۱۰ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۹:۲۴
کد خبر: ۵۹۴۳۰۱
یادداشت؛

اگر انسان از این اختیارش سوء استفاده کند چه اتفاقی می افتد؟

اگر انسان از این اختیارش سوء استفاده کند چه اتفاقی می افتد؟
حجت الاسلام والمسلمین سوزنچی در یادداشتی به تبیین ابعاد اختیار و آزادی انسان و میزان ضرورت آن پرداخته‌ است.

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین حسین سوزنچی، استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) در یادداشتی به تبیین ابعاد اختیار و آزادی انسان و میزان ضرورت آن پرداخته‌ است که در متن آن تقدیم مخاطبان می‌شود.

آن معنای از اختیار که انسان را برتر از حیوان و بلکه برتر از فرشته می‌کند این است که پیش رویش برای انجام کارهایی که عقل او تشخیص می‌دهد خوب است یا بد است، باز است؛ و با عقل خود، می‌تواند آنچه خوب تشخیص داده، ولو خلاف میل و یا خلاف اقتضائات محیط او باشد، عمل کند.

به تعبیر دیگر، اختیار زمانی رنگ و بوی فراتر از میل حیوانی می‌یابد که به نحوی با تعالی انسان و تشخیص آگاهانه و آنگاه انتخاب این تعالی گره بخورد: یعنی هم تعالی‌ای برای انسان در کار باشد (برخلاف حیوانات) و هم امکان تشخیص و در عین حال عمل نکردن به اقتضای آن تعالی در کار باشد (برخلاف فرشتگان)، آنگاه وی تعالی‌ای را که تشخیص داده، ولو برخلاف میلش باشد، ترجیح دهد.

از این رو، اگر انسان از این اختیارش سوء استفاده کند، از حیوانات پست‌تر می‌شود (اعراف/ 179 و فرقان/44) و این صرفاً یک مدعای درون‌دینی‌ نیست؛ همگان می‌فهمند که انسانی همچون صدام که برای لذت و جاه‌طلبی خویش براحتی دست به شکنجه کردن و یا کشتار هزاران بیگناه می‌زند، از حیوان پست‌تر است.

همین امر موجب می‌شود که برترین حق انسان، نه حق آزادی، بلکه حق رشد کردن باشد؛ البته از آنجا که رشد حقیقی غالبا در جایی حاصل می‌شود که شخص آگاهانه و آزادانه دست به انتخاب بزند، حق آزادی نیز پیدا می‌کند؛ اما این «حق آزادی» تنها در سایه معنای «رشد» موجه است؛ از این رو خود این حق_آزادی به معنای حق_داشتن و مُحِق_بودن در انجام کارهای دلخواه (ولو خلاف تعالی وی باشد) نیست؛ تا بتوان از آن اموری همچون حق_لواط را نتیجه گرفت؛ بلکه:

«حق آزادی» اگر مبتنی بر کرامت انسان است، صرفاً به معنای مجاز بودن برای ارتکاب اشتباه است، یعنی اگر در انتخاب خود اشتباه کرد، به خاطر این اشتباهش مؤاخذه نمی‌شود؛ نه اینکه ثمره اشتباه او، امر حق و روا قلمداد شود؛ واین اشتباه، حق ویژه‌ای برای او پدید آوَرَد و نه اینکه اجازه جرم و گناه (یعنی عملی که می‌داند نارواست و جهل نداشته، تا کارش مصداق «اشتباه» محسوب شود) داشته باشند.

حتی نه اینکه اگر اشتباهشان در عمل عوارض سوئی داشت، در قبال آن عوارض_سوء مسئولیتی نداشته باشند(شبیه جایی که کسی بدون تخطی از قوانین و صرفاً به خاطر اشتباه در رانندگی تصادف می‌کند و به شخص دیگری خسارت وارد می‌آورد؛ او گناه نکرده و جُرمی مرتکب نشده، اما موظف است خسارت وارده را جبران کند.)/876/ت303/س

مهدی شاهی
ارسال نظرات