۲۲ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۵۷
کد خبر: ۴۹۷۰۱۱
گفت‌و‌گوی تفصیلی رسا؛

روایتی خواندنی از گسترش مسجد مقدس جمکران

برای ساخت مسجد جمکران همه کمک می کنند، از فقیر و غنی، از پیر و جوان و همه کسانی که دلداده حضرت ولی عصر(عج) هستند، ارادت خود را به نوعی نشان می دهند.
لحظات آغاز سال 1396 در مسجد مقدس جمکران حجت الاسلام فاضلی از مسوولان سابق مسجد مقدس جمکران حجت الاسلام فاضلی از مسوولان سابق مسجد مقدس جمکران حجت الاسلام فاضلی از مسوولان سابق مسجد مقدس جمکران

اشاره: ساخت مسجد جمکران به نقل عالم معاصر محدث نوری به فردی به نام شیخ حسن بن مثله جمکرانی مربوط می‌شود، به گفته او که در بیداری با امام دوازدهم شیعیان، مهدی دیدار کرده است و حجت بن الحسن(عج) دستور ساخت مسجد را به وی داده است.

در میان شیعیان بحث‌های زیادی در خصوص ملاقات با امام زمان مطرح است. عده‌ای با استناد به روایاتی، آن را در خواب ممکن می‌دانند. دریافت نامه از امام زمان(عج) پس از غیبت کبری نیز مورد قبول بسیاری از شیعیان است، آن‌چنان‌که نامه و توقیع رسیده به شیخ مفید - حدود یک قرن پس از غیبت کبری - از نظر شیعیان مورد تردید واقع نشده است.

اما عده‌ای از جمله برخی از معاصرین، با استناد به نامه‌ای که حجت بن الحسن مهدی به آخرین وکیل خویش ارسال کرده است، که شیعیان به توقیع ناحیه مقدسه از آن نام می‌برند، مشاهده امام زمان در بیداری را بر خلاف نامه منسوب به مهدی می‌دانند، در بخشی از این نامه آمده است:

«غیبت کامل آغاز شد و پس از آن ظهوری نخواهد بود، مگر به‌فرمان خداوند. به‌زودی برخی از شیعیان من ادعا خواهند کرد که مرا دیده‌اند، آگاه باشید که هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده مرا کند، دروغگو و تهمت زننده است.»

با این‌حال عده بسیاری از جمله شیخ عباس قمی در مفاتیح‌الجنان و پیش از او محدث نوری در کتاب خود، با ذکر سند، داستان‌های بسیاری از ملاقات افراد با امام زمان(عج) نقل می‌کنند و با استناد به روایاتی، ملاقات با حضرت مهدی در بیداری را امکان‌پذیر می‌دانند.

این دغدغه ها و علاوه بر آن اینکه برخی گرفتن حاجت از این مسجد مقدس را زیر سؤال می‌برند سبب شد خبرنگار خبرگزاری رسا با حجت‌الاسلام علی اکبر فاضلی خادم با اخلاص مسجد مقدس جمکران که از سال 68 که به عنوان رییس اوقاف قم منصوب شد با توجه به ارتباطی که آن زمان مسجد مقدس جمکران با اوقاف داشت وارد به لباس خدمت به این مسجد مقدس شد و تا سال 94 بی وقفه برای آبادانی این مسجد تلاش کرد، گفت‌وگو کند.

این خادم پرتلاش معتقد است هنگامی که جایی یا محلی به این اندازه مورد توجه مردم قرار گرفت و مردم عموماً از آنجا کرامت دیدند، این خودش دلیل بر حقانیت آنجا است و مسجد مقدس جمکران آنقدر این اتفاقات در آن بوده است و این کرامت‌ها را مردم در آنجا دیده‌اند، حالا به تعبیری کرامت و یا حوائجی که مردم داشته‌اند در آن دیده شده است، دیگر نمی‌توان موضوع را انکار کرد.

این گفت‌‌وگو که در خبرگزاری رسا و در فضایی صمیمی صورت‌ گرفته است تقدیم خوانندگان محترم می‌شود.

رسا ـ درباره مسجد جمکران برای ما بگویید؟

از آنجا که اعتقاد شخصی من بر این است که این مسجد مورد عنایت حضرت ولی امر(عج) هست و بوده، که آن هم دلایل خودش را دارد، به نظر می‌رسد که صحبت کردن از مسجد و تعریف مسجد کردن خیلی کار ساده‌ای نیست و از عهده ما هم اساساً بر نمی‌آید، همانطور که ائمه اطهار(ع) خودشان بزرگ هستند و به کنه معرفت و مسائلشان نمی‌شود رسید، شاید مراکز و مجموعه‌هایی که به شکلی مرتبط با آن‌ها باشند همین حالت را دارد.

ساخت مسجد جمکران؛ دستور امام زمان یا خیر

آنچه را که من اینجا احیاناً مطرح می‌کنم یا درباره اعتقادات شخصی خودم و باور خودم نسبت به مسجد است که عرض می‌کنم و یا آنچه را که خودم در مسجد دیده‌ام، من صحبتم را در دو یا سه رابطه یا مسأله مطرح می‌کنم، مسأله اول بحث سند مسجد جمکران است و اینکه آیا این مسجد به دستور حضرت ولی امر(عج) بنا شده است، و آیا این دستور در خواب بوده است یا در بیداری بوده است، که این یکی از بحث‌های عمده‌ای است که در رابطه با مسجد همیشه در تاریخ مطرح بوده است به ویژه بعد از انقلاب این موضوع بیشتر طرح شده و نظر داده شده است.

اعتقاد شخصی خودم بر این است که بنای این مسجد به دستور حضرت ولی امر(عج) است، و باز اعتقاد شخصی خودم به دلایل مختلف و نظری که بسیاری از بزرگان که حرفشان قابل قبول است، این را عرض می‌کنند که حتماً به دستور حضرت(عج) بوده است، در بیداری این دستور داده شده است، به مرحوم سید ابوالحسن رضا در قم که جمکران آمده است و آن مالکی را که زمین در اختیارش بوده است دیدار کرده است و در واقع پیغام حضرت را به آن فرد داده است و روز بعد هم به تعبیری کلنگ زدن این ساختمان انجام شده است.

همچنین نظر بزرگانی مانند حضرت آیت الله مکارم شیرازی در این باره مهم است، به هر صورت به عنوان یک مرجع با مجموعه مسائل تحقیقی که داشتند و دارند، فقه و غیر فقه، ایشان رسماً این موضوع را مطرح کردند که همین طور است.

ضمن اینکه اعتقاد من بر این است که بعضی از مسائل هم خیلی نیاز به مستند این طوری ندارد، اولاً اگر فرض را بر این بگذاریم که خواب بوده است، خوب بر اثر برخی از اعتقادات ما خیلی از خواب‌ها ضمن اینکه خواب هستند ولی واقعیت دارند، حالا خارج از آن بحث‌هایی که قرآن مطرح می‌کند،‌ داستان خواب حضرت یوسف(ع)، حضرت ابراهیم(ع) و دیگرانی که هستند، آنچه که به ظاهر مطرح می‌شود بحث خواب است بیداری نبوده است و آنچه که محقق شد و پیامبر خدا هم تأیید کرد، همین را تأیید کرد و این هم اتفاق افتاد.

حتی در بین عوام الناس مردم هم ما بسیاری از خواب‌ها را می‌بینیم که این‌ها گرچه خواب هستند یک رؤیاهای صادقه‌ای هستند که واقعیت دارند.

اضافه بر این به نظرم می‌رسد که وقتی جایی یا محلی اینقدر مورد توجه مردم قرار گرفت و اینقدر مردم عموماً از آنجا کرامت دیدند که اگر بخواهیم نفی‌اش کنیم واقعاً نشدنی است، این خودش دلیل بر حقانیت یک جا هست و مسجد مقدس جمکران اینقدر این اتفاقات در آن بوده است و این کرامت‌ها را مردم در آنجا دیده‌اند، حالا به تعبیری کرامت و به تعبیری خواسته‌ها و حوائجی که مردم داشته‌اند در آن دیده شده است که دیگر طوری نیست که بشود موضوع را انکار کرد.

رسا ـ برخی از مؤمنان قائل هستند که حاجت‌های بسیاری داشته اند که با توسل به امام زمان(عج) در این مکان حاجت‌های خود را یافته‌ایم، نظر شما در خصوص این موضوع چیست؟

من در مدتی که در این مسجد بودم، مسائل و موارد مختلف بعضی سؤال، بعضی نفی، بعضی قبول می‌کردند و قبول داشتند که اینجا به دستور و عنایت حضرت هست، ولی در مجموع آن استقبال عمومی از آنجا، آنچه را که مردم دیده بودند، به طور جدی می‌گویم، بسیاری از دوستانی که من آن‌ها را می‌شناختم که طلبه هم هستند، هیچ انگیزه‌ای هم برای دروغ‌گفتنشان و چیزی را مطرح کنند که واقعیت ندارد نداشتند و بسیاری از افراد دوست و غیر دوست، نمازگزار و غیر نمازگزار مطرح می‌کردند که ما هر چه خواسته‌ایم از اینجا گرفته‌ایم.

