۱۴ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۵:۲۱
کد خبر: ۶۱۹۳۵۰

چرا نباید گام‌های ۶۰ روزه متوقف شوند؟

چرا نباید گام‌های ۶۰ روزه متوقف شوند؟
دل بستن به ۱۵ میلیارد دلار و تعریف آن تحت عنوان یک پیروزی تداوم ایده مذاکره برای مذاکره است.
به گزارش خبرگزاری رسا، شاید برخی تصور کنند دریافت 15 میلیارد دلار یا یورو یا هر چیزی معادل آن، یک دستاورد بزرگ برای ماست، که احتمالا دولت هم تلاش خواهد کرد درصورت تحقق، این اتفاق را به‌عنوان یک پیروزی قلمداد کرده و مانند آنچه در برجام رخ‌ داد به‌عنوان یک موفقیت استراتژیک که احتمالا این‌بار هم نتیجه آن هرگز از بین نخواهد رفت! از آن یاد کند، اما آیا موفقیت در این زمینه یک پیروزی است؟
 
زمانی که این متن را مطالعه می‌کنید به احتمال فراوان ایران گام سوم کاهش تعهدات برجامی را برداشته و 60 روز سوم برای مذاکره اروپایی‌ها با ایران و یافتن راهی برای بقای برجام آغاز شده است. فعلا همه رسانه‌ها در گیر و دار این هستند که آیا این رقم 15 میلیاردی و نحوه ورود آن به ایران مورد توافق قرار می‌گیرد یا خیر. برخی مسئولان دولت هم احتمالا کار و زندگی را تعطیل کرده، گوش به‌زنگ خط مستقیم الیزه نشسته‌اند تا خبر گرفتن مجوز انتقال این پول را بشنوند.

شاید برخی تصور کنند دریافت 15 میلیارد دلار یا یورو یا هر چیزی معادل آن، یک دستاورد بزرگ برای ماست، که احتمالا دولت هم تلاش خواهد کرد درصورت تحقق، این اتفاق را به‌عنوان یک پیروزی قلمداد کرده و مانند آنچه در برجام رخ‌ داد به‌عنوان یک موفقیت استراتژیک که احتمالا این‌بار هم نتیجه آن هرگز از بین نخواهد رفت! از آن یاد کند، اما آیا موفقیت در این زمینه یک پیروزی است؟  شاید از این سوال تعجب کنید و حتی برخی منتقدان مدل رفتاری دولت‌های یازدهم و دوازدهم در عرصه سیاست خارجی دولت هم متعجب شوند و بگویند که چرا یک استفهام انکاری را در مقابل دستاورد مقاومت به‌کار می‌برید؟

برای توضیح باید چند نکته را مرور کنیم.

به این فرآیند دقت کنید:

1- روزی که ترامپ از برجام خارج شد، حسن روحانی گفت مذاکره می‌کنیم تا ببینیم اروپایی‌ها می‌توانند همه منافع ایران در برجام را تامین کنند یا خیر؟ یک‌سال بعد و زمانی که ایران درگیر مذاکره با فرانسوی‌ها شد، رئیس‌جمهور در گفت‌وگوی تلفنی با مکرون تاکید کرد روابط بانکی و فروش نفت اصلی‌ترین خواسته‌های ایران است و حتما باید محقق شوند. طی همین چند روزی که مذاکرات در جریان بود، تخصیص اعتبار 15 میلیارد دلاری برای ایران به‌عنوان نقطه رسیدن به توافق مطرح شد و گفتند در قبال آن ایران گام‌های خود را به عقب برمی‌گرداند و در نقطه 18 اردیبهشت 98 به مذاکره خود با 1+4 ادامه می‌دهد.

