۱۰ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۳
کد خبر: ۶۱۵۳۹۳
یادداشت؛

تقی‌زاده‌های دیروز و امروز

تقی‌زاده‌های دیروز و امروز
کسی که در بستر مشروطیت، پله‌های ترقی این دنیایی را طی کرده بود، در نهایت یکی از عوامل شهادت شیخ شهید شیخ فضل‌الله نوری شد

به گزارش خبرگزاری رسا، حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: نهضت مشروطیت یکی از حرکت‌های مهم ضداستبدادی تاریخ معاصرِ نه تنها ایران، بلکه به جرئت می‌توان گفت، تاریخ معاصر جهان است. نهضتی پیشرو که در میان دیگر ملت‌ها نیز الهام‌بخش عدالت‌طلبی و آزادیخواهی گردید. این نهضت، می‌توانست تحولی بزرگ در سرنوشت ملت ایران در مسیر آبادانی و پیشرفت کشور به وجود آورد که به دلایل متعددی ناکام ماند و به استبداد رضاخانی ختم شد و حرکت روبه‌جلوی ملت ایران را قریب به 70 سال به تأخیر انداخت.

اکنون که در آستانه شهادت شیخ مظلوم مشروطیت، شیخ فضل‌الله نوری و سالروز صدور فرمان مشروطه در سال 1285 قرار داریم، فرصت مناسبی است هر چند کوتاه، به مؤلفه‌ها و ابعاد شخصیتی روشنفکرانی همچون تقی‌زاده‌ها که مسیر مشروطیت را به انحراف کشاندند - البته با محوریت نگاه عمیق رهبر معظم انقلاب اسلامی به این جریان فکری- اشاره‌ای مختصر داشته باشیم.

داستان غرب‏زدگى، داستان پر غُصه‌‏اى است که در طول بیش از یک و نیم قرن در تاریخ این سرزمین به‏ مثابه بیمارى مهلکى، سلامت مغز و روح و روان جوانان کشور را تهدید کرده است. سردمداران این جریان انحرافى که به دروغ خود را روشنفکر و منورالفکر معرفى کرده‏اند، همواره تلاش کرده‌اند در جهت استحاله فرهنگ اسلامى - ایرانى این سرزمین قدم بردارند و فرهنگ منحط غرب و ایسم‏‌هاى رنگارنگ بیگانه را ترویج کنند!

رهبر معظم انقلاب اسلامى در طول سالیان متمادى ابعاد فکرى، عملکردى و هویتى این جریان انحرافى را به زبان‏هاى مختلف رسوا کرده‏اند که آخرین آن بیانات معظم له در ابتداى سال 1398 و در صحن مطهر حضرت على بن موسی‌الرضا است که فرمودند: «در داخل، متأسفانه بعضى‏ها غرب را بَزک مى‏کنند، بدى‏هاى غرب را توجیه کنند، رتوش مى‏کنند، نمى‏گذارند افکار عمومى متوجّه بشود که همین دولت‏هاى ظاهرالصّلاح - مثل فرانسه، مثل انگلیس، مثل دیگران - در باطن‌شان چقدر شیطنت و شرارت وجود دارد؛ مطبوعاتچى‏ها بین‌شان هست، رسانه‏اى‏ها بین‌شان هست؛ مثل تقى‏زاده. در دوره‏ى طاغوت، آدمى مثل تقى‏زاده، به این مضمون گفت که ایران باید از فَرقِ سر تا ناخن پا غربى بشود؛ یعنى سبک زندگى در ایران باید غربى بشود. امروز هم تقی‏زاده‏هاى جدید از این حرف‏ها مى‏زنند؛ البتّه به این صراحت نمى‏گویند، امّا مضمون حرف‌شان این است. آنهایى که افکار غربى را، سبک زندگى غربى را، روش‏هاى غربى را، لغات غربى را به‏طور پیوسته در داخل، در ادبیات ما، در افکار ما، در دانشگاه‏هاى ما، در مدارس ما تزریق می‌کنند، پمپاژ مى‏کنند، این‌ها همین تقی‏زاده‏هاى جدیدند. آنهایى که پشت سر سند 2030 - سند 2030 یعنى برگرداندن سبک زندگى اسلامى به زندگى غربى - مى‏ایستند، همان تقی‏زاده‏هاى امروز هستند؛ البتّه امروز به توفیق الهى جوان‏هاى مؤمن ما و مردم انقلابى ما نخواهند گذاشت این تقی‏زاده‌ها حرفشان به کرسى بنشیند.» (98/1/1)

معرفى مؤلفه‌ها و ابعاد شخصیتى روشنفکران غربزده‏اى همچون سیدحسن تقی‏زاده، یکى از وظایف مهمى است که برعهده آگاهان و نخبگان جامعه اسلامى است و مى‏تواند جوانان ایران زمین را از بیمارى خودباختگى و انفعال و غرب‌زدگی رهایى بخشد. 
سید حسن تقی‏زاده روشنفکر دوران مشروطه بود که در آخر شهریور 1256 هجری شمسى در خانواده‏اى روحانى در شهر تبریز متولد شد. پدرش «سید تقى اردوبادى» از شاگردان شیخ مرتضى انصارى بود. سید حسن فرزند ششم خانواده بود که در دارالفنون تحصیل کرد و از همان ابتداى جوانى به الگوهاى غربى گرایش یافت. به گفته وى «از 16 سالگى درصدد رهایى از تقلید و اطاعت کورکورانه تعبدى بوده است.»

