۰۹ تير ۱۳۹۸ - ۱۸:۵۹
کد خبر: ۶۱۱۵۳۶

نشست منامه و طرح معامله قرن؛ فرصت بی نظیر برای مبارزان بحرینی

نشست منامه و طرح معامله قرن؛ فرصت بی نظیر برای مبارزان بحرینی
ارتباط رسمی آل خلیفه با رژیم صهیونیستی و پیشتیبانی سیاسی و مالی از معامله قرن فرصت بی نظیری را برای مبارزان بحرینی فراهم کرده است.

به گزارش خبرگزاری رسا، اگر چه در بیشتر رسانه ها فقط به معامله قرن و تحلیل آن پرداخته اند، اما کمتر به فرصت بی نظیری که برای مبارزین بحرینی در جهان اسلام به وجود آمده است توجه شده است. برای به تصویر کشیدن این فرصت ناچار شدیم در این یادداشت به سیر و تاریخچه و تطورات مبارزات مردم بحرین اشاراه داشته باشیم.

مروری اجمالی بر تاریخچه قیام های مردم بحرین

معامله قرن و نشست منامه فرصت بی نظیری را برای انقلابیون بحرین به وجود آورده است. اعتراضات و جنبش های مردمی در بحرین تا قبل از پیروزی انقلاب بیشتر جنبه صنفی و پرچمدار این اعتراضات دست گروه های چپ و کمونیست بود. اما بعد از انقلاب اسلامی پرچمدار مبارزات دست گروه های اسلام گرا افتاد و صبغه اسلامی پیدا کرد. اگرچه تا قبل از 2011 بیشتر اعتراضات در فضای نخبگانی و و غالبا جوانان و عدم مشارکت توده مردم بود. در 2011 بر خلاف جنبش ها و اعتراضات گذشته توده مردم و حتی کودکان و زنان هم در این انقلاب نقش ویژه داشتند و حتی برخی از گروه های اهل سنت که از ظلم آل خلیفه به ستوه آمده بودند نیز مشارکت داشتند، اما همه این اتفاقات به دلیل غلبه و حضور شیعیان عمدتا در فضای جهان اسلام و به خصوص در بین اهل سنت ظهور و بروزی نداشته است. اگر چه مثلث عبری، عربی و غربی در عدم انعکاس صدای مردم بحرین و ظلم آل خلیفه موثر بوده است. اما خود مبارزین و گروه های بحرینی نیز در جهان اسلام و عرب بیشتر ارتباط شان با گروه های شیعی منحصر بوده است و فرصتی برایشان فراهم نبوده تا با جهان اهل سنت و جریان اسلام گرایی سنی ارتباط بگیرد. اما ارتباط رسمی آل خلیفه با اسرائیل و پیشتیبانی سیاسی و مالی از معامله قرن و برگزاری نشست منامه فرصتی بی نظیری را فراهم کرده است که چند نتیجه مهم داشته است که کمتر از سوی رسانه ایرانی و غیر ایرانی مورد توجه قرار گرفته است.

مقدمه:

سانسور شدن اخبار و عدم اطلاع رسانی و یا اطلاع رسانی ناقص و غیر واقعی از سوی رسانه ها- چه داخلی و چه بین المللی – و بی اعتنایی دولت ها تنها مظلومیت مردم بحرین نیست. آنچه این مظلومیت را مضاعف می کند بی خبری اغلب دوستداران مردم بحرین از پیشینه و تاریخچه مبارزات مردم بحرین با آل خلیفه است. مبارزات و جنبش های مردمی که ریشه ای 150 ساله دارد و می توان در کتب تاریخی مصادیقش را یافت.به طوری که در هر 10 سال شاهد یک جنبش و حرکت بوده ایم.این وجه تمایز اصلی انقلاب بحرین با سایر کشورها است. وجه تمایزی که انگار سعی می شود به عمد یا به سهو نادیده گرفته شود. اگر چه در بیشتر رسانه ها فقط به معامله قرن و تحلیل آن پرداخته اند، اما کمتر به فرصت بی نظیری که برای مبارزین بحرینی در جهان اسلام به وجود آمده است توجه شده است. برای به تصویر کشیدن این فرصت ناچار شدیم در این یادداشت به سیر و تاریخچه و تطورات مبارزات مردم بحرین اشاراه داشته باشیم.

