۱۱ مهر ۱۳۹۷ - ۲۲:۴۵
کد خبر: ۵۸۰۹۸۰
یادداشت؛

اسطوره‌‌های تناقض

فریاد می‌زنند که «جانم فدای ایران» لیکن در ورای شهادتِ جان ‌فدایِ امنیت کشور که دشمن را در همان سنگرهای ابتدایی متوقف نگه داشته، این‌جور تیتر می‌زنند: «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد!»
یادداشت

به گزارش خبرگزاری رسا، به عنوان یک ایرانی اهل سفر که حتی محرم خود را هم به دیدن عزاداری سایر شهرها می‌گذراند، بسی مهم می‌دانم برگرداندن مجسمه تاریخی سر سرباز هخامنشی را به کشور. کاری که به قول رئیس قوه مجریه، محصول تلاش‌های فشرده حقوقی و دیپلماتیک بود. شکی نیست که درباره سلسله هخامنشیان و مشخصا جناب کورش، حرف‌های اغواگرانه و صدالبته سست، زیاد زده می‌شود و فی‌المثل به بهانه احترام به پاسارگاد، چیزهایی می‌گویند و کارهایی می‌کنند که مرغ پخته هم نمی‌تواند جلوی خنده‌اش را بگیرد!

در همه حکاکی‌های تاریخی، دولتمردان ایرانی و من‌جمله همین کورش را با ریشی انبوه می‌بینی و آنوقت می‌بینی هستند جماعتی که گرد مزار آن شاه تاریخی، شعار چرت و بی‌بنیه «آزادی اندیشه با ریش و پشم نمی‌شه» را سر می‌دهند! از این تناقض‌ها زیاد است! از سویی منشور حقوق‌بشر کورش را لوحی مؤید حرمت حق و حقوق همه ابنای آدم نزد گذشتگان ایران عزیز می‌خوانند و از سویی جیغ می‌کشند که «نه غزه، نه لبنان»!

از طرفی پز فردوسی می‌دهند اما با وجود «منیژه منم دخت افراسیاب، برهنه ندیده تنش آفتاب» مفتخرند به بی‌حجابی و حتی تبلیغ آن و فرستادنش برای پیج آن موجود حقیقتا زشت‌کردار! دم از مساعی پادشاهان تاریخی در جهت حفظ وحدت ملی می‌زنند لیکن حتی بر اساس ظاهر هم ایرانی را تقسیم می‌کنند و خواهان دعوای ایرانی با ایرانی هستند و راپورتش به اجنبی! کورش را می‌ستایند که کمک‌حال همسایگان زمان خود بود اما جمهوری اسلامی را دقیقا به‌خاطر همین کار، محکوم می‌کنند! مظهر عرب‌ستیزی هستند ولی بشکه‌های شکم‌گنده آل‌سعود را «برادر» می‌خوانند! همه پزشان به ایران و ایرانی است و حتی فراتر از وطن‌دوستی، گاه سخن از وطن‌پرستی می‌گویند اما هنگام خرید شامپو و خمیردندان هم پز به برند خارجی می‌دهند و رسما سیلی به صورت کارگر هموطن می‌زنند!

فریاد می‌زنند که «جانم فدای ایران» لیکن در ورای شهادت جان ‌فدای امنیت کشور که دشمن را در همان سنگرهای ابتدایی متوقف نگه داشته، این‌جور تیتر می‌زنند: «سرتیپ حسین همدانی در سوریه کشته شد!» عمری پز روشنفکری و مقابله با همه‌رقم مظاهر جمود و تحجر می‌دهند، بعد رنگ لوگوی روزنامه خود را با پرچم تکفیری‌ها ست می‌کنند! از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را مدح می‌کنند ولی به شهید امنیت مردم که می‌رسد، جوهر قلم‌شان خشک می‌شود! یا جوری می‌چرخد که بیگانه را خوش بیاید؛ «حالا بگو چقدر گرفتی، رفتی سوریه؟!»

از مسیر اصلی سخن، دور نشوم! حرفم این است که با وجود همه این شارلاتان‌بازی‌ها، ما نباید دچار فهم غلط شویم و از سر لج با این جماعت لجباز، بی‌اعتنا باشیم به مظاهر ایرانیت خود! شاید همین مداقه‌ها و دغدغه‌ها بود که استاد شهید مرتضی مطهری را به نوشتن «خدمات متقابل اسلام و ایران» کشاند؛ این همه را نوشتم از سر تشکر از همه آن عزیزانی که مجسمه تاریخی سر سرباز هخامنشی را برگرداندند به کشور! قطعا کار درستی بود در حوزه فرهنگ و هنر و تاریخ و چه و چه! اما در حوزه سیاست ‌خارجه و امور مرتبط با دیپلماسی، قولی که این دولت به ملت داد، از یاد نبریم چیز دیگری بوده!

