۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۸:۴۲
کد خبر: ۵۶۴۳۹۷

تحلیل رسانه آمریکایی از شکست ائتلاف سازی عربستان علیه ایران

یک سایت آمریکایی در تحلیلی به بررسی ائتلاف سازی عربستان مقابل ایران پرداخته و این ائتلافها را شکست خورده دانسته است.
همایش کشوره های اسلامی برای مبارزه با تروریسم

به گزارش خبرگزاری رسا، پایگاه تحلیلی «لوبلاگ» آمریکا در تحلیلی به به بررسی ائتلافسازی عربستان مقابل ایران پرداخته است.

این پایگاه می نویسد: تشکیل رژیمهای امنیتی و همگرایی امنیتی مستلزم وجود سطح بالایی از انسجام و ادراک میان اعضای تشکیل دهنده آن رژیم ها در خصوص امنیت و تهدیدات امنیتی از یک سو و چگونگی مقابله با تهدیدات امنیتی از سوی دیگر است.

نوع نگاه متفاوت کشورهای تشکیل دهنده  ائتلافهای امنیتی به رهبری عربستان سعودی به مقوله امنیت و تهدیدات امنیتی و رویکرد متفاوت آنها در مسائل منطقه ای و حتی داخلی یکدیگر باعث شده تا دوام و بقای این ائتلافها با هاله ای از ابهام روبرو شود به صورتی که حتی نتوان آنرا ائتلافی استراتژیک نامید.

برای نمونه در ائتلاف ارتش مشترک عربی که از آن با عنوان ناتوی عربی هم یاد می شود کشورهای اصلی تشکیل دهنده این ارتش یعنی عربستان و مصر در خصوص موضوعاتی چون اخوان المسلمین، آینده بشار اسد در ساختار قدرت سوریه، لیبی، یمن و ... دارای اختلافات بعضاً اساسی و مهم هستند که همگرایی امنیتی را مشکل می نماید. لذا بقای بلندمدت این ائتلافهای امنیتی در فضایی که نمی تواند یک الگوی وابستگی متقابل امنیتی میان اعضای آن ترسیم کند دشوار و نشدنی می نماید.

نقاط ضعف ائتلافهای امنیتی سعودی

تشکیل یک رژیم امنیتی مستلزم تعریفی واحد و مشترک از تهدید است. در واقع تا تصویری مشترک از تهدید و چگونگی مقابله با آن وجود نداشته باشد نمی توانیم سخن از یک رژیم امنیتی مشترک داشته باشیم.

معمولا رژیمهای امنیتی متشکل از کشورهای ناهمگون از حیث قدرت و ثروت، تأمین کننده منافع کشورهای قدرتمند و ثروتمند است. بر این اساس میزان همکاری کشورها در این ائتلافها مستلزم منافع و روابطی است که کشورهای عضو ائتلاف با قدرت برتر در آن ائتلاف دارند. در خصوص ائتلافهای امنیتی عربستان باید توجه داشت که عمده اعضای این ائتلاف ها تمایل ندارند تفوق و برتری سعودی ها را بپذیرند. پول سعودی آنها را قادر نمی سازد که در حوزه امنیتی خود به گونه ای عمل کنند که مستقیماً منافعشان تهدید نشود. برای مثال، پارلمان پاکستان به عدم ملحق شدن به جنگ در یمن رای داد و با فشار شدید سعودی ها، دولت اسلام آباد فقط قول داد که زمانی درگیر در این جنگ شود که حوثی های یمنی به سرزمین سعودی حمله کنند. همین طور، السیسی که از کمک های مالی عربستان استفاده می کند، اما دولت مصر از جنگ هوایی آغازین در یمن و حمایت دریایی از سعودی ها در خلیج عدن اجتناب کرد.

بر همین اساس است که ائتلافهای تشکل شده از سوی عربستان را باید غیر رسمی و تاکتیکی دانست تا استراتژیک.