نخستین قیام

زمینه شکل گیری اعتراضات و جنبش های مردمی سابقه ای 150 ساله دارد. نخستین قیام در مارس 1895 بر ضد شیخ عیسی بن علی حاکم وقت بحرین شکل گرفت.

قیام بعدی در سال 1911 که به « قیام غواص ها» شهرت یافت که تجار مروارید نقش موثری در آن داشتند. که یکی از دلایل آن ظلم آل خلیفه بر غواص ها و غصب مروارید هایی بود که غواص ها از عمق دریا صید می کردند و در ازای آن بهای کمی به آنان پرداخت و به زور از آنان می گرفتند.

قیام های ضد استعماری

در سال 1919 که انگلستان مستعمره بودن بحرین را به صورت رسمی اعلام کرد و از آن پس بحرین تحت سرپرستی یک مستشار به نام "بل گراو" انگلیسی اداره می شد. این مسئله، افزایش نفرت عمومی از سیاست های استعماری انگلیس درمنطقه را در پی داشت به طوری که نخستین اعتصابات عمومی بحرین در 1938 روی داد و سرانجام به اخراج "بل گراو " از بحرین انجامید. در دوران بعد از جنگ جهانی دوم، یعنی دهه 50 میلادی این اعتصابات و تظاهرات نسبتاً محدود، تبدیل به جنبش های عمومی گسترده ای در بحرین شد. کارگران بحرین خواهان تشکیل مجلس و اتحادیه های کارگری شدند.

دهه 60 و صبغه اسلامی پیدا کردن مبارزات

در سال 1954 حرکت الهیه به وقوع پیوست. در این حرکت باز هم تجار مروارید با تشکیل و هدایت قیام‌های ضد انگلیسی از مؤثرترین اقشار اجتماعی در این مبارزات اسلامی به شمار می آیند. اما پس از جنگ جهانی دوم، با رواج مرواریدهای بدلی ژاپنی در بازار جهانی از نفوذ تجار مروارید در صحنه‌های داخلی و خارجی بحرین کاسته شد.با کشف نفت، قشر جدیدی از کارگران پدید آمدند که با توجه به اهمیت جهانی نفت، بر نقش اجتماعی-‌سیاسی آنان در صحنه داخلی بحرین نیز افزوده شد. بر این اساس نقش‏ برجسته در قیام‌های ضد دولتی 1956،1965 ، 1970، 1972، با کارگرانی بود که اکثریت آنان شیعه بودند که حق برگزاری گردهمایی سیاسی و آزادی زندانیان سیاسی به خواسته‌های قبلی اضافه شد.[1]

بعد از استقلال بحرین در سال 1971 ، عیسی آل خلیفه به مردم وعده نوشتن قانون اساسی و تشکیل پارلمان را داد و با سفر به نجف اشرف و طی دیداری با آیت ا... سید محسن حکیم و قول حمایت و محترم شمردن حقوق شیعیان بحرین نظر ایشان را جلب کرد. با انتشار این خبر مردم بحرین حاکمیت آل خلیفه را پذیرفتند و در سال 1972 انتخابات مجلس شورای ملی زیر نظر سازمان ملل برگزار و این مجلس قانون اساسی را در سال 1973 نوشتند که قانون اساسی کشور بحرین شد. ولی با گذشت حدود یک سال و نیم از تصویب قانون اساسی در سال 1975 در پی استعفای نخست وزیر وقت - برادر پادشاه- که هم اکنون نیز که چهل سال از آن تاریخ می گذرد هم اکنون نیز نخست وزیر است.به بهانه اینکه کار کردن با مجلسی که چوب لای چرخ دولت می گذارد و اختیارات دولت را محدود کرده است پادشاه هم مجلس را منحل و عمل به قانون اساسی را ملغی اعلام کرد. چون زمان بستن بودجه مجلس ملی محکم جلوی دولت ایستاد و با محدود کردن بودجه دولت و نظارت بر در آمدهای نفتی را اعمال کرد که این کار به مذاق حکومت خوش نیامد و از آن پس وضعیت فوق العاده در بحرین اعلام شد. [2]