این قابل توجه است که یک طلبه‌ای که پدرش روحانی است و امام جمعه یکی از استان‌های کشور هست، خودش طلبه است و اهل فهم و شعور و فضل و این حرف‌هاست یک تعبیر اینطوری داشته باشد که ما هر چه که خواسته‌ایم به اینجا آمده‌ایم به ما داده‌اند یا از اینجا داریم، این قابل توجه است.

من یادم نمی‌رود که این دوستمان را که مطرح می‌کنم، البته رابطه‌ای به چاه عریضه و این‌ها ندارد که درباره‌اش بحث است و جای خود باید به آن پرداخته شود، این دوست ما که الان هم هست، می‌گفت که من هر حاجتی که داشتم با عریضه آمده‌ام نوشته‌ام و انداخته‌ام جوابم را گرفته‌ام؛ بحث عریضه و چاه جمکران یک بحث مفصل دارد ولی در مجموع می‌خواهم عرض کنم که من آنچه را که در مدت بیست و چند سال یعنی از سال 68 تا 94 دیده‌ام دلیل بر این بود که اینجا مورد عنایت حضرت ولی امر(عج) است، کسانی که اینجا می‌آیند، یک چیزی اینجا دیده‌اند، می‌آیند و متوسل می‌شوند به اینجا که این برای من قابل توجه است.

رسا ـ حضرت آیت الله بهجت(ره) هم ظاهراً به موضوع بحث عریضه و چاه جمکران نظر داشتند، در این باره توضیح دهید؟

حضرت آیت الله بهجت به آنجا نظر داشتند، یادم نمی‌رود، ببینید کلیت اینکه مسجد مقدس جمکران مورد توجه حضرت(عج) بوده و است و بسیاری از بزرگان برای توسل به وجود مقدس حضرت ولی امر(عج) اینجا می‌آمدند متواتر است، مثلاً حضرت آیت الله سبحانی، حضرت آیت الله مکارم شیرازی، حضرت آیت الله بروجردی، حضرت آیت الله بهجت و خود حضرت آیت‌الله خامنه ای که یک بحث مفصلی هست، ایشان حداقل و حداقلش در این سال‌هایی که من یادم هست، حداقل بعد از انتخاب شدن شان به رهبری که امیدوارم خدا حفظشان بفرماید، حداقلش این است که سالی چهار یا پنج مرتبه در مسجد حضور پیدا می‌کنند، نماز می‌خوانند، توسل دارند، خیلی از مطالبی که از ایشان نقل شده است درباره مسجد مقدس جمکران یا سفارش‌هایی که دارند و یا مطالبی که گفته‌اند که حضرت‌ آیت‌الله خامنه ای به بعضی سفارش کرده‌اند که مشکلاتی که برایتان پیش می‌آید به آنجا بروید، ما هم همینطوری بودیم، در مجموع این مسائل بر می‌آید که تا این نیم قرن اخیری که ما یادمان هست، آقایان مراجع همه به مسجد جمکران توجه داشتند و همه به اینجا می‌آمدند، یا متوسل می‌شدند، یا حاجتی داشتند یا مشکلی داشتند در میان می‌گذاشتند.

نظر آیت‌الله مرعشی درباره جمکران

من خدمت بعضی از آقایان خودم شخصاً برای این مسائل رسیده بودم، مثلاً در زمان آیت الله مرعشی نجفی که خدا رحمتشان کند، ما مخصوصاً درباره جمکران خدمتشان رفته بودیم، گفتم که نظر شما راجع به مسجد چیست؟ یک نوار کاستی هم آن زمان پر کردیم که الان گاهاً در مسجد می‌گذارند و وجود دارد، خوب مجموعه صحبت‌های ایشان این است که این مسجد مورد عنایت امام زمان(عج) است، نماز در آنجا خوانده شود.

ما در مسائل فقهی، اصولی و حتی برخی مسائل اعتقادیمان هم ممکن است که اینطور باشد که تواتر و نظر یک عده از بزرگان برای ما ملاک است.

ضمن اینکه این هم قابل توجه است، حالا این‌ها که به مسجد مقدس جمکران می‌روند، نمی‌خواهند چیزی را حلال کنند، نه می‌خواهند چیزی را حرام کنند، کار خاصی نمی‌خواهند بکنند، بعد می‌بینید که آمده‌اند بگویند که فلان عمل حلال بوده است یا حرام بوده است، اینطور نیست، یک توسل است، این‌ها که به اینجا می‌آیند یا نماز می‌خوانند، یا توسل می‌کنند و یا زیارت آل یاسین می‌خوانند، کاری نمی‌کنند، حالا اینجا که نیایند و هر جای دیگر بخواهند بروند و این کار را انجام دهند یک چیز مطلوبی هست، به تعبیری آمدن اینجا، رفتن اینجا، توسل پیدا کردن به حضرت ولی امر، به در و دیوار که توسل پیدا نمی‌کنند، می‌گویند که احتمالاً حضرت ولی امر به اینجا نظر دارند یا ایشان به اینجا آمده‌اند مثلاً، خلاصه این زمین مقدس است، یا از همه این حرف‌ها آن طرف‌تر، خلاصه اینجا یک مسجد است و خانه خداست، خانه خدا هست که توسل در آن است، اینطوری هست.

بنابراین رد کردن مسجد جمکران، اینجا را به عنوان محلی که باید از آن دور شد نه هیچ عقلی می‌پسندد و قبول دارد نه هیچ عرفی می‌پسندد، آن هم در زمان و دورانی که ما یک جاهایی را، مثال مانند فاطیما می‌بینیم، فاطیما یک جایی است که مردم و کشورها و ادیان مختلف می‌روند آنجا صرفاً به عنوان جایی که مورد توجه یک عزیزی، یک مقدسی بوده است.

رسا ـ با توجه به اینکه حضرت عالی از سال 68 در مسجد مقدس جمکران فعالیت داشته‌اید، یک سیر تاریخی از این مسجد شرح دهید درباره اینکه که از کجا شروع شد، مسجد چقدر وسعت و مساحت زمینی داشت، طرح و نقشه چطور بود و چه شد که توسعه پیدا کرد و امروز به اینجا رسید؟

از جمله برکات جمهوری اسلامی بحث توسعه مسجد مقدس جمکران است، توجه به این مسجد و مکانی که به شکلی مردم آن را منتسب به این حضرت می‌دانند و امام زمان(عج) به آنجا عنایت دارند، بعد از پیروزی انقلاب خود به خود با قبل از انقلاب تفاوت پیدا کرد، همه هم دخیل بودند و همه دلشان می‌خواست که این اتفاق بیافتد و در واقع نگران بودند از آنچه که اتفاق نیافتاده است و آن هم توسعه و توجه به مسجد بود.

بعد از پیروزی انقلاب، با استقبالی که از مسجد مقدس جمکران می‌شد، خود به خود به خاطر معنویتی که حاکم بر جامعه شده بود، واقعاً مسجد مشکلات عدیده‌ای را داشت، من یادم نمی‌رود که نیمه شعبانی را خود من با اینکه مدیر اجرایی مسجد بودم از جمکران می‌خواستم به قم بیایم حداقل سه ساعت طول کشید تا من توانستم با ماشین از مسجد به قم بیایم، به خاطر اینکه جاده نداشت و فقط همین جاده قدیمی 20 متری بود که به پل بقیع منتهی می‌شد، جمعیتی به آنجا آمده بودند، اتفاقاً آن شب باران هم می‌آمد، جاده‌هایی که خاکی بود همه گل بود و یک وضع بدی بود.

الزاماً باید یک کار اساسی برای این کار می‌شد، مانند برنامه‌هایی که الان هست و کارهایی می‌شود باید کاری بشود که برنامه پنج ساله یا بیست ساله‌ای برای مسجد برنامه‌ریزی شود، در طرح توسعه و مسائل دیگر.

هیأت امنای آن زمان هم که بعضی هستند و بعضی فوت کرده‌اند دنبال یک طرحی برای مسجد رفته بودند ولی آن طرح خیلی کوچک بود، یعنی طرحی را که برای مسجد آن موقع پیش‌بینی کرده بودند به اندازه صحن جامع الان مسجد بود، این صحن چهل هزار متر است، آن موقع یک طرحی را پیش‌بینی کرده بودند مثلاً برای پنج سال آینده در حد چهل یا پنجاه هزار متر؛ همان زمانی که من سال 68 وارد مسجد شدم، یعنی مدیر اوقاف بودم و عضو هیأت امنای مسجد بودم، بعد از مدتی مدیر اجرایی مسجد هم شدم؛ ما با دوستان دیگری که در هیأت امنا داشتیم و اعضای هیأت امنا و مجموعه اداری استانی به نظرمان رسید که باید یک کار اساسی و یک طرح حداقل بیست ساله بلند مدت برای مسجد پیش‌بینی کرد و بر این اساس برنامه را در دستور کار هیأت امنا و مدیریت مسجد گذاشتیم.

