۰۶ دی ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۹
کد خبر: ۵۹۱۴۴۸
آیت الله کعبی:

آیت‌الله هاشمی شاهرودی نابغه فقاهت بود

آیت‌الله هاشمی شاهرودی نابغه فقاهت بود
نماینده خبرگان با اشاره به شخصیت علمی آیت الله هاشمی شاهرودی گفت: شهید صدر در همان دوران جوانی آقای شاهرودی، گفتند آقای شاهرودی ثمره‌ی وجود من است.

به گزارش خبرگزاری رسا، حضرت آیت‌الله سیدمحمود هاشمی شاهرودی، رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضو مجلس خبرگان رهبری پس از عمری مجاهدت در عرصه‌ی علمی و سیاسی، شامگاه روز دوشنبه ۱۳۹۷/۱۰/۰۳ دار فانی را وداع گفت.

رهبر انقلاب اسلامی در پی ارتحال ایشان پیام تسلیتی صادر کردند که در بخشی از آن آمده است: «ایشان استادی بزرگ در حوزه‌ی علمیه‌ی قم و کارگزاری باوفا در مهم‌ترین تشکیلات نظام جمهوری اسلامی، عضو مؤثری در شورای نگهبان و رئیس موفقی در مجمع تشخیص مصلحت بودند و آثار و برکات علمی بسیاری از خود بر جای نهادند. ایشان همچنین برادر سه شهید و از یاران و شاگردان و همراهان شهید نام‌آور و بزرگوار سیدمحمدباقر صدر بود.»

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در گفت‌وگو با آیت‌الله عباس کعبی، عضو مجلس خبرگان رهبری و شاگرد، دوست نزدیک و همکار مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی در شورای نگهبان و قوه‌ قضائیه، به بررسی ابعاد علمی، فقهی و مدیریتی آن فقیه عالی‌قدر پرداخته است.

مستحضرید که مرحوم آیت‌الله شاهرودی در سنین جوانی، دوره‌ی سطح را تمام کردند و وارد درس خارج فقه در محضر علمای برجسته‌ی نجف شدند و در سن ۲۷ سالگی به مقام عالی اجتهاد رسیدند؛ لطفاً برای ما درباره‌ی این نبوغ ذاتی و هوش و استعداد ایشان توضیح بفرمایید.

درباره‌ی نبوغ آیت‌الله شاهرودی چند نکته وجود دارد که بنده عرض می‌کنم؛ اولاً اینکه ایشان فرزند مرحوم آیت‌الله آقاسیدعلی شاهرودی است که از شاگردان بزرگ و مقربین درس مرحوم آیت‌الله العظمی خویی بودند. پدر ایشان هم در سنین جوانی به درجه‌ی عالی اجتهاد رسیدند و در چهل و چند سالگی مرحوم شدند؛ درحالی‌که دوره‌های کامل تقریر اصول و بسیاری از کتاب‌‌های فقهی را از استادشان آیت‌الله خویی و نیز از آیت‌الله بزرگ آقای سیدمحمود شاهرودی داشتند و خودشان هم که مباحث مختلف فقهی را داشتند.
مرحوم آیت‌الله شاهرودی برای بنده تعریف می‌کرد که مشغول درس صمدیه بوده که بعد از ارتحال پدرشان، تصمیم گرفته می‌شود که ایشان به دست مرحوم آقای خویی معمم بشود و آقای خویی بعد از جلسه‌ی درس خارج، روی منبر، با اندوه و تألم و دعا برای ابوی آقای شاهرودی، به ایشان می‌گوید «من امید داشتم این منبر تدریس خارج را به پدرتان یعنی آقا سیدعلی شاهرودی تحویل بدهم؛ الان امیدوارم که این منبر را بتوانم به شما تحویل بدهم.» بعد خود آقای شاهرودی برای من تعریف می‌کرد که موقعی که سطوحات را تمام کرده و در سنین جوانی در درس خارج آقای خویی حاضر می‌شد، اشکالات علمی را، هم در درس و هم بعد از درس وارد می‌کرد؛ حتی در موقع نماز می‌رفته و اشکالات را در قالب نوشته‌هایی به آقای خویی می‌داده است. آقای خویی هم آن نوشته‌ها را می‌خواندند و در روز بعد، بعضی اشکالات آقای شاهرودی را می‌پذیرفتند و بعضی را جواب می‌دادند.