بحرین پس از انقلاب اسلامی و پرچمداری اسلامگراها

تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی گروه های چپ پرچمدار مبارزات بودند ولی با پیروزی انقلاب اسلامی گروه های اسلام گرا به یک جنبش قدرتمند تبدیل و با روحیه گرفتن و الگو گیری از انقلاب اسلامی و نیز حمایت از سوی انقلابیون ایران، حرکات چندی در بحرین به وقوع پیوست. در سال 1979 با فعالیت های "حجت الاسلام هادی مدرسی" که از سوی رژیم شاه به بحرین تبعید شده بود شیعیان را در بحرین سازماندهی کرد. [3] در پی خطابه های "حجت الاسلام مدرسی" که منجر به شکل گیری دو تظاهرات علنی یکی در روز 17 اوت به مناسبت اعلام نخستین روز قدس از سوی امام(ره) و دیگری در روز 19 اوت (در اعتراض به بازدداشت مدرسی) شد که در نهایت منجر به اخراج وی در روز 31 اوت از بحرین شد.[4] این نهضت های کوتاه مدت نافرجام چون ناشی از فعالیت و تبلیغات روحانیون ایرانی بود با غیبت آنان نیز این مسائل فروکش کرد. [5]

طبیعی است که طی این جنبش ها گروه های ناسیونالیست و چپ عرب که تا پیش از این جلودار حرکت های ضد دولتی بودند، درصدد استفاده از این فرصت بر آمدند هم به لحاظ اینکه فرصت مناسبی بود برای پیش بردن مقاصد خود هم برای این که از قافله عقب نمانند، هر چند که این اقدامات دستاورد خاصی برای آنان نداشت و فقط صدای شیعیان را رساتر کرد.[6]

1980 و شهادت آیت ا... صدر و قیام هایی دیگر

حدود سه ماه بعد در آوریل 1980 به دنبال تایید شهادت آیت سید محمد باقر صدر از سوی رژیم بعث عراق از جانب حکام بحرین، دوباره منازعات در این کشور شدت گرفت که با دستگیری عده ای سرکوب شد.[7] چند روز بعد یکی از دستگیر شدگان در اثر شکنجه به شهادت رسید و در نتیجه تظاهرات دیگری در ماه بعد بر پا شد. [8]

بعد از اخراج مدرسی از بحرین جبهه اسلامی برای آزادی بحرین به سرپرستی وی در ایران تاسیس شد. [9] و در سال 1981 در بحرین «جبهه اسلامی برای آزادی بحرین» که به گفته حکومت بحرین به یک کودتای نافرجام دست زد.[10]

حمله عراق به ایران و تشکیل شورای همکاری خلیج فارس

با حمله عراق به ایران و نیز پیوستن بحرین به پیمان امنیتی با عربستان و در نهایت تشکیل شورای همکاری خلیج فارس تا حدود زیادی امواج صدور انقلاب در این کشور مهار و تحدید شد. [11] و دولت های منطقه توانستند تا حدود زیادی از انفعال خارج شده و برای بقاء و دوام خود در داخل و خارج به سیاست تشویق و تهدید متوسل شدند. که این امر بحرین و دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس پیش از پیش به پذیرش پدرخواندگی عربستان به دامان عربستان سوق داد و همین علل باعث شد که عربستان و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس در خلال دفاع مقدس حدود 70 میلیارد دلار به صدام کمک کنند.[12]

