۲۳ تير ۱۳۹۸ - ۱۸:۲۲
کد خبر: ۶۱۲۴۹۱
یادداشت طلبگی؛

برنامه دین در تأمین لذت‌های روحی

برنامه دین در تأمین لذت‌های روحی
عمل کامل به دین انسان را به درجه‌ای از رشد می‌رساند که خود را بی‌نیاز از بسیاری از لذت‌ها، همچون لذت‌های حاصل از موسیقی و برخی امور هنری دیگر که شکل مخدری دارند ببیند.

باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا | مهدی خدایی

از این جمله چه می‌فهمید؟ دین برنامه جامع زندگی است. متولیان دین، آن را به عنوان برنامه جامع زندگی که حدود و ثغورِ حرکات معنوی و غیر معنوی انسان را مشخص می‎کند معرفی می‎کنند. آن‎ها بر این عقیده‌اند که این برنامه‌ی جامع در درون خود دارای یک نظام سیستماتیک و به هم پیوسته است. هر جرئی از آن تکمیل کننده‌ی دیگری است. در این سیستم برای همه‌ی سطوح، برنامه‌ی مجزا و متناسب با آن تعریف شده است.

فقه به عنوان مشخص کننده‌ی خطوط قرمز و مرز‌های گام برداشتن مکلفین، دانسته شده است. از این نکته بر می‌آید که باید، در دایره‌ای که دین مشخص می‎کند گام برداشت. ولی آیا دین به همین حد اکتفا می‎کند؟ یا با توجه به نظام جامع بودن دین، می‌توان استنباط دیگری در رابطه با اعمال انسانی داشت؟

انسان موجودی چندبعدی و بسیار پیچیده است. نیاز‌های جسمی و روحی متنوعی داشته و در راستای جواب‎گویی به آن‌ها دست به اعمال متنوعی می‎زند.

 حکما انسان را متشکل از سه قوه‌ی شهوت، عقل و غضب می‎دانند. هیچ دینی دستور به سرکوب هیچ کدام از این قوه‌ها نداده است. بلکه اسلام دستور داده است که از هر کدام از این قوا که یک امر خدادادی هستند، باید بهره برده شود. ولی به این صورت که عقل حاکم بر شهوت و غضب بوده و آن‌ها را در خدمت خود بگیرد.

قوه‌ی شهوت انسان یک گستره‌ی وسیع از عواطف، احساسات، لذت و عشق و... را در برمی‌گیرد. انسان باید بتواند برای توازن زندگی خود از لحاظ جسمی و روحی، و حرکت به سمت هدف زندگی به این نیاز‌ها از راه صحیح پاسخ بگوید.

می‌توان نتیجه گرفت که این نیاز‌ها باید در دایره‌ی تعریف شده‌ی دین رفع شوند. و چون، دین یک سیستم جامع در همه‌ی  زمینه‌هاست، پس این بُعد هم باید به شکلی که انسان از نعمت‌های دنیوی محروم نشده و به پاداش اخروی نیز برسد پاسخ داده شوند.

اسلام خط بطلان و حرمت بر روی بسیاری از امور کشیده است. یکی از این امور بحث لذت‌هایی است که انسان از پدیده‌هایی مانند موسیقی می‌برد.

موسیقی با شرایط و ضوابطی حلال و در برخی امور حرام دانسته شده است. ضوابط بسیاری در بحث حرمت بیان شده است که محل بحث نیست. آنچه محل بحث است با توجه به صغری و کبرای پیش گفته، این است که آیا دین، با حرام دانستن این‎گونه لذت‌ها برای انسان، جانشین شایسته‌ای برای آن تعریف کرده است؟ آن‎چنان که سیستم جامع بودن دین این اقتضا را دارد؛

و آیا در صورت‌هایی که آن را حلال دانسته به همین اکتفا کرده یا خودش از جانب خود لذت‌های بالاتری را با اموری که از دل دین می‌جوشد تعریف کرده است و نه از طریق یک پدیده‌ی انسانی خارج از دین مثل موسیقی و فیلم و...

پدیده‌هایی که آنچنان به زندگی انسان امروز عجین شده‎اند که قابل مقایسه با زمان‌های اولیه اسلام نیست. انسان امروز، بخش اعظمی از حالات و عواطف خود را از موسیقی تأمین کرده و با آن بیان می‌کند، از شادی‌ها گرفته تا رنج‌ها و درد‌های زندگی.

آنچه از ساحت‌های مختلف دین و حالات پیشوایان و دستورات ایشان پیداست نشان‌گر این است که پارادایم معرفتی و عاطفی دین اگر به طور کامل رعایت شود تا اجزای سیستم بهترین عملکرد خود را داشته باشند، نفس انسان را طوری اقناع می‎کند که نیازی به امور دیگر که ذکر آن گذشت نباشد.

با مراجعه به روایات و ادعیه، التفات به این نکته برای انسان حاصل می‎شود که دین درصورت ادای صحیح، انسان را به‌جایی می‎رساند که از خیلی از حلال‌ها بی‎نیاز می‎شود چه برسد به امور مکروه و حرام، حالاتی که امور ناب معنوی به انسان می‎دهد و باعث تعالی عقلی و روحی انسان می‎شود؛ این حالات بشر را به درجه‌ای از رشد می‌رساند که خود را بی‌نیاز از بسیاری از لذت‌هایی که شکل مخدری دارند ببیند. اصلاً لذت‌هایی که از طرف دین تعریف می‌شود محلی از اعراب برای اموری همچون لذت‌های حاصل از موسیقی و برخی امور هنری دیگر نمی‌گذارد.

برای مثال حالاتی که از عرفا و علمای پیرو مکتب حقه شیعه که ادامه دهنده مسیر اهل بیت در سیر و سلوک هستند نقل می‌شود، نشان از وجود منبعی الهی از لذت و نشاط  روحی است که هیچ امر دیگری نمی‎تواند جانشین آن شود. وجود این امر در بین ایشان همچنین نشان از آن دارد که این حالات برای غیر معصومین هم قابل روی دادن است؛ سبک‌بالی  و نشاط روحی که انسان از انس با خداوند و راز و نیاز با او به دست می‌آورد به هیچ وجه قابل مقایسه با امور پست دنیایی که اثر خود را نه با تعالی روحی، که با زایل کردن عقل بر جای می‌گذارند نیست.

البته در پاسخ به این پرسش که چرا در مقام عمل شاهد این امر برای عامه مردم نیستیم؟ می‎توانیم بگوییم که این امر اولاً نیاز به تبیین صحیح و دقیق و ثانیاً الزام عملی شایسته دارد تا سیستم دین فرد را به این نقطه برساند. بی شک فردی که پایبند به بسیاری از پارامتر‌های این کلِّ به هم پیوسته نیست، نباید انتظار داشته باشد که به فایده‌های بیان شده برسد. میزان بهره‌مندی ما از این نظام احسن به میزان پایبندی‌مان به بُعد‌ها و لایه‌های مختلف معرفتی آن است./918/ی702/س

ارسال نظرات