۰۹ آبان ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۱
کد خبر: ۵۸۳۲۳۰
در نشستی علمی بررسی شد؛

از شاخصه های اخباری گری تا شواهد باز تولید آن برگفتمان انقلاب اسلامی

در نشست علمی پیامدهای سیاسی بازتولید اخباری گری بر گفتمان انقلاب اسلامی، شاخصه های اخباری گری، شواهد بازتولید اخباری گری و پیامدهای سیاسی بازتولید اخباری گری بر گفتمان انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفت.
اخباری گری فیض افرا نشست علمی پیامدهای اخباری گری نشست علمی پیامدهای اخباری گری

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی پیامدهای سیاسی بازتولید اندیشه اخباری گری بر گفتمان انقلاب اسلامی از سلسله نشست های انقلاب اسلامی، رهیافت ها و رویدادها با حضور داوود فیض افرا پژوهشگر حوزوی و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد تهران در سالن همایش امام رضا(ع) دانشگاه معارف برگزار شد.

داوود فیض افرا با اشاره به پیشینه بحث گفت: پس از  گذشت هزار و چهارصد سال نظامی به نام جمهوری اسلامی ایران با محوریت حکومت دینی براساس اسلام ناب تشکیل می شود در نتیجه تهدیدهای فراوانی در مقابل آن وجود خواهد داشت که از مهم ترین چالش های پیش روی انقلاب اسلامی بحث سکولاریسم است.

سکولاریسم می تواند در دو جبهه داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی را مورد هجمه قرار دهد؛ جبهه داخلی تفکر اخباری گری است زیرا اخباری گری با توجه به این که نگاه حداقلی به دین دارد، می تواند زمینه را برای کنار زدن نظام اسلامی آماده سازد هجمه خارجی نیز از سوی لیبرالیسم و نئو لیبرالیسم صورت می گیرد که متأسفانه اخیرا وارد فرهنگ سیاسی ما شده است که می تواند منتج به سکولاریسم شود.

باتوجه به برخی شواهد اخباری گری در حال باز تولید است و می تواند پیامدهای سنگینی بر گفتمان انقلاب اسلامی داشته باشد؛ این عنوان رساله دکتری بنده است که در پنج فصل مفاهیم و کلیات، مؤلفه های اندیشه اخباری گری، گفتمان انقلاب اسلامی، شواهد بر بازتولید اخباری گری و پیامدهای سیاسی بازتولید اخباری گری بر گفتمان انقلاب اسلامی تدوین شده است.

برای تبیین بحث علمی به چارچوب نظری نیاز است زیرا داشتن چارچوب نظری منسجم موجب منسجم شدن رساله می شود؛ برای این که بتوان تأثیرات اخباری گری بر گفتمان انقلاب اسلامی را بیان کرد در مرحله نخست باید گفتمان انقلاب اسلامی را تحلیل کرد و اجزای آن معرفی شوند و در مرحله دوم بیان شود اندیشه اخباری گری بر کدام اجزا تأثیر می گذارد زیرا گفتمان انقلاب اسلامی مفهوم کلی و دارای اجزای مختلف است که برای انجام چنین کاری از روش تحلیل گفتمان استفاده شده است.

 

 

تحلیل گفتمان اجزای کامل یک گفتمان را به صورت کامل پیاده سازی می کند به عنوان مثال موتور ماشین زمانی که بسته باشد اجزای داخل آن مشخص نیست اما زمانی که این موتور باز و به اجزای مختلفی تقسیم شود اجزای داخل آن قابل تشخیص است که تحلیل گفتمان نیز این گونه عمل می کند و می گوید گفتمان ها دارای دال مرکزی و دال های شناور هستند که دال مرکزی عمود خیمه محسوب می شود و دال های شناور بر اساس دال مرکزی تحلیل می شوند.

مبانی گفتمان انقلاب اسلامی

تحلیل گفتمان بیان می کند، گفتمان هیچ گاه به صورت کامل از بین نمی رود یعنی این که اگر تصور داشته باشیم اندیشه ای را شکست داده ایم یا این که با اطلاع رسانی هایی که انجام داده ایم جامعه علیه آن گفتمان موضع گرفته، اشتباه است زیرا اندیشه به صورت کامل کنار نمی رود.