اینکه با برجام یا حالا هر چی، سر تحریم‌ها را از بدنش جدا کنند! القصه! برجام آمد و چه پر هیاهو هم اما شگفتا که مجدد و مشدد، تحریم شدیم! و نه‌تنها منبعث از برجام و روح پرفتوحش(!) از دامنه دشمنی دشمن با ما کم نشد که گستاخی را و خصومت را و ادبیات زشت را به بی‌سابقه‌ترین شکل خود رساندند سران کاخ سفید! زمان اوباما، یک‌جور و حالا لخت‌تر و عریان‌تر! زمان جان‌کری، موذیانه‌تر و حالا وحشیانه‌تر! لذا خوب است آقایان روحانی و ظریف، این را نیز توضیح دهند که اصلا و اساسا لغو بالمره همه تحریم‌ها در همان روز امضا یا حالا بگو اجرای برجام چه شد؟! آیا ما وارد مذاکره مستقیم با یانکی‌ها شدیم که وزیر امور خارجه‌مان از نزدیک وزیر خارجه آمریکا را زیارت کند یا هدف آن بود که متأثر از جدا شدن سر تحریم‌ها از بدنش، گشایشی در حوزه اقتصاد حاصل شود؟! برجام اما تجربه‌ای شد بلکه بیشتر بفهمیم راه گشایش اقتصادی، سازش سیاسی نیست!

طرفه حکایت اینجاست که فی‌الحال اغلب سخنان تیم مذاکراتی ما، معطوف بر این ۲ محور است؛ اگر شد، بازگرداندن آمریکا به میز گفت‌وگو و اگر نه، ادامه برجام با دول اروپایی! گویی مراد از برجام، حفظ میز مذاکره بوده، نه لغو بالمره همه تحریم‌ها که مع‌الاسف از این فقره دوم، کمتر سخن می‌گویند این مردمان تیم دیپلماسی ما! واقعا اگر قرار است تحریم‌ها فقط روی کاغذ لغو شوند، بود و نبود فلان دولت و بهمان کشور در برجام، چه فایده‌ای دارد؟! و خود برجام، چه فایده‌ای دارد؟! و خدا می‌داند چقدر دلسوزان هشدار دادند که با دست‌فرمان «هر توافقی- ولو توافق بد!- بهتر از عدم توافق است» عمرا به هدف لغو تحریم‌ها برسیم، ولو طرف مذاکره ما جیبوتی باشد!

تو وقتی خود را عوض هدف، صرفا مشتاق مذاکره و میز مذاکره نشان می‌دهی، هیچ کشوری به تو امتیاز نمی‌دهد، آمریکای بدعهد که جای خود دارد! ما البته بی‌انصاف نیستیم که بنویسیم و بپرسیم: «آیا مجسمه سرباز هخامنشی برای این مردم و در این اوضاع سرشار از رکود و بیکاری، نان هم می‌شود؟!» نه! متن ما و جهت ما روشن است و این متن هم شاهدش، لذا حرف ما این است؛ کاش توشه این همه مذاکره و این همه برجام و این همه هیاهو، آوردن سر نکبتی تحریم بود! و کاش اگر در یک دست آقای روحانی، سر سرباز هخامنشی بود، در دست دیگرشان سر تحریم را می‌دیدی! حال بیاییم فرض کنیم تیم دیپلماسی ما، بهترین و حرفه‌ای‌ترین مذاکره را داشته ولی دشمن، کوتاه بیا از دشمنی و تحریم نیست! اینجا چاره چیست؟! آیا باز هم مذاکره؟! وقتی نتیجه مذاکره با تیم «اوبامای مؤدب و باهوش» این برجام شد، وای به حال فرجام مذاکره با تیم «ترامپ معلوم‌الحال»! هشدار اینکه از عمر ۸ ساله دولت اعتدال، حالا دیگر بیش از ۵ سال آن گذشته!

امور کشور را معطل صدق و صدقه آیا باشد و آیا نباشد دشمن کردن، بس نیست آیا؟! و آیا وقت آن نیست که نگاه را از خارج، برگردانیم سمت همین داخل خودمان و با کار و تلاش و همت فزون‌تر، گشایش اقتصادی حاصل کنیم؟! نه چشم ما که گمانم حتی چشم همان سرباز هخامنشی هم دوخته شده به کار و کارنامه حضرات قوه مجریه! بلا شک اگر دل دولت خودمان برای این مردم ریشه‌دار در تاریخ نسوزد، می‌خواستی دل امثال اوباما و ترامپ و مکرون بسوزد؟! قطع به یقین، ما درست می‌دانیم و دقیق می‌خوانیم آن سخن حسن روحانی را در بهار ۹۲ که گفت: «مشکلات فعلی کشور، بیش از آنکه ربط به تحریم داشته باشد، مرتبط با سوءمدیریت‌هاست!» آقای روحانی! تماشای حسن مدیریت‌تان در حوزه اقتصاد، آرزوی هر ایرانی است! و هنوز ۳ سال فرصت دارید! بترسید و بترسیم که این زمان بشود ۳ ماه! و بشود ۳ روز! و بشود ۳ ساعت! و خلاصه بشود آنچه نباید بشود! سؤال اینجاست: آیا ۲۵۰۰ سال دیگر، چه قضاوتی خواهد شد درباره دولت شما؟! سرتان سلامت... ./۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: وطن امروز

ارسال نظرات