۲۲ آبان ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۰
کد خبر: ۶۲۶۸۱۸
به همت دانشگاه تهران؛

شماره 39 فصلنامه «مدیریت دولتی» منتشر شد

شماره 39 فصلنامه «مدیریت دولتی» منتشر شد
سی و نهمین فصلنامه علمی «مدیریت دولتی» به صاحب امتیازی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران با مدیر مسؤولی بابک سهرابی و سردبیری علی اصغر پورعزت ویژه پاییز 98 منتشر شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، سی و نهمین فصلنامه علمی «مدیریت دولتی» به صاحب امتیازی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران با مدیر مسؤولی بابک سهرابی و سردبیری علی اصغر پورعزت ویژه پاییز 98 منتشر شد.

این فصلنامه در 7 مقاله و در 529 صفحه منتشر شده است و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:

 

بررسی نقش رسانه‌های اجتماعی بر مشارکت شهروندان در فرایند بودجه‌بندی مشارکتی

سمیه پورحسن و اسفندیار فرجوند                 

چکیده: آگاهی و مشارکت شهروندان در بهبود اداره امور عمومی و ارتقای کیفیت تصمیم‌ها و سیاست‌های دولت نقش شایان توجهی دارد. در پژوهش حاضر تلاش شده است، مشارکت شهروندان در حوزه بودجه‌ریزی از لحاظ نظری بررسی شود. این پژوهش از نوع کیفی و مبتنی بر رویکرد نظریه‌پردازی داده بنیاد است. در این پژوهش 18 نفر از صاحب‌نظران و محققان حوزه‌های علوم سیاسی، اجتماعی و مدیریت دولتی مشارک کردند که به روش نمونه‌گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. نتایج تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان داد که آگاهی سیاسی شهروندان، عبارت‌اند از: آگاهی سیاسی مجازی، توانمندی سیاسی شهروندان، دانش استفاده از شبکه‌های مجازی، آشنایی با ابزارهای سیاسی، آگاهی شهروندان از حضور سیاسی در شبکه‌های مجازی، فعالیت‌های مجازی شهروندان در احزاب و تبادل نظر در شبکه‌های اجتماعی مجازی. همچنین آگاهی سیاسی/ محلی شهروندان عبارت‌اند از: آگاهی شهروندان از اولویت‌های محلی، آگاهی شهروندان از هزینه‌های محلی، آگاهی شهروندان از مشکلات محلی، آگاهی از سرمایه‌گذاری‌های محلی و... که در قالب مقوله محوری مشارکت مجازی شهروندان پدیدار شده است. همچنین مشارکت سیاسی شهروندان شامل مشارکت بودجه‌ای شهروندان و مشارکت سیاسی/ مجازی شهروندان است. با توجه به ضرورت تعاملات اجتماعی شهروندان در فضای مجازی، باید به‌منظور تقویت تعامل میان شهروندان، راه‌اندازی شبکه‌های اجتماعی بومی در کشور در دستور کار قرار گیرد و از سوی دست‌اندرکاران و سازمان‌های مربوطه حمایت شود.

 

طبقه‌بندی ویژگی‌های حکمرانی از طریق شبکه‌های خط‌‌ مشی با استفاده از روش فراترکیب

زهره کریم میان، مهدی محمدی، سید سپهر قاضی نوری و محمدمهدی ذوالفقار زاده

چکیده: این مقاله با بهره‌گیری از روش فراترکیب، به‌دنبال ارائه دسته‌بندی جامعی از ویژگی‌های حکمرانی در مطالعات این حوزه است. روش فراترکیب، انتخاب 468 مقاله و پژوهش مرتبط در سال‌های 1970 تا 2018 از نمایه استنادی Web of Science است که با به‌کارگیری این روش در نهایت 55 مقاله نهایی مبنای استخراج یافته‌ها قرار گرفتند. این پژوهش، کیفی بوده و در پارادایم تفسیرگرایی با هدف اکتشاف ویژگی‌های حکمرانی از طریق شبکه‌های خط‌ مشی انجام شده و از دیدگاه هدف، پژوهشی کاربردی است. همچنین جمع‌آوری داده‌ها از نظر زمان پژوهشی مقطعی است. ویژگی‌های این رویکرد جدید به حکمرانی (حکمرانی از طریق شبکه‌های خط‌ مشی) را می‌توان در چهار دسته‌ کلی «ارتقای هماهنگی، انسجام و یکپارچگی»، «تقویت ارتباطات، ایجاد اعتماد و افزایش مشارکت»، «افزایش یادگیری خط‌ مشی» و «تسهیل پیاده‌سازی خط‌ مشی‌ها» جای داد. همچنین هر یک از این چهار دسته، زیربخش‌هایی دارند. درباره موضوعات «ارتقای هماهنگی، انسجام و یکپارچگی» و «تقویت ارتباطات، ایجاد اعتماد و افزایش مشارکت»، محققان پژوهش‌های بیشتر و متنوع‌تری داشته‌اند و درباره موضعات «افزایش یادگیری خط‌مشی» و «تسهیل پیاده‌سازی خط‌ مشی‌ها» پژوهش کمتری‌ انجام داده‌اند و ابعاد مختلف آنها دیده نشده است. بر این اساس و با توجه به اهمیت موضوعات یادگیری خط‌ مشی و پیاده‌سازی خط‌ مشی‌ها، پژوهش‌های آتی می‌توانند به دو بعد اخیر توجه بیشتری داشته باشند. یافته‌های این مطالعه می‌تواند برای به‌کارگیری رویکردهای جدید در راستای بهبود حکمرانی در حوزه‌های خط‌ مشی مختلف مفید واقع شود.