حال دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی و عمود خیمه انقلاب اسلامی چیست؟ و دال های شناور بر اساس چه دالی تحلیل می شوند و معنا یابی می کنند؟ مشخصا دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی اسلام ناب محمدی(ص) است و هرچه که از این دال مرکزی همانند استقلال، نقش مردم و استکبار ستیزی دریافت می شود دال شناور است که همه بر اساس اسلام ناب تعریف می شوند و اگر از نقش مردم یا استقلال یا آزادی گفته می شود در حدی است که اسلام ناب اجازه داده است.

گفتمان انقلاب اسلامی نگاه حداکثری به دین دارد؛ به عبارت دیگر نسبت به دین دو نگرش حداقلی و حداکثری وجود دارد که در نگرش حداکثری از حداکثر منابع یعنی، قرآن، اجماع، عقل و سنت برای فهم دین استفاده می شود در نتیجه در این نگاه اجازه تشکیل حکومت داده می شود در مقابل آن اسلام حداقلی وجود دارد که اسلام را محدود در حدیث کرده اند که به آنها اخباری گفته می شود.

بنابارین روبه رو شدن انقلاب اسلامی و اخباری گری یعنی دو اندیشه اصولی و اخباری در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند و به عبارتی نگرش حداکثری در مقابل نگرش حداقلی به دین و روبه روی یکدیگر قرارگرفته اند.

بازتولید اخباری گری، اسلام نابی که اسلام حداکثری است را تحت تاثیر قرار می دهد به عنوان مثال اگر اخباری گری یکی از دال های شناور گفتمان انقلاب اسلامی همانند مردم سالاری را مورد خدشه قرار می داد خطر فراوانی نداشت اما این اندیشه اساس انقلاب اسلامی را مورد خدشه قرار می دهد زیرا تعریف گفتمان انقلاب اسلامی از اسلام ناب، تعریف اسلامی سیاسی، اجتماعی و حداکثری است اما تعریف اخباری گری حداقلی است.

وی در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان حاضر در نشست مبنی بر این که پس از پیروزی انقلاب اسلامی روشنفکران فراوانی نگاه حداقلی به دین دارند بنابراین آنها را نیز باید در دایره اخباری گری قرار داد، گفت: چندین جریان اعم از لیبرالیسم، نئولیبرالیسم، اخباری گری و روشنفکران تحت تأثیر نئولیبرالیسم اسلام حداقلی و اسلام سکولار یعنی جدایی دین از سیاست را ترویج می کنند که نتیجه تمامی این تفکرات سکولاریسم است اما در دایره اخباری گری قرار نمی گیرند.

البته روشنفکری نیز دارای جریانات مختلفی است که نمی توان همه آنها در یک دسته معرفی کرد اما نتیجه نگرش آنها نیز اسلام سکولار است گرچه برخی افراد روشنفکر مخالف دین هستد که این افراد از بحث ما خارج می شوند زیرا مراد ما روشنفکران دینی است که همانند اخباری گری نتیجه فعالیت آنها سکولاریسم است.

  همان گونه که آقای رحیم پور بیان کردند و به نظر بنده بعضا مواضع تندی علیه ایشان گرفته شد، گرچه نمی خواهم از تمام مواضع ایشان دفاع کنم؛ یکی از مواردی که سکولار در حوزه علمیه را تقویت می کند همین گرایش اخباری گری است.

 

 

تعریف اخباری گری

وی در ادمه با طرح سؤالی مبنی بر تعریف اخباری گری، مؤلفه های اخباری گری و شواهد بازتولید اخباری گری اظهار کرد: اخباری گری دارای دو دوره تاریخی مهم است دوره نخست در قرن چهارم و پنچم یعنی دوران شیخ صدوق است که زمان تسلط  اخباری گری به شمار می رود و پس از آن نیز در قرن یازدهم استرآبادی اندشیه اخباری گری را باز تولید می کند.

 به عبارتی دیگر اندشیه اخباری گری در قرن چهارم تولید شده است اما در قرن ششم انحطاط در آن ایجاد می شود و این انحطاط نیز تا قرن یازدهم ادامه پیدا می کند و در قرن یازدهم بار دیگر اندیشه اخباری گری ظهور می کند و اندیشه اصولی کنار می رود؛ در اواسط قرن سیزدهم نیز شاگردان آیت الله وحید بهبهانی موجب می شوند این اندیشه کنار رود که امروزه برای بار دیگر در حال بازتولید است.

