۱۵ تير ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۴
کد خبر: ۶۱۲۱۳۹

نگاهی به «روایت عشق»

نگاهی به «روایت عشق»
«روایت عشق» مجموعه‌ای هشت‌جلدی و دربرگیرندۀ زندگی‌نامۀ تکاوران و نیروهای ویژه و تک‌تیراندازان نیروی زمینی ارتش است که مدافع حرم بودند و شهید شدند.
به گزارش خبرگزاری رسا، «روایت عشق» مجموعه‌ای هشت‌جلدی و دربرگیرندۀ زندگی‌نامۀ تکاوران و نیرو‌های ویژه و تک‌تیراندازان نیروی زمینی ارتش است که به‌عنوان مدافعان حرم به مقام رفیع شهادت نائل شدند.

زندگی و فرصت آن کوتاه‌تر از آن چیزی است که بتوانیم همۀ کتاب‌ها را بخوانیم. اما می‎توانیم همۀ کتاب‌های خوب را بخوانیم. تقریظ مقام معظم رهبری مهر تأییدی است بر بعضی از کتاب‌ها برای خوب‌بودنشان تا کتاب‌خوان‌ها به سراغ آن رفته و پی به ارزشمندی آن ببرند.

مدافعان حرم، روایتی از عشق

چند سالی می‌شود که سربازان وطن، در جایگاه مجاهدان بی‌مرز در جبهۀ اسلام، به دفاع از ارزش‌های ناب محمدی می‌پردازند. همین موضوع مجالی است برای معرفی سبک زندگی این مجاهدان که از جنس زمانۀ خودمان بودند و هستند؛ افرادی که در زمان حال در کنار ما قد کشیدند، بزرگ شدند و با شهادت و فداکاری خود، ردی بر جای گذاشتند تا شاید ما هم بتوانیم از سبک زندگی آن‌ها بهره‌ای ببریم.

در این میان، تقریظ رهبری بر این کتاب‌ها حکایت از این دارد که باید زندگی این افراد خوانده، دیده و شنیده شود و در نهایت معرفی گردد.

مؤسسۀ فرهنگی‌هنری و انتشارات سورۀ سبز در این راستا مجموعه کتاب‌های «روایت عشق» را با محوریت زندگی‌نامۀ شهدای مدافع حرم چاپ کرده است.

دکتر محسن صادق‌نیا، مدیر انتشارات، در این خصوص به منانشر گفت: «”روایت عشق” مجموعه‌ای هشت‌جلدی و دربرگیرندۀ زندگی‌نامۀ تکاوران و نیرو‌های ویژه و تک‌تیراندازان نیروی زمینی ارتش است که به‌عنوان مدافعان حرم به مقام رفیع شهادت نائل شدند.»

وی با اشاره به زمینۀ داستانی حاکم بر محتوای هشت کتاب، اضافه کرد: «در این هشت کتاب سعی شده است هرچند مختصر، به همۀ ابعاد زندگی شهید پرداخته شود. برای این موضوع بیشتر از دو سال برای جمع‌آوری اطلاعات و مصاحبه‌ها زمان صرف شده است.»

«مأموریت مخصوص»، «ببر بلندی‌های جولان»، «سفیر ثامن»، «کاری می‌کنم که به من افتخار کنید»، «حاجت‌روا»، «شیر زیتان»، «تکاور» و «سرباز مادرزاد» عناوین هشت جلد کتابی است که این انتشارات تحت عنوان «روایت عشق» روانۀ بازار کرده است.

در پایان هر کتاب نیز مجموعه‌ای از تصاویر شهید به‌چاپ رسیده است. در ادامه به معرفی این مجموعه می‌پردازیم.

شیر زیتان

«شیر زیتان» یک کتاب از این مجموعه است که به تقریظ مقام معظم رهبری رسیده است. این کتاب زندگی‌نامۀ شهید مدافع حرم، سرهنگ مجتبی ذوالفقارنسب است که به قلم مهدی فصاحت به‌رشته تحریر درآمده است. انتشارات سورۀ سبز این جلد را در پنج فصل و ۷۸ صفحه منتشر کرده است.