عربستان سعودی از سال ۲۰۱۵ از طریق ایجاد شماری از ائتلافها و اتحادهای چندجانبه غیررسمی که مجموعه ای از اعراب، مسلمانان و دیگر ملت ها تحت رهبری عربستان در آنها مشارکت دارند، درصدد تقویت قدرت منطقه ای خود برآمده است. اولین مورد، «ائتلاف عربی در یمن» بود که در مارس ۲۰۱۵ ایجاد شد. متعاقب آن، در دسامبر ۲۰۱۵، «ائتلاف نظامی اسلامی برای جنگ علیه تروریسم» تشکیل شد. اخیراً نیز «ائتلاف ضد قطر» در ژوئن ۲۰۱۷ ایجاد شد؛ این ائتلاف برای واداشتن قطر، رقیب دیرین عربستان سعودی به همسویی با دیدگاه های استراتژیک عربستان در شورای همکاری خلیج فارس بوده است.

این سه ائتلاف به رهبری عربستان بسیار شکننده اند و مشارکت کنندگان انتظار ندارند که عضویت و درگیر شدنشان در این ائتلاف ها به رابطه نهادی پایداری بیانجامد. گرچه ابعاد این ائتلاف ها محدود نیست، اما وظایف کارکردی شان موضوع محور است. حوزه اختیارات ائتلاف یمن، به جنگ علیه داعش در شبه جزیره عربی و حوثی ها محدود می شود. طبق اظهارنظر وزیر دفاع سعودی، محمد بن سلمان، «ائتلاف نظامی اسلامی برای جنگ علیه تروریسم» به معنای کمک برای هماهنگی و حمایت از اقدامات نظامی در مبارزه علیه خشونت است. سرانجام، گرچه محدودیتی در مدت بقا و استمرار این ائتلاف ها وجود ندارد، اما این امکان وجود دارد که این «ائتلاف های ارادی» به آسانی پس از دستیابی به هدفشان منحل شوند.

این ائتلاف ها خصیصه مهم دیگری علاوه بر غیررسمی بودن دارند: عضویت در آنها ورای هر منطقه جغرافیایی خاص است. ائتلاف یمن شامل مراکش، سنگال و ایالات متحده است. این کشورها بین ۳۵۰۰ تا ۵۰۰۰ کیلومتر دور از کشور جنگ زده قرار دارند. در ضمن، «ائتلاف نظامی اسلامی برای جنگ علیه تروریسم» در آغاز شامل ۳۰ عضو بود و در حال حاضر، شمار اعضای آن تقریباً شامل ۴۱ کشور است. بیش از نیمی از اعضای ائتلاف نظامی اسلامی برای جنگ علیه تروریسم (۲۲ کشور) در بیش از ۱۲۰۰ کیلومتر دور از مرکز فرماندهی ائتلاف در ریاض قرار دارند.

جلوگیری از نفوذ هر چه بیشتر ایران در جهان غرب و کشورهای خارجی یکی از مهمترین محورهای سیاست خارجی کنونی عربستان به شمار می رود و دلیل اصلی رویکرد سیاست خارجی و امنیتی عربستان به ائتلاف سازی و حضور در ائتلافهای دیگر است.

عربستان سعودی برای جلوگیری از نفوذ ایران و حتی قطر در افریقا به صورت غیر علنی ائتلافی را تشکیل داده است، ائتلاف سعودی- موریتانی- سنگالی و اخیرا نیز ائتلاف سعودی- لیبی- چاد در حال شکل گیری است. ائتلاف نخست مرحله هماهنگی و شکل گیری را پشت سر گذاشته و رؤسای جمهور سنگال و موریتانی اوایل آوریل ۲۰۱۵ به ریاض سفر کردند و «ماکی سال» رییس جمهوری سنگال در این سفر متعهد شد که صدها نظامی این کشور در عملیات «عاصفه الحزم» (ائتلاف تجاوز به یمن) به رهبری عربستان مشارکت کنند.

در ششم اکتبر ۲۰۱۵ نیز رییس جمهوری موریتانی به ریاض سفر کرد و با استقبال مقامات سعودی مواجه شد. سفر سوم محمد بن عبدالعزیز رئیس جمهوری موریتانی به عربستان که در تاریخ ۱۹ نوامبر ۲۰۱۵ صورت گرفت اگرچه به ظاهر برای مشارکت در نشست کشورهای عربی و کشورهای آمریکای جنوبی در ریاض بود اما در واقع در راستای اهداف ائتلاف عربستان- موریتانی- سنگال صورت گرفت.

