۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۸:۴۷
کد خبر: ۶۰۵۲۶۳
یادداشت؛

زمستان رفت و روسیاهی به زغال ماند

زمستان رفت و روسیاهی به زغال ماند
سیل اخیر بسیاری از رجزخوانان صاحب کرسی و  ساده زیستان گوشه نشین را به مبارزه طلبید و همگان دیدند که چه کسانی در میدان مبارزه با سیل، روسیاه و روسفید شدند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اهواز، نعمت‌های الهی براساس نیاز بشری و به قدر معلوم نازل می‌شوند؛ آب این مایه زندگانی براساس آیه «و انزلنا من السماء ماء بقدر معلوم» از این قاعده مستثنی نیست. همین نعمت‌های الهی اگر شکر گفته شوند، دو چندان و اگر ناسپاسی در حق شان صورت بگیرد به عذاب تبدیل می‌شوند.

در خوزستان و چندین استان، سیل به وقوع پیوست؛ سیل که همان آب روان و شیرینی است که در اثر ناشکری‌ها و بی برنامگی‌های اشرف مخلوقات حاصل می‌شود. آبی که رحمت و مایه زندگانی کره خاکی است بناگاه در اثر سوء تدبیر‌ها به سیلابی تبدیل شد که خانه‌ها و مزارع و باغات بسیاری را ویران کرد، احشام فراوانی هلاک ساخت و هزاران نفر را خانه به دوش کرد.

از هر نگاه بنگریم طبیعت آب همین است که هر چه جلویش باشد را برمی دارد، انسان و غیرانسان برایش فرقی ندارد، آب با دبی کم یا فراوان خاصیتش شست و شوی مسیر پیش رویش است و نباید انتظار دیگری داشت؛ جاهلانه است تصور کنیم با افزایش دبی آب رودخانه‌ها شاهد سرریز رودخانه‌ها نباشیم.

در صفحات تاریخ خوزستان و خاطرات مردمان نقل می‌شود که زمانی در کارون، کشتی‌های باری تردد می‌کردند؛ چنین مطالبی را جوان امروز اهوازی تا چندی پیش فقط در قاب تصاویر بجا مانده از آن دوران مشاهده می‌کرد و بر این باور بود که کارون خروشان تا چند سال دیگر خالی از یک قطره آب خواهد شد و به زمین بایری تبدیل می‌شود، اما قضا و قدر الهی به گونه دیگر رقم خورد و خداوند رحمان و رحیم فریاد اغاثه خوزستانی‌های گلو در خاک نشسته را شنید و به اندازه نیاز نعمت آب بر آن‌ها جاری ساخت.

سد‌های خوزستان مملو از آب شد و حضرات مسؤول آژیر خطر را بصدا در آوردند که ایها الناس خطر سیل و به زیر آب رفتن نزدیک است و باید خانه هایتان را که سال‌ها برای ساختنش زحمت کشیدید به طرفه العینی رها کنید؛ مردمان خسته از گرما و سوزش خورشید فروزان فریاد سر دادند که به دادمان برسید، وسیله‌ای در اختیارمان قرار دهید تا حداقل‌های زندگی را با خود برداریم، مکانی برای اسکان مان مشخص کنید، وعده دلگرم کننده‌ای بدهید تا با خیال راحت ترک منزل کنیم، اما افسوس و صد افسوس که کت شلواری‌های پرمدعای بدقول تنها حرف شان این بود که برای حفظ جان تان، خانه‌ها را تخلیه کنید.

حرف دقیقه ۹۰ کت و شلواری‌های خندان درست و منطقی است، اما نوشداروی پس از مرگ سهراب بود؛ چرا که کارشناسان متخصص به حضرات همه چیزدان هشدار از در پیش بودن باران‌های شدید و احتمال وقوع سیل دادند لکن چه کنیم که به قول ضرب المثل معروف «کافر همه را به کیش خود پندارد» تصور کردند اقوال کارشناسان همچون اقوال و افعال شان قابل اعتماد و اتکا نیست.

