۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۱:۵۳
کد خبر: ۶۰۶۳۹۴
در نشست علمی نظریه فرهنگ مطرح شد؛

گزارش | ضرورت ورود به نظریه فرهنگ با رویکرد منطقه ای

گزارش | ضرورت ورود به نظریه فرهنگ با رویکرد منطقه ای
پاکتچی با بیان این که ریکرد منطقه ای در نظریه فرهنگ بسیار مهم است، گفت: نظریه فرهنگ همانند مهنسی نیست که زمان و مکان در آن تأثیر نداشته باشد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست علمی نظریه فرهنگ به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی صبح شنبه 21 اردیبهشت ماه با حضور احمد پاکتچی عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در سالن همایش های غدیر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد.

احمد پاکتچی با اشاره به پیشینه پرداختن به موضوع نظریه فرهنگ گفت: مرکز مطالعات اجتماعی در حال اجرای پروژه ای در زمینه نظریه فرهنگ است که تصمیم گرفته شد پیش از رونمایی در نشستی علمی مورد بررسی شود؛ پرداختن به نظریه فرهنگ به دلیل این که در حوزه علمیه صحبتی در زمینه فلسفه و الهیات فرهنگ وجود ندارد ورود به این موضوع بسیار مهم است و می تواند زمینه پژوهش های جدیدی در حوزه علمیه را به وجود آورد.

در آغاز بحث خود به پیشینه و فلسفه وجودی چنین کاری می پردازم؛ در دوران جوانی مطالعات مدخلی و مفهوم محور در زمینه قرآن کریم داشتم و تصمیم گرفتم دایره المعارف سه جلدی تحت دایره المعارف قرآن را تدوین کنم که چنین کاری زمینه ورود به بررسی آثار مستشرقین در زمینه بحث های قرآنی شد و در راستای آن با بحث هایی در زمینه فرهنگ و آنچه که در حوزه فرهنگ می تواند تأثیر داشته باشد مواجه شدم.

چند سال پس از آن در دوران تحصیل، در حوزه زمان شناسی درگیر مباحث نظریه های متفکرین شوری سابق در زمینه فرهنگ شدم در نتیجه پرداختن به موضوع فرهنگ برای من جدی شد و موجب شد در ربع قرن در زمینه فرهنگ مطالعه داشته باشم که این در گیری ذهنی تا امروز نیز شلعه اش خاموش نشده است بنابراین موضوع کتاب مطرح شده مسأله شخصی بنده است و سفارشی در این زمینه صورت نگرفته است.

در حدود ده سال است که در دانشگاه امام صادق(ع) درسی تحت عنوان نظریه فرهنگ تدریس می شود که سعی کرده ام به صورت دائمی این درس را ارائه کنم زیرا باعث می شود اطلاعات را تکمیل کنم و در این مدت هرسال موضوع جدیدی اضافه کرده ام البته دوستان دلسوز و سخت کوشی نیز بنده را در این زمینه همراهی کرده اند.

به صورت کلاسیک کتابی از اسمیت به نام نظریه فرهنگ وجود دارد که به زبان فارسی ترجمه شده بود و امروزه نیز موجود است و افرادی که می خواهند در زمینه نظریه فرهنگ مطالعه کنند جامع ترین کتابی است که در این زمینه می توانم معرفی کنم؛ کتاب های دیگری نیز به صورت فارسی وجود دارد بنابراین در این زمینه یک سؤال جدی وجود دارد که با وجود کتاب اسمیت یا کتاب دکتر بشیریه که به زبان فارسی نیز تألیف شده است، چه ضرورتی دارد که در زمینه نظریه فرهنگ کتابی دیگر نوشته شود؟ و بنده نیز باید به آن پاسخ دهم زیرا هیچ فردی نمی پذیرد کاری که انجام شده است را تکرار کند.

در زمان تدریس نظریه فرهنگ هیچ کدام از کتاب های مطرح شده متن درسی ما نبوده است و مهم ترین دلیل که از این کتاب ها استفاده نمی کردم این بود که نمی توانستم با آنها ارتباط برقرار کنم بنابراین ضروری بود کار دیگری انجام دهم؛ مطالب ارائه شده در این کتاب ها مطالبی از هم گسیخته است و نظریه ای در ذهن مطالعه کننده را شکل نمی دهد به عبارت دیگر ارتباط میان مطالب در کتاب ها مشاهده نمی شود گویی که وارد سوپر مارکت شده ایم و کالاهای مختلفی در آن ارائه می شود و هر قفسه برای یک چیز د رنظر گرفته شده است.