 

ارائه چارچوبی برای تبیین تسخیر خط‌ مشی‌های عمومی با کاربست روش تحلیل مضمون و مدل‌سازی ساختاری ـ تفسیری

سید عباس ابراهیمی و محسن عین علی                    

چکیده: تسخیر خط‌ مشی می‌تواند نتیجه یا فرایندی تعریف شود که در آن تصمیم‌های عمومی در رابطه با قوانین، مقررات و خط‌ مشی‌ها، به‌واسطه اقدام‌ها و تلاش‌های یک گروه یا فرد خاص، به‌طور مداوم و مکرر از منافع عمومی دور شود و منافع آن گروه یا فرد را تأمین کند. هدف پژوهش حاضر، ارائه چارچوبی برای تبیین تسخیر خط‌ مشی‌های عمومی است. در این پژوهش، از دو روش کیفی تحلیل مضمون و مدل‌سازی ساختاری ـ تفسیری استفاده شده است. در بخش تحلیل مضمون پژوهش، کلیه متون موجود در خصوص تسخیر خط‌ مشی‌های عمومی، به‌دقت تحلیل و بررسی شدند. برای اجرای روش‌شناسی مدل‌سازی ساختاری ـ تفسیری نیز، نظر 12 نفر از خبرگان در قالب پرسش‌نامه دریافت ‌شد و مبنای پژوهش قرار گرفت. در گام نخست، با بهره‌گیری از روش تحلیل مضمون، شبکه مضامین تسخیر خط‌مشی‌های عمومی با 157 مضمون پایه، 43 مضمون سازمان‌دهنده و هفت مضمون فراگیر استخراج شد. در گام دوم نیز با بهره‌گیری از مدل‌سازی ساختاری ـ تفسیری و برقراری ارتباطات زوجی، روابط بین مضامین فراگیر کشف و در شش سطح اولویت‌بندی شدند. مدل نهایی، نمایانگر سطوح چارچوب تسخیر خط‌ مشی‌های عمومی، شامل عوامل مؤثر بر تسخیر خط‌ مشی‌، بسترهای تسخیر خط‌ مشی، ابزارهای تسخیر خط‌ مشی، بازیگران تسخیر خط‌ مشی، شرایط مداخله‌گر در تسخیر خط‌ مشی، پیامدها و نتایج تسخیر خط‌ مشی و راهکارهای جلوگیری از تسخیر خط‌ مشی است.

 

حساسیت سیاسی و جبران خدمت مدیران ارشد: تحلیل نقش میانجی و تعدیل‌‌گر شبکه‌سازی سیاسی و فشار نهادی در وزارتخانه‌های دولتی ایران

