۲۳ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۸
کد خبر: ۶۰۱۰۹۶
یادداشت؛

سراب (تلنت‌شو) عصر جدید

سراب (تلنت‌شو) عصر جدید
حاصل عصر جدید نه کشف و پرورش استعداد‌های ناب، که رونمایی از جوجه‌سلبریتی‌هایی است که روح خود را به شهرت و «دیده‌شدن» فروخته‌اند.
به گزارش خبرگزاری رسا، سهل‌گیرانه‌ترین نقدی که می‌توان به برنامه «عصر جدید» داشت این است که برنامه کُپی نمونه‌های خارجی است. مگر قرار بوده کپی نباشد؟! «Talent show» یکی از گونه‌های متداول تلویزیونی است که اتفاقا عصر جدید نمونه بسیار با کیفیتی از آن ارائه داده است. نقد اصلی این نوشته معطوف به «اصل» چنین برنامه‌ای در ایران است نه «بدل» بودن آن.

چه رویدادی روی صحنه «عصر جدید» اتفاق می‌افتد؟ قرار است کسی (استعدادی) بیاید روی صحنه و ۱- در «زمان محدودِ چنددقیقه‌ای» که به او داده‌اند، ۲- «به هر شکل ممکن» ۳- ما را به «تعجب» وادارد و ۴- «دیده شود». عباراتی که در گیومه قرار داده شده، اقتضائاتی دارد که باید روی آن تامل کرد.

فرصت، محدود است؛ یعنی استعداد‌هایی که برای ابرازش زمان زیادی لازم است از فهرست برنامه خط می‌خورد. مثلا اگر کسی استعداد نویسندگی داستان داشته باشد، جایی در برنامه عصر جدید ندارد. استعداد معلمی، استعداد پزشکی، استعداد روزنامه‌نگاری، استعداد کارگردانی، استعداد مهندسی، استعداد کارآفرینی و ... از آنجا که «چند دقیقه» برای ابرازش کافی نیست، از دایره تنگ عصر جدید خارج می‌شود. از این گذشته، در همان هنر‌هایی به ظاهر چند دقیقه برای ابرازشان کافی است، به هیچ وجه نمی‌توان آن‌ها را در چند دقیقه داوری کرد. چه‌بسا اجرای یک شخص در آن چند دقیقه افتضاح باشد، اما استعدادش بسیار بیشتر از شخص دیگری باشد که اجرای مطلوب‌تری داشته است. داوری حقیقی نیاز به آزمون‌های دقیق و طولانی‌مدت دارد که مجال آن در عصر جدید فراهم نیست.

در عصر جدید یک استعداد باید «به هر شکل ممکن» دیده شود؛ یعنی این نمایش، صرفا منحصر به حوزه‌های حرفه‌ای مانند بازیگری و خوانندگی و آکروبات‌بازی نیست. مهم این است که شما مخاطب را «متعجب» کنید. این تعجب می‌تواند با رساندن نوک پا به نوک دماغ از پشت سر اتفاق بیفتد. این موضوع به طور ناخودآگاه تخیل مخاطب را به این سمت می‌برد که چه راه‌های محیرالعقولی برای متعجب کردن مخاطب برگزیند. لازم نیست به فرم یا مدیوم خاصی پایبند باشید. کافی است «عجیب» باشید. حال این «اعجاب» در دیسیپلین‌های حرفه‌ای جایگاهی داشته باشد یا نه، مهم نیست. ضمناً این که شخصی در جامعه کنونی درس بخواند و در مسیری عادی تلاش کند و به موفقیت شغلی برسد و رزق حلال دربیاورد و فرزندان صالحی تحویل جامعه بدهد و اخلاق خوش داشته باشد و زیاد مطالعه کند و چشم‌پاک باشد و اهل ورزش منظم باشد و ...، یک استعداد عجیب است؟ برای عصر جدید نه. در حالی که در شرایط کنونی شخصی با این ویژگی‌ها به‌واقع یک استعداد کمیاب است!

«دیده شدن» هم یکی دیگر از ترجیع‌بند‌های عصر جدید است. بنا، بر این است که فقط استعداد‌های «نمایشی» کشف شوند. کشف که نه؛ دیده شوند. استعداد در اموری که قابلیت نمایشی شدن ندارند، به درد صحنه عصر جدید نمی‌خورند. آخر چگونه یک کشاورز یا فیزیکدان یا حتی کارگردان تئاتر می‌تواند استعدادش را به «نمایش» بگذارد؟

اگر قرعه‌کشی‌های میلیاردی تلویزیون به ما رویای ثروت می‌فروشند، عصر جدید به ما رویای «شهرت» می‌فروشد. حاصل عصر جدید نه کشف و پرورش استعداد‌های ناب، که رونمایی از جوجه‌سلبریتی‌هایی است که در روزگار سیطره اینستاگرام روح خود را به شهرت و «دیده‌شدن» فروخته‌اند. در عمل درصد اندکی از مردم مشهور می‌شوند، اما عصر جدید رویای شهرت را به ۸۰ میلیون نفر می‌فروشد. حتی به کودک و نوجوانی که دارد زندگی عادیش را می‌کند و عقده شهرت و دیده‌شدن برای او مثل سم، کشنده است.

