۳۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۶:۳۵
کد خبر: ۶۲۱۳۰۷
چرا کتاب یادداشت‌های عَلَم مهم است؟

عینکی برای دیدن واقعیت

عینکی برای دیدن واقعیت
آن چه در خاطرات علم جلب توجه می‌کند، سیاست خارجی است؛دلیلش هم به نظام استبدادی حاکم برمی گردد که تصمیم گیرنده یک شخص و شاه بود.
به گزارش خبرگزاری رسا، خاطرات و یادداشت‌های روزانه از منابع مهم تاریخ‌نگاری در دوره معاصر محسوب می‌شوند؛ چرا که مسائل جزئی در آن‌ها به دقت در نظر گرفته و یادداشت شده‌اند؛ همچنین اگر نگارنده خاطرات از رجال لشکری و کشوری باشد، به احتمال زیاد پشت پرده بسیاری از وقایع و حوادث ذکرنشده در منابع رسمی را روشن کرده است. کتاب «یادداشت‌های عَلَم» نیز در زمره کتاب‌های خاطرات قرار دارد. امیر اسدالله علم ۱ از رجال دربار پهلوی دوم بود که تقریبا خاطرات خود را روزانه ثبت کرده است و این یادداشت‌ها در کنار منابع رسمی و غیررسمی دیگر می‌تواند پشت پرده حوادث دوره پهلوی دوم را بازگو کند.

اسدالله علم که هم‌سنِ آخرین پادشاه ایران بود، در شروع یادداشت‌ها، ۴۸ سال داشت و یادداشت‌هایش از روز ۱ اردیبهشت‌ماه ۱۳۴۶ آغاز می‌شود و تا اواسط تابستان ۱۳۵۶ ادامه دارد. وی به دلیل پیشرفت کنترل‌ناپذیر بیماری کشنده سرطان خون در ۱۴ مرداد ۱۳۵۶ از مقام وزارت دربار استعفا کرد و حدود هشت ماه و یازده روز بعد (۲۵ فروردین ۱۳۵۷) درگذشت. عَلَم، به خانواده‌اش وصیت کرده بود ده سال پس از مرگش یادداشت‌هایش را به چاپ برسانند. خانواده او نیز پس از مرگ علم، این مجموعه را به دست دکتر علی‌نقی عالیخانی ۲ سپردند تا وی زمینه‌های نشر آن‌ها را فراهم سازد.۳

در ادامه این مطلب به ویژگی‌ها و دلایل اهمیت این کتاب پرداخته می‌شود:

یادداشت‌های علم اهمیت تاریخی دارد؛ چرا که علم از معدود کارگزاران حکومت پهلوی بود که یادداشت‌های خود را به یادگار نهاده است. همچنین وی اغلب اوقاتِ خود را با شاه می‌گذراند؛ چه در سفر‌های تفریحی و چه در سفر‌های سیاسی. اگر از فردی به نام ارنست پرون، که از دوران تحصیل محمدرضا در سوئیس با وی صمیمیت یافت و سپس به ایران آمد و از محارم «شاه جوان» گردید، بگذریم، قطعا هیچ فرد دیگری را نمی‌توانیم به نزدیکی و محرمیت علم به شاه بیابیم. البته تفاوت میان پرون و علم آن است که اولی خاطره مکتوبی از دوران صمیمیت خود با محمدرضا بر جای نگذاشته است تا آیندگان را از مسائل پشت پرده سیاست حکومت پهلوی آگاه کند، اما دومی با نگارش خاطرات روزانه‌اش به مدت چند سال، دریچه‌ای به روی بسیاری از واقعیت‌ها برای آیندگان گشود تا اهل تحقیق، با دست داشتن سر نخ‌های فراوانی که در این خاطرات بر جای گذاشته است، به تعقیب مسائل و موضوعات بپردازند و به عمق حقایق دست یابند.

نگاه علم نسبت به شخص شاه و نقشی که در مجموعه تحولات و رخداد‌های کشور ایفا می‌کند، بس ستایش‌گونه و گزافه‌آمیز است؛ با این احوال، نگاه انتقادآمیز او نسبت به بسیاری از کاستی‌ها و مشکلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جاری و ساری در کشور هم، که گاه حتی به انتقاد از عملکرد و سیاست‌های خود شاه هم تسری پیدا می‌کند، نیز جالب توجه است؛ بنابراین علم از اواسط نیمه اول دهه ۱۳۵۰ به‌رغم تحسین و تمجید از تلاش‌ها و اقدامات شاه در شئون مختلف، به‌تدریج نگرانی‌های مستقیم و غیرمستقیمی به خطرات و تهدیداتی که می‌تواند بنیان نظام شاهنشاهی پهلوی را با چالش‌هایی جدی مواجه سازد، اشاره می‌کند؛ برای مثال علم در مرداد سال ۱۳۵۲، با توجه به اوضاع اقتصادی کشور، به‌صراحت می‌نویسد: «من وضع را قابل انفجار می‌بینم و بسیار نگرانم».۴ وی در یادداشت‌های دو سال بعد خود به شکل جدی‌تری نسبت به ادامه حیات حکومت شاه ابراز تردید کرده و آن را در آستانه فروپاشی توصیف نموده و نوشته است: «وضع به طوری است که قاعدتا باید به انقلاب بینجامد».۵