هر اندیشه ای دارای فراز و فرود است از سوی دیگر هر اندیشه ای دارای طرفدارانی تندرو همچنین طرفداران متعادل است که اندیشه اخباری گری نیز از این قاعده مستثنی نیست و از دو جریان افراطی گری و اعتدلال تشکیل شده است و برای این تقسیم بندی دوملاک مهم وجود دارد.

 نخستین ملاک در زمینه نگاه آنها به منابع چهارگانه دینی است به عبارت دیگر بررسی می شود که مباحث عقلی و اجتهاد را چه مقدار می پذیرند زیرا وجه اشتراک میان اخباری ها حدیث است اما باید دید که به غیر از حدیث، عقل و اجماع را نیز قبول دارند یا خیر؛ ملاک دیگر نیز برخورد آنها با مخالفان است یعنی طرفداران افراطی در برخورد با مخالفان بسیار تند هستند و از زشت ترین کلمات استفاده می کنند به عنوان مثال محمداخباری پس از فوت سیدبحرالعلوم می گوید «مات الخنزیر بمرض الخنازیر» اما در طرفداران اعتدالی آقای بحرانی را مشاهده می کنیم که بسیار محترمانه با مخالف برخورد می کند.

اما این که دیدگاه اخباری گری به چه معنی است؟ همان گونه که از عنوان اخباری گری مشخص است یعنی عمل بر اساس اخبار و روایت؛ در نزد اخباری ها فقط احادیث امامان معصوم(ع) اعتبار دارد یعنی هر حدیثی که از ائمه معصوم(ع) رسیده است باید به آنها عمل کرد.

اخباری ها در زمینه استنباط احکام شرعی قرآن را خارج می کنند و فقط احادیث را معتبر می دانند  و استدلال می آورند قرآن کریم مخاطب خاص دارد و آن هم پیامبراکرم(ص) و ائمه معصوم(ع) هستند و آنها نیز هرچه را که لازم بوده است در قالب حدیث برای ما بیان کرده اند از سوی دیگر قرآن کریم برای ما قابل فهم نیست؛ اخباری ها عقل و اجماع را باطل می دانند و می گویند این موارد را علمای اصولی ازاهل سنت وارد کرده اند.

افراطیون اخباری، تقسیم بندی که در حدیث از سوی اصولیون مطرح می شود را نمی پذیرند و می گویند تمامی احادیث از جانب ائمه نقل شده اند و حتی در زمینه حدیث مرسل می گویند راوی که در حدیث حذف شده امام زمان(عج) است و احادیث پیامبر را نیز در کنار قرآن قرار می دهند و در استنباط حجت نمی دانند و می گویند فقط احادیث ائمه اعتبار دارد؛ اما معتدلین اخباری گری مانند علامه مجلسی(ره) و شیخ بحرانی(ره) معتقد هستند عقل در برخی موارد و در چار چوب قرآن کریم و احادیث می تواند اعتبار داشته باشد.

در روش استنباط احکام اصولیون نیز که قائل به استنباط و اجتهاد با استفاده از چهار منبع هستند اخباری ها به شدت با اجتهاد مخالفت می کنند؛ در اندیشه اصولی جامعه دینی به مقلد و مجتهد تقسیم می شود اما در اندیشه اخباری گری به محدث و مستمع تقسیم می شود و محدث هیچ ولایتی بر مستمع ندارد که تأثیر آن را در پیامدها بررسی خواهیم کرد.

در اخباری گری بحث احیتاط گرایی نیز مشاهده می شود یعنی در هر زمینه ای شک داشته باشند حدیثی وارد شده است یا نه احتیاط می کنند و قائل به توقف می شوند که این تفکر نیز دردسر ساز خواهد بود به عنوان مثال می گویند در زمینه حکومت اسلامی حدیثی وارد نشده است بنابراین احتیاط کرده و توقف می کنند در نتیجه حکم به عدم تشکیل حکومت اسلامی می دهند.

