۲۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۶:۰۴
کد خبر: ۶۲۰۲۳۳
به همت دانشگاه باقرالعلوم(ع)؛

شماره 77 فصلنامه «تاریخ اسلام» منتشر شد

شماره 77 فصلنامه «تاریخ اسلام» منتشر شد
هفتاد و هفتمین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «تاریخ اسلام» با 8 مقاله ویژه تابستان 98 منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، هفتاد و هفتمین فصلنامه علمی ـ پژوهشی «تاریخ اسلام» به صاحب امتیازی دانشگاه باقرالعلوم (ع) با مدیر مسؤولی شمس الله مریجی و سردبیری یارعلی کرد فیروزجایی ویژه تابستان ۹۸ منتشر شد.

این فصلنامه در هشت مقاله و ۲۸۸ صفحه منتشر شده است.

از جمله این مقالات «سیره نگاری ابن عقده؛ عرصه تقابل سیره نگاری علوی با عثمانی (مطالعه موردی عصر نبوی)» نوشته محمدرضا هدایت پناه و علی احمدی است؛ در چکیده این مقاله آمده است:  "ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید بن عقده (د. ۳۳۳ ق)، یکی از محدثان زیدی جارودی سده‌های سوم و چهارم هجری و نویسنده بیش از سی عنوان کتاب است؛ او مانند ابن هلال ثقفی (د. ۲۸۳ ق)، نصر بن مزاحم (د. ۲۱۲ ق) و محمد بن عمر جعابی (د. ۳۵۵ ق)، نماینده جریانِ تاریخ‌نگاری علوی است که در برابر تاریخ‌نگاری عثمانی قرار دارد. این مقاله، سیره نبوی را با تأکید بر روایات تاریخی برجای مانده از ابن‌عقده و مطالعه تطبیقی آنان با سیره نبویِ گزارش شده به وسیله جریان عثمانی، با رویکرد روایی – تاریخی بررسی می‌کند و پس از تحلیلِ انتقادیِ مستنداتِ آن دو به این نتیجه می‌رسد که نگاه ابن عقده در تقابل با نگاه عثمانیه در پی برجسته ساختن جایگاه ممتاز امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) و اهل بیت (ع) در رویداد‌های عصر نبوی است".

دومین مقاله این فصلنامه با عنوان «بررسی تطبیقی مغازی یونس بن بُکَیر با زیاد بن عبدالله بَکّائی در تقریر سیره ابن اسحاق» به قلم حسین مرادی نسب تألیف شده که نویسنده در چکیده این مقاله آورده است "یونس بن بُکَیر (د. ۱۹۹ ق) و زیاد بن عبدالله بَکّائی (د.۱۸۳ ق) از شاگردان ابن اسحاق (د. ۱۵۰ ق) بودند و مغازی او را نوشتند. با وجود همسانی بیشتر گزاره‌های این دو کتاب، مغازی بکائی بیشتر مورد توجه قرار گرفت و شرح­های گوناگون آن بر ماندگاری این کتاب، تأثیری بسزا گذاشت. این مقاله در صدد تبیین چرایی عدم توجه به مغازی یونس با وجود هم‌شاگردی بودن او با بکائی و داشتن شاگردی برجسته، چون احمد ­بن­ جبار عطاردی (د. ۲۷۰- ۲۷۲ ق) است. برای پاسخ به این پرسش افزون بر مقایسه سند، متن و شیوه نگارش اثر هر دو نویسنده، شخصیت و جایگاه علمی آنان با یکدیگر مقایسه می‌شود. بر اساس یافته‌های این پژوهش، راز ماندگاری مغازی بکائی را باید در فضای سیاسی و مذهبی نیمه دوم سده دوم هجری و برتری شاگرد بکائی بر شاگرد یونس جست‌وجو کرد".