رسا ـ  با این کار مخالفت هم می‌شد؟

مخالفت‌ها و موافقت‌هایی هم سر این موضوع کمابیش بود، ولی آن زمان با همفکری دوستانمان آن زمان طرحی را آماده کردم، پیش‌طرحی بود که سه هزار هکتار از اراضی منطقه را برای طرح جامع مسجد برای بیست سال آینده در نقشه‌ای پیش‌یبنی کردم.

یک طرف این طرح، یعنی جنوب این به کوه دو برادران که الان هست می‌خورد، شمال آنجا به جاده کاشان می‌خورد، یعنی همین جایی که میدان بقیة الله است، قسمت شرقش هم باز به جاده کاشان، همین پل بقیع که پایین می‌آمد در اینجا بود، که نقشه هست.

این طرح لکه گذاری شد که کدام منطقه فرهنگی، کدام منطقه تجاری، کدام منطقه پارکینگ، کدام منطقه اقامتی که همه این‌ها بایستی منظور شود، و یک قسمتی هم به عنوان ذخیره طرح در آینده مطرح شد.

در کمیسیون ماده پنج قم بردیم، مخالفت‌هایی بود که بعضاً شاید مخالفت‌ها از نظر خودشان منطقی بود، مخصوصاً اداره کشاورزی وقت خیلی مخالفت می‌کرد، می‌گفت که این طرحی را که شما تهیه و تصویب می‌کنید اراضی کشاورزی اینجا را از بین می‌برد و این درست نیست.

نظرهای مخالف توسعه جمکران

بعضی از آقایان در قم و تهران نظر دیگری داشتند که این یک مسجد است، حالا چرا اینقدر می‌خواهید بزرگش کنید؟ مانند یک مسجد محل‌ها که صد یا دویست متر است، شما صد هزار یا دویست هزار متر بگیرید، سه هزار هکتار نیاز نیست، خیلی روی این موضوع استقامت و سماجت می‌کردند و ما نظرمان عکسشان بود، من و دوستان که همه زحمت کشیدند می‌گفتیم که ما از سال 57 تا 58 یک سال را می‌خواهیم ببینیم که نیمه شعبان چقدر جمعیت اضافه شده است، ما اگر بر همین اساس بیست سال را ببینیم که جمعیت چقدر اضافه شده است، بیست سال دیگر باید برای جمعیت بیست سال آینده فکر کنیم و معقول است و در هر طرحی باید اینگونه باشد، یک روزی در مسجد مقدس جمکران، حالا دوستان و عزیزانی که رفته بودند و دیده بودند یک دعای توسلی برگزار می‌کرد، خدا حاج علی خورشیدی را سلامت بدارد، هیأت امام حسن برگزار می‌کردند، یک جایی بود که خیلی شلوغ بود، پنج هزار نفر جمعیت می‌گرفت؛ یا نیمه شعبانش می‌دیدید که این پنج هزار تا به ده یا بیست هزار نفر جمعیت می‌رسید.

کل مراسم نیمه‌شعبان به یک سخنران و یک مداح تمام می‌شد، به این جهت ما آن پیش‌بینی را کرده بودیم، در کمیسیون ماده پنج که رفتیم این طرح جمع شد و جمع شد، به نظرم می‌رسید که این طرح به خاطر ملی یا بین‌المللی بودنش من باید از کمیسیون ماده پنج قم این را فراتر ببرم، به شورای عالی شهرسازی کشور تصویب کنند که هر کسی فردا نگوید که این طرف و آن طرف کنید، اینجا شد و آنجا نشد، بعد از اینکه در کمیسیون ماده پنج قم تصویب شد، طی نامه‌ای از وزارت درخواست کردیم، آن موقع مسکن و شهرسازی بود و این رفت در شورای عالی شهرسازی، این طرح آنجا مطرح شد.

رسا ـ سرانجام همه تلاش‌ها چه شد؟

خیلی رفت و آمد و کار کارشناسی شد، جلسات مختلف و متعددی من گاهی برای بعضی از دوستان گفته‌ام که شاید بیش از صد مرتبه به تهران رفتم و آمدم برای طرح مسجد، تا نهایتاً در سال 75 طرح مسجد مقدس جمکران با کاربری‌های مختلف در حدود 240 هکتار به تصویب رسید، آن سه هزار هکتار 240 هکتار شد، تصویب هم شد، در شورای عالی شهرسازی تصویب شد، طی نامه‌ای هم به استانداری قم ابلاغ شد که این کار باید انجام شود، شهرداری در آنجا باید تأسیس بشود و کارها را انجام دهند، البته قسمتی از اراضی را که به عنوان طرح پیشنهاد کرده بودیم، آن‌ها در طرح مصوب به عنوان ذخیره آینده مسجد پیش‌بینی کرده بودند و آورده بودند.

در آن طرح 240 هکتار، طرح جامع مسجد با کاربری‌های مختلفش بود که از جمله خود مسجد، محدوده مسجد، شبستان‌ها و صحن مسجد چیزی حدود بین پانصد و ششصد هزار متر پیش‌بینی شد، غیر از خیابان رینگ اول که بحثش جدا بود که الان تقریباً این دیوار کشی که شده است بر اساس همان طرح جامع است، که صد و بیست هزار متر ما پیش‌بینی ساختمان و بنای مسقف کرده بودیم و این اتفاق افتاد و در مجموع هم استان و هم کشور و مقامات دیگری که بعضی از دوستان دنبال این کار بودند فی الجمله نظر آقا و این‌ها هم در این رابطه دیده شد.

رسا ـ بعد از تصویب طرح چه اقداماتی صورت گرفت؟

بعد از اینکه ما طرح کلی را در 240 هکتار به عنوان جانمایی تصویب کردیم، در آن جانمایی خیابان، دسترسی‌ها، کاربری‌ها معلوم و لکه‌گذاری شده بود، ما آمدیم الزام بعدی را شروع کردیم که خود مسجد و آن محدوده‌ای را که به عنوان مسجد پیش‌بینی شده است را برایش یک طرحی پیشنهاد کنیم که کجا شبستان و کجا صحن و کجا مراکز خدماتی لازم مانند سرویس بهداشتی و غیره باشد که آن هم با گذشت مدت سه چهار یا پنج سال آن طرح هم تهیه شد و به تصویب رسید.

آن طرح به تأیید مراکزی که باید می‌رسید رسید و بعد از مدتی هم زیربنای آن مجموعه تحقق پیدا کرد، یعنی شما الان می‌بینید که شبستان‌های مسجد، صحن‌های مسجد، ورودی‌های مسجد، چهارده تا گلدسته، دوازده‌تا ورودی، چند تا صحن و چند شبستان، این‌ها بر اساس آن طرحی بود که تهیه شد و مصوب شد در مجموعه داخلی مسجد و امروز آن زیربنای کار تحقق پیدا کرده است.

رسا ـ مسجد جمکران تا کنون چه توسعه‌هایی پیدا کرده است؟

مسجد جمکران، آن چیزی که شما الان می‌بینید در عرض بیست سال، بیست و چند سال، یعنی من سال 68 که به مسجد مقدس جمکران آمدم مجموعه مسجد، مجموعاً 15 هزار متر نهایتاً 20 هزار متر مسجد و زمین و باغچه بود، در طول 25 تا 30 سال فقط زمینی که خود مسجد هست و اطراف مسجد برای مسجد تدارک شده است، نه اراضی که خارج از محدوده مسجد، هر چند دو میلیون تا سه میلیون متر زمین تملک شده است و الان آن اراضی را دارد، این اراضی که الان هست مثلاً مسجد پانصد هزار متر زمین نسبت به 15 هزار متر تقریباً سی و چند برابر می‌شود.

از سال 68 شاید سه هزار متر شبستان داشته است، حالا الان را حساب کنید ببینید که مسجد مقدس جمکران فقط آن شبستان‌هایی که جلویش هست نزدیک به هفت هزار متر است، آن شبستان‌هایی که جدید ساخته شده است، همین شبستان کربلا 10 هزار متر است و با بقیه شبستان‌ها نزدیک چهل و پنج هزار متر فقط مسجد بنای مسقف دارد، که من وقتی فکر می‌کردم دیدم که توسعه این مسجد خیلی سریع هم بوده است و مشهود است، غلو کردن هم ندارد، خوب حرم حضرت معصومه هم بوده است باید ببینیم که ده برابر شده است یا نه؟

جالب‌تر این است که جاهایی که توسعه پیدا کرده است خلاصه از جایی کمک کرده‌اند، مثلاً دولت آمده است حضرت معصومه(س) ضلع جنوبی‌اش را توسعه داده‌اند، مسجد جمکران اینطوری نبوده است و کمک دولتی‌اش خیلی خیلی کم بوده است، اصلاً قابل گفتن نیست.