به صورت کلی از ناحیه اخباری گری با سه مشکل مواجه خواهیم بود نخست این که از محدودیت منابع برخوردار هستند یعنی قرآن کریم، عقل و اجماع را نمی پذیرند در حالی که در گفتمان انقلاب اسلامی از عقل و اجماع همچنین قرآن کریم بسیار استفاده می شود؛ به گونه ای که امام خمینی(ره) برای اثبات ولایت فقیه از دلایل عقلی استفاده می کند بنابراین اخباری گری در منابع با گفتمان انقلاب اسلامی در تضاد است.

معتدلین اخباری گری تا حدی اجتهاد را می پذیرند اما نه در حد علمای اصولی بلکه فقط در چارچوب قرآن و روایت و هر مقدار از اندیشه افراطی به اندیشه اعتدال اخباری گری نزدیک می شویم تمایل به ورود در حکومت بیشتر می شود به عبارت دیگر در تاریخ اخباریون مشاهده می شود که افراطیون هیچ گونه اقدامی برای ورود به حکومت نداشته اند به عنوان مثال در زمان صفویه که اخباری گری در اوج بوده است افراطیون تلاشی در این زمینه انجام نمی دهند اما اخباری های معتدل که به اجتهاد نزدیک می شوند برای ورود به حکومت نیز تلاش می کند به گونه ای که افرادی همانند علامه مجلسی که اخباری معتدل است به حکومت وارد می شود و آن پست را دریافت می کند.

مؤلفه های گفتمان انقلابی

بحث گفتمان انقلاب اسلامی اصولی است به گونه ای که بسیاری از نویسندگان بیان می کنند، پیروزی بهبهانی بر استرآبادی شروع انقلاب اسلامی است زیرا ندیشه اصولی از این نقطه تشکیل و کتاب های مختلفی نوشته می شود و امام خمینی(ره) نیز در این عصرتاریخی اندیشه ولایت فقیه و تشکیل جمهوری اسلامی را پایه گذاری می کند.اندیشه اصولی در دو ویژگی با اخباری گری اختلاف دارد نخستین اختلاف چنانچه که گفته شد در منابع است زیرا اصولی به هر چهار منبع اعتقاد دارد و در روش استنباط نیز اجتهاد را می پذیرند یعنی جامعه را به مجتهد و مقلد تقسیم می کند.

 اکنون می خواهیم گفتمان انقلاب اسلامی را تحلیل کنیم تا بدانیم اندیشه اخباری گری کجا قرار می گیرد؛ دال مرکزی انقلاب، اسلام ناب است یعنی این که در تمام سخنرانی های امام خمینی و رهبر معظم انقلاب زمانی که از اسلام ناب سخن گفته می شود سه مورد را نفی می کند.

نخستین مورد، نفی جدایی دین از سیاست است یعنی اسلام ناب، اسلامی سیاسی، اجتماعی و حداکثری است و دیگر این که تحجر و تحجرگرایی را نفی می کند؛ زمانی که عقل در استنباط احکام گنار گذشته  می شود و حدیث را بدون هیچ قیدی حجت بدانیم نتیجه آن اکتفا کردن به ظاهر و صورت دینی است که همان تحجر است.

مورد سوم نیز نفی اسلام التقاطی است یعنی اسلامی که روشنفکران دینی دارند است که این اسلام التقاطی به سمت اسلام حداقلی می رود؛ باز هم تأکید می کنم که در تحلیل گفتمان، دال مرکزی عمود خیمه است اگر عمود خمیه بر زمین افتد خیمه نیز خواهد افتاد به عبارت دیگر بحث اصلی گفتمان انقلاب اسلامی اسلام ناب است که اگر اسلام ناب لطمه خورد گفتمان انقلاب اسلامی نیز ضربه خواهد خورد.

نکته قابل توجه این است که اسلام ناب را در مقابل اسلام آمریکایی قرار می دهند یعنی در تمام فرمایشات امام خمینی(ره) و رهبرمعظم انقلاب اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی است که هنگام مقایسه آنها این سه نکته ای که گفته شد به وجود می آید.

دال های شناور نیز در اطراف گفتمان انقلاب اسلامی همانند غیریت سازی فراوان است؛ هر گفتمانی با گفتمان دیگری خودش را غیریت سازی می کند که گفتمان انقلاب اسلامی آمده است خود را با اسلام آمریکایی و التقاطی همچنین با تفکر اخباری گری غیریت سازی کرده و به معرفی خود بپردازد.