انقلاب تسعینیات(دهه 90 )

ولی با این حال ریشه ها و زمینه های طغیان و بحران همچنان وجود داشته و هر از گاهی بروز می کند که مهم ترین آن انقلاب دهه نود معروف به انقلاب تسعینیات است که یکی در سال 1992 و دیگری در سال 1994 بود که از دسامبر این سال آغاز و به مدت 5 سال ادامه داشت. [13] که منجر به شهادت بیش از 40 نفر و بازداشت و دستگیری بیش از 17000 هزار نفر انجامید. که مردم خواستار تشکیل مجدد مجلس و عمل به قانون اساسی بودند. از رهبران این دوره می توان به آیت ا... عبدالامیر الجمری، استاد عبدالوهاب حسین و شیخ حسن مشیع نام برد. که هر کدام بیش از 5 سال در زندان بودند که در پی اصلاحات سیاسی در بحرین بعد از مرگ پادشاه آزاد شدند.

مرگ ناگهانی شیخ عیسی پادشاه بحرین

در اواخر سال 1999 شیخ عیسی فوت می کند و حمد پسر وی با حمایت آمریکا به قدرت رسید. با توجه به اوضاع بحرین و مرگ ناگهانی شیخ عیسی و متزلزل بودن حکومت و بیم اختلاف و کودتا در خاندان آل خلیفه - که یک بار در سال 1981 سابقه آن وجود داشت-باعث شد آمریکا که منافع خود را در خطر میدید و نیز با توجه به حضور یکی از مهترین ناوگان دریایی خود یعنی ناوگان پنجم در بحرین، با فشار آوردن به آل خلیفه در 14 فوریه 2001 منشوری تحت عنوان «منشور آشتی ملی» اعلام کرد و قول اصلاحات سیاسی و اقتصادی و رفع تبعیض علیه شیعیان را داد و گفت:«نه تنها قانون اساسی 1973 را قبول داریم بلکه قانونی بهتر از آن خواهیم نوشت و انتخابات مجلس را برگزار و علاوه بر آن همه زندانیان سیاسی را آزاد و همه تبعید شدگان حق ورود به کشور را دارند».[14]

"منشور آشتی ملی" با رای 98.4 در صدی در فوریه سال 2001 میلادی به تأیید مردم بحرین رسید. تأسیس مجلس منتخب، تفکیک قوا، استقلال قوه قضائیه، حمایت از حقوق سیاسی زنان و آزادی های مدنی در این منشور به رسمیت شناخته شده بود.[15]

قانون اساسی جدید

یک سال بعد از همه پرسی منشور آشتی ملی در 14 فوریه سال 2002 قانونی اساسی جدیدی نوشته شد که تمام اختیارات سه قوه ، عزل و نصب وزرا، قضات ، و فرماندهان نظامی و نمایندگان و رییس مجلس شورا (سنا) را در اختیار پادشاه قرار می داد و بر خلاف وعده های داده شده عمل شد. همچنین کشور علاوه بر مجلس منتخب که مردم اعضای آن را انتخاب می کنند و اعضای آن 40 نفر می باشد، مجلسی دیگر تحت عنوان "مجلس شورای اقدام" که آن هم 40 نفره است و اعضایش با انتصاب حکومت انتخاب می شوند. این دو مجلس یعنی مجلس شورا و منتخب، پارلمان بحرین را تشکیل داده اند. [16]