در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «نزدیک ظهر کلاس تمام شد. همه آمادۀ نماز جماعت شدند. حاج‌آقا وسط نماز دعا کرد همۀ بچه‌ها صحیح و سالم به وطن برگردند. مجتبی گفت: “حاج‌آقا، چرا شما همیشه دعا می‌کنید که ما سالم برگردیم؟ ” حاج‌آقا گفت: “چون شما در شهرتان کار‌های ناتمام دارید. من هم در قم هنوز کار دارم که بایدانجام بدهم. کتابم را باید چاپ کنم. ” مجتبی گفت:”شما برای شهادت ما دعا کنید، ما هم برای سالم‌برگشتن شما. ”»

کاری می‌کنم که به من افتخار کنید

«کاری می‌کنم که به من افتخار کنید» روایت داستانی زندگی شهید سروان مجتبی یداللهی منفرد، جوان‌ترین شهید مدافع حرم ارتش است. شهید یداللهی متولد دهۀ ۷۰ است و خواندن این کتاب خصوصاً به جوانان توصیه می‌شود؛ چراکه شهید درست در همین زمانه و روزگار زندگی می‌کرده است؛ زمانه‌ای که این روز‌ها همۀ ما به‌نوعی درگیر زندگی و فشار ناشی از مشکلات آن هستیم؛ اما هیچ‌کدام از این‌ها با عث نشد تا مجتبی از شهادت فاصله بگیرد.

این کتاب روایت‌کنندۀ سبک زندگی جوانی است که در مقطع کوتاه زندگی خود، خوب‌زیستن را آموخت و با شهادتش گواه این موضوع شد. دوران افسری تا شهادت وی در سوریه زیاد طول نکشید؛ اما در دل همین زمان کوتاه هم ماجرا‌های زیادی برای مجتبی پیش آمد و مجتبی حبیبی، نویسندۀ کتاب، با قلمی شیوا راوی زندگی او شده است.

این کتاب در ۷۴ صفحه نوشته شده است و در انتهای کتاب، تصاویری از این شهید جوان به‌چشم می‌خورد.

مقام معظم رهبری دربارۀ شهید سروان مجتبی یداللهی منفرد فرمودند: «این شهید والامقام نمونه‌ای درخشان از رویش‌های انقلاب است که این‌چنین درخشید و همچون حجتی در مقابل چشم همگان قرار گرفت. امروز بسیاری از جوانان، با انگیزه و ایمانی باورنکردنی به‌دنبال آن‌اند که از همه‌چیز خودشان، از خانواده‌شان، پدر و مادر و همسر و فرزند دل‌بندشان بگذرند تا ما در امنیت و آسایش و اقتدار کامل زندگی کنیم.»

مأموریت مخصوص» مأموریت مخصوص» در مجموعۀ «روایت عشق» با قلم روان محسن صادق‌نیا در ۹۷ صفحه به‌رشتۀ تحریر درآمده است. نویسنده به‌دور از پرگویی، از عهدۀ روایت ماجرا خوب برآمده و با کش‌وقوس‌دادن و استفاده از جملات کوتاه، خواننده را با خود همراه می‌کند.

شهید قوطاسلو متولد بهمن سال ۱۳۶۹ بود و در ۲۱فرودین۱۳۹۵، مصادف با سالروز شهادت شهید صیاد شیرازی، به درجۀ رفیع شهادت نائل گشت. او نیز در اوج جوانی روایتگر عشق شد.

در قسمت پایانی کتاب، نویسنده به‌خوبی تصویرگر لحظات خوشی شده است که یک انسان می‌تواند در دوران حیاتش تجربه کند و شهید قوطاسلو از آن خوشی‌ها در اوج جوانی دل می‌کند.

«محسن از لابه‌لای شاخه‌های درختچه روی زمین افتاد و زیر سایۀ آن، تمام خاطراتش یکی پس از دیگری از مقابل چشم‌هایش گذشت: کودکی‌اش، روزی که سربند یا زینب h به پیشانی‌اش بسته بود و مقابل پدر که خبردار ایستاده بود و پرچم لبیک یا حسین j را به‌دوش گرفته بود، تمریناتش در دورۀ چتربازی، روز‌های سخت دوره‌های رنجر، کوهستان، باتلاق، کویر، خنده‌های برادرش مصطفی و اخم‌های کودکانه و شیرین مجتبی، صحنۀ خداحافظی و اشک‌هایی که از چشم‌های مادر سرازیر شده بود و ….»