مرحوم آیت‌الله شاهرودی در دروس شهید سیدمحمدباقر صدر و امام خمینی مجدانه شرکت می‌کردند؛ رابطه‌ی ایشان با این دو استاد برجسته چگونه بوده است؟

مرحوم آیت‌الله شاهرودی در سنین جوانی از شهید سیدمحمدباقر صدر اجازه‌ی اجتهاد گرفتند و همچنین در سنین جوانی در درس حضرت امام خمینی در بحث ولایت فقیه هم حاضر می‌شدند و حتی با امام راحل سؤال و جواب هم می‌کردند و به‌خاطر فضل حوزوی‌شان مورد تشویق امام واقع می‌شدند؛ به‌گونه‌ای که بعدها در جریان تشکیل مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، وقتی ایشان به اتفاق مرحوم شهید سیدمحمدباقر حکیم و دیگران به ملاقات امام می‌روند، امام سراغ تدریس ایشان را می‌گیرند که آیا شما در قم تدریس می‌کنید یا نه؟ و آقای شاهرودی می‌گوید من یک درس می‌دهم و امام تأکید می‌کنند که ایشان حتماً تدریس را در حوزه‌ی قم با جدیت ادامه بدهند و از این رو امام راحل هم به فضل آیت‌الله شاهرودی واقف بودند.

همچنین ایشان به‌خاطر نبوغ خاصی که داشتند، مورد عنایت ویژه‌ی استاد خود یعنی آیت‌الله العظمی شهید سیدمحمدباقر صدر هم قرار گرفتند؛ به‌گونه‌ای که شهید صدر در همان دوران جوانی آقای شاهرودی، تصریح داشتند که آقای شاهرودی ثمره‌ی وجود من است و به عربی فرموده بودند «عنوان وجودی»، و اجازه‌ی اجتهاد هم به ایشان داده بودند. بعد از آنکه نهضت اسلامی عراق اوج می‌گیرد، برای آقای شهید صدر مهم بود که آقای شاهرودی به دست صدام جنایت‌کار و بعثی‌‌های جانی نیفتد و به همین خاطر ایشان را فراری می‌دهد. شهید صدر در یک نامه‌ای آیت‌الله شاهرودی را به‌عنوان نماینده‌ی نهضت اسلامی عراق به امام خمینی (رحمه‌الله) معرفی می‌کند.

به هر جهت عمر مفید آیت‌الله شاهرودی در دوران حضور در حوزه‌ی نجف، صرف جدیت در تحصیل و حضور در درس بزرگان و نیز حضور مجدانه در درس‌‌های شهید صدر شد؛ به‌گونه‌ای که ایشان به‌عنوان یکی از وارثان مکتب امام خمینی و مکتب آیت‌الله العظمی شهید سیدمحمدباقر صدر قلمداد می‌شود.

ایشان یک خاطره‌ی مشهوری از شهید صدر درباره‌ی جلسات ولایت فقیه امام دارند؛ این خاطره را برای ما بیان می‌کنید؟

ایشان می‌فرمودند هر تعداد مشخصی که از جلسات ولایت فقیه امام می‌گذشت، آن تعداد جلسات از نوار پیاده و تبدیل به یک جزوه می‌شد و به آقایانی که سر درس حاضر می‌شدند داده می‌شد؛ اما من علاوه بر آن، درس ولایت فقیه امام را می‌نوشتم و نوشته‌ام را تقدیم شهید صدر می‌کردم و شهید سیدمحمدباقر صدر بعد از خواندن تعدادی از این نوشته‌ها و تقریرات، تأکید ویژ‌ه‌ای کردند که این درس امام در مورد ولایت فقیه بسیار متفاوت با درس‌‌های ولایت فقیه دیگری است که تاکنون در حوزه‌ها توسط آدم‌‌های بزرگ تدوین شده یا درس داده شده و درس ولایت فقیه امام رویکرد حکومتی دارد و از دل این ولایت فقیه می‌شود ثمره‌ی حکومت و اقامه‌ی حکومت اسلامی و تحقق حاکمیت اسلامی را فهمید. شهید صدر تأکید مجدانه‌ای داشتند که ایشان جزوات امام راحل را و درس ولایت فقیه امام راحل را به شکل ویژه دنبال بکند.