شواهد و علل بازتولید اخباری گری

می خواهیم بگوییم در جامعه چه شواهدی مبنی بر این که اندیشه اخباری گری در حال باز تولید است وجود دارد و برای این که بتوانیم شواهد بازتولید اخباری گری را بیان کنیم نیازمند بیان معیارهای بازتولید اخباری گری هستیم.

نخستین معیار بازتولید اخباری گری حدیث گرایی است و دیگر این که مخالف عقل و علوم گرفته شده از عقل است بنابراین در هر موردی که حدیث صرف مورد استفاه قرار می گیرد و عقل حذف می شود مطمئن باشید اندیشه اخباری گری است.

در زمینه بررسی شواهد بازتولید اندیشه اخباری گری دو کار انجام شده است نخست این که شواهد کلی بازتولید اندشیه اخباری گری مورد بررسی قرار گرفته است یعنی چه شواهدی در جامعه ما برای بازتولید اندیشه اخباری گری وجود دارد و دیگر این که چه جریان هایی امروزه متأثر از اندیشه اخباری گری هستند، بررسی شده اند؛ زمانی که یک اندیشه تبدیل به جریان می شود خطرناک تر است یعنی جریان منسجم شده است که ما در این دو قالب بحث خواهیم کرد.

خواهی نخواهی دو قرن اندیشه اخباری گری بر جامعه دینی ما حکم رانی کرده است که این دو قرن باعث شده است در دین نفوذ پیدا کند و کتاب های فراوانی نوشته شود و می توان گفت غالب کتاب های حدیثی در این زمان نوشته شده اند، البته تدوین کتاب های حدیثی از نکات مثبت اندیشه اخباری گری به شمار می رود اما آنچه که کار را خراب می کند این است که این اندیشه اخباری گری در لابه لای کتاب ها وجود دارد یعنی زمانی که کتاب بحار را مطالعه می کنید در میان توضیحاتی که علامه مجلسی در زمینه حدیث بیان کرده است به نوعی اندیشه اخباری گری را زنده نگه می دارد و این کتاب ها به عنوان منبع دوم مورد استفاده اندیشه اصولی نیز قرار می گیرد که کمک کرده زنده بماند.

دیگر این که عوام پسند است که این ویژگی برای گفتمان انقلاب بسیار خطرناک است زیرا اخباری می گوید غیر از قال صادق(ع) و باقر(ع) مورد دیگری بیان نمی کند که چنین موردی در ظاهر قابل پذیرش است و در واقعیت نیز غیر از فرمایش معصوم مورد دیگری نمی گویند اما آنچه که خطر دارد مکانیزم فکری است؛ گرچه اصولیون نیز به غیر از فرمایش معصوم چیزی نمی گویند اما تمام تلاش اصولی این است که مراد دقیق متکلم در متن را کشف کند اما اخباری گری فاقد این مکانیزم است.

نگاهی که اصولی به حدیث دارد با نگاه اخباری گری به حدیث متفاوت است زیرا نگاه یک عالم اصولی به حدیث نگاه 5 گانه یعنی صحیح، حسن، موثق و مرسل و ضعیف است اما عالم اخباری به هیچ عنوان این تقسیم بندی را ندارد بنابراین هر حدیثی را جمع آوری می کند در نتیجه دیده می شود انبوهی از احادیث مختلف از  موثق و ضعیف در این کتاب ها وجود دارد.

گسترش رویکرد اخباری گری به قرآن کریم از شواهد بازتولید اخباری گری به شمار می رود امروزه به نظر آماری چاپ کتب حدیثی یعنی تفسیرهای حدیثی فراوان است و این نشان گر نگاه اخباری گری است؛ بنده نیز در چندین سخنرانی از رهبران این جریان ها شنیده ام که بیان کرده اند قرآن برای ما قابل فهم نیست.

به عنوان مثال استاد قرائتی می گوید «اوضاع باید به گونه ای باشد که طلاب با قرآن سروکار داشته باشد چه اشکالی دارد طلبه به جای ضرب زید بگوید ضرب الله یعنی از آیات قران استفاده می کردند.».

