۲۶ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۶:۰۵
کد خبر: ۶۱۷۰۱۵

چرا غلاف «خنجر یمنی» خالی نبود؟

چرا غلاف «خنجر یمنی» خالی نبود؟
دیدار چند روز گذشته هیئت سیاسی یمن به ریاست سخنگوی جنبش انصارالله با رهبر معظم انقلاب اسلامی از جنبه‌های گوناگون دیداری بسیار مهم و قابل توجه است.

به گزارش خبرگزاری رسا، محمد صرفی طی یادداشتی نوشت : دیدار چند روز گذشته هیئت سیاسی یمن به ریاست سخنگوی جنبش انصارالله با رهبر معظم انقلاب اسلامی از جنبه‌های گوناگون دیداری بسیار مهم و قابل توجه است. شاید نخستین نکته‌ای که در این دیدار به چشم می‌آید آن باشد که برخلاف رویه رایج در روابط بین‌الملل و مسائل دیپلماتیک، رهبر یک قدرت منطقه‌ای و تاثیرگذار با سخنگوی یک جنبش انقلابی و جهادی دیدار کرده است. چنین دیدارهایی در جهان به ندرت رخ می‌دهد و در صورت انجام شدن نیز رسانه‌ای نمی‌شود. انجام این دیدار و انتشار رسمی خبر آن برای دوستان و دشمنان جمهوری اسلامی حاوی پیام‌های خاصی است. مهم‌ترین و روشن‌ترین پیام این دیدار آن است که جمهوری اسلامی در بالاترین سطح سیاسی از بیان مواضع خود در حمایت علنی از انقلابیون و مستضعفان ابایی ندارد.

 

حضور محمد عبدالسلام سخنگوی جنبش انصارالله در این دیدار با پوشش بومی و اصیل مردم یمن نیز در نوع خود قابل توجه است، بخصوص که این پوشش همراه با «جَنبیه» نیز بود. «جنبیه» خنجری نمادین و سنتی میان مردم یمن، با سابقه‌ای پنج هزار ساله و نشانه مردانگی و مظهر شجاعت است. باورها و داستان‌های کهن زیادی در این باره در میان یمنی‌ها رایج است. یکی از این باورهای نمادین آن است که «جنبیه» از غلاف خود خارج نمی‌شود مگر خونی را بر زمین بریزد. همراه داشتن این نماد تاریخی و اجتماعی مردم یمن در این دیدار سطح بالا و مهم، خرق عادت و برخلاف آداب دیپلماتیک و امنیتی است؛ «بین الاحباب تسقط الاداب». و همچنین نشان دهنده عمق اعتماد و صمیمیت میان میهمان و میزبان و احترام ویژه رهبر انقلاب به تاریخ و سنت مردم مجاهد، مظلوم و سربلند یمن است.


این موضوع نمادین از چشم ناظران یمن و دنیای عرب نیز دور نماند و تصاویر این دیدار را با دیدار مزدوران یمنی و سران اماراتی و آل‌سعود مقایسه کردند. تصاویری حقارت‌آمیز از مردانی که غلاف‌های خالی از خنجرشان، حرف‌های بسیاری در خود دارد. به قول یکی از فعالان رسانه‌ای یمن: این دو تصویر تفاوت میان استقبال از دوست و هم‌پیمان و عمله و مزدور را به نمایش می‌گذارند.

 

سخنان عبدالسلام در این دیدار نیز در نوع خود قابل تامل است. وی خطاب به رهبر انقلاب گفت: «ما ولایت شما را امتداد خط پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ولایت امیرالمومنین (علیه‌السلام) می‏دانیم و مواضع حیدری و علوی شما در حمایت از مردم مظلوم یمن را ادامه‌ خط امام خمینی (رحمهًْ‌الله) و مایه‌ برکت و بسیار روحیه‌بخش می‏دانیم.» این عبارات خاص فراتر از مناسبات سیاسی و دیپلماتیک مرسوم است. یکی از کارشناسان «اف.دی.دی» (اندیشکده آمریکایی موسوم به «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» که بشدت صهیونیستی و ضدایرانی است) به این بخش از دیدار واکنش نشان داده و نوشت: «زبانی که یمنی‌ها استفاده کردند عمیقاً دینی و در راستای تئوری ولایت فقیه است. در واقع این یک بیعت یا سوگند وفاداری است.»

 

غربی‌ها و در راس آنها آمریکا، جمهوری اسلامی را متهم به بی‌ثبات‌سازی در منطقه با حمایت از گروه‌های انقلابی و جهادی می‌کنند. یکی از شروط و خواسته‌های اصلی آنان نیز مهار و نابودی نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران است. ‌اشتباه بزرگ و اصلی آنان دقیقاً در همینجا نهفته است. نفوذ و حمایت از گروه‌های سیاسی و حتی مسلح، مسئله‌ای رایج و دارای پیشینه طولانی در میان کشورهای جهان است. مشکل آمریکایی‌ها آن است که گمان می‌کنند نفوذ و حمایت جمهوری اسلامی نیز چیزی از جنس همان روابط مرسوم در جهان است؛ استفاده ابزاری از گروه‌ها، اقلیت‌ها، جنبش‌ها و انقلابیون در جهت اهداف خود.