چه برداشتی از این مسیر دارید؟ آیا نمی‌پرسید بهره‌مندی ایران از تمام منافع برجام کجا و خط اعتباری 15 میلیاردی کجا؟ نمی‌پرسید آیا جمع منافع ایران در برجام معادل همین 15 میلیارد یا تداوم فروش نفت ایران به میزان ماهیانه سه‌میلیارد دلار بود؟

پس اولین مساله این است که اساسا خواسته‌های ما از اروپا دگرگون شده است، چراکه در بند 19 برجام و چند بند از آن، ده‌ها تعهد برای آمریکا و اروپا ذکر شده که فروش نفت و ایجاد مسیر مراودات مالی و بانکی بخشی از آن است. چند نمونه از مواردی که در بند 19 برجام و تنها درخصوص تعهدات اروپا که باید مستقل از اراده آمریکا اجرایی می‌شدند را ببینید: ارائه خدمات بیمه، ارائه خدمات پیام‌رسانی مالی (ازجمله سوئیفت)، تعهد به پرداخت وام‌های بلاعوض، معاملات راجع به اوراق مشارکت، واردات و حمل نفت، فرآورده‌های نفتی، گاز و فرآورده‌های پتروشیمی ایرانی، صادرات تجهیزات یا تکنولوژی کلیدی، سرمایه‌گذاری در حوزه‌های نفت، گاز و پتروشیمی، طراحی و ساخت کشتی‌های باری و تانکرهای نفتی، ارائه خدمات پرچم و تعیین وضعیت، دسترسی به فرودگاه‌های اتحادیه اروپایی، صادرات طلا، فلزات گرانبها و الماس، تحویل مسکوکات و اسکناس ایران، صادرات گرافیت، فلزات خام و نیمه‌ساخته مانند آلومینیوم و فولاد.

اجازه دهید بپرسیم آیا کسی می‌تواند منافع حاصل از این موارد را برای ایران جمع بزند و مثلا یک‌ماه آن را به تهران نقدا پرداخت کند؟

دقت کنیم این موارد تنها تعهدات اروپایی‌هاست که باید بدون توجه به اراده آمریکا انجام می‌شد و اینکه اروپا بتواند در غیاب آمریکا از منافع ایران در برجام حراست و نسبت به تامین آنها اقدام کند، مساله‌ای بالاتر است.

2- جناب رئیس‌جمهور گفته‌اند «با فرانسه به‌نمایندگی از اتحادیه اروپا درمورد یک چارچوب پنج‌ماهه مذاکره می‌کنیم.» پیش از این هم مشخص بود که قصه 15 میلیارد و ماهیانه سه‌میلیارد برای یک برهه زمانی در همین حدود است، یعنی تا پایان سال جاری میلادی. اگر فرض را بر این بگذاریم که ایران 15 میلیارد را دریافت کرد، گام‌ها را به عقب برداشت و تا پایان سال میلادی هم به مذاکره با اروپا (بر فرض محال بدون دخالت آمریکا) ادامه داد؛ اولین سوال اینجاست که اگر در پایان این مدت به توافق نهایی نرسیدیم آیا قرار است دوباره برویم و 60 روز تعهدات خود را کاهش دهیم؟ آیا این مسیر مغایر همان چیزی نیست که رئیس‌جمهور چند وقت پیش بیان کرد و گفت با راهکار‌های موقت، غیرمستمر و غیرپایدار موافق نیستیم؟

باید گفت مانور روی این مساله که ما با دریافت 15 میلیارد گام‌های خود را به عقب خواهیم برد یک اشتباه استراتژیک است، چراکه مانند برجام مردم را درگیر فرآیند «شرطی‌شدن» می‌کند و باعث خواهد شد تولیدکننده، فروشنده، مصرف‌کننده و...  همه زندگی خود را تعطیل کنند و منتظر بنشینند که آیا 15 میلیارد می‌آید یا نه! که قاعدتا چنین مسیری برای اقتصاد سم مهلک است.