جمعیت هم همینطور، جمعیتی که بیست سال قبل می‌آمده است بیست هزار نفر نبوده است ولی امروز شب چهارشنبه آنجا حتماً بالغ بر 200 هزار نفر جمعیت می‌آید، از کجا می‌آیند، چطور می‌آیند، با چه نیتی می‌آیند، با چه شوقی می‌آیند، واقعاً این‌ها قابل توجه است.

خاطره ای از یک خانواده ثروتمند

من همان شبی را که عرض کردم باران می‌آمد شب نیمه شعبان بود، به هر صورت من کارمند آنجا بودم، رفتم که از پل بقیع بیایم دیدم که یک خانواده‌ای بسیار محترم، کنار خیابان ایستاده‌اند، اشاره‌ای کردند مثلاً هفتاد و دو تن، من ایستادم و سوارشان کردم، گفتند که ما ماشین داریم، یک کادیلاک که کنار خیابان در گل رفته است و نتوانستیم در بیاوریم، وضع مالیمان خوب است، هیچ مشکلی نداریم، امشب به جمکران آمده‌ایم، ماشینمان اینجا مانده است و باران آمده است، حالا ما را به یک جایی برسان که ماشینی  ما را به تهران ببرد، وقتی نگاه کردم دیدم پای این‌ها برهنه است، یعنی کفش پایشان نیست، خانمی که روی فرش ابریشم خانه‌اش با دمپایی راه می‌رود، چه دیده است که اینجا که می‌آید کفش را در می‌آورد و روی خاک و آسفالت راه می‌رود من نمی‌فهمم، این چیزهایی است که درک نمی‌شود، حالا آن ارادت و عقیده‌اش نسبت به حضرت ولی امر(عج) است، چیزی دیده است و این کار واقعاً نشدنی هست، مگر اینکه از آن طریق باشد.

یک وقتی مسجد به خودش و آن چهار زائری که می‌آمد فکر می‌کرد، الان خودش و دویست هزار جمعیتش هست، از این فراتر رفته به شهرهای دیگر و استان‌های دیگر و در آینده باید به کشورهای دیگر هم ارائه خدمات کند.

رسا‌ ـ نوع ساختار کنونی مسجد مقدس جمکران را شرح دهید و بگویید از گذشته تا کنون چه کارهایی برای آن انجام شده است؟

مسجد الان پنج گنبد دارد، یک گنبد کاشی‌کاری دارد که روی شبستان مقام، یعنی همان محل اصلی که به دستور حضرت برای ساخت بوده است دارد، چهار گنبد هم دو تا این طرف و دو تا آن طرف، حالا ما خودمان که مقاومت می‌کردیم به عنوان نواب اربعه مطرح شد، می‌خواهم بگویم که ظاهر قضیه روی حساب یا با فکر انجام شده است.

گنبد مسجد یک مدتی بود که کاشی‌کاری نشده بود، گلدسته‌ها به قول امروزی‌ها گرکی بود، آن را یک نفر از تهران آمد گفت که من پول می‌دهم فقط کاشی گلدسته را بکنید، پول برای کاشی گلدسته و گنبد می‌دهم، خوب می‌دانید که مسجد نیازهای دیگری هم داشت، ضروری‌تر از این حرف‌ها بود، گفت که من کاری به این حرف‌ها ندارم، پول برای کاشی‌کاری گلدسته می‌دهم، می‌خواهید می‌دهم و نمی‌خواهید نمی‌دهم، این برای سال 70 یا 72 بود و خوب الزاماً معقول هم بود که کسی که می‌گوید که من فقط برای کاشی می‌دهم و برای غیر از این نمی‌دهم که نباید رد کرد، حالا راهنمایی می‌کنیم که موارد مهمتری هم هست، فرد یک موقع می‌گوید که خوب آنجا ببرید، ولی یک وقتی می‌گوید که من نذر کرده‌ام که اینجا را کاشی کنم و این کار را هم می‌کنم.

ولی بعد از اینکه دوستان که بنده هم در خدمتشان بودم به این نتیجه رسیدند که مسجد باید توسعه پیدا کند و به این شکل و با این درآمدها هم نمی‌تواند کار انجام شود. به این جهت ما با هیأت امنا و دوستان دیگر تصمیم گرفتیم که باید یک طوری به خارج برویم و شیعیان خارج از کشور را هم دخیل در این مسائل مسجد کنیم.

رسا ـ تا به حال از این اتفاقات هم رخ داده است؟

ما یک دوستی داشتیم که رییس دادگستری قم بود و من را هم می‌شناسد آقای مصیبی، یک مدتی قم، شیراز و بوشهر بود، ما طلبه که بودیم با هم درس آیت الله شیخ جواد تبریزی می‌رفتیم، ما شاگرد ایشان بودیم، یک روز به من زنگ زد که من یک دوستی دارم که شیرازی است ولی قطر است، امروز به من زنگ زده است و گفته است که پانصد هزار تومان (سال 1370) شب عاشورا، جمکران غذا درست کنند، چلو مرغ درست کنند و به مردم بدهند، من چکش را می‌دهم و شما بگویید که این کار را بکنند، گفته است که خودم هم شاید با چند تا از دوستان هم شب عاشورا به جمکران بیاییم.

این کار انجام شد و ایشان هم آمد، وقتی به اینجا آمد، داستانی را برای خودش نقل کرد، گفت من کسالت میگرن داشتم، خیلی جاها هم برای مداوا رفتم، آمریکا و انگلستان و جاهای دیگر، خوب نشدم، یک شبی در روسیه یک نمایشگاه بین‌المللی در روسیه بود و من به تناسب کاری‌ام در آن نمایشگاه شرکت کرده بودم یک عده بچه قمی‌ها آنجا بودند، شب نیمه شعبان آنجا بحث جمکران و عکس و فیلمی نشان داده شد من گفتم که خدایا ما هر کجا رفتیم این مریضی خوب نشد، اسم آن آقا غلامحسین عابد است، الان هم ایران، قطر، کانادا هست و آدم خیلی علاقمندی به ائمه و حضرت ولی امر است، آنجا گفتم که اگر این درد من خوب شد اینقدر که می‌گویند امام زمان و مسجد، اگر مریضی من خوب شد من نذری برای مسجد می‌کنم، و آن مریضی من برطرف شد، این پولی که برای غذا دادم برای آن است.

در جلسه به او گفتم که آقای عابد، دست بردار با پانصد تومان غذا دادن کار ما درست نمی‌شود، این مسجد جمکران باید توسعه پیدا کند، مردم به اینجا می‌آیند جای نشستن ندارند، جای خوابیدن ندارند، راجع به آن فکر کن. گفت که اشکالی ندارد، شما فتوکپی گذرنامه‌تان را به من بدهید من آن طرف آب می‌روم برایتان دعوتنامه می‌فرستم به آنجا بیایید و دوستانی که آنجا هستند جمع می‌کنیم و ببینیم که چکار می‌شود کرد.

رسا ـ این کار محقق شد؟

بله همین کار را هم کرد، یعنی ظرف یک هفته برای من و آقای مصیبی دعوتنامه فرستاد و رفتیم، خیلی جاها رفتیم، سفارت و رایزنی فرهنگی رفتیم، در واقع می‌خواستیم یک عده از شیعیان را جمع کنیم و کاری کنیم، از جمله مرحوم آشیخ احمد انصاری که خدا رحمتشان کند که اخیراً فوت کرد، ایشان از بچه‌های ایران و از شیعیان واقعاً علاقمند که در ایران هم واقعاً کار خیر خیلی کرده است، با ایشان نشستیم و گفتیم که مشکلات ما این است، شما هم بچه شیعه هستید و اینجا هم مسجد است و به اسم امام زمان است کاری کنید و آستینی بالا بزنید،

خدمات مرحوم شیخ احمد انصاری به مسجد جمکران

مسائل مختلفی آنجا اتفاق افتاد تا ایشان (شیخ احمد انصاری) گفت که اشکالی ندارد، من یک شبستان برای شما می‌سازم، تعهد می‌کنم که یک شبستان هزار متری برای شما بسازم، شروطی هم برای کارم دارم که بخواهم این کار را انجام دهم.

گفتیم بسیار خوب، یک قراری بستیم که ایشان پول بدهد که ما شبستان هزار متری را در کنار مسجد اصلی بسازیم، آن موقع خیلی بود، ما بعد از سی سال یک شبستان هزار متری داشتیم حالا یک آقایی آمده است و می‌گوید که من یک شبستان هزار متری برایتان می‌سازم ما باید کلاهمان را به آسمان بیاندازیم، این کار ما مقدمات و مؤخراتی داشت، که این کار باید انجام شود، آن موقع شبستان اصلی جلویش یک در ورودی داشت، دو تا گلدسته نیمه کاره که آجری بود، ما وقتی می‌خواستیم به این شبستان اضافه کنیم باید همه این‌ها را خراب می‌کردیم که بشود یک شبستان به این اضافه کنیم، ورودی نمی‌خواستیم بکنیم، می‌خواستیم توسعه پیدا کند، تخریب آن هم مسائلی داشت، بعضی چپ و راست می‌آمدند و به ما فحش می‌دادند و می‌گفتند که مردم کم کم جمع کرده‌اند و شما خراب می‌کنید، از این مسائل داشتیم.