رضا سپهوند، راضیه باقرزاده خداشهری و مسعود سپه وند           

چکیده: جبران خدمات مشاغل سیاسی حساس همواره محل بحث دانشگاهیان، سیاست‌گذاران و فعالان اجتماعی بوده است. اینکه پارامترهای اثرگذار بر جبران خدمات این گونه مشاغل بر اساس رویکرد تساوی محور یا عدالت ‌محور بوده و ناشی از مخاطرات یا مسئولیت‌های نهفته در پست سازمانی باشد، موضوع این مقاله است. بنابراین، هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تأثیر حساسیت سیاسی بر جبران خدمات مدیران ارشد وزارتخانه‌های دولتی ایران با نقش میانجی شبکه‌سازی سیاسی و نقش تعدیل‌گر فشار نهادی است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع‌آوری داده‌ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، مدیران ارشد 18 وزارتخانه دولتی در سطوح معاون وزیر یا مدیران کل ستادی به تعداد 471 نفر بودند که با روش نمونه‌گیری طبقه‌ای ساده و بر اساس فرمول کوکران، حداقل نمونه لازم 234 نفر تعیین شد. حساسیت سیاسی هم بر جبران خدمات مدیران ارشد تأثیر مستقیم و معناداری می‌گذارد و هم به‌طور غیرمستقیم و از طریق متغیر میانجی شبکه‌سازی سیاسی که در آن متصدیان پست‌های حساس سیاسی با مدیریت ذی‌نفعان و عضویت در شبکه قدرت و ائتلاف بر جبران خدمت خود اثر می‌گذارد. با این حال فشار نهادی ناشی از فراهنجارهای اجتماعی رابطه حساسیت سیاسی و جبران خدمت را تا حدی تعدیل می‌کند. حساسیت سیاسی یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر جبران خدمات مدیران ارشد است که هم از طریق مستقیم و هم از طریق شبکه‌سازی سیاسی و فشارهای نهادی اجباری، تقلیدی و هنجاری بر جبران خدمات مدیران ارشد اثر می‌گذارد. نتایج پژوهش در حوزه مباحث حساسیت سیاسی، فشارهای نهادی و شبکه‌سازی سیاسی، نوآوری‌های تئوریکی به‌همراه داشته و به مدیران، نهادها و بخش‌های اجرایی در درک چگونگی تأثیرگذاری حساسیت سیاسی بر جبران خدمات مدیران ارشد با تأکید بر شبکه‌سازی سیاسی و فشار نهادی کمک می‌کند.

 

ارزشیابی آزاد از هدف خط‌‌ مشی‌ گندم جمهوری اسلامی ایران

مرتضی تیموریان و سید مجتبی امامی                       

چکیده: اغلب، خط‌ مشی‌ها را مبتنی بر اهدافشان ارزشیابی می‌کنند؛ اما بررسی‌های ارزشیابی برنامه‌های عمومی نشان ‏می‌دهد که ارزشیابیِ خودِ هدف، بیش و پیش از رسیدن خط‌ مشی‌ها به اهداف اهمیت دارد. سرمنشأ این توجه ‏اساسی به ارزشیابی هدف، رویکرد «ارزشیابی آزاد از هدف» اسکریون است. یکی از خط‌مشی‌های مهم هر ‏کشور، خط‌مشی در قبال محصولات اساسی کشاورزی است و گندم، مهم‌ترین محصول اساسی ایران به‌شمار می‌رود. هدف از مقاله حاضر، ارزشیابی آزاد از هدفِ خط‌مشی گندم، متناسب با ارزش‌ها و اقتضاهای ‏اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران است. داده‌های پژوهش که از طریق مصاحبه و مرور اسناد گردآوری ‌شده‌اند با استفاده از روش ارزشیابی زمینه ‏در رویکرد جامع ارزشیابی ‏CIPP‏ استافل‌ بیم و ‏بهره‌گیری از روش تحلیل مضمون نظریه‌محور (قیاسی) تحلیل شد. با استفاده از نمودار وسیله ـ هدف، سلسله‌ مراتبی از اهداف خط‌ مشی گندم ارائه شده است. با استفاده از نمودار درخت اهداف، امکان تحلیل راهبردهای بدیل برای خودکفایی فراهم شده است. با شناسایی نیازهای کشاورزان و مردم، مؤلفه‌های زمینه‌ای خط‌ مشی گندم در قالب مسائل، داشته‌ها، فرصت‌ها تحلیل شده است. نتایج پژوهش بیانگر نوعی از ‏جابه‌جایی اهداف در برنامه‌های کلیدی گندم کشور، توقف در سطحی از زنجیره وسیله ـ ‏هدف، یعنی قطع ‏واردات گندم و بازماندن از ادامه حرکت به‌ سمت ارزش‌ها و اهدافِ مهم‌تر و نیز محدود شدنِ ‏دامنه ‏اهداف به افزایش تولید گندم است. پیوند عواقب برآمده از ضعف در دقت، عمق و وسعت اهداف این برنامه‌ها ‏با ‏مسائلی مانند نداشتن مدیریت و کمبود منابع آبی، دست‌مایه واکاوی کردن کل جهت‌گیری خط‌ مشی گندم ‏کشور شده است.‏ نوآوری پژوهش حاضر، کاربست یکی از مدل‌های کلاسیک ارزشیابی در یک خط‌ مشی مهم و واقعی کشور و نشان‌دادن کارآمدی آن است.