3- چند روز پیش ارگان رسانه‌ای حزب کارگزاران که برخی اوقات به نیابت از دولت به تنویر افکارعمومی و پاسخگویی به شبهات هم می‌پردازد، از اسم و رسم برجام گفت و توضیح داد اسم برجام مهم نیست، رسم برجام مهم است، دولت «در برجام» مذاکره می‌کند اما «بر برجام» مذاکره نمی‌کند. صراحتا باید گفت بازی با این واژه‌ها بیشتر سرگرم کردن افکارعمومی است؛ چراکه اولا مذاکره در برجام چه معنایی دارد؟ اگر از نظر دولت نحوه محقق‌شدن تعهدات اروپاست که مذاکره نمی‌خواهد؛ بندها کاملا مشخص است و فشار برای اجرا نیاز دارد، اما اگر قرار است مذاکره به‌معنای توافق صورت بگیرد و این مساله مورد تایید طرف فرانسوی هم باشد، می‌توان گفت تمام تمرکز آنها بر زدودن بندهای غروب برجام است و این مساله در مغایرت کامل با ادعای مداوم مسئولان سیاست خارجی دولت دوازدهم که مگر بیکاریم دوباره درمورد برجام مذاکره کنیم؟ نکته دوم اما این است که فرانسوی‌ها گفته‌اند و اگر هم نگویند مشخص است که هم در ائتلاف راهبردی با آمریکا هستند و هم بدون اجازه آمریکا، اگر هم بتوانند علاقه‌ای ندارند با ایران همکاری کنند.

علاوه‌بر این هم مسئولان داخلی و هم طرف غربی صراحتا گفته‌اند برای انتقال همین 15 میلیارد هم آمریکایی‌ها باید مجوز دهند. آمریکا نهایتا از ما چه می‌خواهد؟ بارها هم آمریکایی‌ها و هم فرانسوی‌ها گفته‌اند از ایران در قبال انتقال این پول، نشستن پشت میز مذاکره با ترامپ و گفت‌وگو درمورد برجام، مسائل منطقه‌ای و موشکی را خواهانیم.

حالا هم از روزنامه سازندگی و هم از کارگزاران دولت باید پرسید که آیا ورود به این فرآیند آغاز یک مذاکره جدید نیست؟ مذاکره دوباره برای برجام بعدی نیست؟

4- «مذاکره یک ضرورت است، مقاومت هم از مذاکره به نتیجه می‌رسد، مذاکره بهره‌برداری از مقاومت است و مقاومت بهره‌برداری از نتایج مذاکره.» اینها شعر، نثر، سجع و ارائه ادبی نیست، بخشی از اظهارات روز گذشته محمدجواد ظریف است، کسی که بارها گفته است ما برای «مذاکره»، مذاکره نمی‌کنیم. توضیح تفسیری نمی‌کنم، رجوع کنید به همین فرآیندی که از ابتدای متن توضیح داده‌ام. 

در عرصه سیاست خارجی مشخص است دولت مذاکره می‌کند تا بتواند حداقلی از طرف مقابل بگیرد، یعنی همین 15 میلیارد، معلوم نیست که در مقابل این رقم اگر محقق شود، چه چیزی قرار است پرداخت کند که اگر نشستن پای میز مذاکره برای مسائل فرابرجامی یا حتی بندهایی مثل غروب برجام باشد دست‌کمی از یک فاجعه ندارد، در عرصه سیاست داخلی، در بر همان پاشنه قبلی می‌چرخد، یعنی انتظار برای حصول دستاوردی در عرصه مذاکره.

یک سوال دیگر؛ آیا برجام امضا نشد که فرصتی خریداری شود، پولی بیاید و کشور با آن اداره شود؟ حالا در این روزهای سخت، با پایان مهلت مثلا پنج‌ماهه و آمدن یا نیامدن پول، دولت چه برنامه‌ای برای اداره کشور دارد؟ بحث را خلاصه کنم، تا زمانی که ایده محوری برای اداره کشور اتکا به داخل نباشد، مذاکره هیچ‌گاه مکمل نیست، چراکه اساسا مقاومتی شکل نگرفته که مذاکره مکمل آن باشد، از طرفی مقاومت هم نمی‌تواند ادامه راه مذاکره باشد، چراکه وقتی مذاکره با اروپایی‌ها یا هر کشور دیگری با یک دید محدود، سطحی و زودگذر انجام می‌شود و پیش خودشان می‌گویند فعلا این چند ماه را بگذرانیم، از این ستون تا آن ستون فرج است، یعنی ایده همان ایده «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» و مذاکره برای مذاکره در حال وقوع است، نه مذاکره برای تکمیل مقاومت و عبور از چالش‌ها. آخرین مساله اینکه ایران برای هیچ چیزی به‌جز عادی‌شدن ابدی و تمام و کمال پرونده هسته‌ای خود و همچنین رسیدن به همه آن چیزی که در برجام ذیل تعهدات اروپا و آمریکا ذکر شده، نباید گام‌های کاهش تعهدات خود را متوقف کند، که اگر این‌گونه شود مفهوم مقاومت و زحمات بسیاری از مسئولان و سختی‌های مردم را ارزان فروخته است.