آنچه در خاطرات علم جلب توجه می‌کند، سیاست خارجی است. اهمیت موضوع در این است که در ایران، اسناد چندانی که درباره سطوح عالی سیاسی کشور و سیاست خارجی باشد، وجود ندارد. دلیلش هم به نظام استبدادی حاکم برمی‌گردد که تصمیم‌گیرنده یک شخص (محمدرضا پهلوی) بود و از وزارت امور خارجه به عنوان «پادو» بهره‌برداری می‌شد؛ بنابراین این کتاب روایت دست اولی از زد و خورد با شرکت‌های نفتی و نیز مناسبات حکومت شاه با کشور‌های دیگر، به‌ویژه آمریکا و انگلستان، به‌دست می‌دهد.

علم در نوشته‌هایش از شعر، ضرب‌المثل و... استفاده زیادی کرده است. استفاده علم از اشعار و ضرب‌المثل‌ها به دلیل تربیت سنتی مدرسه‌ای قدیم او بوده است؛ به همین دلیل روی این مسائل، اشراف زیادی داشته است.

علم از اواسط نیمه اول دهه ۱۳۵۰ به‌رغم تحسین و تمجید از تلاش‌ها و اقدامات شاه در شئون مختلف، به‌تدریج نگرانی‌های مستقیم و غیرمستقیمی به خطرات و تهدیداتی که می‌تواند بنیان نظام شاهنشاهی پهلوی را با چالش‌هایی جدی مواجه سازد، اشاره می‌کند؛ برای مثال علم در مرداد سال ۱۳۵۲، با توجه به اوضاع اقتصادی کشور، به صراحت می‌نویسد: «من وضع را قابل انفجار می‌بینم و بسیار نگرانم»

مطالعه یادداشت‌های علم نشان می‌دهد که نویسنده از همان ابتدای وزارت دربار خود با نخست‌وزیر (امیر عباس هویدا)، رئیس شرکت نفت (نخست‌وزیر پیشین منوچهر اقبال)، وزیر امور خارجه (اردشیر زاهدی) که هر کدام با داشتن روابط ویژه‌ای با پادشاه، قدرت مستقل و امکان دسترسی به شاه را داشتند به‌شدت مخالفت می‌ورزید و در هر فرصت از آنان بدگویی می‌کرد.۶

یادداشت‌های علم را می‌توان هم‌سنگ روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه ۷ در نظر گرفت؛ چرا که هر دو کتاب بازگوی پشت پرده قدرت در یک دوران طولانی می‌باشد. اما به نظر می‌رسد خاطرات علم بر کتاب خاطرات اعتمادالسلطنه برتری داشته باشد؛ چرا که اعتمادالسلطنه کمتر از علم به پادشاه قدر قدرت زمان نزدیک و به راز‌های وی واقف بوده است.

دوران ده‌ساله‌ای که اسدالله علم در مقام پراهمیت وزارت دربار شاهنشاهی ایران به نگارش خاطرات خود پرداخته دورانی است که قدرت سیاسی و تصمیم‌گیری‌های نظامی و اقتصادی در دست محمدرضا پهلوی، مخدوم اسدالله علم، متمرکز بود. علینقی عالیخانی در مقدمه جلد هفتم می‌نویسد: «یادداشت‌های علم از هنگامی آغاز می‌شود که شاه به اوج قدرت خود رسیده و پس از اجرای برنامه‌های انقلاب شاه و ملت بر همه کسانی که مانع راه او برای رسیدن به قدرت مطلقه بوده فایق آمده و می‌تواند به آن گونه که دلخواه اوست عمل کند».

