۱۷ تير ۱۳۹۷ - ۰۰:۱۵
کد خبر: ۵۷۰۷۲۷
در درس اخلاق استاد انصاریان مطرح شد؛

دلیل تفاوت‌های ثواب زیارت سیدالشهدا

اختلاف در پاداش زیارت‌های امام حسین(ع) مربوط به اختلاف زمان‌ها یا اختلاف مکلفین است. یک وقت یک عالم خالص پاک الهی می‌رود زیارت حضرت، یک وقت چهار تا مردم معمولی می‌روند که خیلی هم تقوا ندارند. پاداش این دو تا با هم فرق می‌کند.
انصاریان

به گزارش خبرگزاری رسا، استاد حسین انصاریان مفسر، مترجم و پژوهشگر علوم و معارف قرآن کریم در جلسه اخلاق خود در مسجد امیر(ع) به موضوع «تجلی رحمت خدا در دعای ملائکه» اشاره کرد که مشروح آن در ادامه می‌آید:

تجلی رحمت خدا در دعای ملائکه

در حدود 276 بار در قرآن کریم مسأله بسیار با عظمت «رحمت» پروردگار عالم مطرح است، دویست و هفتاد و شش باری که خودش رحمت خودش را مطرح کرده است. بعد از قرآن مجید، روایات اهل‌بیت، رحمت حضرت حق را مطرح کردند تعدادش حتماً به تعداد روایاتی است که از زبان پاک معصومین رحمت مطرح شده است. در دعاهایی که از اهل‌ بیت رسیده «رحمت» فراوان مطرح شده است و در مرحله چهارم در زیارت‌های معصومین از قول معصومین برای هر امامی که زیارتی را دستور دادند «رحمت» مطرح است. از هر کدام از قرآن کریم، روایات، دعاها، زیارت‌ها یک نمونه برایتان قرائت می‌کنم.

 قرآن مجید آیه‌ای که رحمت را مطرح کرده از فوق‌العاده‌ترین آیات کتاب خداست و نظیرش در قرآن مجید کم است. علتش هم این است که پروردگار رحمت خودش را به تناسب جهان، انسان‌ها، گنجایش‌ها، اندازه عقول، اندازه ارواح، ظرفیت مکلفین مطرح کرده است. دانایی به این حقیقت انسان را از این که ایراد بگیرد که چرا رحمت گوناگون مطرح شده حفظ می‌کند یعنی غیر از آیات قرآن، دعاها، روایات و زیارت‌ها اگر انسان به نکات آگاه باشد دچار شک و ایراد و اشکال نخواهد شد.

دلیل تفاوت‌های ثواب زیارت سیدالشهدا

همین معنا را در زیارت حضرت سیدالشهدا می‌بینیم، شاید بیش از سیصد روایت در دویست صفحه که تقریباً همه را من بررسی کردم در پاداش زائران حضرت وارد شده است. از قول حضرت صادق، موسی ابن‌جعفر، امام هشتم ولی این گفته‌ها با همدیگر تفاوت دارد؛ مثلاً امام صادق می‌فرماید: «کسی که حسین را زیارت کند پاداشش از هزار حج و عمره برتر است» در جایی به راوی می‌گوید: «کسی که حسین را زیارت کند از بیست حج پاداشش بیشتر است» و یک جا می‌گوید: «زائر ابی‌عبدالله پاداشش یک حج و عمره است» و یک جا می‌فرماید: «پاداشش ده حج و عمره است» و در جایی می‌فرماید: «کسی که زیارت ابی‌عبدالله برود، چهار هزار فرشته او را محافظت می‌کنند و تا برگشت به وطن او را بدرقه می‌کنند» و در جایی دیگر می‌گوید: «کسی که ابی‌عبدالله را زیارت کند مریض شود، چهار هزار فرشته را خدا به عیادتش می‌فرستد، اگر بمیرد چهار هزار فرشته در غسل دادنش شرکت می‌کنند و جنازه او را تشییع می‌کنند».

