۲۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۷:۴۷
کد خبر: ۵۶۷۸۵۹
تجربه روحانیون در مورد تشكیل حزب؛

سخنی با حجت الاسلام موسوی خوئینی ها

امام خمینی(ره) فرموده بودند: روحانیون نباید حزب درست كنند چون در وقت اختلاف بین این حزب و دیگران چه كسی میانه را بگیرد و اختلاف را برطرف كند.
مجمع روحانیون

به گزارش خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین موسوی خوئینی ها در كانال تلگرامی خود در پاسخ به یك سوال به سابقه تشكیل حزب توسط روحانیون و استخراج از نظر امام در سال 57 اشاره می كند و می‌گوید :" امام به من گفتند روحانیون نباید حزب درست كنند. اگر روحانیون حزب درست كنند در وقت اختلاف بین این حزب و دیگران چه كسی میانه را بگیرد و اختلاف را برطرف كند."(1)

9 سال بعد آقای خوئینی‌ها و رفقا به همراه جمعی از علما از روحانیت مبارز كه حزب تلقی نمی‌شد و دبیركل آن هم زیر بار ثبت آن در وزارت كشور به عنوان حزب نمی‌رفت انشعاب كردند و مجمع روحانیون مبارز را به عنوان یك حزب در وزارت كشور به ثبت رساندند.

ظاهرا نظر امام (ره) در مورد حزب تغییری نكرده بود، اما اصرار آقای موسوی خوئینی ها و رفقا مبنی بر تشكیل حزب و انشعاب باعث گردید امام (ره) به آن رضایت بدهند. ضمن اینكه امام (ره) در این رضایت یك رقابت دوضلعی بر اساس منافع و مصالح اسلام و كشور را طراحی كردند كه مركز ثقل رقابت ها در جمهوریت نظام این دو ضلع باشد تا وحدت  ملی و انسجام دینی در رقابت‌های سیاسی آسیب نبیند.

امام (ره) بعدها در صدور منشور برادری اصول پذیرفته شده توسط این دو تشكل روحانی را مورد تاكید قرار دادند و حكیمانه رقابت این دو تشكل را در چارچوب این اصول مشروع دانستند.

اما سیر سیاست ورزی در تشكل مجمع روحانیون مبارز به كجا رسید؟ 18 سال بعد از تاسیس دبیر كل مجمع روحانیون مبارز از مجمع انشعاب كرده و خود رفت یك حزب دیگر تاسیس كرد و نام آن را "اعتماد ملی" گذاشت! او در دو انتخابات 84 و 88 نامزد ریاست جمهوری شد و چون ملت به او اعتماد نكردند و آرای او كمتر از آرای باطله مردم بود، سر به عصیان گذاشت. اول از رفقای خود كه دولت را در اختیار داشتند برید و مدعی شد آنها در سال 84 تقلب كرده‌اند و آرای او را نادیده گرفتند و در سال 88 با تكرار همین ادعای دروغ، تیغ نامردی بر جمهوریت و اسلامیت نظام كشید.

برگردیم به نصیحت امام (ره) به آقای موسوی خوئینی‌ها ؛ امام فرموده بودند ؛ روحانیون نباید حزب درست كنند چون در وقت اختلاف بین این حزب و دیگران چه كسی میانه را بگیرد و اختلاف را برطرف كند. حالا یك مسئله جدید با تشكیل مجمع روحانیون پیدا شده و آن اینكه اگر دبیركل این حزب با اعضای خود و در درون حزب اختلاف پیدا كند، چه باید كرد؟

یعنی حل اختلاف با احزاب پیش‌ كش، اختلاف درونی را با چه اهرمی باید حل كرد؟ پاسخ عملی دبیركل مجمع روحانیون مبارز این بود ؛ "با انشعاب!"  آیا انشعاب یك راه حل است؟  اگر راه حل بود در گام اول وقتی حضرات از جامعه روحانیت مبارز انشعاب كردند جواب می داد، اما انشعاب دوم نشان داد این قصه سر دراز دارد. سرانجام كار به كجا كشید؟ سرانجام به اینجا كشید كه در جریان برگزاری كنگره حزب بی‌دبیركل چند روز پیش یك بزن بزن داخلی راه افتاد و اصلا نگذاشتند انتخابات داخلی برای مشروعیت قانونی حزب بر اساس مرامنامه و اساسنامه شكل گیرد!

لذا آن سخن حكیمانه امام (ره) به موسوی خوئینی ها نادیده گرفته شد و آنچه امام در خشت خام می‌دید آنها نتوانستند در آیینه سیاست ایران ببینند.

این نكته مهم است كه بپرسیم آنها چه می خواستند و چه شد؟!

واكاوی این سوال و پاسخ به آن، آینده احزابی كه در آن علما وجود دارند یا همه آنها جزء روحانیت و روحانیون كشور محسوب می شوند، مهم است.

واقعیت این است ؛ حزب به معنای مصطلح آن از غرب به ایران آمد و یك مفهوم مدرن است. مفاهیم مدرن، زیرساخت‌های نظری خود را دارند كه باید صدر و ذیل آن با هم بخواند. مبنای نظری زیرساخت حزب غربی سكولاریسم است .

اسلام و قرآن و احكام الهی با سكولاریسم جمع نمی شود. به همین دلیل در انتخابات 88 روسیاه‌ترین عناصر ضد انقلابی و رهبران فكری سكولاریسم مانند سروش و باند تبهكار فكری او از كروبی حمایت كردند . این حمایت هم برای آنان هم برای كروبی معنا داشت. سكولارها معنای آن را می‌فهمیدند اما كروبی درك درستی از آن نداشت.