پرونده دیپلماسی آمریکایی مملو از چنین روابطی است. رابطه آمریکا با القاعده در زمان جنگ سرد و تجاوز شوروی سابق به افغانستان، یکی از مشهورترین این پرونده‌هاست. نمونه امروزی آن نیز رابطه آمریکا با کُردها در سوریه و عراق است. برای آمریکایی‌ها حمایت و رابطه با کردها، چیزی جز یک ابزار سیاسی- نظامی نیست که به راحتی و با توجه به شرایط منطقه، دستخوش تغییر و تحول می‌شود. پشت کردها که روزی ابزاری آمریکایی برای تضعیف دولت مرکزی در بغداد و دمشق بودند و کامیون کامیون سلاح برای آنها ارسال می‌شد، بارها محل فرود خنجر خیانت واشنگتن بوده و تابلوی مناسبی برای درک نوع همپیمانی و همکاری با آمریکایی‌هاست.

 

همپیمانی و حمایت جمهوری اسلامی ایران از دوستان خود اما از نوع ایمان و باور قلبی است. اگر آمریکا با دلار و سلاح نفوذ و متحد می‌خرد (و البته به راحتی نیز می‌فروشد)، جمهوری اسلامی در قلب‌ها نفوذ می‌کند. چنین نفوذ و متحدانی قابل خرید و فروش نیستند. شیخ زکزاکی و یارانش در نیجریه یکی از این نمونه‌ها هستند. میلیون‌ها زن و مردی که شیفته انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب هستند. همراهی همپیمانان آمریکا وابسته به دلارهایی است که باید به‌صورت منظم در قالب بنیادهایی همچون NED (بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی) و USAID (آژانس توسعه بین‌المللی) برسد و این رابطه در واقع پیمانکاری- مزدوری است و نه همپیمانی و اتحاد. آمریکا حتی در برخورد با کشورها نیز از همین فرمول استفاده می‌کند. منافع مادی است که آل‌سعود را با همه جنایت‌هایش متحد آمریکا می‌سازد، هرچقدر هم این رابطه کثیف، موجب رسوایی باشد. پس نباید چندان هم تحلیلگران غربی را سرزنش کرد، چرا که اساساً دستگاه محاسباتی و روش تجزیه و تحلیل آنان با ساز و کار معنوی و ایمانی نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی بیگانه است.


یکی از نشانه‌های مختصات این نفوذ را می‌توان در شهادت ابراهیم بدرالدین الحوثی، برادر رهبر جنبش انصارالله یمن دید. وقتی پای ایمان و اعتقاد قلبی در میان باشد، برادر و فرزند رهبران انقلابیون نیز همچون دیگران در وسط معرکه هستند و خون آنان از دیگران رنگین‌تر نیست. همانطور که سیدهادی نصرالله، فرزند دبیرکل حزب‌الله لبنان 12 سال پیش در راه مقاومت و به دست رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و یا شهادت شش پسر شیخ زکزاکی در نیجریه که از این جهت بی‌سابقه است. شهادت این عزیزان نشان می‌دهد، حزب‌الله در لبنان، جنبش اسلامی در نیجریه و انصارالله در یمن به مرحله بی‌بازگشت رسیده‌اند و با دلارهای نفتی، بازی‌های سیاسی و حتی گلوله نمی‌توان آنان را از راهی که با جان و دل انتخاب کرده‌اند، بازگرداند.

 

رهبر انقلاب در دیدار با هیئت یمنی به دو نکته مهم ‌اشاره کردند. اول آنکه بشارت پیروزی قطعی به مردم یمن و پیشرفت کشورشان را دادند و دوم به توطئه سعودی-اماراتی برای تجزیه این کشور ‌اشاره و راه مقابله با آن را گفت‌وگوهای یمنی-یمنی عنوان کردند. مسئله توطئه تجزیه یمن، موضوع مفصلی است که تحلیل آن فرصتی دیگر می‌طلبد اما درباره بشارت پیروزی به یمنی‌ها، یادآوری جنگ 33 روزه که از قضا این روزها سالروز پایان آن است، خالی از لطف نیست. رهبر انقلاب در ابتدای این جنگ و در حالی که حزب‌الله از زمین و هوا و دریا تحت هجمه‌ای بسیار سنگین بود در پیامی به سیدحسن نصرالله می‌فرمایند: «به تک تک برادران سلام می‌رسانم. این جنگ سخت خواهد بود، اما بر خدا توکل کنید و پایداری ‌نمایید. ما به پیروزی مقاومت یقین کامل و حتی بیش از آن، این مقاومت پیروز و به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل خواهد شد.» همانگونه که آن وعده صادق محقق شد، ان‌شاالله به زودی بشارت پیروزی ایشان به برادران ایمانی و مردم مجاهد یمن نیز محقق خواهد شد./1360//101/خ

منبع: کیهان
ارسال نظرات