شهید همتی؛ سرباز مادرزاد

روایت عشق با «سرباز مادرزاد»، زندگی‌نامۀ داستانی شهید مدافع حرم، سروان حسین همتی، خواندنی‌تر می‌شود. این شهید در تابستان ۱۳۶۹ به‌دنیا آمد و در فروردین ۱۳۹۴ در منطقۀ زیتان، واقع در حلب سوریه، به‌شهادت رسید.

زندگی‌نامۀ شهید همتی به قلم حمید گله‌داری است و در لا‌به‌لای کتاب از زبان شیرین آذری شهید برای نوشتن داستان زندگی‌اش کمک گرفته است. این کتاب هم در ۸۴ صفحه و در نُه فصل نگاشته شده است.

در قسمتی از کتاب، فداکاری این مجاهدان بی‌مرز را می‌بینیم: «فروتن که حالا جانش را مدیون حسین همتی بود، پس از درگیری شدید در زیتان مجروح شده و بین تپه‌ها افتاده بود. از او پرسیدند: “چرا سروصدا نمی‌کردی تا پیدایت کنیم؟ ” گفت: “فکر کردم منطقه سقوط کرده و دست تکفیری‌ها افتاده. صدا‌هایی رو می‌شنیدم که عربی حرف می‌زدند. فکر کردم تکفیری‌ها هستند. صدای صلوات و عجل فرجهم آخرش رو که شنیدم، مطمئن شدم بچه‌های خودمون هستند و فشنگی رو که نگاه داشته بودم تا پیش از اسیر‌شدن خودم رو بزنم، هوایی شلیک کردم؛ آخه قبل از حملۀ تکفیری‌ها، با بچه‌ها هم‌قسم شده بودیم که اسیر نشویم تا نتوانند علیه نیرو‌های ارتش ایران، تبلیغات رسانه‌ای راه بیندازند. ”»

ببر بلندی‌های جولان

زندگی‌نامۀ داستانی شهید مدافع حرم، ستوان‌سوم محمد مرادی، یکی دیگر از کتاب‌های مجموعۀ «روایت عشق» است که به قلم فاطمه دانشور جلیل در انتشارات سورۀ سبز منتشر شده است.

نویسنده با انتخاب دوم‌شخص برای روایتگری در فصل ابتدایی، مخاطب را با خود غرق در زندگی خانوادگی شهید می‌کند. در ادامه، زندگی شهید از زبان همسر ایشان روایت می‌شود و در نهایت، همرزم او به روایتگری می‌پردازد. این کتاب در ۸۰ صفحه نوشته شده و در انتهای کتاب نیز تصاویری از شهید به‌چاپ رسیده است.

شهید مرادی با وجود داشتن علی‌اکبر سه‌ساله، از سوی ارتش جمهوری اسلامی در دفاع از حرم اهل‌بیت به سوریه اعزام شده و در سال ۱۳۹۵ به‌شهادت می‌رسد.

در قسمتی از کتاب با همسر شهید همراه می‌شویم: «حرف‌هایشان را ناخواسته می‌شنیدم. محمد را دیدم که سرش را بلند کرد و به مصیب خندید و گفت: “این سر فدای اهل‌بیته. ” جوابی را که به ما داده بود، به پسرعمه‌اش هم داد و گفت: “همیشه دلمون می‌خواست و افسوس می‌خوردیم که کاش زمان امام‌حسین j بودیم و توی کربلا شهید می‌شدیم. الان همون زمونه. الان امام‌حسین j و حضرت ابوالفضل j یاری می‌خوان. باید برم. ”»

سفیر ثامن

دفاع از حرم بهانه‌ای شد تا ستوان‌سوم سیدمهدی جودی ثانی با سر بریدۀ خود سفیر ثامن شود. سمانه خاکبازان این بار راوی زندگی مهدی شده تا ما را با این شهید مدافع حرم آشنا کند.

این کتاب هم در ۱۰۴ صفحه نوشته و روانۀ بازار شده است.