تحریم انتخابات سال 2002

رهبران الوفاق و سه جمعیت دیگر سال 2002 و همزمان با اصلاحیه‌ای که در آن پادشاه در قدرت قانون‌گذاری سهیم می‌شد، انتخابات را تحریم کردند.[17] این انتخابات که اوّلین انتخابات پس از سال 1973 در این کشور بود به دلیل قدرت گرفتن مجلس بالادستی مشورتی منتخب از سوی پادشاه در امور مجلس ، از سوی این حزب تحریم شد. آنها حاکمیت را به تزویر و سوء استفاده از اعتماد مردم به وعده های داده شده در منشور متهم کردند و از این طرف حاکمیت با استدلال اینکه که مردم با رأی بالای خود به منشور، اختیار اصلاحات و تأسیس نظام مشروطه سلطنتی را به پادشاه تفویض کرده اند. سرخوردگی اپوزیسیون موجب شد تا آنها نخستین انتخابات پارلمانی را در سال 2002 میلادی تحریم کنند.

انتخابات سال 2006 و اختلافات در جمعیت وفاق

در سال 2006 دومین دوره انتخابات مجلس برگزار شد. در این دوره در جمعیت الوفاق دو نظر وجود داشت. نظر اول اینکه این حکومت اصلاح شدنی نیست و با تحریم انتخابات و سازماندهی مجدد باید مبارزه را ادامه داد و نظر دیگر این بود که با شرکت در انتخابات وارد مجلس می شویم و این قانون اساسی را تغییر می دهیم و از این طریق مبارزه می کنیم. در پی بروز این اتفاق که منجر به جدایی چند ده نفر از موثرین جمعیت شد. [18] من جمله از اعضای هیئت موسس الوفاق که از معروف ترین این چهره ها به استاد عبدالوهاب حسین، استاد شیخ حسن مشیمع، دکتر الشهابی ، دکتر عبدالجلیل سینگس اشاره کرد.

دکتر سعید الشهابی در این باره می گوید: «برادران ما در الوفاق انسان هایی پاک و مؤمن هستند که فکر می‌کنند روش اصلاحی جواب می‌دهند هر چند تا امروز روش آنها جواب نداده و حتی یک زندانی را نتوانستند آزاد کنند، یا یک وزیر دزد را به پایین بکشند یا بندی از قانون را تغییر دهند! البته بدنه الوفاق با انقلاب مردم است. در سال 2002 هفتاد درصد شورای عمومی الوفاق رای به عدم شرکت در انتخابات دادند. در سال 2006 و 2010 که در انتخابات شرکت کردند هم اکثریت مخالف بودند ولی چیزی فتواگونه از آیت‌ا... سیستانی آوردند و به آن استناد کردند و جمعیت را راضی کردند!»

در انتخابات 2006 ، 17 کرسی و در انتخابات 2010 ، 18 کرسی از 40 کرسی مجلس را به نمایندگان خود اختصاص دهد. لازم به ذکر است حداکثر 18 کرسی سهمیه شیعیان از 40 کرسی پارلمان است.

ادامه اعتراضات 2006 و 2008 و دستگیری ها

در سال 2006 بعد از جدایی رهبران اصلی از الوفاق، شیخ حسن مشیمع به همراه چند نفر دیگر حرکت حق را پایه ریزی کرد و در سال 2009 عبدالوهاب حسین بعد از یک دوری سه ساله از عرصه سیاست به همراه آیت ا... عبدالجلیل مقداد و شیخ سعید نوری جمعیت "تیار الوفاء الاسلامی" را تاسیس کردند. که در این سال ها مبارزات محدود این گروه ها با حکومت ادامه پیدا کرد. که منجر به دستگیری تعدادی از این رهبران و جوانان دیگری شد. که می توان به دستگیر شیخ حبیب مقداد و شیخ سعید نوری و نیز محاکمه غیابی استاد شیخ حسن مشیمع در ژوئن سال 2010 میلادی به اتهام تأسیس یک سازمان تروریستی به همراه 25 فعال شیعه معارض محاکمه شد.