سخنگوی اسبق دستگاه دیپلماسی:
 
توافقی باقی‌نمانده که ایران به آن متعهد بماند

رامین مهمانپرست، سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه در گفت‌: ضمن اشاره به مذاکرات ایران و فرانسه به نمایندگی اروپا در تحلیل چشم‌انداز این مذاکرات و مسیر پیش‌روی ایران برای بعد از گام سوم گفت: «توافقی که براساس آن فقط یک‌طرف به تعهدات خود عمل کند و طرف دیگر همه تعهدات را نقض کند و از آن خارج شود، اساسا موضوعیتی ندارد. خروج آمریکا از برجام نشان داد به دولت‌های آمریکا نمی‌شود اعتماد کرد و این تجربه‌ای است که در برابر سایر کشورها نیز وجود دارد.»

مهمانپرست ادامه داد: «غیر از اینکه به دولت‌های آمریکا نمی‌توان اعتماد کرد، در دولت فعلی آمریکا به افراد آنها هم نمی‌توان اعتماد کرد. افرادی همانند ترامپ و دوستان ایشان که حرف‌های متناقض می‌زنند و دائما تصمیمات غیرقابل پیش‌بینی، غیرمنطقی و غیرعقلانی می‌گیرند، قابلیت آن را ندارند که بتوان با آنها وارد مذاکره شد.»

سخنگوی اسبق دستگاه دیپلماسی یادآور شد: «به‌طور کلی خروج آمریکا از برجام و بعد به تبع آن ناتوانی اتحادیه اروپا اساسا ناشی از عدم اراده برای اقدامی جدی است و اراده‌ای هم اگر وجود داشته باشد عمدتا توانایی مقابله با آمریکا در کشورها وجود ندارد.»

وی افزود: «در هر دو صورت نتیجه یکی است. نتیجه آن است که جمهوری اسلامی ایران تعهداتی را به‌صورت یک‌طرفه انجام می‌دهد ولی در ازای آن هیچ عایدی‌ای نصیبش نمی‌شود. بنابراین عقل حکم می‌کند این تعهدات به‌تدریج کاهش یابد و در مسیری مشخص به پایان برسد؛ چراکه اساسا چیزی به‌عنوان توافق وجود ندارد و به بیان دقیق‌تر، چیزی از آن باقی نمانده است.»

مهمانپرست با اشاره به تلاش اروپا به رهبری فرانسه برای حفظ برجام گفت: «آنها اگرچه به‌لحاظ اقتصادی وعده‌هایی را می‌دهند ولی تا این وعده‌ها عملی نشود همه‌چیز در حد فقط حرف است و اگر هم عملی بشود آنچنان دستاورد قابل‌توجهی عاید ایران نمی‌شود که بتوان در قبال آن بخشی از منافع و داشته‌های کشور را واگذار کرد یا به حفظ محدودیت‌هایی برای کشور تن داد.»

این تحلیلگر مسائل بین‌الملل ادامه داد: «حداکثر تلاشی که فرانسوی‌ها انجام می‌دهند آن است که یک خط اعتباری در اختیار ایران قرار گیرد که تازه می‌گویند آن‌هم باید با اجازه آمریکا باشد. بماند که روز گذشته نیز در خبری اعلام شد آمریکایی‌ها با این اعتبار موافقت نکردند.»

