۲۴ فروردين ۱۳۹۸ - ۲۱:۲۵
کد خبر: ۶۰۲۸۱۹
یادداشت؛

عاقبت نرد عشق باختن با سعودی!

عاقبت نرد عشق باختن با سعودی!
پس از گذار از ماه‌ها اعتراض و تنش به حاکمیت «عمر البشیر» در سودان، پنجشنبه هفته گذشته، ارتش این کشور، وی را از قدرت خلع کرد.
به گزارش خبرگزاری رسا، پس از گذار از ماه‌ها اعتراض و تنش به حاکمیت «عمر البشیر»، پنجشنبه هفته گذشته، ارتش این کشور، وی را از قدرت خلع کرد. البشیر حدود ۳۰ سال است که در رأس قدرت قرار داشت و درگیری مردم با نظامیان وفادار به وی در ماه‌های گذشته، چندین کشته بر جای گذاشته بود. گفته می‌شود که مردم سودان از شرایط اقتصادی، ناامنی و فساد گسترده در ارکان حاکمیت به تنگ آمده بودند، اما شواهد و قرائن، گویای حقایقی دیگر است.

به‌بیان‌دیگر، دولت عمرالبشیر، مدت‌هاست که محبوبیت و مشروعیت خود را از دست داده و معضلات ذکرشده تنها بخشی از دلایل این اتفاق بود، اما تغییر جنس حاکمیت در این کشور و تطور نگاه سران سودان به تحولات غرب آسیا را باید به‌عنوان سوخت اصلی شعله اعتراضات مردمی و سراسری عنوان کرد. سودان پس از به قدرت رسیدن عمر البشیر، ماهیتی مبتنی بر گرایشات اسلامی - اخوانی داشت و رویکردی کاملاً مغایر غرب و هم‌پیمانانش در منطقه را در دستور کار خود قرار داده بود.

این کشور همچنین یکی از دولت‌های آفریقایی سرسخت علیه صهیونیست‌ها بود، به‌طوری‌که بسیاری از کمک‌های تسلیحاتی و تجهیزات مورد نیاز فلسطینی‌ها از سراسر جهان در این کشور دپو می‌شد و همین امر، خشم اشغالگران را برانگیخته بود. به‌عنوان نمونه، قبایلی در شمال سودان زندگی می‌کردند که برای کمک به فلسطینی‌ها، شدیداً تعهد داشته و ملزومات مورد نیاز آن‌ها را تأمین می‌کردند تا اینکه صهیونیست‌ها متوجه کمک این قبایل شده و به‌وسیله بالگرد، تک‌تک آن‌ها را هدف قرار دادند.

این دو شاخص، یعنی اصرار بر گرایش‌های ضد غربی و اخوانی از یک‌سو و حمایت از فلسطینی‌ها، باعث شده بوده که مردم از بسیاری از مشکلات جاری در کشورشان که عمدتاً اقتصادی بود چشم‌پوشی کرده و همچنان از دولت حمایت کنند، اما به‌محض چرخش عمرالبشیر به سمت کشور‌های عربی و همچنین نزدیکی به کشور‌های غربی، نگاه مردم نیز به دولت تغییر کرد. نکته اینجاست البشیر که حامیانی متعصب از جماعت اخوان المسلمین داشت، وقتی چرخش وی به سمت عربستان و غرب را دیدند، جانب‌داری از البشیر را متوقف کردند.

نرد عشق باختن عمر البشیر با حاکمان ریاض که عمدتاً برای دریافت کمک‌های مادی صورت گرفته بود، تنها به روابط دیپلماتیک منتهی نشد، بلکه موجب شد تا سودان به متحدی نزدیک و حتی راهبردی برای آل سعود تبدیل‌شده و بخشی از نیرو‌های ائتلاف سعودی علیه یمن – ۱۰ الی ۱۵ هزار نفر- از سربازان سودانی تشکیل شود. همسو و هم‌داستان شدن سودان با عربستان در جنگ علیه ملت مظلوم یمن دو پیامد بسیار مهم داشت.

نخست اینکه تعدادی از سربازان سودانی در این جنگ کشته شدند و دوم، با توجه به اینکه غرب از این جنگ حمایت می‌کرد، موجب هم سویی مضاعف سودان با این کشور‌ها شد. مجموع این عوامل سبب شد که مردم این کشور فقیر آفریقایی، طیف گوناگونی از مسائل و معضلات اقتصادی که بار آن را به امید حاکمیت دولتی اسلامی و ضد سعودی، اسرائیلی و غربی تحمل می‌کردند، دیگر برنتابند و این‌گونه بود که دولت، پایه‌های محبوبیت و مشروعیت خود را از دست داد.