اساس حزب بر مبنای فكری غرب "اصالت قدرت" است. اساس حزب در اسلام و قرآن "اصالت حقیقت" است. این دو با هم جمع نمی شود. آن روز كه كروبی عَلَم انشعاب از روحانیت مبارز را با رفقایش به دوش كشیدند به "قدرت" و اصالت آن می اندیشیدند و كاری به "حقیقت"ماجرا كه امام (ره) قبلا به آنها گفته بود، نداشتند- اینكه كروبی و رفقایش 8 ماه در سال 88 بر دروغ تقلب برای دست زدن به یك آشوب و به مسلخ بردن جمهوریت و اسلامیت نظام اصرار ورزیدند و بی‌پروا همصدا با منافقین گفتند : انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه است، این است كه قدرت چشم و گوش و ادراكات هوشی آنها را كور كرده بود و نمی دانستند چه بلایی سر خودشان و سر مملكت می آورند.

تا به خود بجنبند و ببینند چه شده خود را در دام توطئه‌های براندازی جرج سوروس دیدند. آنها در وسط این معركه‌ گیر كردند؛ نه راه پس داشتند نه راه پیش. اگر پیش می رفتند قلم سیاهی بر سابقه خدمت و حمایت از انقلاب می كشیدند و اگر برمی‌گشتند سیل سرزنش و شماتت ملت ، علما و مراجع و ... آنها را با خود می برد.

امروز این وسط گیر كردند و نمی‌دانند چه كنند؟ آنها كه قدری هوشمندتر بودند مثل آقای خوئینی‌ها و سید محمدخاتمی و ... دیگر جلوتر نرفتند و داغ ننگ همراهی با دشمن و منافقین در رقابت‌های سیاسی را نپذیرفتند. آنها دست اندر كار رُفت و روب شماتت و سرزنش داخلی هستند تا هزینه‌های آن به كمترین كاهش یابد.

راه حل چیست؟ نگارنده كه 40 سال است از نوجوانی در امر سیاست‌ورزی سربازی می كنم و محضر برخی علمایی كه دستی در سیاست ورزی سه دهه اخیر داشته‌اند درك كرده‌ام عرض می‌كنم علما در امر سیاست ورزی باید از جماعت سكولار ولائیك فاصله بگیرند.

آنها علما را در دار سیاست به خاك سیاه می‌نشانند. تا آنها را از خط امام (ره)، اسلام و ملت منحرف نكنند رهایشان نمی‌كنند. سرنوشت لاهوتی ، منتظری و كروبی در آیینه سیاست ایران در برابر آنهاست.

مجمع روحانیون در سیاست ورزی عنان و اختیار خود را از طریق یك حزب فولكس‌واگنی به نهضت آزادی دادند. خودشان در تئوری و نظریه پردازی چیزی نداشتند و از سمومات فكری فرد با افرادی  تغذیه می كردند كه سر در آخور فكری نئوماركسیست ها و نئولیبرال‌ها داشتند . آخرین فرآورده فكری آنها این است صدای جمهور همان صدای معصوم است! به شرطی كه به باند ‌آنها رای دهند. اگر رای دادند برای آن  عصمت قایل هستند. اگر ندادند باید هم جمهوریت و هم اسلامیت را به آتش كشید.

آنها حاضر نیستند بپذیرند بین یك عالم ، عادل مدبر و یك رجل فاسق و ظالم و جاهل در راس حكومت فرق بسیار است.

آخرین فرآورده فكری آنها این است كه امام با تز ولایت فقیه با قرائت فقه المصلحه فلسفه سیاسی اهل سنت در باب مشروعیت حاكم را پذیرفته است و بی شرمانه مشروعیت نظام ولایت فقیه را در ردیف مشروعیت بنی امیه و بنی عباس معرفی

می‌ كنند! (2) و می گویند : اهل تسنن معتقدند هر كس از جمهور مردم كناره گیرد به مرگ جاهلیت مرده است. اهل تسنن قرن‌ها پیش از شیعه - بخوانید امام - به این نتیجه رسیدكه باید امامت را در راستای جمهور مردم متجلی دید!

مجمع روحانیون هیچ اثری در دفاع از مبانی امام (ره) در باب فلسفه سیاسی وی چه به لحاظ "عملی" و چه به لحاظ "نظری" نداشتند.

و تشكیل "حزب" هیچ كمكی به آرزوهای آنها در سپهر سیاست ورزی نكرد. آفتاب عمر بنیانگذاران آن اكنون روی بام سیاست ایران است . معلوم نیست یك دهه دیگر چه سرنوشتی پیدا خواهند كرد. جامعه روحانیت مبارز با بحث‌های اخیر خود شروع كرده است به نوسازی و جوان سازی رهبری خود ، این تحرك در مجمع دیده نمی شود. اگر مجمع بتواند توفیق بازخوانی نصایح امام (ره) و ادای دین به بنیانگذار جمهوری اسلامی را پیدا كند، می شود به نقش آن در آینده سیاست ایران امیدوار بود.

پی‌نوشت ها :

(1)- سایت جماران 12/3/97

(2) روزنامه سازندگی 13/3/97 - سعید حجاریان - صدای جمهور - صدای معصوم

/۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: رسالت

ارسال نظرات