۱۲ تير ۱۳۹۸ - ۱۵:۰۹
کد خبر: ۶۱۱۸۱۴
گفت و گو با عضو اتحادیه بین المللی امت واحده؛

معامله قرن زیر ذره بین

معامله قرن زیر ذره بین
کمیلی معتقد است که تحولات منطقه و درگیری‌های موجود میان کشور‌های اسلامی مزید بر علت شد و دشمنان به خودشان جرات دادند مساله فلسطین را با معامله قرن حل و فصل کنند.

اشاره: معامله قرن، عنوان به‌اصطلاح توافقی است که می‌خواهد نزاع فلسطینی – اسرائیلی را فیصله ببخشد. این طرح که با پیگیری رئیس جمهور امریکا و داماد یهودی‌اش کوشنر به مرحله برگزاری کنفرانس در منامه بحرین رسیده، با مخالفت فراوان فلسطینی‌ها و فعالان حوزه فلسطین روبرو شده است. در این باره خبرنگار خبرگزاری رسا، در گفت‌و‌گویی پای سخنان علیرضا کمیلی، نویسنده، فعال فرهنگی و عضو اتحادیه بین المللی امت واحده نشسته که در ذیل تقدیم مخاطبان این رسانه حوزوی می شود. 

رسا ـ معامله قرن چیست و چرا در این بازه زمانی مطرح می‌شود؟

در قبال حل نزاع فلسطینی - اسراییلی، چندین پیشنهاد و راهکار وجود دارد. از مهم‌ترین آن‌ها، نظریه جمهوری اسلامی است با عنوان نظریه‌ی «مقاومت». این نظریه می‌گوید فلسطینی‌ها باید مقاومت کنند و بعد هم بر اساس یک روش دموکراتیک می‌توانند حقوق و تکلیفشان را خودشان معلوم کنند.

نظریه دیگری وجود دارد به اسم «دو دولت» که بسیار معروف است و آمریکا و اروپا آن را دنبال می‌کنند. در این نظریه دو دولت مستقل فلسطینی و یهودی شکل می‌گیرد و هرکدام بخشی را تحت مدیریت قرار می‌دهند و حقوق خودشان را خواهند داشت. هواداران نظریه دو دولت مستقل «Two states» یعنی آمریکا، اروپا و برخی جریانات دیگر می‌گویند نمی‌توان یهودی‌ها یا فلسطینی‌ها را بیرون کنیم و باید تعاملی میان آن‌ها شکل بگیرد.

آقای ترامپ این روند را عوض کرد و آن دو دولت را تبدیل کرد به یک نظریه پیشرفته کرد. طرح دو دولت به خاطر کوتاه نیامدن اسرائیلی‌ها از برخی سرزمین‌ها به بن بست خورده بود. ترامپ این طرح را توسعه داد و تبدیل کرد به «معامله قرن» که در حالت پیشرفته‌اش زمینی در اختیار فلسطینی‌ها نخواهد بود وآن‌ها به سرزمینی بیرون از فلسطین منتقل می‌شوند که احتمالا صحرای سینا یا اردن خواهد بود. البته در حالت معمولی این معامله، مردم فلسطین بخش‌هایی از سرزمین‎شان را در اختیار خواهند گرفت، ولی آواره‌های بیرون از فلسطین حق بازگشت نخواهند داشت. علاوه بر این، نسل‌های جدید فلسطین حق‌العوده یا همان بازگشت ندارند و دولت فلسطینی هم نباید ارتش داشته باشد!

بنابراین طبق این طرح، سرزمین فلسطین در واقع به استانی زیر مجموعه دولت یهودی حاکم تبدیل می‌شود و در نهایت یک مجموعه ضعیف تحت نظارت خواهد شد! این خلاصه‌ی بحث معامله قرن است و به نظر می‌رسد علت مطرح کردنش در شرایط کنونی این است که دشمنان گمان می‌کنند که در موضع قدرت هستند و چه بسا روی کار آمدن ترامپ هم مقداری فضا را برایشان مهیا کرده است. متاسفانه تحولات منطقه و درگیری‌های موجود میان کشور‌های اسلامی هم مزید بر علت شد و این‌ها به خودشان جرات دادند مساله فلسطین را این گونه حل و فصل کنند.

رسا ـ نقش جمهوری اسلامی در این میان چیست و چگونه می‌تواند مانع انجام این معامله شود؟

اگر ارکان طرح معامله قرن را بشناسیم جمهوری اسلامی ذیل همان باید حرکت کند؛ بنابراین اقداماتی از قبیل تقویت جریان مقاومت در داخل فلسطین، توسعه حمایت مردمی از فلسطین در سراسر جهان خصوصا از طرف جمهوری اسلامی ایران، تاکید بر حقوق فلسطینی‌ها، زنده نگه داشتن یاد، نام و آرمان فلسطین و حق بازگشت فلسطینی‌ها به سرزمین مادری کار‌هایی است که اگر ما زنده نگه داریم و به تقویتش کمک کنیم می‌توانیم معامله قرن را به نابودی بکشانیم. هر چند الان بسیاری درجهان اسلام فعال شده‌اند و مسئله عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و معامله قرن را به باد انتقاد گرفته‌اند.