معلوم است اختلاف در ثواب زیارت‌ها، برای اختلاف زمان است. یک وقت مردم زمان متوکل می‌رفتند زیارت که امنیت جانی نداشتند ولی می‌رفتند، البته ائمه هم به شیعیان فرموده بودند به خاطر ترس از جاده و ترس از خطر «لا تدع زیارته» زیارت ابی‌عبدالله را ترک نکنید ولو یقیناً از مسیر، خطر، خطر دولت‌ها، خطر شاهان و حکومت‌ها بترسید. با یقین به ترس از جاده یا ستمگر زیارت حضرت را رها نکنید و حتی ائمه ما می‌فرمایند با روایاتی که در اسناد روایت بهترین راویان حدیث هستند که حق حضرت ابی‌عبدالله بر شما عظیم‌تر از حق ما یازده نفر بر شماست.

یک وقت زیارت زمان متوکل است یک وقت زمان بنی امیه است یک وقت جاده باز است مثل زمان ما، مردم راحت می‌روند و برمی‌گردند. اختلاف در پاداش زیارت‌ها مربوط به اختلاف زمان‌ها یا اختلاف مکلفین است، یک وقت یک عالم خالص پاک الهی می‌رود زیارت حضرت، یک وقت چهار تا مردم معمولی می‌روند که خیلی هم تقوا ندارند پاداش این دو تا با هم فرق می‌کند.

تفاوت تجلی رحمت خدا

رحمت خدا همین‌طور است، به تناسب زمان و به تناسب مکلفین تجلی آن تفاوت دارد. آیه هفتم سوره مبارکه غافر (از اسم سوره پیداست که چه سوره‌ای است غافر، نقطه آمرزش، مغفرت) رحمت خدا را عجیب بیان می‌کند، «الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَه»(غافر، 7) تمام فرشتگانی که باربر علم پروردگار هستند یعنی خداوند دانشش را از غیب ظهور داده و در ظرف این ملائکه قرار داده، به توضیح امیرالمؤمنین این معنی عرش است. معنی عرش یک تخت نیست، یک تخت که خدا روی آن نشسته است، عرش یعنی مقام علم پروردگار که از غیب وجودش در وجود فرشتگان ظهور دارد.

برنامه‌های اجرایی فرشتگان

«و من حوله» و فرشتگانی که اطراف علم حق هستند که با آن فرشتگان حامل علم مقامشان تفاوت دارد. فرشتگان حامل علم و اطراف علم سه چهار تا برنامه اجرا می‌کنند:

 1ـ برنامه اولشان «یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِم» آن هم به صورت عالمانه است. این خیلی نکته است عالمانه پروردگارشان را از هر عیب و نقصی مبرّی می‌کنند و این اعلام که پروردگار ما هیچ عیب و نقصی ندارد اعلام دائمی آنهاست.

 ما صدای تسبیح ملائک را نمی‌شنویم ولی پروردگار عالم صدایشان را در این آیه برای ما نقل کرده، خدا نقل کرده مثل این است که ما می‌شنویم. این یک کار که عالمانه می‌گویند پروردگار ما از هر عیب و نقصی پاک است یعنی مردم روی زمین هیچ عیبی را به خدا نسبت ندهید خدا عیب ندارد، هیچ نقصی را به پروردگار نسبت ندهید خدا نقص ندارد. پس این همه عیب و نقص از کجاست؟ قرآن می‌گوید: «وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِک»(نساء، 79) برای وجود خودت است عیب‌ها را رد کن، نقص‌ها را رد کن، صاف شو، فیوضات من به تو می‌رسد.

حسود نباش، مغرور نباش، خودنما نباش، ریاکار نباش، طمع‌کار نباش، بدبین نباش، در باطن حرام‌خور نباش، در ظاهر ظالم نباش، در ظاهر با زن و بچه بد رفتار نکن، در ظاهر با مردم خشونت نداشته باش، این عیب‌ها و نقص‌ها را که رد کنید درِ همه فیوضات به رویت باز می‌شود. امیرالمؤمنین می‌فرماید: «عیب مانع رسیدن رحمت به شماست، اما اگر عیب نداشته باشید در رحمت پروردگار یخوضون غوطه‌ور خواهید بود» خوض یعنی غوطه‌ور بودن. خدا بی‌عیب است، خدا بی‌نقص است لذا معدن همه فیوضات بی‌نهایت و صفات جمال و جلال است.