ادعای عصر جدید، صرفاً یک شوی سرگرم‌کننده نیست. «عصر جدید» همانطور که از نامش پیداست، مدعی است که ما را به تاریخی نو و جهانی دیگر نوید داده است. عصر جدید به ما می‌گوید اگر «واقعا» تلاش کنی، اگر «واقعا» خودت را بسازی، اگر «واقعا» ناامید نشوی و اگر «واقعا» بخواهی، موفق (بخوانید مشهور) می‌شوی. این «واقعیت» که به‌صورت قید «واقعا» می‌آید چیست؟ واقعیت این است که عرصه فرهنگ و رسانه پر است از تبعیض و باندبازی و دلال‌بازی و کاسبکاری و فساد اخلاقی و رانت. واقعیت این است که تهیه‌کننده آثار حامد همایون در نشست خبری در حضور خود حامد همایون، چشم در چشم خبرنگاران می‌گوید من یک تاجرم و حامد همایون را من حامد همایون کردم و هر طور بخواهم از برند او استفاده می‌کنم!

عصر جدید با تمرکز بر روان‌شناسی فردی، نگاه انتقادی و جامعه‌شناختی نسبت به رسانه، فرهنگ و جامعه را از مخاطب و شرکت‌کننده سلب می‌کند. مهمترین بصیرتی که «سواد رسانه‌ای» به ما می‌دهد همین رویکرد انتقادی نسبت به فرهنگ و رسانه است و جالب است که یکی از داوران عصر جدید، مربی سواد رسانه‌ای است!

نمی‌خواهم بگویم تبعیض آنقدر زیاد است که موفقیت را ناممکن می‌کند. بلکه می‌گویم ترویج نگاه غیرانتقادی، اولاً در خدمت حفظ وضع ناعادلانه موجود است و ثانیاً همان «استعداد»‌های بیچاره‌ای که در سودای شهرت هستند را به ناکجاآباد می‌کشاند. چرا که وقتی با دیوار سفت واقعیت مواجه شوند، یا مجبورند وارد روابط کثیف باندی شوند، یا تن به ابتذال دهند، یا به امور نامتعارف چنگ بزنند و یا افسرده و طرد شوند. آن‌ها تلاش نخواهند کرد که با قناعت و تلاش علاوه بر خودشکوفایی، دست به مبارزه با تبعیض‌ها بزنند.

استعدادیابی حقیقی نیازی به این شامورتی‌بازی‌های غفلت‌آور ندارد. در پس سراب عصر جدید، استعداد‌های بیشماری هستند که در عرصه‌های گوناگون و حتی در عرصه رسانه، دفن می‌شوند. تیم ملی والیبال که امروز جزو تیم‌های برتر جهان است چگونه به اینجا رسید و استعدادش شکوفا شد؟ یادم می‌آید نوجوان که بودیم داشتیم فوتبال بازی می‌کردیم که یک وانت آمد و به رفیق ما قدش دو متر بود، گیر داد که بپَر بالا برویم فدراسیون والیبال! چند نفر دیگر هم پشت وانت بودند. اینطور بود که فدراسیون والیبال بدون قرتی‌بازی و استیج با وانت در شهر می‌گشت و استعداد کشف می‌کرد و پرورش می‌داد. استعداد‌هایی که واقعا «استعداد» بودند، اما سودای شهرت هم نداشتند و در فرآیندی انسانی و طبیعی پرورش می‌یافتند. حاصل این استعدادیابی را امروز در تیم ملی‌مان می‌بینیم.

این که تلنت شو از اساس برنامه‌ای متناسب با ذائقه سرمایه‌داری است، چیزی نیست که برای آشنایان با مطالعات فرهنگ و علوم اجتماعی، امر عجیبی باشد. عجیب آن است که چنین برنامه‌ای در دوران مدیریت یک جوان حزب‌اللهی علوم انسانی‌خوانده دانشگاه امام صادق ساخته و پرداخته می‌شود. کسی که زمانی مستند در نقد ابتذال تلویزیون می‌ساخت! عجیب‌تر آنکه یک امام‌صادقی دیگر که کباده «سواد رسانه‌ای» می‌کشد، بر مسند «داوری علمی» (!) عصر جدید می‌نشیند. /۱۰۱/۹۶۹/م
محمدرضا محمودخانی
ارسال نظرات