رسا ـ عده‌ای بعد از خواندن مفاد این معامله گفته اند «معامله‌ای خوب و به نفع فلسطینی هاست و بهتر است جمهوری اسلامی مداخله‌ای نکند» نظر شما چیست؟

اولا که مفاد معامله قرن هنوز به صورت شفاف منتشر نشده است که کسی بتواند آگاهانه به نفع یا ضد این معامله موضع بگیرد. آمریکایی‌ها معتقدند انتشار طرح‌های قبلی به شکست آن‌ها کمک کرده است و بنابراین می‌خواهند آن را محرمانه جلو ببرند. ثانیا این حرف را هیچ فلسطینی‌ای نزده است. همه فلسطینی‌ها حتی جریان‌های سازش‌گری مثل فتح و دولت خودگردان هم به شدت مخالف معامله قرن هستند. کسانی از این معامله حمایت می‌کنند که سهمی در مساله فلسطین ندارند و الا فلسطینی‌ها بهتر از هر کسی می‌فهمند که معامله قرن، فلسطین را به یک ماجرای تاریخی و حق آن‌ها را به یک جوک تبدیل خواهد کرد. پس این سخن، مبنایی نیست و هیچ تحلیلگر جدی‌ای آن را نگفته است.

رسا ـ اساسا چرا آرمان فلسطین برای ما اهمیت دارد و ۴۰ سال است برای آن هزینه می‌دهیم؟ آیا این آرمان در چارچوب هزینه - فایده می‌گنجد؟

مسئله فلسطین یک مسئله تمدنی است. به این معنا همواره نمادی از قدرت اسلام و مسلمین و حفظ هویتشان بوده است به خصوص بعد از فروپاشی قدرت بزرگ مسلمان یعنی امپراتوری عثمانی که مانع اصلی اشغال فلسطین بود. از طرفی، مسئله پایداری ضد اشغال‌گری، خودش یک نزاع هویتی برای مسلمانان است. دقت داشته باشیم که آرمان فلسطین علاوه بر جنبه‌های انسانی، جنبه‌های حقوقی و سیاسی هم دارد. یعنی بر مبنای همه قوانین بین المللی، حق مسلم فلسطینی‌ها زیر پا گذاشته شده است. مهم‌تر از همه، آرمان فلسطین امروز تبدیل به یک نزاع تمدنی میان اسلام و کفر شده است. جریان کفر، همه انرژی اش را گذاشته و تا الان همه قطعنامه‌های علیه اسرائیل و به سود فلسطین را وتو کرده است؛ لذا همه مسلمانان باید بر این نزاع هویتی پافشاری کنند تا بتوانند قدرت و معادلاتش را شکل بدهند. بنده معتقدم – و البته این اعتقاد را هم می‌توانم با شواهد متعدد اثبات کنم - که همه رشد و افول جریان‌های مختلف از ملی‌گرا‌ها تا اسلام‌گرا‌ها و غربگرا‌ها بعد از ماجرای فلسطین با مسئله فلسطین پیوند و ارتباط داشته است. یعنی کسی در جهان اسلام رشد نکرده مگر اینکه در مسئله فلسطین خود را به عنوان یک جریان حامی مطرح کرده است و کسی افول نکرده مگر این که با دشمنان فلسطین صلح کرده است.

در باب هزینه - فایده هم به نظر می‌رسد که اگر ما ذره‌ای تحلیل کنیم که وجود این رژیم چه تبعاتی دارد، حتما بر حمایت از فلسطین پافشاری خواهیم کرد. الان نزاع اصلی در همه جهان، نزاع قدرت است. یعنی ما اگر جزئی از قدرت منطقه و جهان باشیم می‌توانیم حقوق خودمان را محقق کنیم و الا در شرایط کنونی و ظالمانه جهان، قدرت‌ها و ابر قدرت‌ها مانع تحقق حقوق طبیعی دولت‌ها و ملت‌ها می‌شوند؛ خیلی راحت کودتا به پا می‌کنند، مثل آب خوردن حمله نظامی و حکومتی را ساقط می‌کنند و ملتی را به بدبختی می‌کشانند. مطمئن باشید ما اگر قدرت نظامی نداشتیم تا حالا صد باره ما را ساقط کرده بودند؛ لذا تشکیل ابرقدرتی به اسم رژیم صهیونیستی در منطقه، تهدیدی مستقیم برای همه دولت‌های منطقه است؛ خصوصا آن‌ها که می‌خواهند روزی در این منطقه تبدیل به قدرت بشوند؛ بنابراین منافع اقتصادی، سیاسی و هویتی ما با آرمان فلسطین جدا پیوند خورده است.

