۱۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۰
کد خبر: ۵۵۷۰۰۲
یادداشت؛

سربازى نظام یا ساختارشكنى

نامه مورخ ۳۰ بهمن ۹۶ دكتر احمدى نژاد به مقام معظم رهبرى هرچند ارزش پاسخ ندارد و بهترین جواب به آن خاموشى است، اما چه بسا سكوت وزراى ایشان از منظر عده‌اى تلقى به تأیید شود.
یادداشت

به گزارش خبرگزاری رسا، نامه مورخ 30 بهمن 96 دكتر احمدى نژادبه مقام معظم رهبرى هرچند ارزش پاسخ ندارد و بهترین جواب به آن خاموشى است اما چه بسا سكوت وزراى ایشان از منظر عده‌اى تلقى به تأیید شود و نیز از باب اتمام حجت براى نیروهاى ولایتمدارى كه هنوز با حسن ظن این همه توهم آفرینی را كه گاه به تصریح و گاه به كنایه صورت می‌گیرد حمل بر صحت می‌كنند، لازم دانستم اندكی از بسیار را به رشته تحریر درآورم.

براى غالب كسانی كه با افكار و روحیات احمدی‌نژاد مخصوصاً از دولت دهم به بعد آشنایند گام نهادن وی در كژراهه‌ای كه به ناكجاآباد ختم می‌شود تا حدود زیادی قابل پیش بینی بود، البته شاید انتظار نداشتند سرعت حركت به سوی پرتگاه تا این حد باشد و از شیوه تجدید نظرطلبان و ره گم‌كردگانی گرته‌برداری كند كه یكایك سرشان به سنگ خورده و مخالف خوانی و عنادشان، هرگز در عزم و اراده ملت نسبت به تداوم راه امام عظیم‌الشأن و شهدا و تبعیت از رهبری بزرگوار خللی ایجاد نكرده و تنها ارمغان آن برایشان خسران عظیم جداشدن از قافله انقلاب و هم سنگر شدن با رهزنان و تبهكاران بوده است؛ و بارها صحت این سخن نغز مرحوم آیت‌الله طالقانی اثبات شده كه «هركس در برابر این انقلاب بایستد هلاك می‌شود».

بعد از ماجراهایی چون معاون اولی مشایی، خانه نشینی، تنش زایی با دیگرقوا و نهادها، حاشیه سازى و نظریه پردازی درمباحث اعتقادی وفرهنگی، كاندیداتوری ریاست جمهوری و بست نشینی اینك احمدی‌نژاد پاجای پای قدرت طلبان و تمامیت خواهانى گذارده كه از سابقه مبارزاتی، جایگاه علمی، وزانت و پایگاه حزبی و رسانه‌ای بیشتری نسبت به وى برخوردار بودند و با مواضع خود در مقابله با امام و رهبری توانستند حمایت فرامرزی گسترده‌ای را جلب كنند، اما این استحاله و ارتجاع، جز ملكوك كردن چهره آنان و زیان دنیوی و اخروی عایدی برایشان نداشت و مع الأسف احمدی‌نژاد بدون ذره‌ای عبرت‌گیری و درس آموزی از سرنوشت گذشتگان، شتابان كجراهه طی شده را با تشویق و تحسین زائدالوصف حلقه پیرامونی و اخیراً رسانه‌های وابسته به سرویس‌های جاسوسی بیگانه طی می‌كند و لحظه‌ای به انذار قرآنی «أین تذهبون» نمی‌اندیشد.

گویی سماجت می‌ورزد كه در این وادی هم ركورددار شود و هرچه سریع‌تر زحمات طاقت فرسا و خدمات ارزنده گذشته را هدر دهد و اقدامات نیك خودرا حبط و تباه سازد! و به حیثیت بزرگان و متدینینی كه به خاطر مشی انقلابی، عدالت خواهی، ساده زیستی، مجاهدت و پركاری، خدمت به مردم و ولایت پذیری از وی حمایت كرده بودند ضربه بزند، لابد دیگى كه برای او نمی‌جوشد برای هیچ كس نباید بجوشد! از طرفی با این عملیات انتحاری به غربگرایان و كدخداباوران فرصت می‌دهد كه به ملامت برخیزند و قانون شكنی، فتنه‌انگیزی، بی‌عملی و ناكارآمدی خود را تحت‌الشعاع قرار دهند و به ناروا و دروغ باعملیات روانی و رسانه‌ای توپ تقصیر و جفای در حق نظام را به زمین نیروهای انقلابی و ولایی بیندازند.

مضمون نامه احمدی‌نژاد در وهله اول در تناقض و تضاد آشكار بامواضع چهار دهه گذشته خود ایشان است، برای نمونه وی به عنوان مدیرارشد نظام در سطوح مختلف استانداری، شهرداری و ریاست جمهوری به طورمستقیم یا با واسطه‌ساز وكارفعلی انتخابات برگزیده شده و خود نیز مجری برگزاری انتخابات متعدد بوده است؛ حال چه اتفاقی جز كناررفتن ایشان از مناصب رخ داده كه فیلش یاد عملیات روانی علیه نظام با اسم رمز انتخابات آزاد و عارى از مهندسی كرده است! برمبنای «اقرارالعقلاءعلی انفسهم جایز» اگر این مدعیات درست باشد تمام مسئولیت‌ها و جایگاه‌هایی كه داشته غیرقابل قبول است كه البته درواقع چنین نیست ولی به هرحال لازمه این آسمان و ریسمان به‌هم بافتن‌ها و موهومات جز این نیست.

