۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۴:۳۱
کد خبر: ۵۶۳۵۱۱
طوفان عقلانیت سکولار؛

درد دلی با جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی

رسالت علمی و عملی حوزه علمیه اقتضا می‌کند، آستین همت بالا بزنند و طرحی نو در اندازند و از مظلومیت اسلام عزیز بکاهند؛ این وضعیت فرهنگی، شایسته و زیبنده اسلام نیست و صد البته قابل تغییر است.
یادداشت

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، «ازدواج سفید، پدیده دختران خیابان انقلاب، بالا رفتن مصرف مشروبات الکلی، افزایش وحشتناک آمار طلاق و سن ازدواج» و ...

اینها پدیده‌هایی است که اخبارش را کم و بیش از رسانه ها می خوانیم و می شنویم و شاید هم بی تفاوت از کنارش می گذریم! قطعا تحلیل این پدیده ها نیازمند کار تخصصی کارشناسی و تشکیل تیم پژوهشی متشکل از دانش های گوناگون است. اما فارغ از تحلیل جامعه شناختی این موضوع، باید ببینیم آیا ما هم نسبت به این مسائل وظیفه ای داریم یا خیر؟ به بیان روشن تر آیا تمام مشکل، متوجه کسانی است که این رفتارها را انجام می دهند یا ما هم در طول این سال ها، سستی ها و کم کاری هایی داشته ایم که وضعیت کنونی پدید آمده است؟

برای پاسخ به سوال بالا، ابتدا باید مقدمه ای کلامی بگوییم و آن هم بیان یکی از اعتقادات شیعی است. ما همواره در مباحث اعتقادی مان می گوییم اگر اسلام به درستی تبیین شود، مردم از آن پیروی می کنند. هم چنان که امام رضا علیه السلام می فرماید: «الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا. مردم اگر زیبایی های سخن ما ( اهل بیت) را درک کنند، از ما پیروی می کنند.» (1) بر طبق این حدیث شریف، آن چه به دوش عالمان شیعه گذاشته شده، صرفا تبیین و تبلیغ سخنان اهل بیت است که اگر به درستی صورت گیرد، نتیجه مطلوب - هدایت مردم - را در پی خواهد داشت.

اما چه شده است که وقتی به جامعه نگاه می کنیم، می بینیم چالش ها و تهدیدها، فزاینده شده اند؟ چرا یک دختر جوان، باید به نشانه اعتراض به یک تکلیف اسلامی، روسری بر سر دست بگیرد و در خیابان بایستد؟ چرا در برخی دانشگاه ها به جای سوالات معمول فقهی و اخلاقی و اشتیاق به فهم دینی، با سوالات و چالش ها و شبهه سازی های مواجه می شویم؟ چرا بیشتر پرسش های فضای شبه علمی، اصل و اساس دین و خدا و نبوت را نشانه می گیرد؟ چرا طبق آمارهای رسمی، دانشجویان نمازگزار، کاهش چشم گیر داشته اند و تشکیک نسبت به اعتقادات دینی، یکی از بخش های همیشگی محافل دانشجویی است؟ چرا ازدواج سفید در میان بخشی از جوانان اساسا قبیح به حساب نمی آید و روابط خارج از چارچوب خانواده، قبح سابق را ندارد؟

ممکن است کسی در مقام اشکال بگوید «دین گریزی» اختصاصی به ایران ندارد. بلکه به طور کلی مدرنیسم، تقدس دینی را کم رنگ کرده و طوفان عقلانیت سکولار، درخت تقدس دین را متلاشی ساخته است. بنابراین اگر بخواهیم از این رویداد نتیجه بگیریم که کم کاری فرهنگی داشته ایم، منطقی به نظر نمی رسد؟!

نویسنده ضمن هم دلی فی الجمله با تحلیل فوق، معتقد است نمی توان همه بار را به گردن مدرنیسم انداخت. چرا که به هر حال ما در طول این سال‌ها سخت افزارهایی نظیر تریبون، بودجه، نیروی انسانی و امکانات و از نظر نرم افزاری هم، قرآن و سنت را در اختیار داشته ایم که معتقدیم صرفا نیاز به بیان دارند و پس از تبیین، راه خود را باز می کنند و مخاطب را شیفته خود می سازند. بنابراین، وقتی معتقدیم صِرفِ تبیین اسلام، باعث تبلیغ این دین شریف و گرایش مردم به سوی آن می شود، حتما کم کاری کرده ایم که امروز بخشی از جوانان از آن اعراض می کنند.

لازم است به صراحت بگویم که نویسنده نه قصد سیاه نمایی دارد و نه اساسا این کار را مفید و اخلاقی می داند بلکه تمام همّ و غمّش، بیان کردن این مساله است که در کنار همه دستاورد ها و نتایج که انصافا انکارناپذیر هم است، نباید کاستی ها و نواقص جدی کارمان را انکار و یا نقش خودمان را در بروز این پدیده ها فراموش کنیم؛ به خصوص آن که خود را متولیان جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی می دانیم!

بنابراین رسالت علمی و عملی حوزه های علمیه اقتضاء می کند آستین همت بالا بزنند و طرحی نو در اندازند و از مظلومیت اسلام شریف و عزیز، بکاهند. این وضعیت فرهنگی، شایسته و زیبنده ی اسلام نیست و صد البته قابل تغییر است ان شاء الله./۸۴۱/ز۵۰۴/س

منبع

(1): میزان الحکمة، ج 8، ح 13797.

علی بهاری، نویسنده حوزوی

ارسال نظرات