مخالفت دوستان

بعضی‌ها از هیأت امنا و دوستان ما با این امر مخالفت می‌کردند، ما مانده بودیم که باید برای مردم کاری کنیم و اگر بخواهیم کار کنیم چنین اتفاقاتی باید بیافتد، هر چه هم می‌گفتیم که این معقول است که آدم ده میلیون خرج کند، ده میلیون تخریب کند صد میلیون جذب کند، در هر صورت این توافق شفاهی آنجا انجام شد، ایشان به نماینده خود در ایران گفت که شما این کار را انجام بده، ما واهمه داشتیم که الان یک کارهایی کنیم و سردر آن گلدسته را خراب کنیم، پول ندهد، دیگر که کاری نمی‌توانیم بکنیم، بعد گفتم که ببخشید بی‌ادبی هم هست خدمت شما ولی اگر شما نیامدی چکار کنیم؟ گفت عیبی ندارد یک حسابی را معرفی کنید من الان صد میلیون تومان به حساب می‌ریزم، آن موقع هم با متری صد هزار تومان می‌شد در سال 70 بنا را ساخت، گفت که من صد میلیون تومان الان به یک حسابی می‌ریزم، برای اینکه یقین پیدا کنید که من پول را می‌دهم.

رسا ـ از اقداماتی که شیخ احمد انصاری برای این مسجد انجام داده است بگویید؟

شیخ احمد انصاری تا الان که من خدمت شما هستم که البته فوت کرده است، بالغ بر 20 میلیارد تومان در مسجد جمکران هزینه کرد، یعنی الان شما دو شبستانی که در سمت راست مسجد می‌بینید با دو گنبدش و زیر زمین هم دارد که ایشان این را کامل ساخت، سمت چپ شبستانی به نام مرمر بود که یک شبستان دیگر ما اضافه کردیم، دو شبستان بالا و پایین شش تا شبستان شد، صحن مسجد را کلاً رواق‌هایی که می‌بینید و کاشی‌کاری‌هایی که می‌بینید تمام را این آقای انصاری هزینه کرد، صحن مسجد، سنگ صحن مسجد را تماماً زیرسازی و سنگ را آقای انصاری انجام داد، این گلدسته‌هایی که می‌بینید که ساخته شده است و برخی ایراد می‌گیرند و می‌گویند که سعودی هست و این حرف‌ها هست، ایشان به خاطر اینکه قطر بوده است، ایشان هم از این تیپ بود، می‌گفت که من تمام پول گلدسته‌ها را می‌دهم، ما یک ریال از درآمدی که مردم برای مسجد می‌دادند خرج این گلدسته‌هایی که می‌بینید نکردیم، همه را آن آقا ساخت، غیر از آن دو گلدسته کاشی‌کاری‌ها، تمام این‌ها را آقای انصاری پولش را داد و ساخت و عشق هم می‌کرد به اینکه مسجد جمکران باید اینطوری باشد، می‌گفت که این مسجد در دنیا باید تک باشد، هر چه هزینه شود اشکالی ندارد و هر کار هم بکنید مانعی ندارد.

ایشان هم خودش کمک می‌کرد و هم دوستانی داشت که با اعتمادی که به این داشتند، به این پول می‌دادند که خرج کند، بله این هم خودش خیر بود و هم جذب خیر می‌کرد، و عجیب این بود که گاهی وقت‌ها به من زنگ می‌زد و می‌گفت که دوستان ما از عربستان آمده‌اند مسجد جمکران، خیلی خوشحال شدند از شبستانی که آنجا ساخته شده است، یعنی معلوم بود که گزارش‌های اینطوری هم برایش می‌رسید.

یک هفته نشد که زنگ زد و گفت «من با دوستانم صحبت کردم بنا شده است که سازه بتنی این دو شبستان را برایتان بسازیم»، حالا می‌دانید که سازه بتنی شاید 20 درصد هزینه ساخت یک ساختمان باشد، گفتیم که باشد تو همین را بساز، خلاصه صحبت کرد و با عواملی که در ایران دارد صحبت کرد و قرارداد بستند و ساخت سازه بتنی را شروع کردند، سفر بعد که آمد یکی از سازه‌ها تمام شده بود و دیگری نیمه کاره بود به او گفتم که من خجالت می‌کشم ساختمانی را که تو ساختی به کس دیگری بدهم که تکمیل کند، می‌شود ولی این کار درست نیست، در نهایت این بنده خدا تقبل کرد و دو شبستان که هر کدام شش یا هفت هزار متر هست را ساخت و امیدواریم که در نیمه شعبان امسال هم بهره‌برداری شود.

ایشان پنج شش ماه بیشتر نیست که فوت کرده است، البته ایشان در قم کارهای دیگری را هم انجام داده است، دارالفقاهه‌ای را در جمکران می‌سازند که صد و بیست هزار متر زمینش هست، نزدیک هفتاد هزار متر زیربنا دارد، مانند مدرسه فیضیه هست و اسمش هم دارالفقاهه حضرت حجت‌بن‌الحسن العسکری هست.

آقای انصاری که خدا رحمتش کند بسیار در خدمت به مسجد موفق بود کارهایش هم واقعاً نتیجه داشت و برای مسجد و مردم خوب بود و عجیب این بود که خیلی آدم مخلصی بود و هیچ وقت نمی‌شد؛ مثلاً می‌خواستیم اسمش را ببریم واقعاً ناراحت می‌شد، داستانی دارد که کرامت هم هست.

در جریان قولی که به آقای انصاری داده بودیم که شبستان را آماده کنیم که ایشان بیاید و بنا را شروع کند، خیلی تحت فشار بودم، یعنی شخص من به عنوان مدیر اجرایی، همان سال 72 یا 73، چون من می‌خواستم تخریب کنم، مردم هم می‌آمدند و می‌رفتند، زائر و غیر زائر، همه گیر می‌دادند و گاهاً شیطنت‌هایی می‌شد که مسجد خانه خداست و نمی‌شود خراب کرد، من هم مجبور شدم که یک مصاحبه مطبوعاتی گذاشتم، در آن مصاحبه مطبوعاتی خلاصه حرفم این بود که ما جا نداریم و یک کسی هم می‌خواهد بیاید یک شبستان بسازد، این که درست نیست ما آن شبستان را دو کیلومتر آن طرف‌تر بسازیم، خوب باید بغل همین شبستان بسازیم، خوب ما باید یک چیزهایی را تخریب کنیم که بشود یک شبستان کنار این ساخت، خوب معقول هم هست این کار، در آن مصاحبه من اسم ایشان را آوردم که یک آقایی به نام آقای کی از قطر آمده است و می‌خواهد اینجا را بسازد.

آقای انصاری یک اخلاق عجیب و غریبی دارد، یک آدم یک دنده‌ای بود که اگر یک تصمیمی می‌گرفت باید همان می‌شد، حتی در کارهای روال عادی اینطور بود، آن روز من که نسبت به مسجد و عنایت حضرت اعتقاد داشتم، آن روز گفتم یا بقیة الله من یقین داشتم، یقینم بیشتر شد، هم ناظرید، هم شاهدید، هم می‌دانید، هم می‌بینید، هم کاری هم می‌خواهید خودتان بکنید می‌کنید و از جمله اینکه من واقعاً هیچ طور نبوده است، این آقای سلطانی مانده بود، هاج و واج بود که این چطور پنج دقیقه قبل زنگ زده است و این را گفته است، پنج دقیقه بعد آن را گفته است، که واقعاً یکی از اتفاقاتی که برای من کرامت بود همین بود که من یقین پیدا کردم که حضرت ولی امر(عج) هم شاهد هستند و به این مسأله هم ناظرند و هم توجه دارند.

کمک های شیخ انصاری یک طرف، دیگر کمک‌ها طرف دیگر

آقای انصاری به اندازه همه که به مسجد جمکران کمک کردند از دولت و غیر دولت و ملت، او به تنهایی کمک کرد و واقعاً توفیقی برای ایشان بود که خدا هم اینطور نیست که جواب آدم‌ها را ندهد و بی جواب بگذاردشان؛ آنچه که او اینجا خرج کرد بیش از این‌ها را خدا جای دیگر به او عنایت کرد.

رسا ـ درباره زمین‌هایی که برای مسجد مقدس جمکران تملک کردید یک وقتی خاطره‌ای نقل می‌کردید، آن را هم توضیح دهید؟

البته تملک اراضی جمکران کار سختی بود، دلایل مختلفی هم داشت، یکی اینکه زمین‌های مسجد جمکران از نظر ثبتی و سندی و این‌ها خیلی مشکل‌دار بود، یعنی شما سند ششدانگ دفترچه‌ای خیلی کم پیدا می‌کردید، یا سندی که برای یک نفر باشد و مدعی نداشته باشد همینطور بود، ما هم مجبور بودیم، اینکه مجبور بودیم به این معنی بود که وقتی می‌خواستیم مسجد را توسعه دهیم ناچاراً بایستی اراضی را بخریم، حالا با قیمت بیشتر، با التماس و هر طور بود می‌خواستیم مسأله را حل کنیم، مسجد هم بود و نمی‌خواستیم که خدای ناکرده به اکراه و اجبار و نارضایتی باشد؛ این کلیت کار بود.

مرحوم حاج سید حسن ناظم‌زاده در قم معروف بود، یکی از سادات پولدار و متمول و ثروتمند قم معروف است، قم هم می‌شناساندش، آدم خوبی هم بوده است، منظور یکی از آن ثروتمندان لا ابالی نبود، اهل دین و مذهب و خیرات و مبرات و مسائل اینطور بود.

آقای ناظم‌زاده در جنوب مسجد یک مجموعه کشاورزی داشت، دو چاه آب عمیق داشت، یکی پای کوه دوبرادران بود، یکی آن پایین نزدیک کارخانه آسفالت فعلی شهرداری بود، لوله کشی زیر زمینی کرده بود و هر وقت آن موتور خاموش می‌شد از این موتور می‌رفت و برعکس، یک باغی آنجا داشت که به باغ ناظم‌زاده معروف است، انار و این‌ها بود که دورش دیوار سنگی کرده بود؛ حداقل کاری بود که ایشان کرد، نزدیک یک میلیون و ششصد یا هفتصد هزار متر زمین آقای ناظم زاده آنجا داشت، در تصرفش بود.

واقعیت این است که من وقتی مدیر اوقاف قم بودم و مدیر اجرایی مسجد مقدس جمکران بودم سیاست‌هایی برای خودم داشتم، یکی از سیاست‌هایم این بود که من باید زمین‌های اطراف مسجد جمکران را بخرم و تملک کنم، حالا اگر شد برای مسجد و اگر نشد برای اوقاف بخرم که اگر یک روزی مسجد خواست بخرد حداقل از اوقاف بخرد، یا مثلاً برای فلان وزارتخانه و اداره بخرم که از تملک اشخاص در بیاید و به تملک مسجد یا ادارات و ارگان‌هایی برود که راحت‌تر بشود ازشان گرفت؛ چون اعتقادم این بود که اگر ما این کار را نکنیم بعداً نمی‌توانیم.

رسا ـ خاطره یکی از تملکات را بیان کنید؟

داستان آقای ناظم زاده و زمینی که به جمکران داد

من جمکران زمین متری پانصد تومان، هزار تومان، پنج هزار تومان خریده‌ام، همان زمان یکی آمریکا بود که آمد و متری ده هزار تومان خریدم که الان متری سه میلیون تومان نمی‌دهند، به این جهت به دنبال آقای ناظم‌زاده بودم که برای مسجد زمین کشاورزی‌اش را بخرم، حالا یا فردا توسعه مسجد به آنجا می‌رود یا معوض می‌دهم که به جای زمین اینجا از آن طرف زمین می‌دهم.

یک آقایی بود که به وی گفتم که من می‌خواهم آقای ناظم‌زاده را ببینم و کارش دارم و قرار بگذار که او را ببینیم، یک قرار گذاشت و ایشان یک روز آمد اداره اوقاف، من مدیر اوقاف بودم، مرحوم ناظم‌زاده و آن آقایی که واسطه بود به اداره آمدند، یک آقایی هم بنگاه معاملاتی داشت که معروف است و آدم خاصی بود که آمده بود و در دفتر من نشست ، می‌دانستم که این می‌خواهد نظر مرحوم ناظم‌زاده را تغییر دهد.

آمد داخل و مرحوم ناظم زاده گفت که آقای فاضلی چکار داری؟ گفتم که ما در جمکران می‌خواهیم کارهایی بکنیم و دنبال زمین و این‌ها هستیم، تو هم این‌ها را می‌خواهی چکار کنی؟ به مسجد بده، شما هم که الحمد لله اهل خیر و این‌ها هستی، یک مقدار شوخی کردیم، گفت باشه می‌دهم، گفتم که خوب بیا قولنامه را بنویسیم، من اصرارم این بود که قولنامه همان موقع نوشته شود، چون احتمال می‌دادم که اگر از در بیرون برود آن بنده خدا به این بخورد بساط ما را به هم می‌زند، گفت باشه، نشست و قولنامه‌ای نوشت و امضا کرد که آن باغ و دو چاه آب و لوله‌کشی و این زمین‌هایی که از کوه خضر تا آن پایین دارم همه برای مسجد جمکران باشد؛ گفتیم که پول این‌ها چقدر است؟ گفت خیلی می‌ارزد ولی شما چهار میلیارد شما به من بدهید، خوب دهه70 چهار میلیارد خیلی بود، من گفتم که الان می‌رود و زمین از دست ما در می‌رود و به بن بست می‌خوریم گفتم اشکالی ندارد قولنامه را بنویسید، قولنامه را نوشتیم و در آن قولنامه نوشته است که حداقل یک میلیون و هفتصد هزار متر زمین به مسجد فروختم به این قیمت، حالا جالب این است که ما یک قران پول در مسجد نداشتیم، دو تا وانت مزدای دو کابین شرکت سایپا به ما داده بود که قسطی پولش را بگیرد، این دو وانت را در انبار گذاشته بودیم، قولنامه را نوشتیم و چهار میلیارد را نوشتیم و در واقع ثمن فی المجلسش را هم این بود که دو وانت مزدای دو کابین صفر به قیمت فلان تومان پیش پرداخت ماست. قولنامه نوشته شد و امضا شد و تمام شد.

رسا ـ آقای ناظم زاده برای این کار دلیلی هم داشت؟

آقای ناظم زاده که خدا رحمتش کند یک پژو و یک راننده‌ای داشت، قمی‌ها ایشان را می‌شناسند، یک کارخانه‌ای در ساوه داشت، تهران می‌رفت، در یک جریانی که از تهران به ساوه می‌رفت تصادف کرده بود، این ماشینش زیر یک تریلی رفته بود، گفت که من وقتی زیر تریلی رفتم فهمیدم که کارم تمام است و خلاص شدم ولی از آنجا سالم در آمدم و به بیمارستان رفتم هر چند خرج زیادی کردم ولی نمردم.

گفت من وقتی از آن قضیه سالم بیرون آمدم گفتم که تو رفته بودی خدا یک کاری با تو داشته است که تو را نگه داشته است، آیه قرآن دارد که وقتی جنازه میت را می‌برند، مردم دنبالش هستند و می‌گوید که من را یک لحظه زنده کن تا یک کارهایی بکنم و بعد دوباره مرا بیاور، گفت من این را با خودم گفتم که تو تمام کرده بودی، طبق علم روز و تجربه مرده بودی، خدا یک عمر نو که به تو داده است برای اینکه با تو کاری داشته است، می‌گفت که من فکر کردم که خدا این عمر را به من داده است که این زمین‌ها را به مسجد جمکران بدهم.

خیلی راحت این کار را انجام داد، یک وقت می‌بینی که آدم می‌خواهد یک پولی را بدهد جانش در می‌آید، ولی به راحتی امضا کرد و رفت.

یک هفته گذشت به دوستمان گفتم که می‌خواهیم برویم و آقای ناظم‌زاده را ببینیم، یک قرار گذاشتیم در خانه‌اش، ما دیگر خیالمان راحت بود که زمین‌ها را قول‌نامه کردیم و پیش‌پرداخت هم داده‌ایم، چاه و زمین و همه چیز برای مسجد شده است، حالا چهار میلیارد هم باید پیدا کنیم و یک طوری بدهیم، یک جوری حلش می‌کنیم، یک روز به خانه‌اش رفتم و حال و احوال کردم، گفت که آقای فاضل کاری داری؟ گفتم بله شما که می‌دانی نه من چهار میلیارد پول دارم نه مسجد چهار میلیارد پول دارد که به تو بدهد، آمده‌ام بگویم که درست است که ما نوشتیم و امضا کردیم که پول به تو بدهیم، باید تخفیف بدهی، گفت من زن و بچه دارم، بچه‌ها توقع دارند، گفتم که من آمده‌ام بگویم که من پول ندارم تخفیفت را بده!

رسا‌ ـ تأثیری هم داشت؟

خدا رحمتش کند در آن جلسه گفت که باشد من سه میلیارد آن چهار میلیارد را بخشیدم به حضرت ولی امر (عج) برای مسجد جمکران یک میلیارد بده، گفتم بنویس، زیر قولنامه نوشت که من سه میلیارد از این طلبم را دادم به مسجد جمکران برای امام عصر (ع) و این‌ها یک میلیارد به من بدهند؛ از او امضا گرفتیم و آمدیم، یک هفته دیگر شد دیدم که واقعاً یک میلیارد هم نداریم که بدهیم، باید یک کاری کنیم، خدا رحمتش کند، در اداره آوردمش و گفت که دوباره چکار داری؟ گفتم که من هر چی فکر می‌کنم نداریم، گفت اشکالی ندارد من چون یکی دو سه تا بچه دارم که توقع دارند، شما 313 میلیون تومان از این پول را به من بدهید به نام نامی اصحاب خاص امام زمان(عج) بقیه را به مسجد بخشیدم. گفتم که بنویس، برداشت نوشت که من همه را بخشیدم، کل پولی که از این‌ها می‌گیرم 313 میلیون تومان به من بدهند به نام متبرک 313 نفر اصحاب حضرت(عج) گفتیم که حالا شد.

خدا رحمتش کند، مریض بود گفت که فردا خودت با یک آقای دیگر و یک آقای دیگر برمی‌داری و می‌آیی، من با تو قولنامه کرده‌ام، بیایید که من تصرف بهتان بدهم، خیلی راه هم بود، یعنی چهار کیلومتر راه است.

فردایش من و سید عباس لاجوردی، حاج آقا عباس که از سادات قم هستند آن موقع جزو هیأت امنای مسجد بودند و یک مدتی معاون فرهنگی مسجد بودند، من آقای ناظم‌زاده و آقای لاجوردی و دوست واسطه ما هم بود که کشاورزی هم آنجا داشت که به حاج علی معروف بود، از اول زمین گفت که ما از اینجا داریم راه می رویم من دارم این‌ها را به تصرف شما می‌دهم، این قدم‌هایی که بر می‌دارید به عنوان تصرف پایتان را بگذارید و صورتجلسه کنید که من ملکی را که به مسجد دادم صورتجلسه کردم و تحویل شما دادم و همین کار را کرد و چاه و آب و این‌ها را به ما داد.

رفتار محترمانه ورثه آقای ناظم زاده/ تسویه چهار میلیاردی با 213 میلیون

ادامه داستانش هم باز داستان دارد که ما از این 313 میلیون تومان کلاً 213 میلیون تومان بیشتر نتوانستیم پول به مرحوم ناظم‌زاده بدهیم، البته بعد هم مرحوم ناظم‌زاده فوت کرد و ما ماندیم و ورثه اش، که ورثه‌اش هم آدم‌های محترمی هستند، به بچه‌ها چک دادیم چون باید می‌آمدند که وکالت بزنیم و سند بزنیم و کارهای اینطوری کنیم، ما تا 213 میلیون که به این‌ها دادیم دیگر پول نداشتیم، چک هم داده بودیم و من و آقای لاجوردی امضا کرده بودیم، چک‌هایمان پول نبود توی حساب این‌ها هم این چک‌ها را برگشت زده بودند، گذشت که یک روز با ورثه‌اش نشستیم و مسائل مختلفی بود، البته مرحوم ناظم‌زاده بعدش هم وصایایی کرده بود که کاری به آن‌ها نداریم، نهایتاً ورثه مرحوم ناظم‌زاده هم گفتند که اشکالی ندارد، الان شما که چک داده‌اید ما هم پول نداشتیم و برگشت زده‌ایم، شما بیایید صد میلیون باقی‌مانده طلب ما را که از حساب پدرمان هست، آن را هم شبستانی در مسجد بسازید به نام بابای ما باشد، گفتم که واقعیت این است که یک شبستان صد میلیون تومان نمی‌شود، و هیأت امنای ما هم زیر بار اینکه یکی پول شبستان بدهد به نام خودش باشد نمی‌روند، گفت که اشکالی ندارد شما صد تومان از پول یکی از این شبستان‌ها را که می‌سازید برای پای پدر ما بگذارید و خیراتش به او برسد.

ما مجموعه این‌ها را خریدیم و در طول پنج سال ما 213 میلیون تومان پول بابت این‌ها دادیم، به جای چهار میلیارد، الان هم هست، هم چاه آب و هم زمین‌ها و کشاورزی می‌کنیم، از آبش استفاده می‌کنیم، کلاً در اختیار مسجد هست.

رسا‌ـ چند جمله‌ای هم درباره مردمی که کمک کردند بگویید، این مردمی که هزینه کردند درباره این هم اگر نکته‌ای دارید، استقبال مردم و علاقه‌ای که به مسجد و مکان بوده است؟

مجموعاً مسجد جمکران با هدایای مردم ساخته شده است، اینکه من گفتم که آقای انصاری، واقعاً آقای انصاری خدمت کرد ولی آن در حد تمکن خودش بود و شاید یک خانمی که 1000 تومان خرج مسجد کرده باشد، همان وضع موجودش بوده که تنها این هزار تومان را داشته است؛ چه بسا این کار در نزد خداوند مقبول تر واقع شود.

این ریز کمک‌های مردم به کل مجموعه‌های مقدس ما از جمله مسجد مقدس جمکران قابل توجه است، این ریز ریزها جمع شده است و کار به اینجا رسیده است، بعداً هم همینطور است، این‌ها متکی به مردم هست.

ما آدم‌های مختلفی داشتیم، این‌ها که در مسجد می‌دیدم، بعضی می‌آمدند هزار تومان می‌دادند و قبض می‌گرفتند، حالا این قبض را به عنوان تبرک کیفشان نگه می‌داشتند و اگر پنج سال دیگر به جمکران می‌آمدند این قبض را داشتند، یا اگر دهاتشان می‌رفتند این را به عنوان اینکه این متبرک مسجد جمکران است نگه می‌داشتند.

برخی پول می‌دادند، نه اینکه حاضر نبودند رسید بگیرند، سرشان را هم آن طرف بر می‌گرداندند که معلوم نباشد که چه کسی بود، در نذورات مسجد الان داریم که یک سری پول می‌دهند و قبض می‌گیرند، یک چیزی هم بغلش گذاشته است که این پول‌های بی‌قبض است، اصلاً حاضر نیست که قبضش را بگیرد، همینطوری می‌رود دستش را می‌کند پشت شیشه و می‌اندازد و می‌رود.

یک عده‌ای از این پا فراتر هستند در خلوصشان، یک حسابی مسجد دارد می‌روند هر چه دارند، گاهی می‌بینید که صد میلیون تومان به حساب مسجد می‌آید که نمی‌دانیم که داده است و از کجا بوده است، البته این که می‌گوییم اگر بخواهیم دنبال کنیم می‌توانیم پیدا کنیم، ولی معلوم است که این طرف اصلاً دنبال این مسائل نبوده و نیست که از این اتفاقات هم زیاد می‌افتد.

بعضی وقت‌ها آدم چیزهایی می‌بیند، یک کسی بود که ماشین خاور داشت، هر سال می‌گفت که من ده کامیون آجر نذر مسجد دارم، فلان روز و فلان تاریخ می‌آمد و می‌گفت که من نذر دارم فقط بگویید این آجر را کجا بریزم؟

بعضی نذرهایشان یک قلک ماهانه و روزانه و ماهیانه داشتند که این را می‌ریختند و شب چهارشنبه که به مسجد می‌آمدند یا قلک را می‌دادند یا پولی که در طول این مدت جمع کردند را پرداخت می‌کردند.

بعضی می‌گفتند که یک قران پول به شما نمی‌دهیم و به حسابتان هم نمی‌ریزیم، بگویید که چه می‌خواهید، مثال می‌زنم که یک زمانی می‌خواستیم شبستان بسازیم یکی گفت که من ده تریلی میلگرد می‌خواهم بدهم، پول نمی‌دهم.

رسا‌ ـ غیر مسلمان‌ها هم نذر می‌دهند برای مسجد جمکران؟

آن وقت در این جریانات آدم یک سری جریانات عجیب و غریبی را هم می‌دید، یک کسی در نذورات مسجد مقدس جمکران بود که خدمه بود و نذورات می‌گرفت، یک شب چهارشنبه‌ای پیشش رفتم گفت که آقای فاضلی یک جریانی را امشب برایت می‌گویم، حواست باشد که هفته دیگر خبرش را بهت بدهم.

گفت من دوستی دارم که از تهران به قم می‌آید، این‌ها همسایه‌ای یهودی دارند، همسایه هستند و می‌داند که این هر شب چهارشنبه به جمکران می‌آید، می‌گوید که من امروز که آمدم به جمکران بیایم همسایه یهودیمان گفت که من یک مشکلی دارم اگر مشکلم برطرف شد هفته آینده من نذرم را ادا می‌کنم، گفت این به من گفته است که ببینیم هفته آینده چه اتفاقی می‌افتد.

حالا من خودم گاهی می‌رفتم سر می‌زدم بخش نذورات ببینم چه خبر است، هفته دیگر رفتم، گفت حاج آقا بیا، گفت آن یهودی نذرش را داد، امروز گفت که همسایه یهودی گفته است که حاجتم برآورده شده است و تو این را ببر تا نذر من ادا شود.

مسجد حتماً مورد عنایت حضرت ولی امر (عج) است؛ یک وقت هست که آدم چند مورد می‌بیند، یک وقت می‌بیند که آدم اینقدر می‌بیند که نمی‌تواند بگوید که اتفاق است، آدم عقل و شعور دارد و می‌فهمد که اینجا مورد توجه است که اینطور است، و گرنه می‌شود که به کرات افراد مختلف آخوند، سید، بچه، گاهی اوقات در جمکران افرادی را می‌دیدی که این تنها چیزی که بهش نمی‌آید مسلمانی است، ولی می‌بینی که دم در کفش واکس می‌زند، عشق هم می‌کند، این‌ها به هر صورت چیزهایی هست که حتماً هست.

رسا ـ از مدیریت فعلی مسجد جمکران و فعالیت‌هایشان توضیح دهید؟

همه آقایانی که می‌آیند و مسؤولیتی را می‌پذیرند اعم از مدیر و غیره و ذلک، همه خدماتی را مطمئناً دارند، این خدمات ممکن است که متفاوت باشد، کم و زیاد، ولی در مجموع همه اینطوری هستند که به توسعه و مسائل فرهنگی علاقمند هست، همه کسانی که بوده‌اند و هستند و خواهند بود اینطوری هستند.

آقای رحیمیان هم که تولیت فعلی مسجد هستند، الان هم منتخب آقا هستند، به عنوان نماینده ایشان عمل می‌کنند، سابقه درخشانی را ایشان در انقلاب، در خدمت به حضرت امام و در مسائل دیگر دارند، جمکران هم که آمدند، از روزی که آمدند دید وسیعی را نسبت به مجموعه مسائل مسجد، توسعه فرهنگی، توسعه ساختمانی و پا فراتر گذاشتن از محدوده مسجد و شهر قم و کشور و بین المللی کردن مجموعه مسائل مسجد را داشتند، ایشان در خدمت به مسجد و نمازگزاران موفق و جدی هستند.

رساـ از این که وقت ارزشمندتان را در اختیار خبرگزاری رسا گذاشته اید تشکر می کنیم./841/گ
۴۰۰/س

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۷ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۴
یادی از شهید شیخ احمد انصاری قمی(ره)

ولادت
آیت الله شیخ احمد انصاری قمی در سال ۱۲۹۷ شمسی در شهر قم بدنیا آمد. پدر وی شیخ محمد حسین قمی بود که در محله چهل اختران قم سکونت داشت و به زهد و تقوی مشهور و در میان مردم به « شیخ » معروف بود.
وی چهارمین فرزند شیخ محمد حسین بود و فرزند بزرگ او شیخ مرتضی انصاری خطیب و سخنور نامی ایران در دهه ای و چهل و پنجاه شمسی می باشد.

تحصیلات
وی در کودکی پدر خود را از دست داد و در ۱۱ سالگی به همت برادر بزرگ خود به تحصیل مقدمات علم روی آورد. شوق او به آموختن وی را واداشت تا در سن ۱۷ سالگی بهمراه مادر خود به نجف اشرف هجرت کند. نخست برای زیارت به نجف مشرف شد لیکن آستانه امیرالمومنین او را به خود جذب نمود و مادر تنها به ایران باز گشت ، وی قصد اقامت دائمی را در نجف نمود و با جدیت تمام به تحصیل پرداخت بگونه ای که حتی برای فوت برخی عزیزان و فامیل نزدیک خود حاضر به ترک نجف نگردید.

اساتید

در این مدت از اساتید مشهور و معروف حوزه نجف از جمله مرحوم میرزا عبدالهادی شیرازی ، سید محمود شاهرودی سید محسن حکیم ـ و سید ابوالقاسم خوئی بهره ها برد.
از دیگر اساتید ایشان مرحوم آیت الله حاج سید محمد روحانی است که بسیاری از دروس سطوح عالی حوزه را بهمراه برخی دیگر از معاریف حوزه همچون شهید سید محمد باقر صدر نزد ایشان تلمذ نمود و با شهید صدر و چند تن دیگر به مباحثه پرداختند.
در میان این بزرگان رابطه بسیار نزدیکی با آیت الله العظمی خوئی برقرار نمود و از شاگردان بسیار نزدیک ایشان به حساب می آمد و این رابطه تا آخر ادامه یافت بگونه ای که طرف مشورت ایشان بود.

فعالیتها
آیت الله انصاری در کنار اشتغالات علمی و تدریس ، همت بسیار بلندی در انجام کارهای خیر و عالم المنفعه داشت و به علت روابط بسیار گسترده خود با بیوت مراجع تقلید و دیگران از چهره های صاحب نفوذ در امور اجتماعی حوزه علمیه و شهر نجف گردید و گره گشای بسیاری از مشکلات بشمار می آمد.
در جریان حوادث ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ و واقعه مدرسه فیضیه ایشان نقش فعالی در نجف داشت و حوزه را به تعطیل کشانید و دیداری میان علما و مرجع وقت حضرت آیه الله حکیم در کوفه ترتیب داد و بعد از هجرت امام خمینی به نجف ارتباط نزدیکی با ایشان داشت .
یکی از اقدامات ارزشمند وی به عهده گرفتن مسئولیت کمک رسانی به نزدیک به ۷۰۰ زندانی ایرانی در زندان شهر حله عراق بود. این افراد که معمولا زائران بودند که با عدم آگاهی از قوانین اقامتی عراق به تناوب در سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ دستگیر و در زندان به سر می بردند به علت دور بودن از خانواده شرایط بسیار سختی را در زندان می گذراندند. به همت آیت الله انصاری و توافق مسئولین زندان شرایط مناسبی برای این افراد فراهم گردید و هزاران دینار عراقی صرف بهبود وضعیت معیشتی آنان گردید ، و در نهایت با اقدامات ایشان و گفتگو با مسئولین مربوط حکم عفو عمومی تمامی آنان صادر گردید و همگی در سال ۱۳۵۵ ش به ایران بازگردانده شدند .
پس از به قدرت رسیدن صدام در سال ۱۳۵۸ که شرایط عراق بسیار سخت و حساس گردید ، و تهاجم همه جانبه ای برای شکستن قدرت حوزه علمیه نجف و مراجع تقلید آغاز گردید ، بسیاری از چهره های صاحب نفوذ حوزه تحت فشار قرار گرفتند و در این رابطه آیت الله انصاری از نخستین افرادی بود که مورد تعرض قرار گرفت ، و در چندین نوبت به اشکال گوناگون برای او مزاحمتهایی ایجاد شد. و در چند نوبت تهدید به اخراج از عراق گردید که با حمایت مرجعیت از ایشان موضوع موقتا منتفی گردید. ولی همچنان فشار بر ایشان ادامه داشت ، آیت الله انصاری قصد خروج از عراق را نمود. لیکن آیت الله خوئی صریحا به ایشان فرمود که بیرون رفتن شما از نجف حرام است و شما از ارکان حوزه علمیه بشمار می روید.

شهادت
در نیمه دوم سال ۱۳۵۹ رژیم عراق که در حال آمادگی برای تهاجم به جمهوری اسلامی ایران بود ، برای آماده سازی شرایط جنگ در فاصله کوتاهی اقدام به دستگیریهای گسترده ای در سطح حوزه علمیه نجف و علمای موثر دیگر شهرهای مهم عراق زد ، از آن جمله در نجف شهید آیه الله صدر را دستگیر و اعدام نمود و در همان زمان در نیمه شبی بیش از ۲۰ نفر از مامورین امنیتی به خانه آیت الله انصاری یورش برده و او را دستگیر و مستقیما به بغداد انتقال دادند ، و آزادی او را مشروط به همکاری و تایید آیه الله العظمی خوئی و حوزه نجف از رژیم صدام قرار دادند ، تاییدی که هرگز حوزه و مراجع آن حاضر به انجام آن نبودند.
اقدامات فراوانی برای رهایی ایشان از زندان در داخل عراق و خارج آن از سوی سازمانهای بین المللی انجام گرفت لیکن بی نتیجه ماند و همواره رژیم صدام از پاسخگویی طفره می رفت
سرانجام پس از سقوط رژیم صدام و گشوده شدن زندانها ، اثری از این عالم بزرگوار و دیگر علما و مومنین دستگیر شده بدست نیامد و مشخص شد همگی به دست جلادان آن رژیم خون آشام به شهادت رسیده اند.
درود و سلام همیشگی خداوند بر آن ارواح طیبه باد که در راه حفظ اسلام و حوزه های علمیه از جان خود گذشتند.
1
0
ناشناس
|
۰۷ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۵
شادی روحش صلوات