۲۰ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۷:۲۱
کد خبر: ۶۱۹۶۵۷
در گعده‎ پانزدهم نویسندگان حوزوی بررسی شد؛

ملاک‌های مهم "خاطره‌نویسی"

ملاک‌های مهم
برای کسی که به دنبال خطرکردن و به دل ماجرا‌ها زدن نیست و در ایام تبلیغ خانه نشینی را ترجیح می‎دهد خاطره‌ای نیز اتفاق نخواهد افتاد که بخواهد آن را روایت کند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، گعده یادداشت‌خوانی نویسندگان حوزوی این خبرگزاری با حضور اعضا و مشاوره‌ی مهدی کرد فیروزجایی ایستگاه پانزدهم خود را پشت سر گذاشت.

گعده‎‎ پانزدهم فرصتی بود تا نوبت به برررسی نکات ضروری برسد که رعایت آن‌ها برای رسیدن به فرمولی جهت خاطره نویسی موفق و تاثیرگذار لازم است.

فیروزجایی با تاکید بر این که بچه‌ها و نیرو‌های ارزشی حرف‌های خیلی خوبی برای گفتن دارند، ولی برخی از آنها خوب حرف نمی‌زنند، اضافه کرد: همه‌ی مشکل ما هم همین است که خیلی خوب حرف نمی‌زنیم؛ رسالت هنر این است که حرف ما را خوب به مخاطب برساند.

مشاور گعده این را هم گفت که اگر ما بخواهیم روایتگری، فیلمسازی، نقاشی و... یاد بگیریم برای این است که پیام رسان خوبی باشیم و حرف‌های خوب خودمان را خوب بیان کنیم چرا که لزوما این طور نیست که کسی که حرف خوب دارد بتواند با هر بیانی تاثیر خوب برجای بگذارد؛ حتی خداوند هم حرف‌های خودش را خوب بیان کرده است! از نظر استاد گعده قرآن، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه و حتی روایات بخش بزرگی از تاثیر خود را مدیون بیان خوب خود هستند چرا که بسیار سلیس و روان و بلیغ و خوب بیان شده‎اند.

مشاور گعده معتقد بود که ما بعنوان مبلغان دین همه‌ی تلاش و دغدغه‌مان این است که پیامرسان خوبی برای مفاهیم ارزشی خود باشیم و در این راه یکی از بهترین روشها استفاده از قالب بیان خاطره نگاری است.

فیروزجایی با اشاره به دهه اول محرم و مقتل‎خوانی ِ مادحین و علما؛ آن را شکلی خاص از قالب خاطره‎گویی دسته بندی کرد.

گره خوردگی خاطره با واقعیت 

مشاور گعده در بیان تفاوت خاطره ‎گویی و داستان؛ اصلی ترین تفاوت این دو را در واقعی بودن خاطره دانست و گفت: خاطره آن چیزی است که ما به ازای خارجی دارد، اتفاق افتاده و ما آن را نقل میکنیم، یعنی واقعی و حقیقی است؛ این در حالی است که در نقلِ داستان خیال نقش دارد.

رسالت خاطره نویس

استاد مشاور گعده در بیان رسالت خاطره نویس گفت: رسالت و وظیفه‎ی یک خاطره نویس این است که مخاطب را مجذوب آن چیزی کند که دارد روایت میشود و پیام آن را خیلی خوب منتقل کند. وی برای فهم بیشتر مسئله ادامه داد: هرکس بتواند واقعه‌ی عاشورا را بهتر نقل کند بهتر میتواند حقانیت امام حسین علیه السلام و شقی بودن جریان مقابل را برساند؛

فیروزجایی به نکته‎ی ریز اما بااهمیتی نیز در این رابطه اشاره کرد و آن تصویرسازی در ذهن مخاطب از واقعه‎ی مورد روایت بود. مشاور گعده این نکته را چنین بیان کرد که: شاید خیلی‌ها بخواهند ماجرای کربلا را نقل کنند، ولی مثلا مرحوم کافی آن را به گونه‌ای بیان میکند که مخاطب حس می‎کند انگار دارد آن را میبیند.

سوژه و اهمیت آن در خاطره‎ گویی

برگزیده جشنواره داستان انقلاب در تبیین آنچه که ظرفیت روایت شدن را پیدا می‎کند گفت: از یک زاویه همه‌ی زندگی ما خاطره است؛ اما آیا هر خاطره‌ای را میشود نقل کرد؟ فیروزجایی با این جمله وارد بحث سوژه و اهمیت آن شد و ادامه داد:

سوژه‎ یابی نه تنها در نویسندگی اهمیت بنیادین دارد بلکه این بحث مقدمه‌ی همه‌ی هنرهاست؛ و اگر کسی در این حوزه هوشمندانه عمل کند گام اول را خیلی خوب برداشته است. مشاور گعده مطالعه کتاب سلول‌های بنیادینِ داستان نوشته‎ی محمد رضا سرشار را برای فهم بیشتر جایگاه و اهمیت سوژه مفید و تاثیرگذار دانست.