دیگر مقاله هفتاد و هفتمین شماره فصلنامه «تاریخ اسلام» با عنوان «چگونگی تغییر گفتمان فرهنگی سیاسی جامعه پس از رسول خدا (ص) با تأکید بر احادیث ساختگی» اثر سید محمدتقی موسوی کراماتی و محمدتقی دیاری بیدگلی است؛ در چکیده این اثر آمده است: "جامعه اسلامی پس از رحلت رسول خدا (ص) به سوی ارزش‌های ناهمسو با ارزش‌های عهد نبوی حرکت کرد. این مقاله در پی روشن ساختن راهبرد‌های هدفمند حکومت پس از دوران حضور پیامبر (ص) برای جابه‌جایی فرهنگی در سایه سکوت دینی و مدنی افکار عمومی جامعه اسلامی است؛ مقاله با روش تحلیلی و با استناد به منابع دست اول نشان می‌دهد که این راهبرد به کمک احادیث ساختگی، ابعاد سه گانه اندیشه، شخصیت و سنت پیامبر (ص) را از طریق برنامه سه گانه نظریه‌سازی، شخصیت‌سازی و رفتارسازی دگرگون ساخت و کوشید قرائتی نو از گفتمان اسلامی و سازگار با منافع سیاسی در میان افکار عمومی نهادینه سازد".

«بینش و روش در تاریخ نگاری شیخ صدوق (مطالعه موردی عیون اخبارالرضا (ع)» دیگر مقاله این فصلنامه است که به قلم روح الله توحیدی نیا و محمدعلی توحیدی نیا به رشته تحریر در آمده که مؤلف در چکیده این اثر آورده است: "شناخت تحلیلی مجموعه تاریخ‌نگاری روایی امامیه در گرو توجه به ضوابط، معیار‌ها و قواعد تاریخ‌شناسی است. این مقاله می‌کوشد، کتاب عیون الاخبار عن الرضا علیه السلام اثر شیخ صدوق (د. ۳۸۱ ق) را که از مهم‌ترین آثار در زمینه تاریخ و زندگانی امام رضا (ع) است از این منظر واکاوی کند و با تحلیل گزاره‌های تاریخی این کتاب، راهی برای دست یافتن به بینش و روش تاریخ‌نگاری شیخ صدوق بجوید. یافته‌های این مقاله نشان می‌دهد که شخصیت حدیثی و کلامی شیخ صدوق، تأثیر مهمی در روش تاریخ‌نگاری وی داشته است".

پنجمین مقاله این فصلنامه با موضوع «قالب‌های اثرگذار داده‌های تاریخی در فرایند استنباط فقهی بررسی موردی مکتب معاصر نجف» نوشته محمد کرمانی کجور و سید محمدجواد سیدشیرازی است که در چکیده این اثر آمده است: "در استنباط فقهی فرایندی بهره‌مند از انواع داده‌های برگرفته از دانش‌های متعدد دارد. نقش‌آفرینی این داده‌ها که برخی از آن‌ها محتوای تاریخی دارند، در قالب‌هایی شناخته شده در فقه هم‌چون دلیل، قرینه، احدی القرائن، محتمل القرینیه و شاهد صورت می‌گیرد. مقاله پیش رو به بررسی اثرگذاری قالب‌های دارای محتوای تاریخی بر استنباط فقهی اختصاص یافته است و به این نتیجه رسیده است که هرچند شاهد تاریخی، قالبی تعیین کننده در فرایند استنباط نیست، دیگر انواع قالب‌ها به استنباط‌های فقهی مکتب معاصر نجف راه یافته‌اند و اثری تعیین کننده در آن داشته‌اند".

یکی دیگر از مقالات این فصلنامه با عنوان «بررسی دیدگاه‌های تفسیری عبدالجلیل قزوینی در مواجهه با موانع وحدت و هم گرایی در دوران سلجوقی» اثر طلعت ده پهلوانی، اصغر منتظرالقائم و مصطفی پیرمرادیان است؛ در چکیده این تألیف آمده است: "هم‌زمان با قدرت‌یابی سلجوقیان در ایران (۴۲۹-۵۵۲ ق) اختلافات و تنش‌های مذهبی میان مسلمانان رشد یافت. در این دوران، برخی از متفکران گام‌هایی مؤثر برای از میان برداشتن باور‌های کلامی تفرقه‌افکنانه و جای‌گزین کردن آن با اندیشه‌های هم‌گرایانه و کنش‌های مصلحانه برداشتند. عبدالجلیل قزوینی رازی (د.۶۰۶ ق) یکی از عالمان شیعی است که در این دوره به موضوع هم‌گرایی مذهبی پرداخت؛ مقاله پیش رو بر اساس منابع کتابخانه‌ای و با روش وصفی تحلیلی بر آن است که بینش و کنش هم‌گرایانه عبدالجلیل قزوینی رازی را بکاود. یافته‌های این پژوهش نشان دهنده آن است که مهم‌ترین اقدامات او در این زمینه، تبیین باور‌های مشترک دینی، مناظرات و گفتگو‌های آزاد علمی، نقد باور‌های افراطی گروه‌هایی مانند مرجئه و جبریه و پاسخ‌گویی به شبهه‌ها و اتهامات کلامی و فقهی علیه شیعیان بود".

