۲۸ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۱:۳۶
کد خبر: ۶۱۷۳۱۵
اشعار علوی (2)؛

امیر روز جزا

امیر روز جزا
نجف است و ساغَرِ تا لبه...، نجف است و مستی هرشَبه، نجف است و گیجی عقربه، تب و لرزِ قبله نما علیست.

باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا | محسن کاویانی

غزلی بخوان بشوَد عیان، که امیرِ روزجزا علیست
که حسابِ ما که عِقابِ ما، که عذابِ ما همه با علیست

نشد از غم ضُعَفا جدا، و َ کسی که در پیِ هر گدا
برَوَد شبانه و بی صدا، ببَرَد لباس و غذا علیست

همه رمز و راز جهان بدان، شده در عبای علی نهان.
شد اگر کسی یَل و پهلوان، به یقین که از دَمِ یاعلیست

همه دم بگو بِکَ یاعلی، که نفس علی که هواعلی
که دوا علی که شفا علی، که دعای دفعِ بلا علیست

ز علی کسی که جدا شود، و َاگرچه از خُلفا شود
تو بِدان که یک شَبه "لا" شود، بخدا که نونِ "لَنا" علیست

بوَد اولین، بوَد آخرین، شَهِ مسلمین، شَهِ مومنین
برو در صفاتِ خدا ببین، نه علی خدا که خدا علیست

بروَد فراتَر از آن چه که، نرسیده بالِ ملائکه
قَدَری که در دلِ معرکه، درِ قلعه کنده ز جا علیست

چه صلابتی و چه شوکتی، چه شجاعتی و چه هیبتی
به صفاومروه چه حاجتی، به صفا قَسم که صفا علیست

نجف است و ساغَرِ تا لبه...، نجف است و مستی هرشَبه
نجف است و گیجی عقربه، تب و لرزِ قبله نما علیست

وَ به لطفِ پاکی مادرم، نشدم حرامی و از سَرم
نرود که بنده‌ی حیدرم، سَنَد شرافتِ ما علیست...!/918/پ202/ب1

ارسال نظرات