وی خاطرنشان کرد: «اعتبار 15 میلیارد دلاری مشکل ما را حل نمی‌کند و با برجام قرار بود علاوه‌بر اثبات صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های ما، تحریم‌ها برداشته شود، رونق اقتصادی ایجاد و روابط عادی اقتصادی و تجاری با سایر کشورها برقرار شود، برای فروش نفت و برگرداندن پول آن و صادرات بقیه کالاها مشکلی ایجاد نشود و... اما هیچ‌یک از اینها محقق نشد.»

مهمانپرست گفت: «اقدام ایران در کاهش تعهدات هسته‌ای خود با نهایت سعه‌صدر و فرصت دادن به طرف مقابل انجام شد؛ چراکه ایران تازه یک‌سال بعد از اینکه آنها از انجام تعهدات خود سر باز زدند دست به‌کار شد و فرصت یک‌سال بهانه‌ها را از دست آنها خارج کرد.»

سفیر سابق ایران در لهستان اضافه کرد: «طبیعی است که اگر اروپایی‌ها همچنان اقدامی انجام نداده و به بی‌عملی خود ادامه دهند، ادامه پایبندی ایران به تعهدات خود موضوعیتی نخواهد داشت، لذا به‌تدریج در گام‌های بعدی تعهدات کمتر می‌شود و نهایتا چیزی به‌نام برجام و تعهدات باقی نخواهد ماند.»

وی با اشاره به فضای انتظاری ایجادشده در اقتصاد کشور به‌واسطه بلاتکلیفی در نتیجه مذاکرات گفت: «وقتی در یک کشوری ثبات اقتصادی نباشد مشکلات خیلی نمایان‌تر و قابل لمس‌تر خواهد بود. حتی در شرایطی که تورم بالا باشد ولی تغییر آنچنانی نداشته باشد، بازهم امکان برنامه‌ریزی وجود دارد ولی اگر سرمایه‌گذاران و فعالان اقتصادی امیدی نداشته باشند و همین وضعیت تورم بالا باثبات بماند و دائما در انتظار تغییرات و شوک‌های بزرگ باشند، هیچ کاری انجام نمی‌شود.»

مهمانپرست رکود موجود را ناشی از عدم ثبات اقتصادی دانست و یادآور شد: «مشکل کشور و برنامه‌ریزی کلان اقتصادی توسط مسئولان ما این است که اصولا به‌رغم تمام تذکراتی که رهبر انقلاب بارها و سال‌های متمادی داشتند نسبت به اقتصاد مقاومتی، اقتصاد بدون نفت و توجه به بخش خصوصی و نیز پیاده‌کردن اصل 44 قانون اساسی، رونق تولید و افزایش صادرات کمترین توجه صورت گرفته است.»

سخنگوی اسبق دستگاه دیپلماسی خاطرنشان کرد: «وضعیت اقتصادی کشور به‌گونه‌ای است که دولت به‌دلیل بزرگ بودن و هزینه‌های سنگین، ناچار به فروش نفت است و وقتی ناچار به فروختن نفت هستیم همین مساله به صورت بزرگ‌ترین اهرم برای فشار به کشور ما توسط مخالفان مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد.»  مهمانپرست یادآور شد: «هر کشوری بخواهد سیاست خود را به ما تحمیل کند، درصورت مقاومت ما، اولین کاری که می‌کند این است که نفت را نمی‌خرد. حتی اگر نفت را هم بخرد انتقال پول آن با مشکل مواجه است. در چنین شرایطی موضوع تحویل کالا در ازای نفت خریداری‌شده مطرح می‌شود؛ کالاهایی که شاید به‌کلی برای ما بلااستفاده باشد.»

این کارشناس مسائل سیاست خارجی مشکل اصلی اقتصاد کشور را آن دانست که اقتصاد ما وابسته به نفت است و اگرچه تلاش‌هایی برای کاهش وابستگی صورت‌گرفته اما این تلاش‌ها به‌هیچ‌وجه کافی نیست. لذا اولین کاری که باید صورت گیرد این است که هزینه‌های جاری دولتی به‌صورت جدی کاهش یابد.