2ـ کار دوم این فرشتگان «بِحَمْدِ رَبِّهِم»، وقتی که برایشان ثابت است و یقینی است پروردگارشان عیب ندارد و نقص ندارد ستایشگر پروردگارند. می‌گویند خدای بی‌عیب و بی‌نقص شایسته است که از او ثناگویی شود، تعریفش را بکنیم که این ثناگویی را به ما هم یاد داده است. شبانه روز ده بار رکعت اول و دوم نماز «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین» ستایش فقط ویژه پروردگار جهانیان است. چرا ستایش ویژه اوست؟ چون عیب و نقص ندارد، زیبا را باید ستود. علم زیبایی است باید تعریفش را کرد، این انسان عادل است باید از او ستایش کرد، این کتاب خوب است باید از او ستایش کرد، این عالم خوب است باید از او تعریف کرد. هر جا زیبایی هست و قابل ستایش است، قابل تعریف است. این کار دوم فرشتگان.

3ـ حال سومشان، اینجا دیگر کار نیست حال است که دستور کار و حال هم به ما خیلی داده شده است. روزه با اخلاص، نماز با اخلاص، عبادت بدون لقمه حرام، عبادت بدون ظالم بودن، در این سیصد و چند روایتی که درباره زیارت ابی‌عبدالله هست با آن همه پاداش‌ها حضرت می‌فرماید: این پاداش، پاداش را بیان می‌کند زیارت پاداشش برابر با یک حج است برای زائری که آلوده به تکبر نباشد، برای زائری که آلوده به خودخواهی نباشد. اگر زائر متکبر است، اگر آلوده به خودخواهی است، نباید منتظر پاداش زیارت باشد. ابی‌عبدالله از این زائر خوشش نمی‌آید، ملائکه هم خوششان نمی‌آید و خدا هم خوشش نمی‌آید.

سومین برنامه فرشتگان حال است. «یُؤْمِنُونَ بِه» دائم در حال باور نسبت به پروردگارند، با اینکه خدا را هم نمی‌بینند اما از آثار وجود مقدس او که یکی خود ملائکه هستند، مؤمن به او هستند و باورش دارند. ملائکه خودشان را می‌بینند و می‌دانند که خودشان را خلق نکردند، تصادفی هم که به وجود نیامدند، این متحرکان عالم ملکوت محرک دارند. آنان خدا را باور دارند. این حال ملائکه است.

4ـ یک کار دیگری که ملائک دارند: «وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا» این فرشتگان تا زمانی که حیات دارند که یک بار فقط می‌میرند آن هم در دمیده شدن نفخه دوم قیامت است، (خدا یک نفخه می‌زند کل مرده‌ها زنده می‌شوند یک نفخه می‌زند کل زنده‌ها از هر صنفی می‌میرند دوباره زنده‌شان می‌کند) ولی قبل از آن نفخه که معلوم نیست چه زمانی است، از زمانی که آفریده شدند همواره یعنی بدون معطلی، بدون درنگ و استراحت برای مردم مؤمن از خدا طلب آمرزش می‌کنند.

این آیه بسیار عجیب است، یعنی شما در مسجد نشستید که در سطح زمین است، فرشتگان حامل عرش برای شما از خدا طلب مغفرت و آمرزش می‌کنند. شخصی که در کره زمین دین ندارد، مورد آمرزش نیست و دعای فرشتگان بدرقه‌اش نیست، خیلی بدبخت است ولی شماها خیلی خوشبخت هستید چون دعاکنندگانی مثل فرشتگان خالص دارید که از پروردگار برایتان طلب مغفرت می‌کنند.

باز به این نکته باید توجه داشت که موانع مغفرت باید برطرف باشد یعنی من الان با شکم پر از حرام نشسته باشم روی زمین، دعای ملائکه شامل حالم نمی‌شود.

بعد از اینکه همواره بی‌درنگ بی‌خستگی، بدون معطلی، برای اهل ایمان از پروردگارشان درخواست مغفرت می‌کنند که دعایشان هم مستجاب است و ما استجابت دعایشان را در حق خودمان درک می‌کنیم می‌بینیم امروز روز اول ماه رمضان است از همه روزهای یازده ماه قبل سبک‌تر و راحت‌تر هستیم قلباً شادتر هستیم، این برای دعای فرشتگان است آن هم فرشتگان حامل عرش، نه فرشتگان معمولی. فرشتگان یک اعلامی به پروردگار می‌کنند و به پروردگار عرض می‌کنند: «رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیم»(غافر،7).

