۰۳ آذر ۱۳۹۸ - ۱۹:۲۵
کد خبر: ۶۲۷۴۵۳

یادداشت | سه گام ساواک برای مقابله با امام خمینی

یادداشت | سه گام ساواک برای مقابله با امام خمینی
اگرچه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ اوج مبارزه داخلی امام خمینی با رژیم شاه است، اما ساواک زمینه‌چینی برای بازداشت امام را پیش از این رویداد شروع کرده بود.

به گزارش خبرگزاری رسا، محمدرضا پهلوی همانند پدر، بر گفتمان باستان‌گرایی و کاهش قدرت نفوذِ مذهب در عرصه اجتماعی تأکید داشت. او برای اینکه در همان مسیر پدر گام بردارد، ساواک را تأسیس کرد و از آن برای سرکوب مخالفان بهره برد. اگرچه 15 خرداد 1342 اوج مبارزه داخلی امام خمینی با رژیم شاه است، اما ساواک به‌عنوان نهادی امنیتی و اطلاعاتی آماده بود تا امام را دستگیر کند. در واقع مقدمات دستگیری امام در اسناد ساواک خود را نشان می‌دهد و تلاش نوشتار پیشِ رو نیز تأکید بر این مسئله است.

گره‌افکنیِ ساواک در مسیر مبارزه

امام خمینی در حکومت محمدرضا پهلوی بنا را بر مبارزه گذاشت. رژیم شاه نیز از همان ابتدا تمام تلاش خود را معطوف به مبارزه جدی با روحانیت کرد. اگرچه از ابتدای سال 1342 زمزمه‌ها و شایعاتی مبنی بر مهاجرت اجباری تعدادی از مراجع به نجف مطرح شد که بنا به دلایلی عملی نگردید، اما پرونده‌سازی و جمع‌آوری مدارک و اسناد بر ضد همه مراجع به‌خصوص امام خمینی از فروردین همان سال در دادگستری قم آغاز شد. بعدازظهر روز سه‌شنبه 27 فروردین 1342 در بازار گفته می‌شد که محمدرضا پهلوی اعلام جرمی علیه آیت‌الله به مراجع دادگستری ارسال کرده است و از طرف دادستان اخطاریه‌ای نیز جهت امام خمینی فرستاده شد. روی این اصل بازاریان، افراد جبهه ملی و باقی مردم اظهار داشتند که کاش مرجع صلاحیت‌داری در این مملکت بود تا آنها می‌توانستند شاه را به پای میز محاکمه بکشانند تا اعمال غیرقانونی او را برملا سازند و علیه او اعلام جرم کنند.

آنها می‌دانستند که اتهامات وارده به امام خمینی هیچ مدرک و پشتوانه‌ای ندارد؛ حتی خود مقامات قضایی احضار امام خمینی را مجاز نمی‌دانستند. مهدی هادوی، رئیس دادگستری قم، پس از پیگیری‌های بسیار مقامات امنیتی، با وزیر دادگستری ملاقات کرد. وی علاوه بر تشریح اوضاع و شرایط موجود، عدم آمادگی کادر دادگستری را برای اجرای دستورها اعلام و از سمت خود استعفا کرد. بدین ترتیب اگرچه شهربانی قم اعلام جرمی علیه امام خمینی تهیه کرده و به مقامات قضائی آن شهرستان داده بود، ولی رئیس دادگستری قم وزیر دادگستری را ملاقات کرد و گفت: «من و همکارانم حکم بازداشت [امام] خمینی را صادر نمی‌کنیم و نمی‌توانیم افکار عمومی را که جدا از نامبرده جانب‌داری می‌کنند ندیده بگیریم».1 سرانجام در روزهای پایانی اردیبهشت 1342 رژیم تصمیم گرفت امام را احضار و از ایشان بازپرسی کند. هدف این اقدامات آماده کردن امور قضائی و قانونی بازداشت و محکومیت ایشان بود، اما امام به این احضاریه وقعی ننهاد و صلاحیت دستگاه قضائی شاه را برای این‌گونه اقدامات رد کرد.

