۲۰ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۱:۱۵
کد خبر: ۵۵۸۳۲۰
یادداشت؛

روشنفکران تلقی روشنگری از نسبت حق و تکلیف را وارونه روایت کردند

روشنفکران ایرانی تلقی روشنگری از نسبت حق و تکلیف را وارونه روایت کردند و امروز نتیجه تخریبی این وارونه گویی را بالعیان در نظام اجتماعی و دستگاه بوروکراسی کشور شاهدیم.
مهدوی زادگان

به گزارش خبرگزاری رسا، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام مهدوی زادگان در نقد اظهارات صادق زیباکلام در برنامه گستره شریعت است که در ادامه می خوانید؛

پنج شنبه گذشته، جناب دکتر صادق زیبا کلام در برنامه گستره شریعت، اشاره ای به اصول روشنگری در غرب ( مشخصا قرن هیجده ) کردند. از جمله اینکه گذشتگان تکلیفی می اندیشیدند و روشنگری حقی فکر می کند. این سخن خام و نسنجیده ای بود که صرفاً برای مهار حکمرانی فقهی در ایران،  اواخر دهه شصت توسط دکتر عبد الکریم سروش طرح شد. سخنی که همچون خوره به جان ملت افتاد و راه را بر سازندگی و پیشرفت بست و در جایی گفتم جامعه ایرانی را پنجاه سال به عقب پرتاب کرد. عقیده ای که تامس پین در همان ایام نگارش اعلامیه حقوق بشر در مجلس انقلابی فرانسه نقل کرده که از سوی برخی طرح شد و با آن مخالفت کردند. تامس پین می گوید این حرف از روی عمیق نیاندیشیدن گویندگان آن بود: 

«وقتی اعلامیه حقوق بشر در مجلس ملی مورد بحث بود، بعضی از اعضای مجلس توجه دیگران را به این نکته جلب کردند که همزمان با نشر این اعلامیه باید اعلامیه دیگری هم که به تکالیف و وظایف اجتماعی او اختصاص داشته باشد منتشر گردد. این نظر باعث تاملاتی شد و واکنش هایی بر انگیخت. با وجود این سردرگمی به دلیل آن بود که عمیقا نمی اندیشیدند. یک اعلامیه حقوق، در حقیقت اعلامیه تکالیف متقابل هم هست. آنچه به عنوان بشر حق من است حق هر بشر دیگر هم شمرده می شود و همانطور که بر عهده من است که حق خویشتن را به دست آورم، تضمین حق دیگران را نیز باید بر عهده گیرم.» ( تامس پین، ۱۳۷۵، حقوق بشر، ترجمه اسد الله مبشری، علمی فرهنگی: ۱۲۱ )

برداشت تامس پین از این سخن نا خردورز شخصی نبود بلکه برداشت عصر روشنگری بود اما از آنجا که روشنفکران ایرانی در وارونه گویی ید طولایی دارند ؛ تلقی روشنگری از نسبت حق و تکلیف را وارونه روایت کردند و امروز نتیجه تخریبی این وارونه گویی را بالعیان در نظام اجتماعی و دستگاه بوروکراسی کشور شاهدیم. هیچ اختلاسی رخ نمی دهد مگر آنکه پیشتر ذهنیت محق بودن به دستیابی مال مردم در فرد اختلاس کننده شکل گرفته باشد. چرا برخی از مدیران حکومتی با آسودگی خاطر حقوق های نجومی به جیب می زنند؟  چون پیشتر این حقوق نجومی را حق خود تلقی کردند و بر همین اساس است که مدیر دیگر، نجومی بگیران را ذخیره انقلاب می خواند. چرا عده ای در این چهار دهه بعد انقلاب، از میان قدرت و خدمت، فقط گرد قدرت می چرخند و از خدمت پرهیز دارند؟  چون خدمت مربوط به گفتمان بردگی است و قدرت مربوط به گفتمان حق است. به همین خاطر، آنان تصاحب قدرت را چونان حق خود می دانند. لذا فردای پیروزی در انتخابات، خود را ارباب تلقی می کنند و نه خدمت گزار.

گمان می کنم برخی از همفکران و پیروان این عقیده نا صواب بعد گذشت دو دهه متوجه اشتباه وارونه گویی روشنفکری موسوم به دینی شده بودند که شجاعت بیان خطا بودن آن را پیدا کردند . چنانکه اصحاب مهرنامه در آغازین شماره سال ۹۴ پرونده ای برای این مساله باز کردند و از اساس با چنین برداشتی ( جدایی حق و تکلیف ) مخالفت کردند و از لزوم اعلامیه جهانی تکالیف بشر سخن گفتند. نگارنده همان زمان طی یادداشتی با عنوان «ظلمی که بر تکلیف رفت»، ضمن استقبال از  این اعلام برائت، این پرسش را طرح کردم که  چگونه است که در این سال ها برابر این عقیده باطل سکوت کردید و اکنون آیا راهی برای جبران نتایج تخریب کننده آن در جامعه و کارگزاری حکومت هست؟  

به هر روی، امید است که جناب دکتر زیبا کلام در سخن تامس پین که در دوره روشنگری می زیست ( ۱۷۳۷ _ ۱۸۰۹ م )  تاملی بفرماید و بیش از این، تداوم بخش حیات عقیده ای ناصواب نباشد. و اگر همچنان بر این عقیده است به ما بگوید که آیا پروژه ای که در دست دارد ( دهکده امید )  بر بنیاد حق است یا وظیفه؟/۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: مهر

ارسال نظرات