۰۶ آبان ۱۳۹۸ - ۱۶:۴۶
کد خبر: ۶۲۵۱۸۵
به همت دانشگاه علامه طباطبائی؛

شماره 39 فصلنامه «فرهنگ مشاوره و روان درمانی» منتشر شد

شماره 39 فصلنامه «فرهنگ مشاوره و روان درمانی» منتشر شد
سی و نهمین فصلنامه علمی ـ پژوهشی «فرهنگ مشاوره و روان درمانی» به صاحب امتیازی دانشگاه علامه طباطبائی با مدیر مسؤولی سید صدرالدین شریعتی ویژه پاییز 98 منتشر شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، سی و نهمین فصلنامه علمی ـ پژوهشی «فرهنگ مشاوره و روان درمانی» به صاحب امتیازی دانشگاه علامه طباطبائی با مدیر مسؤولی سید صدرالدین شریعتی و سردبیری عبدالله شفیع آبادی ویژه پاییز 98 منتشر شد.

این فصلنامه در 7 مقاله و در 160 صفحه منتشر شده است و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:

                       

امکان سنجی استفاده از روش های مشاوره ای برای شناسایی استعدادها

علی قاسم زاده، محمدرضا عابدی و پریسا نیلفروشان    

چکیده: توجه به سازه استعداد در انتخاب مسیر زندگی، به ویژه در دو حیطه تحصیلی و شغلی، همیشه مد نظر محققین بوده‌است. در میان رشته‌های مختلف زیرمجموعه علوم تربیتی و رفتاری، به نظر می‌رسد رشته مشاوره علیرغم جایگاه مهم و موثری که در حوزه‌های مختلف، بویژه تحصیلی و شغلی، دارد، و علیرغم غنای علمی و محتوایی که در حوزه نظریه پردازی و تولید علم از آن برخوردار است، در منابع خود چندان به صورت مستقیم به موضوع استعداد نپرداخته است. این پژوهش که یک پژوهش کیفی محسوب می‌شود کوشیده است تا با استفاده از دوروش کیفی تحلیل مضمون و سنتزپژوهی، موضوع "شناسایی استعداد" را در نظریه‌های مشاوره و روان درمانی مورد رصد و بررسی قرار دهد. جهت این کار با مراجعه به متون تخصصی رشته مشاوره ، به کشف و ثبت نقطه نظرات آنها درچگونگی شناسایی استعداد پرداخته شد. اطلاعات به دست آمده به روش هفت مرحله ای «کلایزی» تحلیل و عملا امکان ترسیم شبکه مضامین فراهم شد. با ترسیم شبکه مضامین، 29 روش و تکنیک مشاوره‌ای، که قابلیت استفاده در فرایند شناسایی استعدادها را داشت، مشخص‌گردید. نتایج این پژوهش، به عنوان یک پژوهش پایه و پیش نیاز می‌تواند برای برداشتن گام بعدی یعنی طراحی یک الگو و روش بومی جهت شناسایی استعداد در ایران مؤثر باشد.

 

بررسی فرآیند هدایت تحصیلی نوین از منظر مشاوران مدارس

مرتضی رضایی مدنی، آتوسا کلانترهرمزی و ابراهیم نعیمی

چکیده: پژوهش حاضر با هدف بررسی فرآیند هدایت تحصیلی نوین در پایه نهم از منظر مشاوران مدارس دوره اول متوسطه انجام شد. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع تحلیل مضمون است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه مشاوران مدارس در سال تحصیلی 97-96 و روش نمونه گیری از نوع هدفمند بود. به این صورت که از میان مشاوران مدارس تعداد 10 نفر مشاور انتخاب شده که انتخاب نمونه و مصاحبه تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید. تمام مصاحبه ها با کسب اجازه از شرکت کنندگان ضبط شده، سپس برای انجام تحلیل های بعدی، متن مصاحبه ها به دقت روی کاغذ پیاده شد و بعد از تِم گذاری مضامین، به تحلیل مضامین و دسته بندی مقوله ها پرداخته شد. تحلیل یافته های حاصل از مصاحبه نیمه ساختار یافته منجر به شناسایی چهار مقوله اصلی شده است که عبارتند از:1)نارسایی های فرآیند هدایت تحصیلی؛ 2)مشکلات آزمون؛ 3)آگاهی بخشی؛ 4)ضرورت امکانات در اجرای بهینه. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که میان دستورالعمل ابلاغی وزارتخانه تا اجرای صحیح آن فاصله زیادی است و هدایت تحصیلی دانش آموزان نتوانسته آن چیزی که در آیین نامه مصوب شده است را به اجرا درآورد. لذا جهت آسیب شناسی فرآیند، بایستی نظرات اصلاحی مشاوران و متخصصان این حوزه را دریافت و به صورت کارشناسی فرآیند فعلی هدایت تحصیلی مورد بررسی و تجدید نظر قرار گیرد تا بتوان به بحث متوازن سازی مدنظر در سند تحول بنیادین دست یافت.