مردم سیل زده جنگ زده بار دیگر خاطرات تلخ در به دری و آوارگی دوران جنگ تحمیلی برایشان تداعی شد، آه و ناله‌ها و اشک ها، دل‌ها حتی دل‌های قای القلب را آزرده خاطر کرد، بسیجی ها، سپاهی‌ها و ارتشی‌ها و عمامه به سر‌ها باز در صف اول مبارزان در برابر سیل قرار گرفتند؛ سیل زدگان مقاوم در برابر رود‌های خروشانی که به خانه شان تعدی شده بود با بیل و گونی ایستادگی کردند؛ نظامی‌ها و آخوند‌هایی که تا دیروز تروریسم و خلوت‌شین حوزه‌ها و حق خوران مملکت در اذهان جای داشتند به یکباره همچون شیران، در برابر سیل خروشان، خروشیدند و به عقب راندند.

نظامی‌ها و آخوند‌هایی که تا در گوشه‌ای از کشور و جهان تقی به توقی می‌خورد، متهم معرفی می‌شوند، صغیر و کبیر، دوست و غیردوست را انگشت به دهان گذاشتند. سیل فرصتی برای حضور روحانیت و نظامی‌ها بود تا به همه توطئه‌ها و شایعه‌های مطرح شده در فضای مجازی پاسخ دهند.

سیل، مردم و روحانیت را به یکدیگر نزدیک‌تر ساخت، به مردم یادآور شد که ملجأ و پناهگاه روز‌های سخت باز همان عمامه به سران بی ریا و ساده‌ای هستند که نیشخند‌ها و جوک‌های مغرضان و ناآگاهان را به جان می‌خرند تا اصل اسلام و ولایت فقیه محفوظ و مصون بماند.

روحانیت نه تنها در ترمیم سیل بند‌ها و جابجایی سیل زدگان و اثاثیه هایشان حضور فعالی داشتند؛ بلکه ستاد کمک‌های مردمی به راه انداختند، کمک‌های مردمی جمع آوری کردند، در خیابان‌ها و کوچه‌ها فریاد یاری رسانی به سیل زدگان را سر دادند، دروس حوزه را در میان سیل زدگان بصورت عملی اجرا کردند، برنامه‌های شاد و مفرح برای رده‌های سنی مختلف برگزار کردند.

در کنار هلال احمر، برخی کمپ‌های اسکان راه اندازی کردند، غذا‌ها را توزیع کردند، گونی‌های خاک را بر دوش حمل کردند، خانه‌ها را از گل تمیز کردند، اما باز هم نمک نشناسان مغرض به هر بهانه‌ای سعی در تخریب شان کردند لکن مردمی که عمامه‌های سیاه و سفید را دیدند به خود آمده و روحانیت را به آغوش کشیدند.

منافقان و همراهان داخلی به هر در بسته‌ای زدند تا بلکه باز شود! از کمک رسانی جانانه حشد الشعبی و فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها و سوری‌ها و کویتی‌ها به ستوه آمدند و با ایجاد حواشی سعی کردند تا از روحانیت انتقام بگیرند، جوان بی خام سر به هوا را شوراندند تا دل شان خنک شود، طلبه همدانی را ترور کردند، اما غافل از اینکه «و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین» محل ترور طلبه همدانی گلباران و قاتلش به درک واصل شد و تحریک کنندگانی که به زودی مجازات دنیوی و اخروی خواهند دید.

همانگونه که خورشید پشت ابر نمی‌ماند و زمستان می‌رودی و روسیاهی برای زغال می‌ماند مردمان ایران عزیز هم دوست و دشمن، خادم و نوکر، غارتگر و ساده زیست، همراه و غمخوارشان را از مدعیان بوالهوس جاه و مقام تشخیص  و به عینه دیدند که چه کسانی کنارشان ماندند و چه کسانی با بازدید‌های هوایی شان خبر از کنترل کردن شرایط می‌دادند، مردم دیدند عمامه‌های سفید و سیاهی را که گلی شدند چگونه یا علی گویان، کمر همت را در خدمت شان بستند. /۹۴۵۶/ی703/س
 
خبرنگار: حاتم شرفی
حاتم شرفی
ارسال نظرات