این یک نمونه از آیات قرآن درباره رحمت پروردگار است که فرشتگان حامل عرش با یقین به پروردگار عرض می‌کنند رحمت تو نسبت به کل شیء فراگیر است یعنی همه موجودات عالم هستی، ملک و ملکوت، غیب و شهود، در رحمت تو هستند مگر کسی خودش دلش نخواهد در این عرصه باشد و با کبر، گناه، رذائل و ظلم بیرون برود.

درخواست‌های ملائکه برای مؤمنان

خداوند هیچ‌کس را بیرون از رحمت خودش خلق نمی‌کند. فرعون را هم که خلق کرد در رحمتش بود ماندگار نشد و دلش نخواست بماند، به زور بیرونش نکردند خودش بیرون رفت. ولی پروردگار دو تا نماینده برایش فرستاد موسی و هارون را که دستش را بگیرید و برگردانیدش «اذْهَبا إِلى‏ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‏ فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى»(طه، 43 و 44) بروید با او صحبت بکنید احتمالاً بتوانید او را برگردانید به عرصه رحمت من ولی فرعون قبول نکرد و نیامد.

چقدر زیباست، چقدر این آیه تشویق‌کننده است، چه امیدواری به آدم می‌دهد: «رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْما» ملائکه این را  به پروردگار می‌گویند که مطلب بعدی را مطرح کنند که خدایا، پروردگارا، وجود مقدس تو که رحمتش فراگیر به کل موجودات است، ما یک درخواست دیگر از تو داریم. یک درخواست برای مردم مؤمن کردیم قبل از این که این حرف را به تو بزنیم، بعد از اینکه این حرف را به تو زدیم که خودت هم قبول داری که رحمتت فراگیر نسبت به کل شیء است حالا به حرف ما گوش بده و توجه فرما:

«فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا» خدایا کسانی که از گناه توبه کردند تنهایشان نگذار، خدایا کسانی که از معصیت برگشتند رهایشان نکن، آنان را بیامرز.

«وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ» خدایا آنهایی که راه تو و راه عبادت را می‌پیمایند، آمرزشت را از آنها دریغ نکن.

خواسته بعدشان چقدر عالی است: «وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیم» خدایا همه توبه‌کنندگان را و همه رهروان راهت را از آتش برافروخته جهنم با قدرت و رحمت و پناه خودت حفظ کن. این یک آیه برای نمونه.

اتصال به منبع دائمی

دویست و هفتاد و شش آیه درباره رحمت پروردگار در قرآن مطرح است. آیه 7 سوره غافر یکی است و از این یکی ببینید دویست و هفتاد و پنج تا دیگر چه خبرهای عظیمی در آن است. این که به ما سفارش کردند قرآن را بفهمید برای ما خیلی سود دارد، حالا ممکن است یکی بگوید من عربی بلد نیستم نمی‌توانم قرآن را بفهمم، خدا می‌گوید از کسی که قرآن را می‌فهمد برو از او قرآن را بفهم. ماه رمضان بهترین وقت است که مردم بگردند منبرهای عالمانه را پیدا کنند، تحمل کنند، ساعتی بنشینند و حقایق قرآن مجید را بفهمند چون به سود دنیا و آخرت ماست.

ما امروز فهمیدیم که چه دعاکنندگانی پاک و معصوم و با دعای مستجاب داریم؛ هم برای اهل ایمان درخواست آمرزش کردند، هم برای توبه‌کنندگان، هم برای رهروان راه خدا و هم این‌که در پایان سخنشان به پروردگار عرض کردند «وقهم عذاب الجحیم» ما فرشتگان حامل عرش و اطراف عرش ملتمسانه از تو درخواست می‌کنیم اینها را در قیامت از عذاب دوزخ حفظشان کن یکی را در جهنم نینداز. این قرآن است، این فرشتگان هستند، این پروردگار است، ما دیگر چه می‌خواهیم؟

مقداری سختی داریم، خب این سختی‌ها را تحمل کنیم. سختی که از دست می‌رود و تمام می‌شود؛ یا زمان زنده بودن ما تمام می‌شود یا با مردن ما سختی‌های دنیایمان تمام می‌شود، ماندگار که نیست ولی وصل به جایی بشویم که ماندگار، دائمی و همیشگی است.