به طور کلی باید گفت خاطرات امیر اسدالله علم از جمله منابع دست اولی است که راهنما و راهگشای بسیاری از پژوهشگران و مورخان در آینده خواهد بود. کارشناسان امور تاریخ معاصر معتقدند که این اثر، بهترین و واسطه‌ترین منبع برای شناخت افکار و شخصیت محمدرضا پهلوی به‌شمار می‌آید؛ چرا که با عینک نزدیک‌ترین و وفادارترین عنصر نزدیک به محمدرضا به نگارش درآمده است. این کتاب از این نظر بی‌مانند است که در جامعه کتاب‌خوان ایرانی، صرف نظر از نوع سلیقه، جهان‌بینی و طرز تفکرِ خواننده، مورد استقبال فراوان قرار گرفته و فروش بالایی داشته است. [برای آشنایی با بخش‌های متفاوت این کتاب رک: گفتگو‌های من با شاه جلد اول و گفتگو‌های من با شاه جلد دوم]نگاه اسدالله علم نسبت به شخص شاه و نقشی که در مجموعه تحولات و رخداد‌های کشور ایفا می‌کند بس ستایش‌گونه و گزافه‌آمیز است.

۱. اسدالله‌خان علم امیر قاینات، مرداد ۱۲۹۸ در بیرجند متولد شد و نیمه فروردین سال ۱۳۵۷ در آمریکا درگذشت. وی یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا پهلوی بود و نخست‌وزیری ایران را از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۴۲ش بر عهده داشت. مهم‌ترین وقایع دوران نخست‌وزیری او، تصویب طرح لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، اعتراض روحانیون و لغو این لایحه، رفراندوم ۶ بهمن و همچنین سرکوبی قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تبعید امام خمینی (ره) بود. علم انتخابات دوره بیست‌ویکم مجلس شورای ملی و دوره چهارم مجلس سنا را پس از دو سال فترت انجام داد. اسدالله علم پس از استعفا از نخست‌وزیری، ریاست دانشگاه پهلوی شیراز را برعهده گرفت و آبان سال ۱۳۴۵ به وزارت دربار منصوب شد. تاج‌گذاری محمدرضا پهلوی و جشن‌های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی در دوران وزارت دربار او انجام شد.

۲. دکتر علی‌نقی عالیخانی ویراستار کتاب «یادداشت‌های علم»، وزیر پیشین اقتصاد ایران و رئیس پیشین دانشگاه تهران، از دوستان اسدالله علم، بوده است. همین دوستی دیرینه با علم سبب شد خانواده علم ویراستاری و انتشار یادداشت‌ها را به او بسپارند.

۳. جلد اول یادداشت‌های علم که در اوایل دهه ۱۳۷۰ در ایران منتشر شد، خاطرات او از اواخر بهمن ۱۳۴۷ تا پایان سال ۱۳۴۸ را دربرمی‌گیرد. مجلدات دوم تا ششم خاطرات علم خاطرات و یادداشت‌های روزانه علم را از ابتدای سال ۱۳۴۹ تا اواسط سال ۱۳۵۶ دنبال می‌کند. جلد هفتم یادداشت‌های علم، که آخرین مجلد است، خاطرات محرمانه اسدالله علم از ۱ اردیبهشت ۱۳۴۶ تا ۲۱ بهمن ۱۳۴۷ را دربرمی‌گیرد. قضیه از این قرار است که بخش گم‌شده یادداشت‌های علم در آخرین جلد از یادداشت‌های وی عرضه شد. حوادث این جلد مربوط به سال‌هایی است که قبل از آن در شش جلد قبلی این یادداشت‌ها مدنظر قرار گرفته بود و در حقیقت باید جلد اول می‌بود.

۴. یادداشت‌های علم، آمریکا، کتابفروشی ایران، ۱۹۹۲م (۱۳۷۱)، ج ۳، ص ۱۱۱.

۵. همان، ج ۵، ص ۴۵۲.

۶. اسدالله علم هیچ‌گاه نسبت به امیرعباس هویدا نظرمساعد و مثبتی نداشت. علم در تمام دورانی که وزیر دربار بود هویدا را بزرگ‌ترین و تواناترین رقیب خود می‌شناخت و به همین دلیل آنی از بدگویی و حسادت نسبت به او غفلت نمی‌کرد. با این حال هیچ‌گاه هم نتوانست در این راستا شاه را با خود هم‌داستان سازد.

۷. روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، خاطرات محمدحسن صنیع‌الدوله ملقب به «اعتمادالسلطنه» است. این کتاب از منابع سودمند مطالعه تاریخ سیاسی و اجتماعی دوره قاجاریه محسوب می‌شود. اعتمادالسلطنه که از رجال دربار ناصرالدین‌شاه بود، در روزنامه خاطرات خود، وقایع سیاسی و اتفاق‌های دربار را در پانزده سال آخر عمرش ثبت کرده است که شامل سال‌های ۱۲۹۸ تا ۱۳۱۳ق/ ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۵م می‌شود. وی، چون به دربار شاه راه داشت، نکته‌های قابل توجهی از زندگی رجال، وضع اجتماعی، زد و بند‌های سیاسی و مسائل پشت پرده به نگارش درآورده است. /۹۹۸/د ۱۰۱/ش
میثم صدیقیان
ارسال نظرات