصل ديگري از فيلم، كمي بعد به گونه اي غير مستقيم از مشكلاتي كه گويا براي پسر همنام ابوالفضل شهيد پيش آمده است، تصاويري گذرا مي بينيم كه به نظر مي رسد انگار آلوده  كارهاي خلاف و اعتياد و ... شده است.

با اين همه، در بخش هاي پاياني فيلم اما، بي آن كه به دلايل روشني در خصوص تحول روحي و حال و هواي ابوالفضل اشاره اي بشود ، براي تعويض سنگ قبر عموي شهيدش ( ابوالفضل ) پيشگام مي شود و يكباره به پسري سر به راه  بدل مي گردد!
فيلم اگرچه اشاره اي كوتاه به پيوستن ابوالفضل به اردوي راهيان نور دارد،اما  براي نمايش و توجيه باور پذير دلايل تحول روحي او توجيهي منطقي ارايه نمي دهد، با اين همه ، فضا سازي كار در كليت اثر چنان است كه مخاطب به سادگي مي تواند از كنار اين گونه كمداشت ها نيز عبوركند و با حال و هواي آدم هاي فيلم – به ويژه با سكوت و صبر و رضايت خاطر قلبي مادر ابوالفضلبه خوبي همراه شود.
بازگويي خواب عجيبي كه مادر ديده است و ابوالفضل كه گويا در همان خواب خوش، با چشم هاي بسته به ديدار مادرش مي آيد و در برابر دعوت مادرش براي سر زدن به خانواده، امتناع مي ورزد ، فيلمساز به گونه اي نمادين به اين واقعيت تلخ اشاره دارد كه در روزگار اكنون مان، با فضاي اسفباري كه سرشار از دو رنگي ها و كينه ها و بددلي ها ايجاد كرده ايم، هيچ شهيدي حتي براي ديدار كوتاهي نيز ماندن در كنار آدم هاي روزگارمان را تاب نمي آورد !
در كنار همه دلنشيني هاي اين مستند ساده و قابل قبول، نمي توان از يك اشكال ديداري فيلم كه صد البته خطاي طراحي صحنه و سهل انگاري منشي صحنه به حساب مي آيد، به سادگي گذشت و آن در صحنه اي است كه مادر ابوالفضل از پسرش مي خواهد تا براي روشن كردن چراغ ِ مسجد، او را به مسجد آبادي ببرد و درست در دومين نماي ورود مادر ابوالفضل به درون مسجد آبادي، در حالي كه مخاطب فيلم انتظار دارد با فضاي تاريك و خاموش مسجد رو به رو شود، يك لامپ بزرگ و نوراني  از بالاي سقف مسجد خودنمايي مي كند. 
تصاوير زيبا و چشم نوازي كه در چند جاي فيلم به عنوان سر آغاز فصلي تازه از ماجراهاي فيلم، از نيزارهاي سرسبز آبادي نيستان همراه با وزيدن باد ملايم به دست داده مي شود، از يكنواختي حضور تكراري مادر و ديگر اعضاي خانواده ي ابوالفضل مي كاهد./872/102/ب3

ارسال نظرات