دومین شاهد، گسترش ظاهرنگری و سطحی نگری است این سطحی نگری در جامعه زیاد دیده می شود که باعث می شود نسبت به دین ظاهرگرا شویم زیرا مکانیزمی که بتوانیم به عمق دین وارد شویم را نداریم؛ به عنوان مثال عاشورا دارای یک واقعیت و یک صورت است که ظاهر آن همان حادثه غمناکی است که رخ داده اما در باطن حرکت امام حسین(ع) برای این نبود که امروزه برای آن دهه بگیریم و فقط گریه کنیم چنانچه امروزه فراوان مشاهده می شود.

به عبارت دیگر در قضیه عاشورا فقط به ظاهر قضیه اکتفا شده است یعنی در برخی موارد به مراسم گرفتن و گریه کردن اکتفا می شود اما به این که امام حسین(ع) در ظهر عاشورا نماز اول وقت را فراموش نکرده است توجهی نمی شود؛ از جمله چنین اتفاقاتی که در حرکت عاشوار رخ داده است مکانیزم اخباری گری است که حدیث محوری صرف موجب می شود ظاهر گرایی ایجاد شود که در مراسمات مذهبی بسیار دیده می شود.

به عنوان مثال پدری بسیار کار می کرد تا فرزندانش درس بخوانند به گونه ای که حتی دست هایش پینه زده و خون ریزی می کند اما پسران او در عوض این که درس بخوانند بر دست های پینه زده پدر گریه می کنند که ماجرای کربلا نیز این گونه شده است و فقط به گریه می پردازند اما فراموش می کند که امام حسین(ع) برای چه رفته است.

یک مورد دیگر که حاکی از ظاهرگرایی است و امروزه نیز رخ می دهد بحث طب اسلامی است؛ در مرحله نخست ما بیان کردیم اسلام برای هدایت آمده است بنابراین احادیث طبی در اصل دین قرار نمی گیرند از سوی دیگر نوع استفاده از احادیثی، که طب اسلامی دارد انجام می دهد همان استفاده ای است که اخباری گری انجام می دهد یعنی از ظاهر حدیث استفاده می کند به عنوان مثال به دلیل این که امام گفته است فلان چیز برای تو خوب است، پس خوب است فارغ از این که شاید نسخه فردی بوده است یا در شرایط دیگری بوده است که این گونه مباحث مربوط به عقل است اما عقل حذف در این رابطه شده است و تقسیم بندی که اصولیون در زمینه احادیث انجام می دهد طب اسلامی انجام نمی دهد.

دلیل دیگر برای حیات اندیشه اخباری گری وجود علمای اصولی با اندیشه اخبار گری است؛ این نظریه از آقای لک زایی است که او می گوید یک دلیل که موجب شد اندیشه اخباری گری به حیات خودش ادامه دهد پوشیدن لباس اصولی است که امروزه بسیار استفاده می شود بلکه علمای اصولی فراوانی مشاهده می شود که در ظاهر اصولی هستند و حتی در بحث اصولی نیز به شدت قوی هستند اما در واقع به شدت اخباری هستند که نتیجه آن در فتوا دادن مشاهده می شود به عنوان مثال جرأت نمی کنند از ادله عقلی استفاده کنند و صرفا به حدیث اکتفا می شود و در مواردی که جدید به وجود می آید یا احتیاط می کنند یا استفاده ظاهری می کنند به عنوان مثال یک شهادت امام موسی کاظم(ع) را تعطیل نکردند چه بلوایی شد که این موارد در اندیشه اصولی نمی گنجد.

این که اقای رحیم پور از سکولاریسم در حوزه دم می زند شاید نگاه او به این موارد باشد؛ در واقعیت نیز حوزه علمیه ما چه گره ای از حکومت باز کرده است و چه پشتوانه ای توانسته مهیا کند؟ البته نمی خواهم از ایشان دفاع کنم اما موافق این بخش از سخنان ایشان که می گوید در حوزه علمیه سکولاریسم تولید می شود هستم.

وی در پاسخ به سؤال یکی دیگر از دانشجویان حاضر در نشست مبنی بر این که کم کاری در حوزه را می توان سکولاریسم دانست، گفت: باید گفت این نگرش و این مکانیزم منتج به سکولاریسم می شود به عبارت دیگر سکولاریسم از جدایی دین و سیاست دم می زند و دین را منحصر در فردیات می داند و می گوید امور سیاسی را باید به سیاست مردان سپرد که همین کم کاری شاهد بزرگی است برای تولید سکولاریسم زیرا در زمینه احکام فردی نظرهای فراوانی بیان شده است اما در زمینه حکومت داری چه مقدار کار کرده است.