تقریرات مرحوم آیت‌الله شاهرودی از مباحث اصولی شهید صدر، اولین تقریراتی بود که به حوزه‌ی علمیه‌ی قم آورده شد؛ شاید بشود گفت مرحوم آیت‌الله شاهرودی باب علم اصول شهید صدر بود. درباره‌ی این تقریرات، توضیح بیشتر بیان می‌فرمایید؟

قطعاً همین است که گفتید؛ موسوعه‌ی هفت جلدی «بُحوث فی علم الاصول» که تقریرات اصول درس شهید صدر است، مقرون به اجازه‌ی اجتهادی است که شهید صدر به آیت‌الله شاهرودی داده بود و اول کتاب به این اجازه‌ی اجتهاد تصریح شده است. البته بعدها تقریرات درس شهید صدر از طریق آیت‌الله سیدکاظم حائری و آقای عبدالساتر هم منتشر شد اما عمدتاً مقصد اصولی شهید صدر را باید از تقریرات آیت‌الله شاهرودی در «بُحوث فی علم الاصول» فهمید، خصوصاً ایشان با ادبیاتی نوشتند که کاملاً فنی و علمی است نه ادبیات خطابی. درواقع ایشان بعد از درس، تقریر را می‌نوشت؛ یعنی اول، درس را خوب می‌فهمید، بعد سؤالاتش را از استاد مطرح می‌کرد و بعد می‌نوشت و بعد نوشته‌هایش را بر استاد عرضه می‌کرد؛ لذا تقریرات شهید صدر مورد تأیید خود شهید صدر هم هست. لذا این حرف دقیقی است که آیت‌الله شاهرودی، حوزه‌ی علمیه‌ی قم را با مقصد شهید صدر در بُعد اصولی آشنا کرد. البته «حلقات» شهید صدر در قم تدریس می‌شد منتها این «حلقات» جنبه‌ی آموزشی داشت و بیانگر نظریات اصولی شهید صدر نمی‌توانست باشد، لذا «بُحوث فی علم الاصول» متن‌‌های نظریات شهید صدر به حساب می‌آید.

من از زبان آقای سیدحسن نصرالله شنیدم که می‌گفت «ما تقلید از امام خمینی و تقلید از آیت‌الله العظمی خامنه‌ای را مدیون اظهارات ژرف و عمیق آیت‌الله شاهرودی در لبنان هستیم.»

جایگاه علمی مرحوم آیت‌الله شاهرودی در حوزه‌ی علمیه‌ی قم و جهان اسلام را چطور ارزیابی می‌کنید؟

ایشان جزو اساتید بسیار مبرز و برجسته‌ی اصول و فقه، هم در حوزه‌ی نجف و هم در حوزه‌ی قم بودند؛ به‌گونه‌ای که اساتید بزرگ حوزه‌ی نجف و حتی مراجع نجف مانند آیت‌الله العظمی فیاض که جزو شاگردان برجسته‌ی آیت‌الله خویی هستند، درجه‌ی بسیار بالای علمی را برای آیت‌الله شاهرودی قائلند و همین‌طور مراجع قم مانند آیت‌الله وحید، آیت‌الله صافی، آیت‌الله مکارم شیرازی، آیت‌الله نوری همدانی، آیت‌الله شبیری زنجانی و بقیه‌ی آیات عظام به جایگاه بالای علمی آیت‌الله شاهرودی واقف بودند.
درباره‌ی اعتقاد ایشان به امام خمینی هم باید بگویم که ایشان امام را از این حیث که امام، اشراف به اسلام داشتند، اعلم می‌دانستند. آیت‌الله شاهرودی همین اعتقاد به اعلمیت و اشتیاق به تسلط بر اسلام را نسبت به آیت‌الله العظمی خامنه‌ای هم داشتند و من از زبان آقای سیدحسن نصرالله شنیدم که می‌گفت «ما تقلید از امام خمینی و تقلید از آیت‌الله العظمی خامنه‌ای را مدیون اظهارات ژرف و عمیق آیت‌الله شاهرودی در لبنان هستیم.» یعنی نظرات آیت‌الله شاهرودی برای حزب‌الله لبنان و مقاومت لبنان و مقاومت عراق و مقاومت در منطقه هم راهگشا بوده است.

آیا ایشان فقط در زمینه‌ی فقه و اصول، صاحب‌نظر بودند؟ یا در زمینه‌‌های دیگر نیز ورود داشتند؟

ایشان علاوه بر بر فقه و اصول، در فلسفه‌ی حقوق، صاحب مکتب و نظریه بودند؛ در اقتصاد، علاوه بر اشرافی که به کتاب‌های «اقتصادنا» و «فلسفتنا»ی شهید صدر داشتند، خودشان درواقع در نظام اقتصادی و نظام حقوقی اسلام صاحب‌نظر بودند و باید بگویم که ایشان روح اسلام ناب محمدی را بر مبنای آموزه‌‌های مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) خوب درک کرده بودند و بر اسلام اشراف داشتند و یک فقیه و اصولیِ عمیق و متفکر و نظریه‌پرداز بودند. این علوم ایشان بعداً در آن «دایرةالمعارف فقه اهل‌بیت (علیهم‌السلام)» که موسوعه‌ی بسیار گران‌سنگی است، و بعد در مجله‌ی فقه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) که بنده هم توفیق داشتم عضو سردبیری این مجله به دستور ایشان باشم تمثل پیدا کرد و ایشان در این دو جا هم خدمات علمی بسیار ماندگاری از خود به جای گذاشتند.