«بررسی تشکیلات و ارکان حکومتی دولت بنی رستم» از دیگر مقالات هفتاد و هفتمین شماره این فصلنامه به قلم سیده لیلا تقوی سنگدهی و سمیه آقا محمدی است؛ در چکیده این مقاله آمده است: "شمال آفریقا در نیمه سده دوم هجری، شاهد شکل‌گیری حکومت بنی رستم در مغرب میانه به پایتختی تاهرت براساس عقاید اباضیه بود که تا پایان سده سوم هجری، حضور نیرومند خود را حفظ کرد. پژوهش حاضر با استناد به منابع تاریخی دست اول و با روشی توصیفی ـ تحلیلی درصدد بررسی چگونگی انتخاب، ویژگی‌ها و وظایف ارکان دولت بنی‌رستم؛ یعنی امامان، قضات، اصحاب شرطه، والیان، عاملان زکات و محتسبان و چگونگی نظارت و اهتمام آن‌ها نسبت به امور رعایا است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که در رأس نظام سیاسی رستمیان، امام قرار داشت که با داشتن ویژگی‌های خاصی مانند علم، عدالت، وصیت و عدم وابستگی به قبایل بزرگ به وسیله شورا انتخاب می‌شد. تشکیلات حکومتی و مناصب زیر نظر امامان رستمی، تفاوت زیادی با دیگر حکومت‌ها نداشت، اما در انتخاب متصدیان امر و نظارت بر فعالیت آن‌ها فرایند، معیار و دقت‌نظر‌هایی وجود داشت که آن‌ها را متمایز می‌ساخت و این امر از عوامل موفقیت رستمیان به شمار می‌رود".

آخرین مقاله مندرج در این فصلنامه با موضوع «شکل گیری و گسترش خانقا‌های مرشدیّه در هند و چین (سده هشتم هجری)» اثر عبدالرسول خیراندیش و اعظم رحیمی جابری است که در چکیده این تألیف آورده اند: "طریقت مرشدیّه که بنیان آن در نیمه دوّم سده چهارم هجری از سوی شیخ ابواسحاق کازرونی (د. ۴۲۶ ق) در شهر کازرون گذاشته شد، به عنوان یکی از معروف‌ترین طریقت‌های صوفیانه، نقش مذهبی، اجتماعی و اقتصادی مهمی در پهنه بزرگی از جهان اسلام ایفا نموده است. این طریقت توانست با هدف ترویج دین اسلام و از طریق ایجاد یک شبکه خانقاهی گسترده با مرکزیت کازرون در قرن هشتم هجری تا هند و چین گسترش یابد؛ این مقاله با روش وصفی تحلیلی می‌کوشد به پاسخ این پرسش دست یابد که گستردگی جغرافیایی خانقاه‌های مرشدیّه در هند و چین چگونه بر ترویج اسلام در این مناطق تأثیر داشته است؟ نتایج پژوهش نشان می‌دهد که عواملی مانند راه‌ًهای تجاری، کرامات معنوی شیخ ابواسحاق کازرونی، تقدّس جایگاه وی، ارائه خدمات اجتماعی به نیازمندان و مسافران و حمایت تاجران و سلاطین از خانقاه‌ها که همگی در پیوند با گسترش خانقاه‌ها هستند، در ترویج اسلام نقش داشته است".

دفتر فصلنامه «تاریخ اسلام» در قم، پردیسان، دانشگاه باقرالعوم (ع) واقع شده است؛ علاقه‌مندان برای کسب اطلاعات بیشتر می‌توانند به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://pwq.bou.ac.ir مراجعه کنند و یا با شماره ۳۲۱۳۶۶۳۴– ۰۲۵ تماس بگیرند. /۸۲۲/ن ۶۰۱/ش
مهدی فلاحی
ارسال نظرات