وی با تاکید بر اینکه وابستگی به نفت برای ما به نقطه‌ضعف مهمی تبدیل شده است، تصریح کرد: «در اولین اقدام باید تصمیمی شجاعانه گرفته شود و جهت‌گیری اقتصادی کلان کشور تغییر کند و ما باید به سمتی برویم که بخش‌های خصوصی فعال‌شده و شرکت‌های دولتی واگذار شوند تا هزینه‌های دولتی کاهش یابد. در چنین شرایطی اگرهم درآمد نفت داریم این درآمد باید برای زیرساخت‌های کارهای اقتصادی اساسی کشور صورت گیرد، نه اینکه تبدیل به بودجه‌هایی برای هزینه‌های جاری شود.»

عضو هیات‌علمی دانشگاه خوارزمی:
 
معطل نگه‌داشتن اقتصاد بزرگ ترین ضربه به کشور است

وحید شقاقی‌شهری، عضو هیات‌علمی دانشگاه خوارزمی با اشاره به موضوع اعتبار 15 میلیارد دلاری پیشنهادی فرانسه در مذاکرات با تهران به گفت: «اگر اروپا در قبال این خط اعتباری نفت ایران را با قیمت ثابت برداشت کند تا حدودی می‌تواند جای امیدواری داشته باشد؛ خواه این مبادله همزمان و پایاپای صورت گیرد و خواه به‌صورت پیش‌خرید انجام شود.»

وی افزود: «در غیر این صورت دادن خط اعتباری بدون پذیرش صادرات نفت صرفا به‌منزله بدهکار کردن کشور خواهد بود؛ چراکه اضافه شدن 15 میلیارد دلار بدهی خارجی، در سال‌های آینده وضعیت ما را وخیم‌تر می‌کند.»

این کارشناس مسائل اقتصادی با بیان آنکه بدهی خارجی یک معضل اساسی برای کشورهاست، گفت: «اگر این 15 میلیارد دلار در مقابل نفت باشد، بخشی از نیازهای ارزی کشور را می‌توان کنترل و عملا تراز ارزی کشور را تا حدودی مثبت کرد ولی شرط این است که باید تلاش شود کشور درگیر بدهی خارجی نشود.»

شقاقی‌شهری ادامه داد: «ما اکنون 9.5 میلیارد بدهی خارجی داریم که سررسید آن سالی یک‌میلیارد دلار است. در حقیقت آنچه موجب شده تحریم‌های بی‌سابقه نتواند اقتصاد کشور را زیر و رو کند محدود بودن این بدهی‌هاست. کمااینکه مشاهده می‌شود ونزوئلا با 180 میلیارد دلار بدهی خارجی در فشارهای تحریمی ثبات و پایداری خود را از دست داده، ولی کشور ما بدهی خارجی بسیار پایینی دارد. همین باعث می‌شود تحریم نتواند از بیرون اقتصاد کشور را از هم بپاشد.»

استادیار دانشگاه علوم اقتصادی دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: «مشکل اصلی وابستگی اقتصاد ایران به نفت است و تاکیدات صریح رهبری در سال‌های گذشته مبنی‌بر کاهش این وابستگی به‌خاطر همین وضعیت است. وقتی وابستگی دولت به درآمدهای نفتی کم نشود، تحریم‌های نفتی اقتصاد ما را شکننده‌تر می‌کند.»

استاد دانشگاه خوارزمی در ادامه این گفت‌وگو با اشاره به اینکه «این 15 میلیارد دلار برای امسال می‌تواند بخشی از مشکلات ارزی را پوشش دهد»، گفت: «در نگاه کوتاه‌مدت رقم 15 میلیارد دلار شاید رقم حداقلی به حساب بیاید اما فقط برای امسال و این چند ماه باقی‌مانده قدری کارایی دارد و اساسا برای مقاوم‌سازی اقتصاد باید از درون به فکر چاره دیگری باشیم.»