 

ضرورت ورود به نظریه فرهنگ با رویکرد منطقه ای

 

نقد کتاب نظریه فرهنگ اسمیت

به عنون مثال در نظریه فرهنگ اسمیت، نظریه فرهنگ روانشناختی، جامعه شناسی یا زیست شناسی و نظریه های فرهنگ دیگری ارائه می شود و فردی که این کتاب را می خواند گمان می کند هدف نویسنده اش نشان دان تنوع نظریه فرهنگ است اما این که بتواند به دانشجویی یا پژوهشگری اطلاعاتی در زمینه فرهنگ ارائه دهد و شرایطی را فراهم سازد که مطالعه کنندگان در چارچوب نظریه فرهنگ بیاندیشند مشاهده نمی شود و چنین شرایطی را فراهم نکرده است در حالی که به نظر بنده باید مخاطب با فرهنگ ارتباط برقرار کند و از آن استفاده کند.

در کاری که بنده سعی کرده ام انجام دهم به دنبال این بودیم که پیش از هر چیز به فهم مقدمی در زمینه فرهنگ دست پیدا کنیم اما در زمینه فرهنگ دست پیدا کردن به فهم مقدمی غیر ممکن است زیرا تعریف واحدی در زمینه آن وجود ندارد و تعریفی که مارکسیست از فرهنگ دارد با تعبیری که روانکاب از فرهنگ دارد متفاوت است بنابراین شما می خواهید کدام را بیان کنید.

راه حلی که به نظر من رسیده و اجرا شده و جواب خوبی نیز گرفته این است که اگر بخواهیم فهم اولیه فرهنگ را از خود نظریه های فرهنگ دریافت کنیم درگیر دور می شویم که صحیح نیست بنابراین باید گفت نظریه پردازان در زمینه فرهنگ پیش از این که وارد سیستم دانشگاه یا آکادمیک شوند درک پشت آکادمیکی از فرهنگ داشته اند به عنوان مثال فروید که در اتریش زندگی می کرده است پیش از ورد به دانشگاه در سطح جامعه نیز درکی از فرهنگ داشته است نه این که پس از آن که وارد دانشگاه شده با فرهنگ آشنا شده است.

به عبارت دیگر در سطح جامعه نیز مفهومی از فرهنگ وجود دارد ک اگر این را به عنوان مقدمه مورد مطالعه قرار دهیم دیگر با مشکل بیان شده مواجه نخواهیم شد و کاری که بنده انجام داده ام این است که بررسی کرده ام در فهم عرفی، از فرهنگ چه متوجه می شویم یعنی پیش از آن که وارد عرف خاص شویم باید دید که عرف عام چه در زمینه فرهنگ چه می گوید.

برای این که بحث جامع تر باشد و بتواند به مخاطبان در زمینه آشنایی با نظریه های مختلف کند مطالعه را جامع تر انجام دادیم یعنی مفهوم فرهنگ در عرف اروپایی، آمریکایی و روسی نیز مورد مطالعه قرار گرفت البته پیش از هرچیز عرف خودمان را مطالعه می کردم بنابراین در قدم نخست بحث مهفومی داشتیم که بر زبان عربی و فارسی تأکید داشت و پس از آن تمدن غرب را نیز مورد بررسی قرار داده ایم.

در این کتاب فرهنگ در تمدن اسلاو نیز مورد بررسی قرار گفته است زیرا یکی از جوامع شاخص این روس ها هستند که در زمینه فرهنگ شناسی کار انبوهی انجام داده اند و نمی توان آنها را نادیده گرفت و درک آنها از فرهنگ با درک آمریکایی ها متفاوت است ودر طول پنج سال اخیر هند و چین را نیز اضافه کرده ام، گرچه در دنیای علم آنها را در نظر نمی گیرند اما آنها نیز حرف های مهمی دارند در مجموع به دنبال این هستیم ببینیم در منطقه های مختلف دنیا که تولید علم صورت می گیرد در عرف آنها چه نگاهی نسبت به فرهنگ وجود دارد البته هدف دیگری را نیز دبنال می کنم که خارج شدن از غرب محوری است یعنی اگر به غرب نگاه می کنیم به شرق نیز نگاهی داشته باشیم که در بسیاری از موارد با هندی ها و چینی ها نقاط مشتر ک فراوانی داریم و لازم است این نقاط را بشناسیم.

مرحله بعد پرداختن به نظریه فرهنگ است که شکل پرداختن به آن بسیار مهم است برای روشن شدن موضوع در یک جمله به نقد کتاب نظریه فرهنگ اسمیت می پردازم؛ در نگاه حوزوی به کتاب ها ریزبنی خاصی وجود دارد که بسیار سودمند است، زمانی که با نگاه طلگبی به کتاب اسمیت نگاه می کنید احساس می شود که فصل ها قسیم یکدیگر نیستند و دارای مقسم واحدی نیستند به عنوان مثال زمانی گفته می شود نظریه روانشناسان یا جامعه شناسان انسان گمان می کند در زمینه علم آنها صبحت می کند و جامعه شناسی به عنوان علم در زمینه فرهنگ حرفی دارند.