مساله اصلی این است که آیا این نوع ائتلاف ها در بلندمدت ماندگار خواهند ماند. گرچه هویت مشترک اسلامی تاثیرگذار است، اما برای مثال همه اعضای «ائتلاف نظامی اسلامی برای جنگ علیه تروریسم» مسلمان نیستند. برای نمونه، اکثریت جمعیت گابن مسیحی هستند. دوم آنکه، هیچ یک از اعضای این ائتلاف ها تمایل ندارند تفوق و برتری سعودی ها را بپذیرند. پول سعودی آنها را قادر نمی سازد که در حوزه امنیتی خود به گونه ای عمل کنند که مستقیماً منافعشان تهدید نشود. برای مثال، پارلمان پاکستان به عدم ملحق شدن به جنگ در یمن رای داد و با فشار شدید سعودی ها، دولت اسلام آباد فقط قول داد که زمانی درگیر در این جنگ شود که حوثی های یمنی به سرزمین سعودی حمله کنند. همین طور، السیسی که از کمک های مالی عربستان استفاده می کند، اما دولت مصر از جنگ هوایی آغازین در یمن و حمایت دریایی از سعودی ها در خلیج عدن اجتناب کرد.

در خصوص ائتلافهای عربستان باید توجه داشت که این ائتلافها نه بر مبنای همگرایی اهداف و پذیرش استقلال و خودمختاری متحدان از سوی ریاض، بلکه در مسیری یک طرفه و در ازای حمایت مالی و اطاعت محض از ریاض قرار دارد. در صورتی که سطح اعتماد موجود بین حزب الله و ایران، به طور کیفی در مقایسه با ریاض و حامیان منطقه ای آن بسیار متفاوت است. موفقیت اتحاد ایران و حزب الله بر این واقعیت متکی است که تهران هیچ تلاشی برای تسلط بر تمام تصمیم های حزب الله ندارد و این جنبش خود یک بازیگر مستقل لبنان است که به دلیل داشتن ایدئولوژی های یکسان با ایران، در خطی موازی همکاری می کند.

دلایل رویکرد عربستان به ائتلاف سازی

دلیل نخست برای ایجاد چنین ائتلاف هایی به ناتوانی عربستان سعودی در دگرگونی شورای همکاری خلیج فارس به سازمان امنیتی منطقه‌ای کارآمد تحت هدایت و کنترل آن بر می گردد. از زمان آغاز به کار شورای همکاری خلیج فارس در اوایل دهه ۱۹۸۰، ریاض چندین طرح پیشنهادی برای تبدیل آن به ائتلاف امنیتی دسته جمعی ارائه داده است. همه آن طرح ها از سوی شرکای ریاض همچون کویت، عمان، قطر و حتی متحد کنونی آن، امارات متحده عربی ـ که می ترسند عربستان دغدغه های مشروع امنیتی آنها را نادیده گرفته و نفوذ و منافع خود را در سراسر منطقه بسط دهد ـ رد شده اند.

دومین دلیل، به سرخوردگی و دلسردی سعودی ها از آمریکا به عنوان یک ضامن امنیتی پس از بهار عربی مربوط می شود. پس از آنکه اوباما از حسنی مبارک خواست که فقط چند روز پس از اعتراضات عمومی در مصر در سال ۲۰۱۱ از قدرت کناره گیری کند، باور و اعتقاد ملک عبدالله به آمریکا کاملاً از میان رفت. بنابراین، برداشت ایجاد شده از دولت اوباما به عنوان یک متحد غیرقابل اعتماد، عدم تمایل به ماندن اسد در سوریه، وجود شبه نظامیان شیعی در عراق یا ایران و مساله هسته ای ایران، عربستان را به سوی ایجاد این نوع ائتلاف ها سوق داده است.

عربستان تلاش وافری کرد تا به ویژه بعد از توافق هسته ای ایران و ۵+۱ بتواند سطح همکاری های نظامی آمریکا با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را به «سیستم دفاع مشترک» مانند ناتو افزایش دهد.