رسا ـ همواره شبهات و پرسش‌هایی پیرامون رابطه فلسطینی‌ها با ایران مطرح می‌شود. نمونه‌هایی مثل امتناع از دریافت خون ایرانی ها، انتشار کتاب علیه شیعه، حمایت از داعش و ... واقعیت مطلب چیست؟

در باب فلسطین به صورت سازماندهی شده ما ارتش سایبری اسراییل را داریم که قوی و حساب شده دارد کار می‌کند و علیه این آرمان، شبهه پراکنی می‌کند؛ بنابراین بخشی از شبهات کار این‌هاست. بخش دیگر، کار جریان‌های ملی‌گرا، ایران‌پرست یا ضد عرب است. جالب اینجاست که برخی از این حرف‌ها این قدر تکرار شده است که کسی خلاف آن را باور نمی‌کند. مثلا بعضی جریانات ضد سُنّی و وحدت‌ستیز آنقدر گفته‌اند فلسطینی‌ها ناصبی‌اند که تقریبا کسی خلافش را باور نمی‌کند. درحالی که ما می‌دانیم امام شافعی اهل غزه بود و فلسطینی‌ها از شافعی‌های محب اهل بیت‎اند. منتهی مردم عادی وقتی مسجدی به نام حضرت زهرا علیهاسلام بمباران شد فهمیدند اهل غزه دوست‎دار اهل بیت هستند! یا مثلا می‌گویند فلسطینی‌ها خون ایرانی‌ها را پس فرستاده و گفته اند «خون ایرانی قبول نمی‌کنیم، چون شیعه اند!» خوب این خون چطور رفته به فلسطین؟ یعنی از چه طریقی توانسته است وارد شود؟ چون آنجا شدیدا محدودیت دارد و هیچ چیز از ایران وارد نمی‌شود. بعد آن‌ها از کجا فهمیده‌اند خون، مال ایرانی‌هاست و پس دادند؟

البته این را هم بگویم در کرانه باختری یک جریان همسو با اسراییل حاکم است که رفتارش با ما ایرانی‌ها فرق می‌کند با رفتاری که حماس و جهاد اسلامی در غزه با ما دارند. به هر حال متاسفانه پرسش‌ها و شبهات متعددی از این قبیل وجود دارد. یا مثلا در فضای مجازی اخیرا کتابی منتشر شد که گفتند این کتاب را به تازگی یکی از اعضای حماس نوشته و سراسر علیه شیعه است. در صورتی که این کتاب ۱۵ سال قبل منتشر شده و همان موقع با نویسنده‌اش برخورد شد. از این بحث‌ها فراوان هست که نشان دهنده یک آسیب در جمهوری اسلامی است و من می‌خواهم صریح به آن اشاره کنم. متاسفانه جمهوری اسلامی نتوانسته مسئله فلسطین را تبدیل به یک پدیده اجتماعی و فرهنگی کند و مدام از منظر سیاست وارد شده است؛ لذا ناکارآمدی‌های نظام حاکم در حوزه‌ی اقتصاد مدام تبدیل شده به شعار‌های خیابانی علیه آرمان فلسطین. عامه مردم از یک مسئله انسانی مثل فلسطین دفاع می‌کنند، ولی گاهی نارضایتی نسبت به این موضوع پیش می‌آید. زیرا با سیاست پیوند خورده و به یک حس تبدیل نشده است.

قدس برای ما قبله اول مسلمین است. قدس و فلسطین محل تولد همه ادیان ابراهیمی جهان بوده. حق مسلم و انسانی مردم، داشتن یک زندگی معمولی و اشغال نشدن کشورشان است. ولی وقتی با بی‎ سلیقگی فراوان مطرح بشود و با مسائل سیاسی پیوند بخورد نارضایتی‌هایی که از دستگاه سیاسی وجود دارد تبدیل می‌شود به شعار‌هایی علیه سیاست‌های درست منطقه ای. مثل شعار معروف «نه غزه نه لبنان»، و این نشان دهنده بی سلیقگی دستگاه رسمی در طرح مسئله است. زیرا اتاق فکر وجود ندارد که به صورت اجتماعی، فکری و هنری این مسئله را مطرح کند؛ بنابراین تا زمانی که از زوایه فعلی ورود می‌کنیم این آسیب‌ها متاسفانه وجود خواهد داشت.

رسا ـ سپاس از این که وقت تان را در اختیار خوانندگان رسا قرار دادید./918/گ402/س

خبرنگار: علی بهاری

ارسال نظرات