معیارهای سوژه مناسب

از نگاه فیروزجایی اما غیرعادی بودن آن برش از زندگی که می‎خواهد روایت شود معیار اساسی سوژه‌ قرارگرفتن آن است.  بعنوان مثال نماز اول وقت امام حسین در بقیه‌ی روز‌ها عادی بود، ولی امام معصومی که دارد ستیز میکند و افراد هم کم دارد میگوید چند نفر مراقب باشید تا همه نماز بخوانند؛ این برش از اتفاق و این نماز به درد روایت و خاطره میخورد، چرا که در موقعیتی خاص تصمیمی خاص است.

این نویسنده حوزوی با اشاره به اینکه خاطره‌ای که روایت میکنید باید بهم خوردگی داشته باشد؛ حالا می‎خواهد این به هم‎خوردگی در شخصیت باشد مثلا اتفاق یا عمل خاصی از امام خمینی، بهلول یا هر شخص خاص دیگری یا مربوط به مکان خاصی باشد مثلا پلاسکو، معدن یورت یا اتفاقی حاص در زمانی خاص.

فیروزجایی در پاسح به یک از اعضا که برداشتش از شخنان مشاور گعده این بود که داستان و خاطره باید دارای یکی از ارزشهای خبری باشد تا روایت شود گفت: به طور دقیق اینگونه نیست؛ چرا که در داستان یک چیز غیرمعمول پرداخته نشده را باید نقل کرد، سوژه‌ی داستان نباید تکراری باشد در حالی که در مورد خبر این چنین نیست و مثلا از ارزش حبری شهرت بارها و بارها بعنوان دلیلی بر تکرار خبرهای مربوط به آن استفاده می‎شود. اما داستان اگر تکراری باشد، پرداخت جدیدی باید به آن شده باشد.

فیروزجایی به نکته‎ی جالبی نیز اشاره کرد و آن توجه به این مهم بود که با کمی دقت متوجه می‎شویم که تقریبا همه‌ی گونه‌های هنری و همه‌ی شاهکار‌های جهان از غیرمتعادل‌ها بیرون آمده است، از جنگ یا عشق و یا از قحطی. مثلا «کتاب جنگ چهره‌ی زنانه ندارد» اثر خانم الکسیویچ که به حضور زن‌ها در جنگ میپردازد، جز شاهکارهایی است که اگر خواننده ده بار هم بخواند باز هم لایه‌های زیرینی از آن را کشف میکند.

ویژگی‎هایی از متن خاطره

استاد خاطره نویسی در بیان ویژگی های خاص دو گونه‎ی داستان و خاطره گفت: در داستان نشان دادن بر حرف زدن غلبه پیدا کرده است ولی در خاطره نویسنده اجازه دارد که میان متن حرف بزند. از نظر مشاور گعده فضاسازی از جمله مواردی است که میتواند به خاطره قوت و قوام بدهد. تاکید فیروزجایی بر این بود که خاطره نباید یک گزارش گل درشت از یک اتفاق باشد بلکه ریزه کاری ها و اشاره به ظرایف، از ویژگی های محیط گرفته تا اشاره به آداب و رسوم و... می تواند بر توان خاطره در جذب مخاطب افزوده، دایره‎ی تاثیر آن را گسترده تر کند.

مشاور گعده «داشتن ماجرا» را جزئی مهم از خاطره عنوان کرد اما بر این نکته نیز اشاره کرد که توصیف فضا می‎تواند تا حدودی ضعف ماجرا را جبران کرده و مخاطب را پای خاطره نگه دارد.

ماجراجویی و خطرکردن لازمه تبلیغ

برگزیده جشنواره طلوع خرداد خطر کردن و ماجراجویی را دو عنصر لازم در کسانی دانست که به کار تبلیغ مشعولند دانست و گفت: البته برای کسی که به دنبال خطر کردن و به دل ماجراها زدن نیست و در ایام تبلیغ خانه نشینی را ترجیح می‎دهد خاطره ای نیز اتفاق نخواهد افتاد که بخواهد آن را روایت کند.

نکته‎ی دیگری که فیروزجایی بر آن تاکید داشت میزان استفاده از شعر و روایت در خاطره نویسی بود که به قول او به اندازه‌ی نمک غذا باید باشد، تازه آن هم در قالب فلاش بک و تداعی که نویسنده باید تلاش کند تا آنها را به صورت منظم و حساب شده در کل متن پخش کند.