 

اثر بخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر معنای زندگی، ترس از ارزیابی منفی و نشخوار فکری زنان افسرده

یاسر رضاپور و مریم ذاکری

چکیده: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر معنای زندگی، ترس از ارزیابی منفی و نشخوار فکری زنان افسرده انجام گرفت. این پژوهش در چارچوب یک مطالعه آزمایشی تک موردی همراه با طرح خطوط پایه چندگانه انجام شد. نمونه این پژوهش دو زن دارای تشخیص افسردگی از بین مراجعه کنندگان اورژانس اجتماعی شهرستان بادرود بود که تحت 12 جلسه درمان پردازش مجدد هولوگرافیک قرار گرفتند. هر دو آزمودنی دو هفته قبل از شروع جلسات پرسشنامه‌های معنای زندگی استیگر و همکاران (2006)، ترس از ارزیابی منفی لری (1983) و نشخوار فکری نولمن  -هوکسیما و مورو (1991) را تکمیل نمودند. در ادامه یک روز قبل از جلسه اول و همچنین در جلسات چهارم و هشتم و دوازدهم و در نهایت یک ماه بعد از پایان جلسات به منظور پیگیری پرسشنامه ها در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل نموداری و تعیین درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا استفاده شد. یافته‌ها نشان داد پیشرفت های بالینی و آماری معناداری در بهبود معنای زندگی، ترس از ارزیابی منفی و نشخوار فکری بعد از درمان بدست آمد (01/0>p). در پیگیری هم پیشرفت های بدست آمده در طول درمان حفظ شد که نشان از پایداری اثر مداخله می‌داد. با توجه به نتایج به دست آمده می‌توان نتیجه‌گیری کرد که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر افزایش معنای زندگی، و کاهش ترس از ارزیابی منفی و نشخوار فکری زنان افسرده تأثیر معنی‌داری دارد.

 

اثر‌بخشی درمان تلفیقی پذیرش و تعهد-شناختی رفتاری (‌ACT-CBT) و رویکرد آموزش مدیریت والدین (PMT) بر سرمایه عاطفی نوجوانان پسر مبتلا به سوءاستفاده جنسی

محسن گل پرور و محمد اکبری      

چکیده: سوء استفاده جنسی از زمره تروماهای روان‌شناختی است که سلامت نوجوانان را به طور جدی تهدید نموده و آن‌ها را نیازمند یاری‌رسانی حرفه‌ای می‌ کند. این پژوهش با هدف تعیین اثر‌بخشی درمان ACT-CBT و رویکرد آموزش مدیریت والدین (PMT) بر سرمایه عاطفی نوجوانان مبتلا به سوء‌استفاده جنسی اجرا شد. روش پژوهش از نوع نیمه‌ آزمایشی و طرح پژوهش، سه‌گروهی در سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری دو ماهه بود. از میان 60 نوجوان پسر 14 تا 17 ساله در شهر اصفهان در تابستان 1397، 45 نوجوان بر مبنای ملاک‌های ورود و خروج به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، هر گروه 15 نفر گمارده شدند. پرسشنامه سرمایه عاطفی گل‌پرور (1395) در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری استفاده شد. دو گروه درمان ACT-CBT و آموزش مدیریت والدین (PMT) طی 10 جلسه تحت آموزش و درمان قرار‌گرفتند و گروه گواه هیچگونه درمانی دریافت ننمود. داده‌ها از طریق تحلیل واریانس اندازه‌های تکرار شده و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل گردید. نتایج نشان داد که در سرمایه عاطفی‌، فقط گروه درمان ACT-CBT با گروه آموزش مدیریت والدین (PMT) و گروه کنترل دارای تفاوت معنادار هستند (01/0>p)، و بین آموزش مدیریت والدین (PMT) با گروه کنترل تفاوت معناداری به دست نیامد (05/0<p)‌. در مجموع، یافته‌های این پژوهش نشان داد، برای کمک به نواجوانان پسر مبتلا به سوء استفاده جنسی، درمان ترکیبی ACT-CBT از زمره درمان‌هایی است که می‌تواند سرمایه عاطفی این نوجوانان را ارتقاء دهد. این ارتقاء موجب افزایش سلامت روان این نوجوانان خواهد شد.

 

اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی مادران

زهرا نیلی احمد آبادی، فریبرز باقری و حسین سلیمی بجستانی    

چکیده: دوران کودکی بدلیل شکل‌گیری شخصیت فرد، از مهم‌ترین و موثرترین دوران‌های زندگی هر فرد است. در این پژوهش، هدف، تدوین و بررسی اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی مادران بود و فرض بر این بود که آموزش برنامه فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی جامعه هدف موثر است. روش پژوهش مورد استفاده در این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش، جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای فرزندان زیر شش سال و نمونه آماری، از روش نمونه‌گیری در دسترس و شامل کلیه مادران دارای فرزندان زیر شش سال مراجعه‌کننده به خانه‌های سلامت شهرداری تهران در مناطق 3، 5، 14 و 20 بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه‌های رابطه والد-فرزندی (CPRS) پیانتا (1994) و رضایت از زندگی (SWLS) داینر و همکاران (1985) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها و تعمیم یافته ها، از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته‌های پژوهش نشان داد که آموزش فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی مادران تاثیر معناداری دارد. مقدار اتا محاسبه شده نشان داد که 62 درصد از تغییرات رابطه والد-فرزندی و 19 درصد از تغییرات رضایت از زندگی، مربوط به عامل آموزش می‌باشد. بنابراین می‌توان گفت که این برنامه می‌تواند در بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی، موثر باشد.