انقلاب 14 فوریه 2011

از 14 فوریه 2001 که کم بیش اعترضات و مبارزات جسته و گریخته ای وجود داشت. پس سقوط بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر و با آغاز خیزش ها در کشورهای منطقه،بهانه ای می شود که آتش زیر خاکستر شعله ور شود. در 4 فوریه[19] جمعی از رهبران از جمله  عبدالوهاب حسین و جوانان فعال در حمایت از انقلاب مصر در جلوی سفارت مصر در تجمعی چند صد نفره حضور می یابند. برنامه ریزی برای تظاهرات ضد دولتی ده روز بعد و به مناسبت 14 فوریه 2002 که قانون اساسی از سوی پادشاه نقض شده بود از سوی گروه های اپوزیسیون انجام و روز 14 فوریه را روز "انقلاب و مخالفت با قانون اساسی" برای قیام تعیین می کنند. [20]

معامله قرن و نشست منامه فرصت بی نظیری را برای انقلابیون بحرین به وجود آورده است. همانطور که اشاره شد اعتراضات و جنبش های مردمی در بحرین تا قبل از پیروزی انقلاب بیشتر جنبه صنفی و پرچمدار این اعتراضات دست گروه های چپ و کمونیست بود. اما بعد از انقلاب اسلامی پرچمدار مبارزات دست گروه هایاسلام گرا افتاد و صبغه اسلامی پیدا کرد. اگرچه تا قبل از 2011 بیشتر اعترضات در فضای نخبگانی و و غالبا جوانان و عدم مشارکت توده مردم بود. در 2011 برخلاف جنبش ها و اعتراضات گذشته توده مردم و حتی کودکان و زنان هم در این انقلاب نقش ویژه داشتند و حتی برخی از گروه های اهل سنت که از ظلم آل خلیفه به ستوه آمده بودند نیز مشارکت داشتند، اما همه این اتفاقات به دلیل غلبه و حضور شیعیان عمدتا در فضای جهان اسلام و به خصوص در بین اهل سنت ظهور و بروزی نداشته است. اگرچه مثلث عبری، عربی و غربی در عدم انعکاس صدای مردم بحرین و ظلم آل خلیفه موثر بوده است. اما خود مبارزین و گروه های بحرینی نیز در جهان اسلام و عرب بیشتر ارتباط شان با گروه های شیعی منحصر بوده است و فرصتی برایشان فراهم نبوده تا با جهان اهل سنت و جریان اسلام گرایی سنی ارتباط بگیرد. اما ارتباط رسمی آل خلیفه با اسرائیل و پیشتیبانی سیاسی و مالی از معامله قرن و برگزاری نشست منامه فرصتی بی نظیری را فراهم کرده است که چند نتیجه مهم داشته است که کمتر از سوی رسانه ایرانی و غیر ایرانی مورد توجه قرار گرفته است.

انسجام و وحدت گروه های مختلف بحرینی با سلایق مختلف

ارتباط برخی از گروه های احزاب بحرینی با گروه های فلسطینی

بی آبرویی آل خلیفه در اذهان فعالین و مبارزان در جهان اسلام

البته این فرصت بسیار گرانبهایی ست که نباید از ان غافل شد و آن هم برنامه ریزی برای ارتباط با سایر گروه های اهل سنت که در مسئله فلسطین دغدغه دارند.

البته نباید این مسئله را نادیده گرفت که اهداف برگزاری نشست منامه تنها در جذب سرمایه لازم جهت رونمایی از معامله قرن محدود و محصور نمی‌شود. آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها اهداف دیگری را از برگزاری نشست مذکور دنبال می‌کنند که مهمترین آن زمینه چینی برای علنی کردن روند  عادی سازی روابط میان اعراب و تل آویو است. در همین ارتباط، پیشتر «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرده بود: «تل آویو در حال حاضر روابط آشکار و پنهان گسترده‌ای با شمار زیادی از سران عرب دارد»./847/ب

ایمان نوروزی پژوهشگر اندیشکده مرصاد

ارسال نظرات