ویژگی‎ای که تقریبا همیشه سوژه ساز است

وی تضاد را آن ویژگی عنوان کرد که حضورش در یک ماجرا آن را به یک سوژه‎ی قابل پرداخت و روایت تبدیل می‌کند و قدرت سوژه‎سازی این ویژگی را به قدری دانست که حتی در یادداشت‎ نویسی نیز می‎توان از آن استفاده کرد. مشاور گعده فیلم مارمولک را مثالی برای قدرت تاثیر و جذابیت تضاد عنوان کرد و گفت: فارغ از محتوای این فیلم، همه‌ی جذابیت آن برای مخاطب از تضاد بین لباس و شخصیت آن فرد برمی‎خواست به گونه ای که با گرفتن این ویژگی فیلم جذابیت خاصی برای مخاطب نخواهد داشت.

«ایجاز» عنصر حذف نشدنیِ هر نوشته

استاد نویسندگی با اشاره به اهمیت ایجاز در جذب مخاطب تاکید کرد: نباید مخاطب را مجبور کنیم که چیزی که جذاب نیست را بخواند؛ برای خواندنی‎تر کردن یک نوشته باید بدانیم که لزومی ندارد همه‌ی آنچه که اتفاق افتاده را روایت کنیم. در خاطره آنچه مهم است باید روایت شود؛ مگر اینکه بیان یک مسئله به ظاهر غیر مهم «کاشتی» باشد که بعدا از آن «برداشت» خاصی صورت خواهد گرفت.

فیروزجایی درتایید این مطلب به گفته ای از چخوف اشاره کرد که میگوید: اگر شما در صحنه‌ی نمایش یک تفنگ بر دیوار، آویزان کرده اید، باید در ادامه‌ی نمایش حتما از آن استفاده کنید وگرنه چه لزومی دارد که آن را توصیف کنید.

ایجازِ مخل

البته فیروزجایی ایجاز را همیشه هم مفید ندانست و آن را زمانی که باعث عدم فهم کافی مخاطب از ماجرا و محیطی که روایت در آن اتفاق می‎افتد بشود مضر و بلکه مخل برای رسیدن روایت به هدف عنوان کرد.

ارتباط رمان خواندن با تبلیغ و نویسندگی

استاد گعده اهمیت مطالعه را در پربار شدن قلم یادآور شد و البته به نوع خاصی از مطالعه تاکید کرد و موفقیت در عرصه‎ی نویسندگی و ژورنالیسم را منوط به رمان خواندن دانست. رمان های مدار صفر درجه احمد محمودی، سووشون سیمین دانشور، مدیر مدرسه جلال آل احمد، چشمهایش بزرگ علوی، وداع با اسلحه ارنست همینگوی، پیرمرد و دریا ارنست همینگوی و داستان یک انسان واقعی بوریس پوله وی از جمله آثاری بودند که مشاور گعده بر مطالعه آنها برای یادگیری تاکید داشت.

فیروزجایی البته برای این تاکید دلایلی هم داشت؛ اینکه رمان خواندن وقت شناسی برای حرف زدن به مبلغ و نویسنده یاد می‎دهد؛ رمان خواندن یاد می‎دهد که چه زمانی به وجد بیاوری؛ کی و چگونه باید جو را آرام کنی؟ و... وی تاکید کرد همه‌ی این‌ها با روان مخاطب کار دارند؛ اگر میخواهید با مردم ارتباط برقرار کنید باید رمان خوان باشید و قواعد چگونه حرف زدن با مخاطب را آنگونه که عناصر داستان می‎گوید بلد باشید.

پرهیز از محدود کردن سوژه

مشاور گعده همه‎گیر بودن سوژه را جز ضروریات آن خواند و تاکید کرد: سوژه نباید درون گروهی باشد، نباید صنفی باشد، و اگر چنین بود گستره‎ی مخاطبان آن پایین بوده و حداکثر به درد مجلات تخصصی خواهد خورد.

این نویسنده حوزوی مجددا به عنصر «خیال» به عنوان فرق اساسی خاطره و داستان گریزی زد و گفت: اگر خیال باشد دست نویسنده در استفاده از دیگر عناصر باز است و میتواند طور دیگری عمل کند. اما وقتی خیال نیست، منِ راوی روایت میشود. وقتی خیال می‌آید میتوانید سوم شخص یا دانای کل روایت کنید. در داستان نویسی دست انسان باز‌تر از نوشتن خاطره است؛ در نتیجه خاطره‎نویسی ِ جذاب نیاز به پرورش مطلب بیشتری خواهدداشت./918/ز501/س

گزارشگر: محمد اصغری مرجانلو

گعده 15//آنچه باید از خاطره‎نویسی بدانیم

ارسال نظرات