۱۵ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۴
کد خبر: ۶۰۹۰۲۰
طنز عیدفطری؛

گلادیاتور‌هایی در پوشش میهمان

گلادیاتور‌هایی در پوشش میهمان
میزبان لحظه‌ای به فکر فرو رفت و با خود گفت: این عزیزان چه انسان‌های بزرگ منشی هستند. آن‌ها چیزی تناول نمی‌کنند تا مبادا خوراکی کم بیاید و به مهمان‌های بعدی نرسد.

باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا | سید تقی نوری

گلادیاتور‌های شکمو

عیدفطر آمد و دفتر خاطرات ذهن باز شد. مردم شهر ما بعد از خواندن نماز عیدفطر، مشتاقانه به دیدار هم می‌روند. یک زمانی البته نه چندان دور، آن وقت که آجیل خریدن مانند فرمول‌های ریاضی، مشکل نبود خاطره‌ای رقم خورد. بگذریم از تلخی‌ها، عید است و کام‌تان را با بیان یک خاطره، شیرین کنیم. روز عید، بنده‌خدایی سفره‌ای پهن کرده بود بیا و ببین. آجیل تازه ایرانی، چند نوع شکلات لذید وطنی، شربت پرتقال تگری، ژله سرد آلبالویی و شیرینی محمدی چیده بود.

اولین مهمان‌ها

اولین بازدیدکنندگان عیدفطر وارد منزل او شدند. به محض ورود، برق از سه فاز دیده‌شان پرید. تا به‌حال سفره‌ای به این زرق و برقی ندیده بودند. زبان دور لب و لوچه خود می‌چرخانند و آرامش خود را حفظ می‌کنند. با کمال ادب و یا در ظاهر بی تفاوت، در کنار سفره می‌نشینند. مهمان‌ها به خوردنی‌ها دست نمی‌زدنند که هیچ، بلکه به آن‌ها هم نگاه نمی‌کردند. از میزبان اصرار خوردن و از آن‌ها انکار و میل نداشتن.

خیال بافی در مورد میهمان

میزبان لحظه‌ای به فکر فرو رفت و با خود گفت: این عزیزان چه انسان‌های بزرگ منشی هستند. آن‌ها چیزی تناول نمی‌کنند تا مبادا خوراکی کم بیاید و به مهمان‌های بعدی نرسد. در همین افکار تمجیدگونه بود که ندای فرزند، او را به خود آورد. بله پسرم! فرزند پاسخ داد: مادر کاری با شما دارد. لبخند کنان از مهمان‌ها عذر خواهی می‌کند و نشیمن را ترک کرد.

گلادیاتور‌های شکمو

مهمان‌ها تا چشم میزبان را دور دیدند بی‌درنگ و هماهنگ به سفره یورش برنده و جیب‌های خود را - بدون اینکه چیزی بخورند - پر کردند. میزبان بیچاره تا وارد اتاق شد با یک صحنه دلخراشی روبرو می‌شود. چشم‌هایش را می‎مالد شاید خواب دیده است. او می‌بیند همه ظرف‌ها نیمه‌خالی گشته و اثری از پسماند آجیل و شکلات‌ها نیست. تازه آن موقع متوجه می‌شود که طمانینه آنها، آرامش قبل از طوفان بوده است و آقایان، مهمان عید فطر نبوده‌اند بلکه گلادیاتور‌های خوش اشتها تشریف داشته‌اند./918/ی704/س

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۵ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۵۵
انصافا طنز هاتون بیشتر مایه افسردگیه تا خوشحالی
2
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۲:۲۹
جالب بود ولی کاش کمی پرداخته می شد و طولانی تر و جالب تر می شد یا حداقل چند داستان پی در پی نقل می شد تا خوانده تو ذوقش نخورده
2
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۸:۳۶
مهمان درسته یا میهمان؟
1
0