ساواک روایت می‌کند که در اردیبهشت 1342 اخطاریه‌ای مبنی بر احضار آقای امام خمینی از طرف مقامات قضائی به‌عنوان اخلال در نظم عمومی به حوزه علمیه قم ارسال شد، اما امام خمینی از گرفتنِ اخطاریه مزبور خودداری کردند. به دنبال این جریان در حوزه‌های علمیه و مجامع دینی ناراحتی و طوفان عجیبی علیه دولت و دستگاه قضائی به‌وجود آمد، به‌طوری که به انتشار چند اعلامیه منجر گردید؛ از جمله، علما و روحانیون فارس اطلاعیه‌ای منتشر ساختند و در آن متذکر شدند که از حکمِ امام خمینی پشتیبانی می‌کنند و اهانت به او را اهانت به خود می‌دانند؛ همچنین تهدید کردند که در صورتِ رخ دادنِ چنین اهانتی، آنها عکس‌العمل شدید نشان خواهند داد.2 بنابراین ساواک درصدد بود با معرفی امام خمینی به‌عنوان اخلالگر نظم عمومی، در مسیر مبارزه ایشان گره‌افکنی کند، اما از حمایت گسترده افکار عمومی غافل مانده بود.

دستگیریِ امام خمینی

پس از بیاناتِ امام در مدرسه فیضیه، رژیم شاه در شرایط بحرانی و اضطراری تصمیم گرفت تعدادی از روحانیان و شخصیت‌های مبارز را دستگیر و محاکمه کند. در روز 14 خرداد، رئیس ساواک به اطلاع کلیه مراکز ساواک رساند که عده‌ای «عناصر ارتجاعی» بین روحانیت با استفاده از ایام عزاداری سعی می‌کنند وضع را متشنج بکنند. ساواک تأکید می‌کند که اقدامات آنها بی‌نتیجه مانده است و به‌زودی عمل شدید درباره آنان اجرا خواهد شد و به نیروهای خود گوشزد می‌کند: «محرکین اصلی را در منطقه خود شناخته و منتظر دستور باشید».3 ساواک در همین روز بخشنامه دیگری نیز ارسال کرد که در آن صریحا سیاستِ گذشته نفی و بر سیاستِ تشدید سرکوب، خفقان و کشتار تأکید شد.

ساواک برای جلوگیری از مبارزه امام خمینی در سه مرحله به اقداماتی دست زد: مرحله اول گره‌افکنی در مسیر مبارزه امام خمینی با اعلام جرم علیه ایشان بود؛ مرحله دوم دستگیری و مرحله سوم جمع‌آوری اسناد و بهره‌برداری از گره‌هایی بود که قبلا در مسیر مبارزه ایشان افکنده بود

ساواک تأکید می‌کند که تحریکات عده‌ای از روحانیان و وعاظ به‌ویژه پیروان امام خمینی «علیه مصالح عالیه کشور» به حدی رسیده است که دیگر قابل تحمل نیست؛ لذا تصمیم گرفته شد کلیه «عناصر افراطی» و محرکین درجه اول دستگیر شوند.4 بدین ترتیب موضوع احضار امام که با نزدیک شدن محرم مسکوت گذاشته شده بود، دوباره به جریان افتاد. در خرداد 1342 رژیم تصمیم گرفت امام را به اتهام «اقدام بر ضد امنیت ملی» بازداشت کند: «نامبرده بالا (روح‌الله الموسوی الخمینی) در تاریخ 13 خرداد 1342 به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت دستگیر و در حال حاضر در پادگان بیسیم بازداشت می‌باشد...» اداره دادرسی ارتش نیز بر اساس درخواست ساواک، به صدور قرار بازداشت موقت اقدام کرد. در اسناد ساواک آمده است که امام به اتهام «اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت» دستگیر گردید و تحت پیگرد قانونی قرار گرفت و به علت «بیم تبانی» و «اهمیت بزه» بازداشت موقت صادر شد.

امام از پاسخ دادن به سؤالات طرح‌شده در دو جلسه بازجویی خودداری کردند و در جلسه اول چنین واکنش نشان دادند: «چون استقلال قضائی در ایران نیست و قضات در تحت فشار هستند، نمی‌توانم به بازپرسی جواب بدهم». امام در بازجویی دوم نیز اظهار کردند: «چون شما من را محکوم می­کنید، لذا چه لزومی دارد که به سؤالات جواب دهم و به‌علاوه چنانچه دادگاهی تشکیل گردید اگر از قضات دادگستری در دادگاه حضور نداشته باشند این‌جانب در آنجا نیز از ادای جواب خودداری خواهم نمود».5