این در حالی است که در شیوه‌های مدیریتی دولت سودان نیز مباحث بسیاری مطرح‌شده است چراکه وی طی سه دهه حکومت، ورود طبقه نخبگان به عرصه کشورداری را منع کرده بود. وی هیچ‌گاه اجازه نداد دیگر گروه‌ها و جریان‌های سیاسی در سطح قدرت قرار گیرند یا حتی مشارکت داشته باشند. به عبارت ساده‌تر، نوعی از بن‌بست و انسداد سیاسی هم در سودان رخ‌داده بود.

نکته جالب‌توجه در خصوص کودتای اخیر در سودان این است که رهبری آن را معاون عمرالبشیر بر عهده داشت که از قضا به‌تازگی به این سمت منصوب‌شده بود. همین مسئله موجب شد تا برخی گمان کنند که این کودتا، نه‌تن‌ها در جهت پایان دادن به حکومت ۳۰ ساله فعلی و در راستای براندازی نیست، بلکه در مقابل، با هدف ابقای عمرالبشیر طراحی‌شده است. با این شرایط، اصلاً بعید نیست که در آینده نزدیک، گروه‌هایی سودانی که با آل سعود و آمریکا عناد دارند، با این نظامیان هم تضاد پیدا کنند و دقیقاً به همین دلیل هم هست که به مردم اعلام کردند همچنان به حضور در خیابان‌ها ادامه دهند.

به نظر نگارنده این سطور، احتمال اینکه گروه‌های سودانی که در ابتدای امر از دخالت ارتش برای سرنگونی البشیر حمایت کردند، با کودتاگران اختلاف‌نظر پیدا کنند دور از ذهن نیست، چراکه کودتاچی‌ها، در سلک کسانی هستند که به سیاست‌های دولت ساقط‌شده، اعتقاد دارند؛ لذا بعید است که آن‌ها برای گشودن راهی جدید و افقی نو به میدان آمده باشند. همان‌گونه که پیش‌تر ذکر آن گذشت، عنان رهبری کودتا در دست معاون البشیر و تیم همراه وی است، از این رو، علیرغم اینکه وی ردای حکومت را از تن در آورده، اما به نظر می‌رسد که منظور آن‌ها حفظ کلیت نظام حاکم باشد و هدفشان صرفاً، کنار زدن فردی بوده که مردم نسبت به او حساس شده بودند.

افزون بر این، برخی اخبار حاکی از این است که رئیس‌جمهور سودان به آغوش پدرخوانده‌اش، عربستان که مسبب این همه بلا و مصیبت برای سودانی‌ها بود، گریخته است. فارغ از صحت این خبر، البشیر آینده‌ای در سودان ندارد، به یک مهره سوخته تبدیل‌شده و کارش تمام شده است. هدف عمده کودتاگران این بود که برای آرام کردن اوضاع، وی را کنار بزنند، به همین دلیل، سخنی از محاکمه یا زندانی شدن وی به میان نیامده است. نظامیان با اینکه وعده کرده‌اند که یک شورای انتقالی نظامی به مدت دو سال، زمام امور را به دست خواهد گرفت و حتی بناست که قانون اساسی مصوب ۱۴ سال پیش را هم لغو کنند، اما مشخص است که مقصود آن‌ها صرفاً کنار زدن البشیر از عرصه سیاسی بوده تا فرد دیگری را روی کار بیاورند؛ و بالاخره اینکه، راه‌حل اساسی سودانی‌ها این است که برای به کرسی نشاندن شعار‌های خود و روی کار آمدن رئیس‌جمهوری مردمی و ضد جبهه عبری، عربی و غربی، به اعتراض خود ادامه داده و اجازه ندهند که حکومت انتقالی، زیر پرچم سعودی و آمریکا قرار گیرد.

قارون‌های ریاض، زمانی که تلاش کردند با کمک‌های مالی خود، راه سودان را از مقاومت جدا کنند، فراموش کردند آرمان قدس را به‌عنوان پیش‌شرط ذکر کرده بودند! لذا وظیفه نخبگان سودان است تا از انقلاب خود دفاع کرده و برای اینکه کشورشان یک‌بار دیگر به دامان آمریکا، غرب، ارتجاع و رژیم صهیونیستی نیفتد، تا آخر در برابر دشمنان خود ایستادگی کرده و صحنه را ترک نکنند. /۱۰۱/۹۶۹/م
محمدرضا محمودخانی
منبع: حمایت
ارسال نظرات