نكته دیگراینكه تقاضای تجدیدنظر دریك حكم در دستگاه قضایی روندقانونی، منطقی وپذیرفته شده‌ای دارد؛دادگاه تجدیدنظر ودیگر مراحل رسیدگی لحاظ شده كه می‌تواند مانع تضییع حق گردد، اما طرح مَن درآوردی «مرجع مستقل» برای تبرئه مجرمان و تضییع كنندگان بیت المال دیگر چه صیغه‌ای است؟ و مبنای عقلی، شرعی و حقوقی آن چیست؟ بر فرض وجود این نهاد جدید، اگر وی و همپالكی هایش به رأی مرجع مستقل هم تمكین نكردند تكلیف چیست؟

مسلماً اگر روحیه عجب و غرور و «خودقطب عالم پنداری» در احمدی‌نژاد نبود و اطرافیان سبكسر به این رذائل دامن نمی‌زدند و آتش بیارمعركه نمی‌شدند، در انتخابات سال 92، 94 و96 چنین نتایجی حاصل نمی‌شد كه امروز مردم با مشكلات عدیده معیشتی مواجه باشند. ‌ای كاش احمدی‌نژاد نیم نگاهی به عملكرد و مواضع تخریبی خود نسبت به نیروهای انقلاب داشت تا متوجه شود نتیجه فعالیت‌های تخریبی و یكدنگی هایش، سبد رأی چه طیف‌هایی را سنگین كرده است؟

احمدی‌نژاد در نامه خود، خواهان آزادی مجرمان و زندانیان تحت عناوین مختلف شده است، آیا بهتر نبود قبل از نشر چنین محتوایی، فقط یك حقوقدان مرقومه كذایی را می‌خواند و گوشزد می‌كرد در هیچ كشوری برای كسانی كه علیه حاكمیت شمشیر را از رو ببندند، فرش قرمز پهن نمی‌كنند و هورا نمی‌كشند، حال چگونه در نظامى كه حاصل خون بیش از 220 هزار شهید است ساده‌لوحانه نظاره‌گر تخریب اركان نظام، ساماندهی آشوب و بلوا، جاسوسی واقدامات ضدامنیتی و مصالح ملی باشند و به مرتكبین نازك‌تر از گل نگویند؟!

البته هنوز هم دعا می‌كنیم كه ایشان حد و حدود خود را بشناسد و از صف عنادورزان جدا شود و متوجه باشد در شرایطی كه استكبار جهانی تمام قد رویاروی نظام اسلامی ایستاده و بانقض برجام به تعهدات خودعمل نكرده است و در داخل نیز دیگر حنای دلدادگان غرب رنگی ندارد و مردم دیگر به گفتار درمانی و وعده درمانی كارگزاران ضعیف‌النفس بی‌اعتنا شده‌اند، این جنجال‌آفرینی‌ها تنها به نفع آنان یعنى جبهه رقیب اعم از اصلاح‌طلبان، كارگزاران و اعتدالیون است كه به‌جای پاسخ‌گویی نسبت به عملكرد بسیارضعیف خود مفری برای رهایی پیدا می‌كنند تا چند صباحی بیش‌تر بتوانند با عوام‌فریبی بر مركب قدرت سوار باشند. آخرین نكته، موعظه قرآنی «فأعتبروا یا أولى الأبصار» است. اگر از تاریخ انبیا و ماجرای بلعم باعوراها یا تاریخ صدر اسلام و یاران سست عنصری كه در برابر امام معصوم ایستادند درس نمی‌گیریم، دست كم ‌نگاهی گذرا به تاریخ بعد از انقلاب داشته باشیم و سرنوشت امثال بنی‌صدر را كه كتاب «كیش شخصیت» نوشت ولی خود دچار غرور و «خود حق‌پنداری» شد و با نكبت و خوارى در لباس و سیماى زنانه از كشور فرارى شد.

آرى فراموش نكنیم كه در سیاست‌ورزی مرز خدمت و خیانت بسیار ظریف است. چه بسا افرادی تصور می‌كنند كه كارشان نیك و صواب است ولی در شمار زیان‌كارترین مردم هستند. «قل هل ننبئكم بالأخسرین أعمالا ألذین ضل سعیهم فی الحیاه‌الدنیا و هم یحسبون أنهم یحسنون صنعا» (كهف، 103 و 104). به هرتقدیر بنابر وظیفه شرعی شمه‌ای از آنچه گفتنی بود بیان كردم به امید اینكه اثربخش باشد، هرچند كه بسیاری از دوستان معتقدند «آنچه البته به جایی نرسد فریاد است» ولی به‌هرحال نمی‌توان تماشاچی این اجحاف و انحراف بود./۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: روزنامه جوان

ارسال نظرات