 

تبیین بخشش در سالمندان از طریق قدردانی،شادکامی و پذیرش خود با نقش میانجی توانمندی‌ خود

نادر منیرپور، بهناز عطاری و مجید ضرغام حاجبی

چکیده: بخشش مزایای روانی، اجتماعی، ذهنی و جسمانی را برای سالمندان در پی دارد و همچنین باعث کاهش اضطراب، افسردگی، بیماری‌های روان‌تنی، قلبی و فشار خون می‌گردد. پژوهش حاضر با هدف تبیین بخشش در سالمندان از طریق قدردانی،شادکامی و پذیرش خود با نقش میانجی توانمندی‌ خود انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه سالمندان عضو کانون‌های جهاندیدگان شهرداری تهران در سال 1396 تشکیل دادند که از بین آنها 950 نفر به صورت نمونه‌گیری خوشه‌ای انتخاب شد. پرسشنامه‌های شادکامی فوردایس، پذیرش بی قید و شرط جیمزلین و همکاران، قدردانی (فرم شش‌گویه‌ای) مگ‌کالوف، روان‌شناختی قدرت ایگو استروم و همکاران و بخشودگی بین‌فردی احتشام‌زاده و همکاران اجرا شد. سپس با روش‌های همبستگی پیرسون و معادله‌یابی ساختاری یافته‌ها مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد متغیر وابسته پژوهش یعنی بخشش با تمامی متغیرهای پژوهش دارای رابطه معنی دار است (05/0>p). جهت تمامی این روابط مثبت است که به معنای این است که افزایش هرکدام از متغیرهای مستقل (قدردانی، پذیرش خود، شادکامی و توانمندی های خود) منجر به افزایش بخشش می شود. بررسی شدت همبستگی ها نشان می دهد که قوی ترین رابطه با بخشش به ترتیب مربوط به توانمندی های خود و شادکامی است. با آگاه کردن سالمند از توانایی‌هایش و تقویت حس قدردانی، شادکامی و پذیرش خود در او، می‌توان نگرش مثبت سالمندان به خود و جهان اطراف، میزان بخشش و سلامت روان آنان را افزایش داد.    

 

طراحی مدل پیش‌بینی انعطاف‌پذیری شناختی بر اساس تحلیل روند تغییرات چرخه زندگی در زوجین متقاضی طلاق

محمد خیراللهی، اصغر جعفری، محمد قمری و وحیده باباخانی

چکیده: هدف پژوهش حاضر طراحی مدل پیش‌بینی انعطاف پذیری شناختی بر اساس تحلیل روند تغییرات چرخه زندگی در زوجین متقاضی طلاق ‌بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و بر اساس معادلات ساختاری و جامعه‌ آماری زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده در 6 ماه اول سال 1397 در استان آذربایجان‌شرقی بودند. با روش نمونه‌گیری هدفمند، 200 زوجین (400 نفر) که دارای ملاک‌های ورود به پژوهش بودند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه انعطاف‌پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) ‌بود. داده‌ها با استفاده از روش معادلات ساختاری و تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل ساختاری پژوهش برازش قابل قبولی با داده‌های پژوهش دارد. نتایج تحلیل‌روند حاکی از آن بود که تغییرات انعطاف‌پذیری شناختی در مراحل گوناگون چرخه‌زندگی زوجین متقاضی طلاق معنادار است. بیشترین میزان انعطاف‌پذیری شناختی در مراحل عقد و بدون فرزند می‌باشد. همچنین انعطاف‌پذیری شناختی زوجین با ورود اولین فرزند کاهش می‌یابد و کمترین انعطاف‌پذیری شناختی زوجین در دوره نوجوانی فرزند است و در مرحله آشیانه خالی دوباره افزایش می‌یابد. (P<0.01). نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می‌‌کند که انعطاف‌پذیری شناختی همسران از مراحل چرخه زندگی خانوادگی تبعیت می‌کند. لذا پیشنهاد می‌شود زوج ها به آموزش مهارت‌های اجتماعی لازم به نوجوان توجه کنند و با بعد از دوره نوجوانی فرزند، روابط خود را با اطرافیان دوباره بازسازی کنند.

علاقه‌مندان برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص فصلنامه علمی ـ پژوهشی «فرهنگ مشاوره و روان درمانی» می‌توانند به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://qccpc.atu.ac.ir/ مراجعه کنند و یا با شماره ۰۲۱۴۸۳۹۳۲۶۱ تماس بگیرند. /۸۲۲/ن ۶۰۲/ش
مهدی فلاحی
ارسال نظرات