نوع نگاه ایشان به مسائل حکومتی اسلام چگونه بود؟

ایشان به تأسی از استاد خود آیت‌الله شهید سیدمحمدباقر صدر که در امام راحل ذوب شده بود، با اخلاص و پافشاری، در مسیر ولایت فقیه و پشتیبانی از رهبری انقلاب گام نهادند و عمر شریف خود را وقف تقویت مبانی فقهی و حقوقی و قضائی نظام جمهوری اسلامی کردند و در پذیرفتن مناصب بسیار بزرگ، در شورای نگهبان، در مجمع تشخیص، در مجلس خبرگان و در هرجا که لازم بود، دریغ نکردند و ورود کردند. من از ایشان بارها شنیدم که می‌گفت «ما نباید حوزه را خلاصه بکنیم در تعلیم و تعلم؛ بلکه حوزه و حوزویان باید نقش تدوینگری، نقش بیدارگری، نقش مطالبه‌گری، نقش احیاگری و نقش اقامه‌ی حکم‌الله و حفظ نظام اسلامی و تقویت نظام اسلامی را در کنار و همراهی رهبری داشته باشند.»

ایشان در مناصب مختلفی که در دوران انقلاب اسلامی قبول کردند، با توجه به نبوغی که داشتند چه ابتکارهایی انجام دادند؟

در شورای نگهبان ابتکار عملی که داشتند این بود که پیشنهاد دادند مراکز تحقیق شورای نگهبان تشکیل بشود؛ که بنده با آن مراکز همکاری داشتم. بعد از آن، ایشان دو دوره ریاست قوه‌ی قضائیه را به عهده داشتند. آیت‌الله شاهرودی در این مسئولیت، دو کار ماندگار از خود به جای گذاشتند: اول، تشکیل ستاد حقوق بشر و تأکید بر وحدت رویه‌ی جهان اسلام بر پایه‌ی اعلامیه‌ی حقوق بشر اسلامی است تا این سند مبنای فصل خصومت و رسیدگی به دعاوی باشد؛ یعنی بحث، حقوق بشر اسلامی باشد نه اعلامیه‌ی موسوم به اعلامیه‌ی حقوق بشر جهانی که دستمایه‌ی غربی دارد. دومین اقدام ماندگار هم تلاش برای تشکیل اتحادیه‌ی حقوقی قوای قضائیه‌‌ی جهان اسلام است که نسبت به آن سعی بلیغی داشتند و درنهایت دبیرخانه‌ای برای این کار تشکیل دادند. بنده از طرف ایشان، هم به‌عنوان نماینده و هم به‌عنوان مشاور و هم مسئول دبیرخانه‌ی موقت مأموریت داشتم که اجلاس کارشناسان قضائی جهان اسلام را در قم برگزار کنم و این کار انجام شد و با اجماع حاضران، پیش‌نویس مصوبه‌ی اساسنامه‌ی اتحادیه‌ی قوای قضائی جهان اسلام را با شرکت معاونین قوای قضائیه‌ی جهان اسلام تدوین کردیم. اگرچه متأسفانه در ادامه، کارشکنی سعودی این کار را ناتمام گذاشت، اما اصل این ایده و گفتمان و اسناد حقوقی بسیار ارزشمند آن، در دوران آیت‌الله شاهرودی شکل گرفت که به نظرم این ایده همچنان قابل پیگیری است.

یکی از کارهای ایشان که خیلی هم حائز اهمیت بود، بحث مسئولیت هیئت حل اختلاف قوا بود که در آنجا هم ابتکار عمل‌‌های بسیار بالایی داشتند. البته هیئت حل اختلاف بیشتر جنبه‌ی مشورتی داشت نه جنبه‌ی فصل خصومت، اما دیدگاه‌‌های مشورتی و راهگشای آیت‌الله شاهرودی در موارد بسیار عدیده‌ای مورد توجه رهبر انقلاب و قوای سه‌گانه بود؛ به‌عنوان نمونه با نظرهای ایشان در بحث قانون امر به معروف و نهی از منکر و اختلافات پیش‌آمده، این مشکل به نحو احسن حل شد و همچنین موارد عدیده‌ای در سیاست‌‌های اصل ۴۴ و برنامه‌‌های دیگر وجود داشت که باز با ابتکار عمل‌‌های ویژه‌ی ایشان راه گشوده شد./841/د101/ق

ارسال نظرات