در حالی که اعضای شورای همکاری خلیج فارس سعی داشته و دارند که تضمین های جدی امنیتی از آمریکا بگیرند ولی سطح روابط امنیتی آمریکا با اعضای این شورا به «سیستم دفاع مشترک» مانند آنچه در ناتو وجود دارد ارتقا نیافته است.

برای نمونه در حالی که اعضای شورا در دوره اوباما در تلاش بودند تا در خصوص همکاری دفاع موشکی جدید با امریکا به توافق برسند ولی اوباما خواستار نوعی صلح سرد بین ایران و کشورهای عضو شورای همکاری بود چرا که او معتقد بود از این طریق رشد شبه نظامی گری در منطقه متوقف می شود.

بر همین اساس عربستان ترجیح داده تا با ائتلاف سازی نبض تأمین امنیت خود را در دست بگیرد. با این وجود ارتش عربستان از مدتها قبل درگیر جنگ یمن بوده و هواپیماهای جنگی آن به هدایت حملات هوایی ائتلاف مشغولند و نیروهایی هم در مرزها مستقر شده اند. اما نیروهای نظامی ایران بزرگتر و صد برابر جنگنده تر از نیروهای عربستان سعودی هستند، در عین حال عربستان، دارای تسلیحات پیشرفته تری است که از ایالات متحده و اروپا در دهه اخیر خریداری نموده است. عربستان همچنین یک متحد قدرتمند، یعنی امارات متحده عربی دارد که آن هم از نیروی نظامی بزرگی بهره مند است.

اما باید توجه داشت اقدام مستقیم نظامی، ریسک بی ثبات سازی بیشتر در منطقه خلیج فارس و فراتر از آن، اختلال در حرکت محموله های نفتی حیاتی برای عربستان سعودی و متحدینش را دارد. بر این اساس بعید است عربستان بدون چراغ سبز واشنگتن اقدامی کند، چرا که سیاست امریکا نیز مبتنی بر اجتناب از تقابل مستقیم با ایران طراحی شده است.

ایجاد موازنه مقابل ایران و مهار تهران

مهم‌ترین دلیل و هدف سیاست خارجی عربستان مقابله و ایجاد چالش در برابر قدرت منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران بوده است. ایجاد موازنه و مقابله با نفود ایران را شاید بتوان یکی از مهمترین دلایل در رویکرد عربستان به ائتلاف سازی برشمرد.

چرا که قدرت منطقه‌ای ایران که از بیش از یک دهه گذشته تا کنون به شکل مستمر رو به گسترش  نهاده بود، طی تحولات بیداری اسلامی اوج‌گیری روزافزونی یافته است. اما شاید اصلی ترین متغیرهایی که سبب شده اند تا سعودی ها تمام توان داخلی و منطقه ای شان را صرف مقابله و ائتلاف سازی علیه نمایند را بتوان به این موارد مربوط دانست.

در حال حاضر عربستان سعودی و ایران به عنوان رقبای منطقه ای سنتی، بدون آنکه درگیر تقابل نظامی مستقیم شوند، با ورود به جنگ های نیابتی بر دامنه تضادهای دوجانبه اشان در منطقه نیز افزوده شده است. یمن، سوریه، لبنان و قطر، پرده هایی از این منازعه خشونت آمیز هستند.

در خصوص تلاشهای عربستان برای ایجاد موازنه مقابل ایران باید توجه داشت که مساله نخست به افزایش و ارتقاء ضریب نفوذ و عمق استراتژیک ایران بر می‌گردد که کشورهای هدف آن عراق، سوریه، بحرین، یمن و به نسبت لبنان را شامل می‌شوند. این افزایش ضریب بسترهایی را ایجاد می‌کند که این کشورها و سیاست‌گذاری‌های خارجی آنها در راستای اهداف ایران در منطقه حرکت کنند.

متغیر دوم افزایش قدرت منطقه‌ای ایران، قدرت بازدارندگی نظامی تهران است که بیشتر بر قدرت بازدارندگی موشکی که توان مقابله موثر در برابر تهدیدات را ایجاد و بسیاری از محدودیت‌های منطقه‌ای را از بین برده است، تاکید دارد و نهایتا متغیر سوم، توان و پیشرفتهای هسته‌ای ایران است که با انجام توافق هسته‌ای و حصول اطمینان جامعه جهانی نسبت به آن، کشورهای منطقه به ویژه عربستان سعودی و متحدین آن را در مواضع انفعال قرار داده است.