وی با تاکید بر اینکه رقم «15میلیارد دلار در کلان اقتصاد ایران رقم بالایی به حساب نمی‌آید»، افزود: «ایران سال گذشته 60 میلیارد دلار صادرات نفت داشته است. پس اولا این رقم نسبت به آن سطح 60 میلیارد دلار بزرگ نیست. دوم اینکه امسال با این وضعیت کنونی احتمالا بیشتر از 10 میلیارد دلار صادرات نفت نخواهیم داشت و حتی اگر 15 میلیارد دلار هم اضافه شود بازهم تا مرز 60 میلیارد فاصله زیادی است، پس اساسا از این مسیر و تکیه صرف بر فروش نفت و گرفتن این چند میلیارد دلار پول نمی‌شود اقتصاد را پایدار اداره کرد. لذا نهایت استفاده از این مبلغ برای این است که از این مشکلات کنونی عبور کنیم ولی طبیعتا سال‌های آینده باید چاره اساسی کنیم.»

شقاقی‌شهری با تاکید بر توضیح اینکه نمی‌توان با چشم داشتن به خارج، کشور را اداره کرد، توضیح داد: «موضوع اصلاح نظام بانکی به‌عنوان یک اولویت باید مدنظر مسئولان کشور باشد، بازنگری درآمدهای دولت و تلاش برای جایگزینی درآمدهای پایدار به‌جای نفت، مثل بحث توسعه اقتصاد دانش پایه و بحث اصلاح نظام مالیاتی و اصلاح نظام یارانه پنهان موضوع بعدی است. مساله مهم دیگر جایگزینی واردات با تولیدات داخل است. ببینید ما امروز توانایی داریم بسیاری از کالاهایی را که وارد می‌کنیم در داخل تولید کنیم و یک صرفه‌جویی ارزی را در اینجا داشته باشیم؛ اینها اصلاحات درونی است.»

این کارشناس مسائل اقتصادی اضافه کرد: «انتظار برای اقتصاد و معطل‌ماندن اقتصاد برای موفقیت در سیاست خارجی بیشترین ضربه را به اقتصاد ایران وارد کرده است و تاکید کرد: «دوره اول قرار بود 6 ماهه مذاکرات به نتیجه برسد ولی دو سال و اندی به طول انجامید. این‌بار هم اگر دوباره دنبال مذاکره باشیم شاید چهار، پنج سال هم به طول انجامد. از این‌رو نباید کاری کنیم که با دست خودمان اقتصادمان متضرر شود. اینکه اقتصاد را به‌صورت استندبای یعنی معطل نگه داریم، بیشترین ضربه را به کشور وارد خواهد کرد. چون انتظار گشایش دارید، معطل می‌مانید، تلاش نمی‌کنید و از آنجاکه این مسیر فایده جدی و خروجی هم ندارد، تضرر کشور بیشتر و تصاعدی خواهد شد.»

وی توضیح داد: «در آن مدت انتظار سرمایه‌گذار دست به سرمایه‌گذاری نمی‌زند، تولید متوقف می‌شود، مصرف‌کننده دست به خرید نمی‌زند و همه اینها باعث رکود اقتصادی می‌شود. بیشترین ضربه‌ای که ما در این چند سال خوردیم عمدتا از همین تعلل‌ها بوده است. اینها دلیل‌هایی هستند که با استناد به آنها می‌گوییم تحریم‌ها را نباید به اقتصاد گره بزنیم.»

شقاقی‌شهری در پایان تاکید کرد:‌ «ما دو سال را به‌خاطر این انتظار از دست دادیم. دوباره اگر این پروژه راه بیفتد یک وقفه اتفاق می‌افتد و همانند این است که کشور پنج،‌ شش سال کاری انجام ندهد. این تشدید رکود در اقتصاد است. رکود یعنی مصرف نکنید، تولید نکنید، سرمایه‌گذاری نکنید و این بزرگ‌ترین ضربه از تعلل و وابستگی اقتصاد به مذاکرات است.»/1360//303/خ

ارسال نظرات