در قسمتی از کتاب «سفیر ثامن» می‌خوانیم: «پاکت را برگرداند و سمت چپش نوشت: “فرستنده: هدیۀ امام‌رضا. ” به پاکت نگاهی کرد. با خودش گفت: “فردا که برای مراسم صبحگاه بره بیرون، می‌ذارم تو ساکش. شاید قسمت شد و این هفته تونست خونواده‌اش رو ببینه. ” یاد حدیثی از امام‌رضا j افتاد: “پنهان‌کنندۀ کار نیک پاداشش برابر با هفتاد حسنه است. ” روز‌های بعد پاکت‌های سفید زیادی داخل ساک سرباز‌های وظیفه می‌رفت. هیچ‌کس خبر نداشت سفیر امام هشتم کیست.»

حاجت‌روا

«حاجت‌روا» داستان زندگی شهید سرهنگ‌دوم مرتضی زَرهَرَن است که زینب گودینی به‌خوبی آن را روایت کرده است. کتاب در۸۳ صفحه نوشته شده و بیشتر حجم آن مربوط به حضور شهید در سوریه و اتفاقاتی است که خواننده را با خود همراه می‌کند.

زندگی ساده و بی‌تکلف، کم‌توقعی، صبوری و تحمل سختی، وفاداری، ادب و سخاوت به‌معنی واقعی کلمه، همۀ چیز‌هایی هستند که با «سرباز وطن» عجین‌اند و خودبه‌خود به ذهن متبادر می‌شوند و مرتضی زرهرن نمونۀ کاملی است از این کلمه.

در قسمتی از این کتاب، ارادت شهید را به مقام معظم رهبری می‌بینیم: «وقتی آن‌ها زنگ زدند و اطلاع دادند که برای دیدار با حضرت آقا می‌روند، سر از پا نمی‌شناختند. با خودش گفت: “حتماً کار خود مرتضی است. ” می‌دانست نشانه‌ای است برای حضور مرتضی. می‌دانست مرتضی چقدر عاشق آقا بود و آرزوی دیدار ایشان را داشت. زمانی که تهران بودند، هر وقت از نزدیکی بیت رهبری رد می‌شدند، اشاره‌ای به سمت بیت آقا می‌کرد و سلام می‌داد.»

تکاور

«تکاور» روایت عشق امروزی است. روایتگر زندگی‌نامۀ داستانی شهید مدافع حرم، سروان صادق شیبک، ثریا منصوربیگی است که با قلمی روان به آن پرداخته است.

«تکاور» قصۀ عاشقانۀ زندگی مهدیه و صادق به همراه دخترشان یسنا است. خواننده پابه‌پای مهدیه و دخترش در روز‌های سخت دوری از صادق قرار می‌گیرد: اینکه چگونه پدر جوانی در اوج شیرین‌زبانی دخترکش، ترک دیار و زمین می‌کند به‌سوی شهادت. این کتاب در ۸۰ صفحه به زندگی این شهید والامقام می‌پردازد.

در قسمتی از این اثر می‌خوانیم: «صادق بی‌سیم ام ان اجی را برداشت و موقعیت منطقه را گزارش داد. سپس نگاهی به حسین انداخت.

-انگار خبری نیست.

-خدا امروزم را به‌خیر بگذرونه. این حالت آماده‌باش و چشم‌انتظاری خیلی سخته.

-سخت‌تر از اون، چشم‌انتظاری برای دیدن خونوادته و اینکه با خودت فکر می‌کنی دوباره می‌تونی اون‌ها رو ببینی یا نه. نمی‌دونم چرا امروز یه لحظه چهرۀ یسنا از جلوی چشمام کنار نمی‌ره! امروز یه‌طور عجیبی دل‌تنگشون هستم.

آتش دشمن خفه شده بود که ناگهان صادق متوجه تانکی شد که خلاف جهتی که آن‌ها ایستاده بودند، به خانه نزدیک می‌شد. صادق باعجله به‌طرف حسین برگشت.

-مقر ما لو رفته. باید ساختمون رو ترک کنیم.

به‌طرف در دویدند. حسین همتی از در هال خارج شده بود، صادق در حین خارج‌شدن که تانک شلیک کرد. سروصورت صادق متلاشی شد و دست حسین همتی از بدنش جدا و ترکش صورتش را شکافت.» /۹۲۵/د ۱۰۱/ش
منبع: منانشر
ارسال نظرات