استفاده از گره‌ها و جمع‌آوری اسناد پس از دستگیری

پس از دستگیری امام خمینی، ساواک به‌منظور هر چه حجیم‌تر کردن پرونده امام و سنگین جلوه دادن اتهامات ایشان، کار جمع‌آوری مدارک و اسناد را پیگیری کرد. از جمله این اقدامات طرح اتهام دریافت مبالغ قابل ملاحظه‌ای پول از طرف جمال عبدالناصر بود که مطبوعات به‌شدت به آن دامن می‌زدند [نمونه آنها روزنامه اطلاعات است؛ رک: روزشمار 27 خرداد 1342]. در تلگراف رمز شهربانی کل کشور در 17 خرداد 1342 آمده است که رئیس شهربانی و ساواک قم مأموریت پیدا می‌کنند تا پس از بررسی کامل، پیشکار امام خمینی را با دفتر حساب سال 1342 به هر ترتیبی که مقتضی بدانند به تهران بیاورند تا خود را به ستاد فرمانداری معرفی کند. این دفتر عایدات و خرج‌هایی را که کرده‌اند نشان می‌دهد.

ساواک از گره‌هایی که در مسیر مبارزه امام خمینی افکنده بود به نفع خود استفاده کرد. در یکی از گزارش‌های ساواک آمده بود که در 29 اردیبهشت 1342 اطلاع حاصل شده که اخطاریه‌ای مبنی بر احضار امام خمینی از طرف مقامات قضائی به‌عنوان اخلال در نظم عمومی به حوزه قم ارسال شده، ولی امام خمینی از گرفتنِ اخطاریه مزبور خودداری کرده است. همچنین در این اسناد تأکید شده است که امام خمینی کرارا به‌وسیله اعلامیه‌های متعدد، مردم پایتخت و شهرستان‌ها را به «عصیان و قیام علیه دولت و هیئت حاکمه» دعوت کرده است؛ همچنین این اسناد امام خمینی را فردی معرفی کرده‌اند که پایبند قوانین جاری کشور ایران نمی‌باشند.

در چند گزارش دیگر ساواک در روزهای ابتدایی خرداد 1342 پیرامون فعالیت‌های امام آمده است که ایشان عده‌ای از روحانیان شهرستان‌ها را برای روز جمعه 3 خردادماه به قم دعوت کرده بود که در مدرسه فیضیه قم حضور پیدا کنند.8 همچنین آمده بود که در قم بین مردم شایعه‌ای مبنی بر اینکه امام خمینی به وعاظ دستور داده است در روزهای 9 و 10 محرم از مدرسه فیضیه استفاده نمایند و مردم را تحریک نمایند تا به داخلِ مدرسه فیضیه رفته و ببینید دولت چه بلایی بر سَرِ طلبه‌های بی‌پناه آورده است و در ضمن به طلابی که در مدرسه مسکن دارند دستور داده است در این دو روز، لباس پاره‌پاره و حتی خونی و لنگه‌کفش‌ها و همچنین فرش‌های مندرس و کتاب‌های سوخته‌شده تهیه و برای تماشای مردم در جلوی حجرات بگذارند تا مردم ببینند تعداد زیادی از طلبه‌ها را از بین برده و کشته‌اند.9 همه این موارد در راستای استفاده از گره‌هایی بود که قبلا در مسیر مبارزه امام خمینی افکنده شده بود و ساواک برای مشروع جلوه دادنِ آنها به جمع‌آوری اسناد روی آورد.

فشرده سخن

محمدرضا پهلوی پس از آنکه راه پدر مبنی بر کاهش قدرت مذهب و نفوذ روحانیت در جامعه را در پیش گرفت، از سازمان ساواک برای موفقیت در این مسیر بهره برد. نقش ساواک در چگونگی سرکوب مخالفان به‌خوبی از اسناد این سازمان و در ارتباط با امام خمینی قابل استخراج است. ساواک برای جلوگیری از مبارزه امام خمینی در سه مرحله به اقداماتی دست زد: مرحله اول گره‌افکنی در مسیر مبارزه امام خمینی با اعلام جرم علیه ایشان بود؛ مرحله دوم دستگیری و مرحله سوم جمع‌آوری اسناد و بهره‌برداری از گره‌هایی بود که قبلا در مسیر مبارزه ایشان افکنده بود.

رضا سرحدی

/1330/د102/ق

ارسال نظرات