به عبارت دیگر هر عملی برگرفته از فکر است، زمانی که شما به حیطه ای نمی پردازید به این دلیل است که یا برای شما اهمیت ندارد یا این که به آن اعتقادی ندارید البته نمی توان گفت این اخباری گری است اما اگر جلوی آن گرفته نشود منتج به اخباری گری خواهد شد از سوی دیگر انقلاب از حوزه علمیه آغاز شده است بنابراین اگر حوزه علمیه دچار انحطاط شود انقلاب ضربه خواهد خورد.

گسترش استناد به خواب و رویا از دیگر شواهد بازتولید اخباری گری است چنانچه در برخی منبرها و عزداری ها به خواب استناد می شود که برخی از انها اصلا قابل گفتن نیست؛ کتاب فواید مدنیه استرآبادی که مهم ترین کتاب او است دائما می گوید در مشهد خواب دیدم فردی دین را نجات می دهد که خودش هم در مشهد کتاب را نوشته است و همیشه به خواب استناد می دهد که امروزه نیز در جامعه زیاد شده است و مخالف عقل است؛ البته منظور ما مدل فکری است گرچه خواب در زمینه فردی همانند مکاشفه می تواند حجت باشد.

گسترش اندیشه مبتنی بر نفی اندیشه غرب نیز از شواهد بازتولید اخباری گری است؛ در مورد شیوه استفاده از تمدن غرب سه نگاه وجود دارد نخست اینکه به کلی آن را بپذیریم این تفکر روشنفکران غرب زده است که به نام نئولیبرالیسم شناخته می شوند نگاه دوم نیز می گوید به کلی باید ترد شود که اخباری گری است.

دیدگاه دیگری نیز می گوید فرهنگ و تمدن غرب تا جایی که با مکتب ما تعارض نداشته باشد قابل پذیرش است یعنی این که آنها صنعت را آورده اند ما هم بیاوریم اما اگر انسان محور هستند آن را وارد نکنیم به عبارت دیگر پذیرش با دقت صورت می گیرد که این نگاه انقلاب اسلامی است.

حال این مخالفت با کل تمدن غرب چگونه از شواهد بازتولید اندیشه اخباری گری محسوب می شود؟ همان گونه که گفته شد احتیاط گری از ویژگی های اخباری است و زمانی که به صورت کامل فرهنگ غرب را رد می کنید یعنی این که هیچ نصی پیدا نکرده اید بنابراین قائل به توقف شده اید.

شاهد دیگر برای بازتولید اخباری گری تقابل با علوم عقلی در قالب مبارزه با فلسفه است که در حوزه مشهد قدرت دارد؛ امروزه افرادی که مخالف فلسفه هستند زیاد دیده می شود و در رد فلسفه همیشه به حدیث استناد می کنند و این همان چیزی است که اخباری گری انجام می دهد.

در فرمایشات رهبر معظم انقلاب از حوزه انقلابی فراوان گفته شده است، به چه دلیل رهبری بر این مسأله تأکید می کند؟ غیر از این است که حوزه اخباری شده است؟ روحیه انقلابی غیر از علم اصول است و دیدگاه واقعی علم اصول در حال ضعیف شدن است؟ انقلاب از علم اصول بر می آید و از اخباری گری انتظار انقلاب نداشته باشید؛ به زعم من شاید یکی از مواردی که رهبر معظم انقلاب به حوزه انقلابی تأکید دارد این است که اخباری گری دارد پیشرفت می کند.

سه جریان از اخباری گری گرفته شده است؛ نخستین جریان مکتب تفکیک است که می گوید میان علوم عقلی و نقلی باید تفاوت گذاشت یعنی آنچه که عقلی است را نمی پذیریم؛ دیگری انجمن حجتیه است که گفته شد و جریان آخر تجدد ستیزان هستند که به صورت کلی با تمدن غرب مخالفت می کنند.