با توجه به این متغیرها، عربستان سیاست خارجی ائتلاف‌ساز خود را  بویژه در ماه های اخیر برای مقابله با ایران فعال و سعی کرده است این راهبرد خود را در کشورهای هدف ایران گسترش دهد. لذا در عراق سیاست ایجاد چالش برای دولت شیعی و همچنین مخالفت و ناامن‌سازی و مخالفت با روند سیاسی این کشور را در ائتلاف با ترکیه و رژیم صهیونیستی دنبال کرده است.

این روند در سوریه با حمایت از تروریست ها به نحو بسیار بارزتری عمق استراتژیک ایران را هدف قرار داده است. در یمن به صورت مداخله مستقیم در قالب ائتلاف طوفان قاطعیت با حضور بیشتر متحدین منطقه‌ای این کشور در جریان است و در بحرین نیز در درون متحدین خود در شورای همکاری خلیج فارس و نیز  جلب حمایت بازیگران دیگر نظیر پاکستان، ترکیه و … صورت پذیرفته است.

به رغم همه تلاش های انجام شده از سوی سعودی ها در ایجاد ائتلاف های گسترده علیه ایران، با بررسی نتایج ناشی از این ائتلاف‌ها، مشخص می شود که در عراق دولت این کشور به رغم مواجهه با بحران‌های مختلف در مسیر غلبه با تروریسم قرار دارد و ایران نیز با کمک‌های همه‌جانبه به دولت این کشور جای پای مستحکمی برای خود در آینده سیاسی عراق رقم زده است. در سوریه، به زعم ادعای عربستان و گروه‌های معارض تحت حمایت آن، نظام اسد بعد از بیش از شش سال همچنان به کار خود با مشروعیتی بیش از ابتدای تحولات در سال ۲۰۱۱ ادامه می‌دهد.

در بحرین در عین کارشکنی‌ها و مداخله نظامی شورای همکاری خلیج فارس و هدف اصلی آن یعنی نابودی  جنبش  مردمی، مقاومت‌ها و نهضت مردمی همچنان استمرار داشته است که خود را به شکل شکاف ساختاری مابین دولت و جامعه نشان می‌دهد. در یمن نیز با وجود  مقاومت عربستان در برکناری صالح به عنوان نزدیک‌ترین متحد این کشور، عربستان در سال ۲۰۱۵ دست به تهاجم گسترده هوایی و زمینی زد که همچنان در جریان است.

اما این روندها امروز نه تنها برای عربستان ثمری را در پی نداشته، بلکه با وجود هزینه‌های نظامی و نیز هزینه‌های ناشی از اقناع‌سازی جامعه جهانی در حمایت از این تهاجم، انصارالله و جنبش مردمی یمن به رغم از هم گسیختگی‌های اولیه، در حال حاضر با قدرت به کار خود ادامه می‌دهند و عربستان به اهداف اعلامی خود که بازگرداندن منصور هادی به قدرت و نیز هدف واقعی خویش در راستای ضمیمه کردن مناطق مرزی به خاک خود دست پیدا نکرده است.

بنابراین می توان گفت که ایران به رغم تمام تلاش های صورت گرفته از سوی عربستان برای ایجاد ائتلاف منطقه ای علیه این کشور، همچنان بازیگر اصلی و پیروز در مناطق حوزه نفوذ خود محسوب می شود. آخرین حرکت عربستان سعودی برای رویارویی با ایران، دوستی با رژیم صهیونیستی است که خود شکستی دیگر برای ریاض محسوب می شود، چرا که عربستان از سوی دیگر همواره ادعای رهبری جهان اسلام و عرب را داشته است. حال اگر شاهزاده محمد بن سلمان، لفاظی های تند خود را ادامه دهد، شکستی دیگر برای عربستان رقم خواهد زد و خاورمیانه را در آتشی بزرگ‌تر فرو خواهد برد./۸۴۷/ب۱۰۲/ف

منبع: مهر

ارسال نظرات