همچنین در کتاب نظریه فرهنگ اسمیت عناوین عناوین دیگری مانند نظریه مارکسیستی نیز مشاهده می شود که یک مکتب است که انسان گمان می کند روانشناس مارکسیت نمی تواند نظریه فرهنگ داشته باشد به عبارت دیگر اگر انسانی هم روانشناس باشد و هم مارکیست در کدام فصل قرار می گیرد؟ یا نظریه فرهنگی پساساختاری را بیان می کند که طرز فکر است که نه می توان نام آن را علم گذاشت و نه مکتب بلکه در حوزه های مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد درنتیجه در این کتاب با تشتت آراء مواجه هستیم که موجب می شود مخاطب اهل دقت نتواند به شاکله ای دست پیدا کند.

راه حلی که بنده به دنبال آن بودم این است که به معرفی مقسم ها بپردازم به گونه ای که معنا دار باشند یکی از مقسم ها نظام های د انش و نظریه فرهنگ است که بررسی ارتباط علم ها با فرهنگ می پردازد؛ مقسم بعدی نیز رویکرد منطقه ای به نظریه فرهنگ است یعنی بررسی می کند منطقه های مختلف به نظریه فرهنگ چگونه نگاه می کنند.

 

ضرورت ورود به نظریه فرهنگ با رویکرد منطقه ای

 

اکنون می خواهم بحث نظام های دانش را برای فهم بهتر به صورت کامل توضیح دهم؛ این بحث به دو زیر بخش تقسیم شده است زیرا رابطه یک علم با نظریه فرهنگ به دو شکل صورت می گیرد که یکی حرکت از علم به فرهنگ و دیگری حرکت از فرهنگ به علم یا دانش است بدین صورت که درجامعه موردی به نام فرهنگ وجود دارد که هر فردی با توجه به علم و رشته تحصیلی که دارد ممکن است به سمت فرهنگ حرکت کند یعنی یک روانشناس ممکن است به مطالعه فرهنگ در جامعه از منظر روانشناسی بپردازد که در این زیر بخش، بررسی می شد چه علمی فرهنگ را مورد مطالعه قرار داده است.

تأکید ما در این بخش بر علومی است که به مطالعه فرهنگ پرداخته اند و آن را انجام داده اند اما علومی که چنین کاری انجام نداده اند را نیز معرفی می کنیم یعنی در مرحله نخست آن دانش هایی که به سمت فرهنگ رفته اند را معرفی می کنیم و در مرحله بعد نیز بیان می شود که چه علومی می توانند به سمت فرهنگ حرکت کنند مانند این که بیان می کند متکلمین می تواند به سمت فرهنگ کنند که تاکنون چنین کاری انجام نداده اند.

قسمتی از بحث به سمت فلسفه می رود به گونه ای که بیش از نیمی از کتاب به فیلسوفان اختصاص دارد زیرا بیش از همه به فرهنگ پرداخته اند البته در معرفی فیسلوفان نیز طبقه بندی صورت گرفته است زیرا بسیاری از فیسلوفان به سمت فرهنگ حرکت نکرده اند که آنها را نیز معرفی کرده است و در قسمتی دیگر فیلسوفانی معرفی شده اند که به سمت دانش جدید حرکت کرده اند.

گروه دیگر از فیلسوفان، فیلسوفان تاریخی هستند یعنی فیلسوفانی که به دنبال ارائه بحث فلسفه تاریخ هستند مانند هگل و مارکس که به بحث فرهنگ نپرداخته اند؛ گروه دیگر کسانی هستند که به دنبال رفتار شناسی اجتماعی هستند که برای آنها اهیمت دارد فلسفه ای را برای رفتار اجتماعی انسان ها ارائه دهند به عنوان مثال اصطلاحی در فارسی به کار می رود که گفته می شود فلانی را جو گرفته است این اصطلاح در زمینه فردی به کار می رود که رفتاری را خارج از چارچوب و انتظاراتی که از وی می رود را صادر می کند که برخی فیلسوفان در این زمینه کار کرده اند.

جریان دیگری که در حوزه مباحث فلسفی می تواند جای گیرد، رویکرد زیست شناختی به فرهنگ است که عملا زندگی زیستی را در تقابل با زندگی فرهنگی قرار می دهیم یعنی گفته می شود انسان برخی رفتارها به مثابه حیوان بودن انجام می دهد و برخی رفتارها را به مثابه ناطق بودن که چنین کاری فرهنگی است و برخی نظریه پردازان به دنبال پیوند این دو رفتار هستند.