راویان حدیث

یک نمونه از روایات بگویم، روایاتمان هم در این زمینه عددش کم نیست، زیاد است. من امروز روایات رحمت را که نگاه می‌کردم این روایت را به مناسبت شب جمعه برایتان انتخاب کردم. روایت کجاست؟ روایت در بهترین کتاب‌های ماست، کتاب‌هایی که عالمانش عالمان فوق العاده‌ای هستند، عالمان مواظب دین بودند، سعیشان این بوده در کتاب‌هایشان چیزی نقل نکنند به دین مردم و فکر و عقیده مردم لطمه بخورد. این روایات یا در کتاب‌های شیخ مفید یا در کتاب‌های شیخ صدوق یا در کتاب‌های وجود مبارک شیخ طوسی است.

 کم نیستند علمای بزرگ ما مثل مرحوم مجلسی روایات باب رحمت را از همین بزرگواران نقل کردند که بعضی‌هایشان نزدیک به عصر امام حسن عسکری بودند مثل صدوق که پدرش وکیل حضرت عسکری در قم بوده، اینها آدم‌های کمی نیستند روایاتی که اینان نقل کردند بیان دین خداست، کنار گذاشتن این روایات یعنی کنار گذاشتن دین.

طمع ابلیس به رحمت خدا در روز قیامت

این روایت یک خط است ولی فوق العاده روایت عجیبی است، روایت شگفت‌آوری است. برای ما که ظرفیت‌مان محدود است شگفت‌آور است، امام صادق می‌فرمایند: «اذا کان یوم القیامه» وقتی روز قیامت برپا شود اولین و آخرین نفر وارد صحرای قیامت بشوند، اولین کاری که پروردگار می‌کند ظاهراً این است «ینشر الله عز و جل رحمته» خدای عزیز مخصوصاً امام صادق می‌گوید عزوجل یعنی قدرتمند و شکست‌ناپذیر، یعنی وجود مقدسی که در قیامت کسی نمی‌تواند او را در خواسته‌اش شکست بدهد، «ینشر الله عز و جل رحمته» پروردگار عالم رحمتش را در کل محشر پخش می‌کند.

البته بعداً برایتان عرض می‌کنم که رحمت از مقوله کیفیت‌هاست، آن را روزهای بعد توضیح می‌دهم که این رحمتی که پخش می‌شود چیست.

چنان رحمتش را در قیامت پخش می‌کند «حتی» یعنی تا جایی که، تا آنجا که، حرف «حتی» را دانشوران اهل لغت و چهره‌های معتبری که مهمترین کتاب‌های لغت را نوشتند، می‌گویند: «حتی» یعنی تا آنجا که یعنی دیگر بعد ندارد، حتی چه خبر است، من این حرف‌ها را چطور بفهمم؟ خیلی مقدمه برای این جمله آخر باید برایتان بگویم اما لازم نیست چون همه می‌دانید.

در قرآن مجید در تأویل این آیه «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً»(مائده، 32) امام صادق می‌گوید: کشتن یک بی‌گناه ـ بارش و سنگینی‌اش ـ مساوی با کشتن کل انسان‌هایی است که خدا خلق می‌کند. تأویلش را می‌گوید: گناه گمراه کردن یک نفر مساوی است با گمراه کردن کل انسان‌ها. این در ذهن‌تان باشد.

«ینشر الله عز و جل رحمته» خدای عزیز، توانمند، شکست‌ناپذیر و بزرگ، رحمتش را با برپا شدن قیامت پخش می‌کند تا جایی که «حتی یطمع ابلیس فی رحمته» ابلیس هم شاد و امیدوار می‌شود به این که خدا می‌بخشد. این‌طور رحمت پخش می‌شود. البته ابلیس قابل آمرزش نیست ولی گونه رحمت به کیفیتی است که امام صادق(ع) می‌فرماید: ابلیس امید پیدا می‌کند که من هم جزو آنهایی هستم که خدا رحمتش را نصیب من می‌کند. حیف نیست آدم با این خدا قهر باشد؟ حیف نیست آدم از این خدا جدا زندگی کند؟ حیف نیست آدم این مدت پنجاه شصت ساله را کنار خدا نباشد؟/۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: فارس

ارسال نظرات