 

شناسایی مؤلفه‌های شکل‌دهنده ایدئولوژی سازمانی

اکبر بیات           

چکیده: هدف اصلی پژوهش حاضر، فهم و طراحی الگوی ایدئولوژی سازمانی برای شناسایی مؤلفه‌های شکل‌دهنده آن است تا از این طریق مدیران بتوانند برای ساختار سازمان‌های مأموریت‌محور، پیکربندی مطلوبی ایجاد کنند. به‌منظور رسیدن به این هدف، در مرحله کیفی ضمن بررسی ادبیات موضوع با روش تحلیل مضمون، معیارهای مؤثر با استفاده از نرم‌افزار MaxQDA شناسایی شد. در مرحله بعدی، معیارهای شناسایی شده، با استفاده از رویکرد TISM فازی در ابعاد جدیدی دسته‌بندی و سطوح مؤلفه‌ها و روابط بین آنها، مشخص شدند. تجزیه ‌و تحلیل داده‌ها، به شکل‌گیری 14 مضمون سازمان‌دهنده و سه مضمون فراگیر شامل مؤلفه‌های فرهنگی، مؤلفه‌های رفتاری و مؤلفه‌های ساختاری منجر شد. وقتی ایدئولوژی سازمانی قوی ‌شود، ساختار سازمانی خاصی ایجاد می‌کند که به آن سازمان مأموریت‌محور گفته می‌شود، بر این اساس که مؤلفه‌های فرهنگی در پایین‌ترین سطح قرار می‌گیرند و بر مؤلفه‌های رفتاری و ساختاری اثر می‌گذارند. بنابراین، از میان مؤلفه‌های فرهنگی مضمون سازمان‌دهنده ارزش‌ها و هنجارها و همانندسازی در سطح بسیار پایین قرار دارند و بر تمامی مضامین دیگر اثر می‌گذارند. این عناصر، در ایدئولوژی سازمانی بازیکنان کلیدی هستند و سازمان‌های مأموریت‌محور باید به آنها توجه کنند.

 

معناسازی: تحلیل مفهومی و کاربست‌ها در مدیریت منابع انسانی

هادی عارف، سیدرضا سیدجوادین، علی اصغر پورعزت و قنبر محمد الیاسی

چکیده: هدف این پژوهش معرفی و مشخص‌کردن چیستی معناسازی و کاربردهای این مفهوم در مدیریت منابع انسانی است. به‌کارگیری آن برای تحلیل موضوعات مدیریت و به‌ویژه مدیریت منابع انسانی، دانش موجود به این موضوعات را به نحو چشمگیری افزایش می‌دهد و بر اثربخشی اقدامات منابع انسانی می‌افزاید. تحلیل مفهومی، رویکرد اصلی این پژوهش است. در این رابطه، روش‌شناسی تحلیل مفهومی سودابی مبنای کار قرار گرفته است. در این مدل با انجام چهار عمل روی مفاهیم، می‌توان چیستی آنها را مشخص و معنای آنها را شفاف کرد. این چهار عمل عبارت‌اند از: تعریف، مقایسه با مفاهیم مشابه، مشخص ساختن حدود مفهوم و نمایش انسجام منطقی مفهوم مدنظر. شفاف‌سازی چیستی معناسازی؛ مقایسه و برشمردن تفاوت‌های آن با مفاهیم مشابه همچون معنادهی؛ تفسیر و کنش؛ مشخص‌ساختن حدود مکانی، زمانی و ارزشی این مفهوم و نشان‌دادن انسجام منطقی معناسازی با به‌کار بستن آن در نظریه نیروی سیستم‌های منابع انسانی یافته‌های اصلی این پژوهش است. چشم‌انداز معناسازی، بنیان مفهومی مناسبی برای اجرای پژوهش‌های نوآورانه در موضوعات منابع انسانی همچون پروژه‌های تغییر منابع انسانی، کارمندیابی و انتخاب، جامعه‌پذیری کارکنان، شایستگی معناسازی و شایستگی معنادهی است. فهم موجود از این موضوعات از طریق به‌کارگیری چشم‌انداز معناسازی بهبود پیدا خواهد کرد.

علاقه‌مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر می‌توانند به نشانی اینترنتی دفتر فصلنامه «مدیریت دولتی» به آدرس https://jipa.ut.ac.ir/ مراجعه کنند. /۸۲۲/ن ۶۰۲/ش
مهدی فلاحی
ارسال نظرات