این موارد در زمینه افرادی بود که از علم به سمت فرهنگ حرکت کرده اند و بخش دیگر نیز به معرفی افرادی می پردازد که از فرهنگ به سمت علم حرکت کرده اند در این بخش بحث شده است به چه دلیل افرادی که رشته علمی آنها فرهنگ است به سمت روانشناسی یا جامعه شناسی رفته اند؟ و به صورت کامل افرادی را که از مطالعه فرهنگ به سوی نشانه شناسی، فلسفه، زبان شناسی و هر علم دیگری به نام فرهنگ شناسی رفته اند را بیان کرده است.

رویکرد منطقه ای به نظریه فرهنگ

بخش دوم بحث رویکرد منطقه ای به نظریه فرهنگ است که کار جدیدی به شمار می رود و در هیچ کتابی به این موضوع پرداخته نشده است؛ در نظریفه فرهنگ این که مشخص شود فرد اهل کدام منطقه است بسیار مهم است زیرا چنین کاری نشان می دهد از چه فرهنگی برخوردار است؛ مشکلی که در نظریه فرهنگ با آن مواجه هستیم این است که عموم نظریه های فرهنگی غربی بوده و هستند است در حالی که نظریه فرهنگی مانند پزشکی و فنی مهندسی نیست که مکان در آن تأثیر نداشته باشد بلکه در هر مکانی فرهنگ متفاوت است بنابراین باید جای خود را پیدا کنیم و با نگاه های دیگر نیز آشنا شویم براین اساس سعی شده است مباحثی به عنوان تکمله مطرح شود که کمتر به آنها پرداخته شده است.

یک قسمت از بخش دوم نظریه فرهنگ مربوط به روسیه و اروپای شرقی است که در کتاب های موجود یافت نمی شود؛ در قسمت خاور دور نیز مجموعه بلندی دیده می شود که به معرفی بیش از هشت نفر معرفی می شود، بخش آخر نیز به جهان عرب عثمانی و ترکیه اختصاص داده شده است و پس از آن نیز باب ختامه قرار دارد که مربوط به ایران است که در ایران نیز اندیشمندانی وجود دارند که در زمینه فرهنگ اندیشیده اند که 83 متفکر از صد سال گذشته تا معاصرین شناسایی شده اند اما در این کتاب 15 نفر از آنها مطرح شده است.

پس از سخنان پاکتچی یکی از حاضران در نشست با طرح سؤالی گفت: وجه تمایز اثر شما با سایر آثار در این است که بتوان یک مشکل اجتماعی و اسلامی را بر طرف کند به عنوان مثال این پروژه می تواند مشکل بی حجابی را که یک مسأله اسلامی و اجتماعی است را حل کند؟.

کتابچی در پاسخ به این سؤال گفت: عملا در زمینه فرهنگ با سطح بندای مواجه هستیم نخست این که در چارچوب کلان به مسائل پرداخته و مواردی بیان می شود سپس با استفاده از آن می توان به نصوص مراجعه کرده و با استفاده از نصوص درصدد بر طرف کردن مشکلات اجتماعی و اسلامی در آییم که نظریه فرهنگ در لایه نخست است.

عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در پاسخ به سؤالی مبنی بر این که آیا فرهنگ اختصاص به انسان دارد یا خیر، گفت: با توجه به این که رشته های علمی مختلفی وارد نظریه فرهنگ شده اند، در فرهنگ تنوع نظرات مشاهده می شود به عنوان مثال گروهی تحت عنوان زیست شناسان ازمنظر علوم زیستی به مسأله فرهنگ پرداخته این که این گروه قائل به گسست میان انسان و حیوان نیستند بلکه به سطح بندی قائل هستند و می گویند انسان از فرهنگی عالی برخوردار است.

یکی دیگر از حاضران در نشست سؤالی مبنی بر این که پروژه نظریه فرهنگ به بررسی نطریه های فرهنگ می پردازد یا این که یک نطریه فرهنگی ارائه می دهد را مطرح کرد که کتابپی در پاسخ گفت: تعهد ما در این کار معرفی است نه این که بپردازیم که توسعه فرهنگی چگونه رخ داده است یا این که چه مشکلاتی را باید حل کند؛ البته به صورت تحلیلی به معرفی می پردازد و صرفا ارائه نظریه نیست و این که عنوان نظریه فرهنگ برای نشست مطرح شده است دلیل بر این نیست که عنوان کتاب نظریه فرهنگ است بلکه عنوان کتاب پس از تکمیل و برای چاپ انتخاب خواهد شد./1324/ز501/س

خبرنگار: مصطفی رستمی

مصطفی رستمی
ارسال نظرات