۲۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۶:۴۹
کد خبر: ۶۲۰۱۱۳
شعر و شور(8)

چقدر سهم تو از زخم و صبر بسیار است!

چقدر سهم تو از زخم و صبر بسیار است!
حجت الاسلام حسینی: تمام کوفه و شام است در اسارت تو، اگر به خطبه سرایی بایستی٬ بانو؟

باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا، سید علی حسینی ایمنی

در آسمان شرف ماهپاره زینب بود
به کهکشان صبوری ستاره زینب بود

اگر چه داغ فراوان به سینه سنگین داشت
برای درد دل خلق چاره زینب بود

شبی که بار سفر بست هستی حیدر
کسی که داشت دلی پر شراره زینب بود

کنار سجده و محراب و رستگاری عشق
کسی که خون به جگر شد دوباره زینب بود

شرار زهر به جان حسن که می افتاد
کنار تشت و جگرهای پاره زینب بود

خدا مرا بکشد ! این مسیر دشوار است
چقدر سهم تو از زخم و صبر بسیار است

تو ایستادی و گودال در برابر تو
و شمر نعره زنان در پی برادر تو

به دست شمر سری بود از قفا بی تن
سر بریده ی خورشید بود یا سر تو؟

تو زینبی و فقط نیمی از تو زینب بود
غریب کرببلا بود نیم دیگر تو

نه ! اشتباه نوشتم - حسین نیم تو نیست
تمام بود و نبود تو بود دلبر تو

هجوم بارش خنجر به حلق اقیانوس
چه کرد با دل پر درد و دیده ی تر تو!

خدا مرا بکشد! این مسیر دشوار است
چقدر سهم تو از زخم و صبر بسیار است

به روی خاک که افتاد پیکر خورشید
چه کرد خنجر یک گرگ با سر خورشید!

چه آتشی که به جان خیامتان افتاد
که پیش چشم تو شد شعله ور پر خورشید!

کجاست او که عمود خیام و سقا بود
کجاست - ساده بگویم - برادر خورشید؟

پلید پنجه ی نامرد و سیلی شیطان
چه کرد با گل رخسار دختر خورشید!

شکست قلب قلم٬ شاعر از نفس افتاد
هجوم این همه شیطان به خواهر خورشید؟!

خدا مرا بکشد! این مسیر دشوار است
چقدر سهم تو از زخم و صبر بسیار است!

اگر چه زخم دلت را گریستی بانو!
تو کوه ماندی و باید بایستی بانو!

به رغم این همه توفان و تازیانه ی زخم
چه با صلابت و نستوه زیستی ٬ بانو!

چقدر در نفست صبر زندگی دارد
ببینم آیا ایوب نیستی٬ بانو؟

تمام کوفه و شام است در اسارت تو
اگر به خطبه سرایی بایستی٬ بانو؟

چگونه شعر بگویم تمام زینب را
در ابتدای تو ماندیم٬ کیستی بانو؟

خدا مرا بکشد! این مسیر دشوار است
چقدر سهم تو از زخم و صبر بسیار است!

/918/ی701/س

ارسال نظرات