 

 

پیامدهای سیاسی بازتولید اخباری گری بر گفتمان انقلاب

انقلاب اسلامی با چند ویژگی تشکیل شد؛ نخست این که جدایی دین ازسیاست را نفی کرد که این انقلاب اسلامی از دل پیوند دین و سیاست بیرون آمد و دوم این که اندیشه ولایت فقیه محصول اجتهاد است زیرا در اجتهاد است که ولایتی برای مجتهد قائل هستیم و از این برتری استفده کردیم و امام خمینی(ره) نام آن را ولایت فقیه گذاشت که این نیز محصول حوزه است.

اولین پیامد سیاسی که بازتولید اندیشه اخباری گری در گفتمان انقلاب اسلامی دارد جدایی دین از سیاست یعنی منجر به سکولاریسم می شود زیرا نگرش آنها حداقلی است و عقل را معتبر نمی دانند در حالی که ارتباط دین و سیاست با استناد عقلی است.

دومین پیامد نتیجه اخباری گری و احتیاط گرایی آنها است که اگر از اخباری های پرسیده شود باید حکومت تشکیل داد یا خیر قائل به توقف می شوند یعنی دین را در عرصه حکومت داری و سیاست وارد نمی کنند که چنین موردی محصول تحجر گرایی است و یکی از ویژگی های متحجرین جدیی دین از سیاست است.

پیامد سیاسی دیگر بازتولید اندیشه اخباری گری بر گفتمان انقلاب اسلامی ترویج اندیشه عدم تشکیل حکومت اسلامی است زیرا اخباری ها با استناد به احادیث اعتقاد به تعطیلی حکومت اسلامی دارند؛ تعدادی احادیث وجود دارد که در ظاهر قائل به تعطیلی حکومت اسلامی هستند اما تمامی آنها جواب دارد که در کتاب های رد انجمن حجتیه به صورت کامل به انها پرداخته شده است.

حدیث محوری و عدم حجیت عقل از پیامدهای سیاسی بازتولید اخباری گری به شمار می رود به این صورت که در تشکیل حکومت اسلامی امام خمینی(ره) از دلایل عقلی استفاده کرده و دلایل نقلی را به عنوان مؤید آورده کرده است که اگر کنار گذاشته شوند منتج به عدم تشکیل حکومت اسلامی می شود البته دلایل نقلی که امام خمینی(ره) بیان کرده است در جواب اخباری ها در زمینه عدم تشکیل حکومت بوده است.

از دیگر پیامدهای بازتولید اخباری گری بر گفتمان انقلاب اسلامی می توان به پیامد بازتولید اخباری بر جایگاه ولی فقیه اشاره کرد؛ زمانی که اخباری اجتهاد را حرام می کند و می گوید مجتهد هیچ برتری بر مقلد ندارد و رابطه به محدث و مستمع تقسیم می شود، دیگر نمی توان ولایت را مطرح کرد؛ به عبارت دیگر اخباری گری عمود خیمه انقلابی را هدف قرار می دهد.

پیامد دیگر در اصل استکبار ستیزی است چنانچه بسیاری بیان می کردند به جای جدال با آمریکا و اسرائیل باید با سنی ها جنگ کرد یعنی سنی تیزی به جای استکبارستیزی قرار می گیرد؛ اگر به خاطر داشته باشید در گذشته عده ای می خواستند ما را با فلسطینی ها در گیر کنند و بیان می کردند آنها ناصبی هستند که این جریان برگرفته از اندیشه اخباری گری است.

در دوران صفویه اخباری های افراطی در خیابان راه می رفته و به صورت بلند خلفا را لعن می کرده اند و بسیاری از مورخان معتقد هستند که عدم حمایت دینی حوزه علمیه آن زمان به دلیل این که تحت تأثیر اخباری گری بوده است موجب سقوط صفویه شده است و در زمان صفویه نیز انحرافات در عزاداری شروع شده است.

آخرین مورد نیز خدشه در مقبولیت و مشروعیت نظام است زیرا زمانی که نظام را قبول نداشته باشید مقبولیت آن کاهش پیدا می کند و مشارکت در تحولات کم رنگ و تقابل با جمهوری اسلامی فراوان می شود که در زمینه فتنه 88 انجمن حجتیه تلاش های فراوانی داشته است که به صورت کامل در مقاله ذکر شده است./1324/ز۵۰۲/ج

ارسال نظرات