چند سال بعد بر اثر آشنایى با آثار نویسندگان تجددخواه به علوم جدید غربى و اندیشه‏هاى اروپایى و تفکر تجددطلبانه تمایل یافت. تقی‏زاده به ترکیه عثمانى، لبنان، سوریه، مصر و منطقه قفقاز رفت و با نویسندگان و محافل فرهنگى این کشور‌ها و همچنین با نویسندگان نشریات فارسی‌زبان به گفتگو و تبادل نظر پرداخت. او در کشاکش جنبش مشروطه به تبریز بازگشت و درصف آزادیخواهان تبریز قرار گرفت. پس از پیروزى جنبش مشروطه و افتتاح اولین مجلس شوراى ملى به نمایندگى از سوى تجار تبریز انتخاب شد و در فرصت کوتاهى توانست رهبرى جناح اقلیت روشنفکر و تجددخواه مجلس را بر عهده بگیرد.

سید حسن تقی‏زاده از چهره‏هاى صاحب‌نام و ذی‌نفوذ در دستگاه وابسته ماسونى بود و تا مرتبه استاد اعظم «لژ بیدارى ایرانیان» ترقى کرد و از همین راه، عده‏اى از اهل قلم و فرهنگ این مرز و بوم را به تشکیلات فراماسونرى رهنمون ساخت. تقی‏زاده ازجمله عاملان انحراف نهضت مشروطه به سمت امیال سیاسى انگلستان و از عوامل توفیق نقشه‏هاى سیاسى آن کشور در ایران طى یک دوره 50 ساله پس از مشروطیت به شمار مى‏رود.

کسی که در بستر مشروطیت، پله‌های ترقی این دنیایی را طی کرده بود، در نهایت یکی از عوامل شهادت شیخ شهید شیخ فضل‌الله نوری شد و در صف حامیان و کارگزاران رضاخان قرار گرفت و در تنظیم قرارداد ننگین 1933 نقش داشت و همواره تلاش کرد کشور را در مسیر سکولاریسم حرکت بدهد و خود به‏طور مستقیم در فرآیند استحاله فرهنگى جامعه ایرانى نقش‌آفرین بود.

اما مؤلفه‌ها و ابعاد شخصیتى روشنفکران غربزده‏اى همچون سیدحسن تقی‏زاده را مى‏توان چنین فهرست نمود که این فهرست منحصر به دوره خاصی نیست و این ویژگی‌ها را برای همه افرادی با چنین تفکری در همه دوران‌ها باید فرض دانست:

1- عدم خودباورى؛ 2- تحقیر ملت؛ 3- شیفته، مقهور و مرعوب غرب و تلاش براى غربى کردن ایران؛ ‏4- بزک‏کننده غرب‏؛ 5- اسلام ستیزى؛ 6- عدم ثبات شخصیتى؛ 7- در خدمت استبدادبودن؛ 8- وطن فروشى و خیانت به ملت و ‏9- انحصارگرایى و خشونت ورزى.

بى‌‏توجهى به داشته‌ها و توانایى‏ها و بزرگنمایى ضعف‏ها و ناکامى‏ها، رویکردى بیمارگونه و ناصواب است که حاصل آن از دست رفتن اعتماد به نفس، و عدم امید به آینده در سطح کلان ملى است! کلیدواژه «مانمی‏توانیم» به زبان‏هاى مختلف توسط کسانى در طول سال‏هاى اخیر تکرار شده است که اتفاقاً خود را روشنفکر و فرهیخته و گروه مرجع معرفى مى‏کنند و ادعاى پیشگامى و آوانگارد در تحولات اجتماعی دارند.

یکى دیگر از ویژگى‏‌هاى شخصیت‏‌هایى، چون تقی‌‏زاده، فراز و نشیب‏‌ها و حرکت‏‌هاى زیگزاکى است که چنین افرادى با این خصوصیت در طول حیات‏شان با آن مواجهند. این نوسانات رفتاری، هم ریشه در تذبذب شخصیتى و بوقلمون صفتى آنان دارد و هم برآمده از روحیه فرصت‏طلبى آنان است که هرجا منافع مادى و حیات دنیوى آنان اقتضا کند، حاضرند از باور‌ها و ادعاهاى خود دست بردارند و مواضع متفاوت و متضادى را اتخاذ نمایند. چنین افرادى که شیفته قدرت و شهرت و ثروتند، طبیعى است که خیلى زود به صاحبان قدرت تمایل مى‏یابند و با آنان همسو و هم‏نظر مى‏گردند.

در پس ادعاهاى آزادمنشى و دموکراسى‏خواهى و چهره لیبرال‏‌مآبى این افراد، نوعى خشونت ورزى وانحصارگرایى و رادیکالیسم نهفته است که از آن براى هموارسازى مسیر دستیابى به قدرت و سرکوب و بایکوت مخالفان و منتقدان استفاده مى‏کنند! و این در حالى است که همواره مخالفان خود را متهم به استبداد و خشونت و با مظلوم‏نمایى خود را قربانى خشونت معرفى مى‌‏کنند.

انقلاب اسلامى ایران در طول حیات 40 ساله خود از این تقی‏زاده‌ها که در برهه‏هاى تاریخى به آرمان‏هاى انقلابى ملت ایران خیانت و امروز جلاى وطن کرده و سر بر بالین غرب و دشمنان این ملت گذاشته‏اند و یا همچون تقی‌زاده عصر مشروطیت و پهلوی، کلید واژه «نمی‌توانیم» و باید «از فرق سر تا نوک پا» وابسته به غرب شویم، کم به خود ندیده است.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات