۰۵ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۲:۵۲
کد خبر: ۶۱۴۷۶۳
آیت الله سبحانی:

هر فیلسوفی معتقد به معاد روحانی یا جسمانی برزخی نیست

هر فیلسوفی معتقد به معاد روحانی یا جسمانی برزخی نیست
حضرت آیت الله سبحانی در بیان قول قائلین به معاد روحانی وجسمانی برزخی، به شبهه رد معاد جسمانی عنصری پاسخ گفت و با طرح شبهه هشتم در باب وحدت وجود وموجود به اقوال آن پرداخت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، حضرت آیت الله سبحانی در ششمین روز از دوره اندیشه اسلامی بحث رفض و قبول در مدرسه علمیه عالی نواب در ادامه بیان شبهات و پاسخ به آن بیان داشت: در جلسات قبل گفتیم که یکی از اشکالات به بحث‌های فلسفی این است که به معاد جسمانی اعتقاد ندارند و فقط معاد روحانی را مطرح می کنند.

پاسخ به شبهه رد معاد جسمانی عنصری

حضرت آیت الله سبحانی بیان داشت: این مسئله شاید درباره برخی صحیح باشد که سعادت و عقوبت را روحی بدانند، اما بقیه به معاد جسمانی برزخی معتقدند. مثل مرحوم صدرالمتألهین که در دو کتاب خود دو سخن متفاوت گفته، یعنی در شرح هدایه به معاد جسمانی عنصری معتقد است اما در بحث‌های اسفار به اینجا می‌رسد که معاد جسمانی برزخی است، یعنی جسمی مثالی را فرض می‌کند که روح با آن محشور می‌شود.

وی ادامه داد: مرحوم آقاعلی مدرس در کتاب بدایع الحکم حدیثی از امام صادق(ع) نقل کرده و مشکل را برطرف می‌کند. در کتابش می نویسد برخی می‌گویند معاد نمی‌تواند عنصری باشد چون روح وقتی از جسم خارج شد به کمال رسیده و اگر بخواهد دوباره به همان بدن برگردد تنزل می‌یابد.

این مرجع تقلید افزود: جناب مدرس در پاسخ به این اشکال می‌گوید بله اگر روح بخواهد سراغ بدن بیاید حرف شما درست است اما از روایت امام صادق استفاده می‌شود که این بدن است که حرکت کرده و به سوی روح می‌رود.

هر که فیلسوف شد معتقد به معاد روحانی یا جسمانی نمی شود

استاد عالی حوزه علمیه قم در بیان نام افراد فیلسوف معتقد به معاد جسمانی عنصری به مرحوم محمدحسین اصفهانی صاحب کتاب نهایه الوصول اشاره کرد که از همین راه بدایع الحکم معتقد به معاد جسمانی عنصری است. مرحوم سیدابوالحسن رفیعی که استاد حضرت امام(ره) است نیز رساله‌ای در این مورد دارد. بنابراین اینطور نیست که هرکس فیلسوف شد معتقد به معاد روحانی یا جسمانی برزخی باشد.

وی افزود: و اما سخن ما این است که روح که از بدن جدا می‌شود، یکی از قوای خود را از دست می‌دهد دوباره چه مانعی دارد که همان قوه را بگیرد، یعنی نفس تنزل نکرده و در همان مقام خود باشد و دوباره قوه‌ای که از دست داده را بیابد و حسیات را درک کند.

این مرجع تقلید ادامه داد: بنابراین باید در داوری‌های خود عادل باشیم و کذب نگوییم. البته گروهی هستند که فقط به معاد روحانی معتقدند اما کسانی مثل شیخ‌الرئیس به هر دوی جسمانی و روحانی معتقدند و از زمان مرحوم مدرس مسئله حل شده است.

شبهه هشتم / وحدت وجود و موجود

حضرت آیت الله سبحانی در بیان شبهه هشتم گفت: کسانی که بحث فلسفی می‌کنند معتقد به وحدت وجود و موجود می‌شوند. مراد از وجود خدا است و موجود ممکنات هستند و نتایج بحث‌های فلسفی وحدت واجب و ممکن است. ما در اینجا اقوال را بررسی می‌کنیم تا معلوم می‌شود که سخن بزرگان فلسفی با توحید منافاتی ندارد.

وی بیان داشت: منظور از وحدت وجود، وحدت مفهومی نیست، مراد حقیقت وجود و وحدت حقیقی واقع وجود است. قول اول قول مشائین است که می‌گویند وجود حقیقتی واحد است و موجود کثیر. موجود از بالا به پایین یا واجب است یا ممکن، و ممکن یا مجرد است یا مادی، و مادی یا جسم است یا هیولی، و اما تمام این‌ها متباین هستند و مابه‌الاشتراک ندارند.

قول دوم

استاد سطح خارج حوزه علمیه قم در بیان قول دوم در بحث وحدت وجود و موجود گفت: قول دوم قول فهلویین است که می‌گویند وجود حقیقتی واحد است اما مراتبی تشکیکی دارد، یک مرتبه آن واجب و یک مرتبه آن ممکن است که ممکن هم مراتبی دارد. مثل نور که حقیقتی واحد است اما ده‌شمعی، بیست‌شمعی و غیره داریم.

وی تبیین کرد: حقیقتی واحد که دارای مراتب است، مثلا نور ده‌شمعی، که نوری آمیخته به ظلمت نیست بلکه مرتبه‌ای از نور است، وجود نیز یک حقیقت است و آن طردالعدم است که این ویژگی مشترک در واجب و ممکن و همه موجودات است اما واجب مرتبه قائم‌به‌نفس و ممکن مرتبه قائم‌ به‌غیر است.

قول سوم

حضرت آیت الله سبحانی به بیان قول سوم پرداخت و گفت: قول سوم منسوب به کسانی است که می‌خواهند درباره خداوند اغراق کرده و درباره ممکنات تنزل دهند. می گویند اصلا در دنیا ممکن وجود ندارد، فقط وجودش منتسب به خدا است مثل شیرفروش که شیر قائم به او نیست.

وی افزود: می گویند حقیقت وجود قائم به خداست و ممکنات نسبتی به خدا پیدا کرده است، البته این ادعایی بی دلیلی است و از ذوق تأله نشأت می‌گیرد که می‌خواهند خدا را بسیار تنزیه کنند بنابراین می‌گویند ممکنات بویی از وجود نبرده و فقط منتسب به خداست. این قول ذوقی و غیر صحیح است اما با توحید منافاتی ندارد و سبب شرک نمی شود.

قول چهارم

استاد سطح عالی حوزه علمه قم در بیان قول چهارم گفت: قول چهارم قائل به این است که وحدت وجود و موجود در عین کثرت آن‌هاست. واجب و ممکن وحدت دارند در عین حال که کثیر هستند، اگر اتاقی پر از آینه باشد و انسان در مقابل آن بنشیند، انسان یکی است اما عکس او چند تا است، واقعیت یکی است اما در عکس به تعداد آینه‌هاست.

وی افزود: حقیقت وجود قائم به خدا است و ممکنات سایه و نوعی پرتو از وجود هستند، حق تعالی واحد است و موجودات از خود چیزی ندارند. خدا و ممکنات به یک معنی واحد و یه یک معنی دیگر متعدد هستند. در این نظر اگر فقط وحدت را می‌گفتند و عبارت «در عین کثرت» را نمی‌آوردند، عین کفر بود اما با این عبارت دیگر مشکلی با توحید ندارد. البته این قول کمی با قرآن ناسازگار است، چون قرآن، موجودات را مخلوق خداوند می‌داند.

پنجمین قول

حضرت آیت الله سبحانی به پنجمین قول در باب وحدت وجود و موجود اشاره کرد و گفت:رقول پنجم که باطل است فقط وحدت وجود و موجود را می‌گوید و دیگر کثرت را نمی‌آورد. دنیا همان خدا است که با این وجودها تجلی پیدا کرده است، ممکنات هم وجود خدا هستند، مثل دریا و موج که موج همان آب دریا است اما به نظر جدا می‌آید.

وی افزود: بزرگان ما به این قول قائل نیستند و صدرالمتألهین آن را به عده ای نادان‌ از صوفی‌ها نسبت می‌دهد، چون این قول کفر محض است، بنابراین اگر قول پنجم را کنار بگذاریم، بقیه منافاتی با توحید ندارد.

استاد برجسته درس خارج حوزه علمیه در پایان تاکید کرد: این مسئله باید شکافته شده و یکی پس از دیگری بیان شود یعنی آرام‌آرام و با فکر باز و بدون موضع‌گیری قبلی بحث شود تا به نتیجه برسد و ندانسته نباید چیزی را به کسی نسبت دارد./933/پ201/ب1

جواد رستمی
ارسال نظرات